راهکارهای تلاش و کوشش از نگاه اسلام

باید توجه داشت که انسان بر اثر کار و تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی حاکم بر زندگی روزمره‌ی خود زنده است. به طور کلی و اساسی اسلام با بی کاری و تنبلی و ناتوانی در تأمین معاش زندگی به شدت مخالف است اما با تلاش برای تأمین زندگی نه تنها مخالفت نمی‌کند، بلکه راهکارهای اساسی و قابل توجهی ارائه می‌دهد. «تلاش در تولید» و «قناعت در مصرف» دو عنصر محوری تکامل جامعه است؛ لیکن اصل پُرداری از مال کمال نیست. کسی که تلاش و کوشش می‏کند تا نظام اسلامی را از وابستگی به بیگانه برهاند یا کشورش را از تهاجم بیگانگان نجات دهد یا برای حفظ حیثیت خود و خانواده‌اش کوشش اقتصادی دارد، عصاره کار او آخرت است نه دنیا. از این‏رو، در منابع اسلامی، کار و تلاش برای کسب درآمد حلال، و هزینه آن برای رفاه خانواده و جامعه، عبادت و وسیله کسب عزت و بزرگواری شمرده شده است.
ما در این بخش به برخی از راهکارهائی که برای تأمین معاش چه از نگاه قرآن کریم و یا روایات ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) توصیه گردیده است اشاره می‌کنیم.
1 – در آمد حلال

اسلام، همواره مردم را به بهره‏ بردن از نعمت‏هاى پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بى‏جا مبارزه مى‏نماید؛ لذا هم خوردنى‏هاى ناسالم را از شیطان مى‏داند. به طور اساسی و کلی اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکى از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنى‏ها و آشامیدنى‏هاى حلال و حرام براى مردم است. چنان چه خدای تبارک و تعالی در بیانی از قرآن کریم می‌فرماید: (یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ) (1) یعنی: اى مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام‏هاى (وسوسه انگیز) شیطان، پیروى نکنید، براستى که او دشمن آشکار شماست، چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روح‌الامین جبرئیل از پروردگارم به من خبر داد که هیچ کس نمیرد تا همه روزى مقدر خود را بخورد از خدا پرهیز کنید و در طلب رزق آرام باشید و بدانید که دو روزى هست یک روزى که شما جویید و یک روزى که شما را جوید، روزى خود را از حلال جویید که اگر از راه حلال جویید آن را حلال بخورید و اگر از راه حرام جویید آن را به حرامی خورید و همان روزى شما گردد و ناچارید آن را بخورید. (2)

به طور قطع و یقین اسلام، خوردن چیزى را اجازه مى‏دهد که هم طیّب باشد و هم حلال. چیزهایى مثل شراب و گوشت خوک ممنوع است، چون ذاتاً خبیث و ناپاک است؛ و چیزهایى که با پول غصبى خریدارى شود، گرچه خودش طیّب باشد، ممنوع است چون حرام است. پس بنابراین اکنون که کفران نعمت‏ها و تکذیب انبیاء سبب قهر و عذاب خداست، پس بجاى کفران و کفر، از نعمت‏هاى حلال بهره‏گرفته و حلال‏وار بخورید و شکرگزار باشید.


2 – انفاق در راه خدا

آیات متعددی در قرآن کریم به این موضوع اشاره نموده است؛ و لذا در جای جای متون دینی ما خصوصاً در قرآن کریم، انفاق موجب وسعت در رزق و روزی و برکت در آن است. به طور یقین دین مقدس اسلام بسیار سفارش نموده است که در راه خدا از انفاق و کمک در این راه غافل نشویم.

به طور اساسی انفاق در راه خدا ثمره و میوه‌اش برکت در رزق و روزی انسان می‌باشد، چنان که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ) (3) یعنی: مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى‏کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.

توضیح این که بزرگان در بیان این گونه از آیات یکی از مهم‌ترین ثمرات برکت در زندگی را همان انفاق در راه خدا می‌دانند چنان که در تفسیر نمونه ذیل این گونه از آیات بیان داشته است که: مسأله انفاق یکى از مهم‏ترین مسائلى است که اسلام روى آن تأکید دارد و قرآن مجید تأکید فراوان روى آن نموده است، که آیه فوق نخستین آیه از یک مجموعه آیات است که در سوره بقره پیرامون انفاق سخن مى‏گوید و شاید ذکر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد که یکى از مهم‏ترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خدا است.

بنابراین با دقت در آیات قرآن مجید آشکار مى‏شود که یکى از اهداف اسلام این است که اختلافات غیر عادلانه‏اى که در اثر بی‌عدالتی‌های اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى‏شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمى‏توانند نیازمندی‌های زندگی‌شان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است- تحریم رباخوارى به طور مطلق، و وجوب پرداخت مالیات‌های اسلامى از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق- وقف و قرض‌الحسنه و کمک‌های مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشکیل مى‏دهد، و از همه مهم‏تر زنده کردن روح ایمان و انسانى در میان مسلمانان است. بدیهى است جامعه‏اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده؛ و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه‏اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بد بینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب‏ ناپذیر است. گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متأسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناک‏تر شده است. زیرا از یک سو، راه های کمک‌های انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شکل‌های مختلف به روى آنها باز است. پیدایش کمونیسم و مانند آن و خون‌ریزی‌ها و جنگ‌های کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مى‏گیرد و عکس‌العمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است، با این که دانشمندان و مکتب‌های اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بوده‏اند و هر کدام راهى را انتخاب کرده‏اند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى، و سرمایه‏دارى از راه گرفتن مالیات‌های سنگین و تشکیل مؤسسات عام‌المنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته‏اند ولى حقیقت این است که هیچ‌کدام نتوانسته‏اند گام مؤثرى در این راه بر دارند زیرا حل این مشکل با روح مادیگرى که بر جهان حکومت مى‏کند ممکن نیست. (4)
3 – حمایت از اقشار کم در آمد

یکی از دستوراتی که اسلام برای تأمین اقتصاد و عوامل تلاش و کوشش در اسلام تأکید گردیده است، حمایت از افرادی است که در آمد چندانی در زندگی خویش ندارند و یا این که قادر به تأمین یک زندگی ساده برای خود و افراد زیر مجموعه‌ی زندگی خود ندارند، لذا در تعبیری وجود نازنین حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: (الله الله فِی الطَّبَقَهِ السُّفلَی) (5) یعنی: نسبت به طبقه‌ی پایین جامعه مواظب باش. البته در قرآن کریم نیز به صورت کنایه به این موضوع اشاره گردیده است چنان که خدای تبارک و تعالی در بیانی از قرآن کریم می‌فرماید: (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (6) یعنی: و اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده به دست سفیهان ندهید و از آن، به آنها روزى دهید، و لباس بر آنها بپوشانید و سخن شایسته به آنها بگوئید، طبق این آیه‌ی شریفه نباید اموال در دست نااهلان و سفیهان قرار گیرد بلکه باید در بین جامعه‌ی اسلامی و افرادی که برای تأمین زندگی خود نیازمند هستند استفاده گردد. در معنای سفیه امام باقر (علیه السلام) فرمودند: مقصود کسى است که به او اطمینان نداری. بنابراین سزاوار است کسانی که سرمایه ای دارند، به جای این که ثروت کلان خود را برای این افراد سرمایه گذاری نمایند، سرمایه‌شان را در تولید کار برای اقشار کم در آمد سرمایه گذاری نمایند که هم خیر در دنیا و هم برکت در رزق و روزی و همچنین موجب خشنودی خدای تبارک و تعالی می‌شود
4 –سنت قرض دادن

یکی از سنت هائی که متأسفانه در جامعه‌ی اسلامی به فراموشی سپرده شده است، همان سنت قرض‌الحسنه می‌باشد، در دین اسلام استقراض نمودن (از دیگران قرض نمودن) مکروه شمرده شده است (مگر زمان اضطرار) ولی قرض دادن به مؤمنین بسیار سفارش گردیده است.‏ در قرض، فرد بخشى از مال خود را براى مدتى معین در اختیار دیگرى قرار مى‏دهد، قرض، همه انفاق‏هاى مستحبى به نفع ضعفا و درماندگان و نیز پرداخت هزینه‏هاى جنگى و امثال آن و حتى جانفشانی و یارى کردن در راه خدا را شامل مى‏شود. ترغیب خداى تعالى در قرآن به قرض دادن و نسبت قرض دادن به بنده و گرفتن آن به خدا، استحباب این رفتار را نشان مى‏دهد، و افزون بر آن به پاداش چند برابر نیز تصریح شده است.
در قرآن به این موضوع اشاره گردیده است تا جائی که در این کتاب آسمانی آمده است: (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون) (7) یعنی: کیست که به خداوند وام دهد، وامى نیکو تا خداوند آن را براى او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مى‏سازد، و به سوى او بازگردانده مى‏شوید.

موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است، تفسیر مجمع‌البیان شرایطى را براى قرض‌الحسنه بیان کرده است، از آن جمله:الف) از مال حلال باشد.

ب) از مال سالم باشد.

ج) براى مصرف ضرورى باشد.

د) بى‏منّت باد

و) بى‏ریا باشد.

ه) مخفیانه باشد

ی) با عشق و ایثار پرداخت شود.

ن) سریع پرداخت شود

ط) قرض دهنده خداوند را بر این توفیق شکرگزار باشد

ک) آبروى گیرنده وام حفظ شود. (8)
در حدیثی امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «بر درهاى بهشت نوشته است: صدقه به ده برابر و قرض به هجده برابر پاداش داده مى‏شود. (9)

همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هرکس به برادر مسلمان خود قرضى دهد، به مقدار هر درهم آن به وزن کوه احد از جبال رضوى و طور سینا حسنه براى او نوشته شود و اگر در طلب خود مدارا کند، از پل صراط مانند برق جهنده و نورانى بدون حساب و عذاب بگذرد و هر کس برادر مسلمانش از او درخواست کند ولى به او قرض ندهد، خداوند او را از بهشت محروم مى‏کند. (10)

بنابراین قرض دادن باعث تأمین امنیت مالى افراد مى‏گردد. شخص مى‏داند که اگر زمانى براى او گرفتارى و کمبودى پیش آمد، دیگران به او کمک مى‏کنند و مشکلات مالى او را برطرف مى‏نمایند و از این جهت کم‏تر دچار احساس فشار و ناراحتى مى‏شود، از آنجا که قرض گیرنده پس از برطرف شدن مشکل و نیاز، مال را به قرض دهنده برمى‏گرداند، دچار احساس حقارتى که ممکن است در اثر بخشش براى شخص رخ دهد، نمى‏شود و شاید به همین جهت پاداش آن چندین برابر بخشش است.
5 –خدمت به خلق

یکی از توصیه های بزرگی که دین مبین اسلام در مورد راهکارهای تلاش و کوشش بیان نموده‌اند، ملتزم بودن به این قانون و قاعده است که اساساً انسان بتواند گره کوری از مشکلات مردم باز نماید، البته این عامل در درجه‌ی اول برای استحکام پایه های اقتصادی خود شخص نیز بسیار مهم است زیرا باعث حسن اعتماد دیگران خواهد شد. مرحوم محدث قمی در این باره در ترجمه‌ی کتاب نزهه النواظر می‌فرمایند: اى برادر پیوسته اهتمام کن در قضاء حوائج مسلمانان و سعى کن در برآوردن مهمّات ایشان و بدان که افضل قربات سعى در مهمّات ذوى الحاجات است .

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرمود: (یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِم) (11) یعنی: اى کمیل: خانواده‏ات را امر کن تا روزها به دنبال کسب مکارم اخلاقى روند و شب‌ها حاجت آنهایى را که در خوابند برآورده سازند. وجود نازنین حضرت امام سجاد (علیه السلام) در کتاب نفیس و گران‌بهای صحیفه‌ی سجادیه که دریائی از معارف اهل‌البیت (علیهم السلام) در آن نهفته شده است، آن حضرت می‌فرمایند: بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا توفیق اداى آن ده که مرا بر آن ملزم ساخته‏اى و در راه طاعت خویش یا خدمت به خلق بر عهده من گذاشته‏اى، هر چند تنم از گزاردن آن ناتوان باشد و نیرویم به سستى گراید و توانم بدان پایه نرسد و مال و دارایى‏ام از آن قاصر آید، خواه به یادش داشته باشم یا از یادش برده باشم. (12)
در این زمینه شاعر می‌گوید:
طریقت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست‏
ره نیک‌مردان آزاده گیر
چو ایستاده‏اى دست افتاده گیر
به این ترتیب این گردنه صعب‌العبور را که انسان‌های ناسپاس هرگز خود را براى گذشتن از آن آماده نکرده‏اند، مجموعه‏اى است از اعمال خیر که عمدتاً بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوان‌ها دور مى‏زند، و نیز مجموعه‏اى از عقائد صحیح و خالص است که در آیات بعد به آن اشاره شده است. (13) ‏
6 – دوری از اسراف

یکی از گناهان بزرگی که قرآن کریم و روایات بدان بسیار هشدار داده است، همان اسراف و دوری از تبذیر و بریز و بپاش در زندگی می‌باشد. بنابراین کسانی که در زندگی خود، صرفه‌جوئی نمی‌کنند، در حقیقت فقر و زبونی را در زندگی شخصی خودشان تجربه خواهند نمود.

بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در پیام چهارده ماده‏اى به ملت ایران درباره وضعیت کشور در سال 1357 فرمودند: باید تمام ادارات از نخست ‏وزیرى تا کوچک‌ترین اداره از تجمل‏پرستى و اسراف‏ و کاغذ بازى بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند، البته مردم شریف مى‏دانند که وزارتخانه‏ها و ادارات در جمهورى اسلامى باید از بُن‏ تغییر کند تا از فرم غربى و سلطنتى درآمده و به صورتى انسانى و اسلامى درآید. (14)
سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است، هم چنان که پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و بوجود آورنده‏ى طبقات است، چنان که در آیات متعددی از قرآن کریم به این موضوع اشاره گردیده است،

در بیانی از قرآن کریم خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: (وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ) (15) یعنی: و اوست کسى که به وجود آورد باغهایى با داربست و بى‏داربست، و درخت خرما و کشتزار با خوردنى‏هاى گوناگون، و زیتون و انار، (برخى میوه‏ها) شبیه به هم، و برخى شباهتى با هم ندارند. همین که باغها ثمر داد، از میوه‏اش بخورید و روز درو کردن و میوه چیدن حقّ آن (محرومان) را بدهید و اسراف نکنید، چرا که خداوند، اسراف کاران را دوست ندارد.
نکته‌ی قابل توجه دیگری که در این زمینه باید در نظر گرفت این است که در فرهنگِ قرآن، اسراف معناى وسیعى دارد که علاوه بر اسراف در مال، شامل اسراف در نفس و جان نیز مى‏شود، به این صورت که انسان در بهره‏گیرى از استعدادها و ظرفیّت‏هاى وجودى خود از حدّ اعتدال خارج شده و دچار افراط و تفریط گردد. (16)
7 – حمایت از محرومین

یکی دیگر از راهکار های احیاء کار و تلاش در جامعه‌ی اسلامی، حمایت از محرومین و مستضعفان جامعه‌ی اسلامی می‌باشد، البته ما در این بخش از انفاق در راه خدا به این موضوع نیز پرداخته‌ایم اما جا دارد که به عنوان یک معضل اجتماعی مسئولین و دست اندر کاران جدیت و اهتمام بیشتری به این مشکل اجتماعی داشته باشند. بدین جهت است که حضرت یوسف، براى حمایت‏ از ظالم این مسئولیّت را نپذیرفت، بلکه به منظور نجات مردم از فشار دوران قحط سالى، به این کار اقدام نمود، حضرت یوسف هرگز حتّى یک کلمه تملّق هم نگفت، اساساً رجال سیاسى، معمولاً به هنگام خطر مردم را رها کرده و فرار مى‏کنند، ولى یوسف باید مردم را حفظ کند، بگذریم از اینکه اگر نمى‏توان رژیم ظالمى را سرنگون کرد و تغییر داد، باید به مقدارى که امکان دارد از انحراف و ظلم جلوگیرى کرد و بخشى از امور را بدست گرفت و فعالیّت نمود. (17)
8 – تعاون و همکاری

یکی از شیوه های تولید ثروت و تقسیم کار در جامعه‌ی اسلامی همان تعاون و همکاری در بستر فکر و ایده های درست می‌باشد، به طور نمونه اگر دو نفر شریک در یک مجموعه، با یکدیگر بر سر مسائل جزئی با هم اختلاف نظر داشته باشند و این اختلافات موجب تعاون و همکاری با یکدیگر نگردد، در کار خود که موفق نیستند بلکه شکست اقتصادی در آن مجموعه حتمی است، اما اگر این اختلافات را در سایه‌ی تعاون و همکاری یکدیگر از بین ببرند نه تنها در آن کار موفق هستند، بلکه در بسیاری از موقعیت‌ها باعث فکر و ایده های نو در جامعه‌ی دینی خواهد شد.
خدای تبارک و تعالی نیز در قرآن کریم به این امر دستور داده است. چنان که می‌فرماید: (تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان) (18) یعنی: در انجام نیکى‏ها و دورى از ناپاکى‏ها یکدیگر را یارى دهید، و هرگز در گناه و ستم، به هم یارى نرسانید. توضیح این که تعاون یک اصل کلى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر می‌گیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کارهاى نیک تعاون و همکارى کنند ولى همکارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد. (19)

نکته‌ی قابل ذکر این است که در تعاون و همکاری اقتصادی نباید کار انسان منجر به گناه و معصیت گردد به این صورت که اسلام با کار اقتصادی و تعاون و همکاری با یکدیگر سفارش نموده، هر معامله ای حتی حرام انجام بدهیم. یا این که با دشمنان اسلام دست در دست یکدیگر بگذاریم، چنان که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: (تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان) (20) یعنی: در انجام نیکى‏ها و دورى از ناپاکى‏ها یکدیگر را یارى دهید، و هرگز در گناه و ستم، به هم یارى نرسانید، نقل می‌کنند از صفوان جمال که از یاران امام کاظم (علیه السلام) بود که می‌گوید: خدمت امام رسیدم فرمود: اى صفوان! همه کارهاى تو خوبست جز یک کار! عرض کردم: فدایت شوم، چکار؟ فرمود: اینکه شتران خود را به این مرد یعنى” هارون” کرایه می‌دهی!، گفتم: بخدا سوگند در مسیرهاى عیاشى و هوس بازى و صید حرام به او کرایه نمی‌دهم، تنها در این راه، یعنى راه مکه، در اختیار آنها می‌گذارم، تازه خودم همراه شتران نمی‌روم، بعضى از فرزندان و کسانم را با آنها مى‏فرستم، فرمود: اى صفوان! آیا از آنها کرایه می‌گیری!؟ عرض کردم بله، فرمود آیا دوست دارى که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ترا بپردازند گفتم بلى، فرمود: کسى که بقاى آنها را دوست بدارد از آنها است و هر کسى از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان می‌گوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم، این موضوع به گوش هارون رسید به دنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیده‏ام شترانت را فروخته‏اى؟ گفتم آرى گفت: چرا؟ گفتم: پیر شده‏ام و فرزندان و کسانم نمى‏توانند از عهده اداره آنها بر آیند، گفت: چنین نیست، چنین نیست! من مى‏دانم چه کسى این دستور را به تو داده است آرى موسى بن جعفر (علیه السلام) به تو چنین دستورى داده است گفتم: مرا با موسى بن جعفر چکار؟ هارون گفت، این سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور می‌دادم گردنت را بزنند. (21)
9 – مشورت در کار و تلاش

اصل مشورت یک اصل مهمی است که اسلام عزیز به آن بسیار دستور داده است. اساساً اسلام در هر کاری دستور به مشورت داده است زیرا انسان با مشورت نمودن در کارها، راه برای او هموارتر می‌گردد. چنان که خدای تبارک و تعالی این دستور را به پیامبر عزیزش می‌دهد که می‌فرماید:(وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ) (22) یعنی: در امور با آنان مشورت نما.
به طور کلی و اساسی کلمه‏ى «شور» در اصل به معنى مکیدن زنبور، از شیره‏ى گل‏هاست. در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریه‏ها را جذب مى‏کند. (23) در این باره مولوى مى‏گوید:
کاین خردها چون مصابیح، انور است
بیست مصباح، از یکى روشن‌تر است (24)
بنابراین سزاوار است که مؤمنین برای کارهائی که انجام می‌دهند با دیگران برای بهتر شدن آن کار و عمل، به شور و مشورت بپردازند و مشورت را نصب العین یکدیگر نمایند. در این جا نیز باید عرض کنیم که در کارهای اقتصادی نیز این دستور دین عزیز اسلام است که با مشورت نمودن اهل خبره و کار بلد این فن، انسان در کارش موفق‌تر خواهد شد، بنابراین کسانی که در امر اقتصادی با دیگران مشورت نمی‌کنند، گاه در زندگی‌های شخصی خود دچار خلجان های متعددی از جمله ورشکستگی اقتصادی خواهند شد، در روایتی وارد شده است که فرمودند: کسى که با خردمندان مشورت‏ کند به راه خیر هدایت شود. (25)
10 – از دست رنج خود خوردن

یکی از توصیه های مهم دیگری که در این باره بزرگان ما و دین ما نموده است، این است که از دست رنج خودمان بخوریم نه این که تکیه گاه ما به دیگران باشد، لذا بارها بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمودند: به اجانب هیچ گاه تکیه ندهید و روی پای خود بایستید. (26) همچنین در بیانی دیگر خطاب به فرهنگیان و دانشجویان می‌فرمودند: معلمان عزیز خود بهتر مى‏دانند که فرهنگ استعمارى در زمان این پسر و پدر چه به روز این کشور و ملت آورده است، به فرهنگ غنى ایران اسلامى تکیه‏ کنید و مطمئن باشید که پیروزى از آن شماست، فرزندان عزیزتان را در سر کلاس‌ها به صورتى تربیت نمایید که وقتى فارغ‌التحصیل مى‏شوند جوانان برومندى تحویل جامعه گردند، که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختى داشتند از ابر قدرت‌های شرق و غرب‏ و شرق‏زدگى و غربزدگى است. (27)

مفسر معروف مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان نقل مى‏کند که حواریون به همراه عیسى در سفرها به راه مى‏افتادند و هر گاه تشنه یا گرسنه مى‏شدند به فرمان خداوند غذا و آب براى آنها آماده مى‏شد، آنها این جریان را افتخار بزرگى براى خود دانستند و از مسیح پرسیدند آیا کسى بالاتر از ما پیدا مى‏شود؟ او گفت: آری (اَفضَلُ مِنکُم مَن یَعمَل بِیَدِهِ و یَاکُل مِن کَسبِهِ) یعن: از شما بالاتر کسى است که زحمت بکشد و از دست رنج خودش بخورد، و به دنبال این جریان آنها به شستشوى لباس و گرفتن اجرت در برابر آن مشغول شدند. (28)

همچنین نقل می‌کنند رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم)) ون نظر می‌کرد به مردى که آن حضرت او را دوست می‌داشت، ی فرمود آیا او را پیشه و حرفه ای هست؟ پس اگر می‌گفتند نه آن حضرت می‌فرمود: که پست شد در چشم من و از چشم من افتاد، عرضه داشتند که یا رسول الله پس چرا از چشم شما افتاد؟ آن حضرت می‌فرمود: زیرا مؤمن زمانی که حرفه یا پیشه ای نداشته باشد که به وسیله‌ی آن معیشت نماید، از دین خود نسبت به معیشت خویش اقدام می‌کند. (29)

باز نیز فرمودند: هر که از مشقت دست خود بخورد، از صراط چون برق جهنده بگذرد (30) و باز نیز می‌فرمودند: که هر که از دست رنج خود بخورد، نظر کند خدا به او نظر رحمت و مغفرت، بعد از آن عذاب نکند او را (31) و فرمود: که هر که از دست رنج خود به حلال بخورد خدا از براى او درهاى بهشت را بگشاید و امر می‌کند که از هر دری که بخواهد بگذرد، و باز نیز فرمودند:: ه هر که بخورد از دست رنج خود روز قیامت در عدد پیغمبران باشد و فرا گیرد ثواب پیغمبران را (32)
همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) به مفضل بن عمر از اسرار توحیدی از اسرار آفرینش به حکمت نیاز آدمى به معاش و تلاش مى‏پردازد و مى‏فرماید: اى مفضل! بدان که نان و آب، اصل معاش و زندگى انسان به شمار مى‏آید، به حکمت‏هاى نهفته در آنها بنگر، نیاز آدمى به آب شدیدتر از نیازش به نان است؛ زیرا شکیبایى او بر گرسنگى بیش از صبر او بر تشنگى است، این به خاطر آن است که بدن انسان به آب بیش از نان نیازمند است، چون که آدمى براى نوشیدن، شستن خود و لباس و سیراب کردن حیوانات و آبیارى مزرعه، به آب نیاز دارد، پس براى نیازهاى فراوان، آب به راحتى در دسترس قرار گرفته تا انسان براى خریدن و تحصیل آن در دشوار و رنج بسیار نیفتد، اما نان جز با رنج‏ و تلاش و حرکت به دست‏ نمى‏آید، تا انسان به خاطر بیکارى و بطالت در سرمستى و فساد غوطه‏ور نگردد، آیا نمى‏بینى که کودک را با اینکه به سنّ آموزش نرسیده است به نزد مربّى مى‏گذارند، تا از بازى فساد انگیز و مزاحمت براى خانواده به دور ماند (33)‏

1 - بقره/ 168
2 - امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره‏اى، متن، ص: 294
 3 - بقره/261
 4- تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 316
 5- نهج البلاغه، نامه 53
 6 - نساء/5
 7 - بقره/245
 8 - تفسیر مجمع‌البیان، ذیل آیه‏ى 11 سوره حدید
9 - وسائل الشیعه، ج 11، ص 546
 10 - همان ، ج 13، ص 80
 11 - نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر،125
 12 - الصحیفة السجادیة، 148، نیایش بیست و دوم
13 - تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 2
 14 - صحیفه امام، ج‏6، ص: 267
 15 - انعام/141
 16 - تفسیر نور، ج‏10، ص: 189
 17 - همان ، ج‏4،230
 18 - مائده/2
 19 - تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 25
 20 - مائده/2
 21 - وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 131- 13
 22 - آل عمران/159
 23 - تفسیر نور، ج‏2، ص: 185
 24 - مثنوی مولوی، دفتر ششم
25 - ارشاد مفید،291
 26 - صحیفه نور، ج 12، ص 208
 27 - همان ، ج‏17، 2، پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلى
28 - مجمع‌البیان، جلد 1- 2 صفحه 44
 29 - جامع الاخبار، ص: 187
 30 - همان
31 - همان
32 - همان
33 - بحار الأنوار: 3/ 62- 67، باب 4، حدیث 1؛ توحید المفضّل

منبع: سایت راسخون

 

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.