چرا قران به زبان عربی نازل شده؟
چهارشنبه 95/03/19
یکی از سنّت های خداوند، فرستادن رسولانی است برای هدایت انسان ها. پیامبران نیز در برخورد با انسان ها به زبان مردم آن منطقه ای که برای آنها مبعوث شده اند، صحبت می کردند؛ زیرا زبان، تنها راه ارتباط انسان هاست و پیامبران نیز باید با مردم ارتباط داشته باشند.
تکلّم پیامبران به زبان قوم، یکی از دیگر سنّت های حتمی الاهی است. خداوند می فرماید: «ما هیچ رسولی نفرستادیم مگر آن که به لسان قومش صحبت می کرد… .»[1] این سنت حتی در مورد پیامبرانی که دعوتی جهان شمول داشتند نیز صادق است، اگر چه برای هدایت تمام خلق مبعوث شده باشند، مانند پیامبران اولوالعزم، ولی به زبان قومی صحبت می کنند که در ابتدای بعثت در آن جا مبعوث شده اند که اگر غیر از این بود شریعت آن پیامبر (ص) حتی در میان قومی که در آن مبعوث شده بود مورد فهم و قبول واقع نمی شد.
...
قرآن، حقیقتی فراتر از زبان است و قبل از آن که به زبان عربی درآید، در مرحله ای از هستی وجود داشته که در آن مرحله، عقول بشر به آن دسترسی نداشت. خداوند آن را از موطن اصلی اش پایین آورده و در خور فهم بشر کرده و به لباس واژه ی عربیت در آورد به این امید که عقول بشر با آن انس بگیرد و حقایقش را بفهمد.[2]
پس لبّ و اصل قرآن، فراتر از زبان و گنجانده شدن در زبان خاصی است، امّا درباره ی این که چرا به زبان عربی نازل شده، باید گفت: جدا از خصوصیات ذاتی زبان عربی که این زبان را زبانی قانون مند و در قلّه ی فصاحت و بلاغت در بین زبان ها قرار داده است، پیامبر (ص) اسلام بر قومی مبعوث شد که به زبان عربی سخن می گفتند و ایشان برای ابلاغ پیام خداوند، باید معجزه ای قابل فهم برای آنان ارائه می کرد تا او را انکار نکنند، به خدا ایمان آورند و در راه گسترش دین تلاش کنند. البته این قابل فهم بودن به معنای فهم همه ی حقائق قرآن نیست؛ چرا که حقائقش نامحدود است، بلکه فهم زبان و فهم اجمالی بعضی از حقائق، مورد نظر است.
مردم جاهلیت عرب قبل از بعثت، در پست ترین شرایط زندگی می کردند به همین خاطر، خداوند پیامبر (ص) را در میان قوم عرب برانگیخت.
علی (ع) در مورد شرایط جاهلیت قبل از اسلام و آمدن پیامبر (ص) می فرماید: «خدا پیامبر (ص) اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوای و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبّر به لغزش های فراوانشان کشانده بود، و نادانی های جاهلیت، پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود، پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیر خواهی، نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه ی نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود».[3]
وجود این شرایط، باعث شد که پیامبر (ص) در میان قوم عرب برانگیخته شود، پس باید قرآن به زبان عربی می بود، نه به دیگر زبان ها.
ولی آنچه مهم است بهره گیری از قرآن است که منحصر به عرب زبانان نیست. خداوند می فرماید: «اگر ما قران را غیر عربی نازل می کردیم آن وقت عرب ها می گفتند چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است و چرا با عرب به زبان غیر عربی و یا غیر فصیح صحبت می کند. بگو: این قرآن برای کسانی است که ایمان بیاورند که اگر عرب باشند و یا غیر عرب، قرآن برای آنان هدایت و شفا است و کسانی که ایمان نمی آورند، در حقیقت گوششان دچار سنگینی شده و همین قرآن مایه ی کوری آنان است و به همین جهت در قیامت از فاصله ای دور ندا می شوند».[4]
اما امکان دارد سؤال دیگری پیش آید که چرا آخرین پیامبر (ص) خدا عرب زبان بود تا به دنبال آن کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ چرا این توفیق نصیب فارس ها و … نشد؟
در این جا باید چند نکته را ذکر کرده و سپس جواب دهیم:
الف: وقتی سخن از آخرین پیامبر (ص) است باید عده ای باشند که پیام را دریافت کرده و به خوبی از آن نگهبانی کنند (عامل درونی حفظ).
ب: از طرفی عده ای همیشه درصدد از بین بردن دین و نگهبانان آن هستند، همان طور که در تاریخ همه ی انبیا مشاهده می کنیم (عامل بیرونی برای تغییر)، بنابراین باید راهکاری برای مقابله با این مشکل اندیشیده شود.
ج: از طرفی بنا نیست که پیوسته - خصوصاً بعد از وفات پیامبراکرم (ص)- با معجزه و کارهای خارق العاده از دین و قرآن محافظت شود.
با توجه به این مقدمات، به سراغ انسان ها و محیط زندگی آنان می رویم، تا ببینیم در کدام محیط و کدام شرایط، این نکات بیشتر قابل تحقق است.
اوّلاً: عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند، به طوری که نمی توان آنها را از زبان و فرهنگ خود جدا کرد. حتی در این دوره هم بعد از این همه تبلیغات انترناسیونالیستی حاضرنشدند لباس سنتی خود را کنار بگذارند (عامل درونی حفظ).
ثانیاً: عرب های حجاز به گونه ای بودند که نه تنها خود از زبان مادری شان دست بردار نبودند، بلکه در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطه ی خارجی هم نتوانست آنان را به این کار مجبور کند؛ یعنی، از بیرون تأثیر نمی پذیرفتند (عدم عامل بیرونی برای تغییر).
ثالثاً: زبان عرب های حجاز با توجه به کثرت ضمائر، تفاوت ضمیرهای تثنیه، مفرد و جمع، تفاوت صیغه های مذکر و مؤنث و داشتن انواع گوناگون جمع، داشتن کنایات، استعارات و … از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام گویی و نارسایی برخوردار است.
با توجه به این نکات، برای بقای دین خاتم و کتاب ایشان، سرزمین حجاز و زبان عربی بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارق العاده از دین بود. قرآن با جاذبه های درونی و آوا و آهنگ دلپذیر آن، در ذهن اعراب بادیه که دوستدار کلام موزون و فصیح بودند، جای باز کرد و از انواع تحریف های لفظی در امان ماند.
بنابراین، نازل شدن قرآن به زبان عربی برای حفظ و صیانت ابدی آن بوده است.[5] البته می توان گفت نازل شدن قرآن به زبان عربی، لطف و مرحمتی به عرب زبانان بوده و اگر به غیر عربی نازل می شد، عرب زبانان که قشر وسیعی بودند به آن ایمان نمی آوردند. خداوند می فرماید: «هرگاه ما آن (قرآن) را بر بعضی از عجم (غیر عرب) نازل می کردیم و او آن را برایشان می خواند، آنان ایمان نمی آوردند».[6]
[1] . ابراهیم، 4.
[2] . المیزان، (ترجمه فارسی)، ج 18، ص 122 – 123.
[3] . نهج البلاغه، ترجمه ی دشتی، خطبه ی 95.
[4] . فصلّت، 44.
[5] . فصلنامه ی بینات، شماره ی 27، ص 38 – 41.
[6] . شعراء، 198- 199.
منبع: اسلام کویست
سفارشات امام صادق (ع) به روزه داران
سه شنبه 95/03/18
امام صادق علیه السلام می فرماید: از جمله اینکه حالت تو در حال روزهات این باشد که خود را مشرف به آخرت بینی و حالتت حالت خضوع و خشوع و انکسار و خواری باشد و حالتت حالت بنده ترسان از مولایش و دلت پاک از عیوب و باطنت مبرای از حیله و مکر باشد و از آنچه غیر از خدا باشد بیزاری جوئی و در روزه خود ولایت خود را برای خدا خالص گردانی و از خدای قهار حقا بیمناک باشی و جان و بدن خود را برای محبت و ذکر او فارغ گردانی و بدن خود را برای عمل به اوامر او و آنچه تو را به آن دعوت کرده است و غیر اینها از آنچه در باب آن توصیه شده است مهیا سازی و جوارح خود را از محظورات و مخالفات به ویژه زبان را حتی از مجادله و سوگند راست محفوظ داری.
سپس در آخر روایت فرمود:
اگر به آنچه برای تو بیان شد عمل کردی حقا به آنچه برای روزه دار حق است عمل کردهای و اگر از اینها کم گذاشتی از فضیلت روزه خود کم گذاشتهای و ثواب آن به اندازه کمبود از آن چیزی است که بیان شد.
من میگویم: پس به آنچه در این وصایا از وظایف روزه دار است نظر کن و سپس در تأثیرات آن تأمل نما و بدان که اگر کسی خود را مشرف به آخرت بیند دل خود را از دنیا خارج سازد و جز به تهیه توشه آخرت نپردازد و همچنین اگر قلبش خاضع شود و شکسته و خوار گردد از فرح به غیر خدا دوری کزیند و میل به آن ننماید و هر کس روح و بدنش برای خدا، خوار و ذلیل باشد و از هر چیزی سوای خدا بیزاری جوید روح و قلب و بدن و تمامت او در ذکر خدا و محبت خدا و عبادت خدا غرقه شود و روزه دار روزه مقربین باشد. خدا به حق مقربانش، ما را چنین روزهای روزی گرداند هر چند که یک روز در عمرمان باشد.
کتاب ترجمه المراقبات – ص 207
تالیف: عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره)
کهنه رسمی به نام کلوخ اندازون در پیشواز از رمضان
سه شنبه 95/03/18
ميبد با برخورداری از فرهنگ و تمدنی غنی در میان ایرانیان، آداب و رسوم خاصی را در ماه رمضان دارد که یکی از این آیینها در پیشواز از ماه رمضان است و به «کلوخ اندازان» معروف است. علت نامگذاري اين روز به کلوخ اندازان مشخص نيست گفته شده به معناي لقمه بالا انداختن و غذا خوردن مي باشد. ولي شايد بتوان آن را بهانه اي دانست که افراد در کنار بزرگ تر خانواده جمع شوند.
این رسم شباهت بسیاری به خانه تکانی روزهای پایانی سال دارد؛ به نحوی که مردم چند روز قبل از ماه رمضان به نظافت و پاکسازی خانهها و مساجد میپردازند و با برگزاری مراسم کلوخ اندازان، به شادی پرداخته و از ماه مبارک رمضان استقبال میکنند. در این آیین باستانی، خانوادهها آخرین روز ماه شعبان را در کنار یکدیگر جمع میشدند و آن روز را به شادی میگذراندند. خانوادهها در این روز در کنار یکدیگر جمع از انواع خوراکیها تناول میکنند.
خوراکهای این روز بسیار متنوع است و سعی میکنند آنچه میلشان باشد بخورند و خود را برای ماه رمضان که ماه امساک و پرهیز از زیاده خواری و گناه است، آماده کنند.
یکی از متداولترین غذاهای روز کلوخ اندازان در ميبد «شولی» است. شولی نوعی آش است و انواع مختلف دارد. از دیگر خوراکیهای در روز کلوخ اندازان، آش رشته یا آش خمیر، آش کشک، فالوده یزدی است.
برخی از مردم در گذشته، کلوخهای کوچکی را نیز در پایان روز به سمت یکدیگر پرتاب میکردند و روز خود را با بازی و شادمانی خاتمه میدادند و از اینرو، این مراسم را کلوخ اندازون نام نهادهاند.
ماه رمضان آغاز سال عبادی مومنان
دوشنبه 95/03/17

حضرت آیت الله جوادی آملی
حضرت آیت الله العظمی جواد آملی فرمودند : آنها كه اهل سير و سلوكاند سال عبادي و اخلاقيشان را از اول ماه مبارك رمضان شروع ميكنند و ماه شعبان, آخر سال آنهاست و تمام سعي و كوشش آنها اين است كه در آخر سال همه حقوق الهي را از عهده خود خارج كنند كه با يك احرام پاك وارد ماه مبارك رمضان بشوند.
آغاز سال
رسول اللّه صلی الله علیه و آله ( فی تَفسیرِ «لا إِلهَ إِلَا اللّه ُ» ) می فرمایند:
اگر بندگان بدانند که در رمضان ، چه [نعمت ها و آثاری ]هست ، آرزو می کنند که رمضان ، یک سال باشد .از میان ویژگی های فراوانی که این ماه دارد ، به اختصار به دو نمونه به خاطر اهمّیتی که دارند اشاره می کنیم
1 . آغاز سال از ویژگی های مهمّ ماه رمضان ، که در روایات اهل بیت علیهم السلام بر آن تأکید شده ، این است که این ماه ، آغاز سال است . در پرتو این نکته ، دو سؤال پیش می آید :
...
اوّل . معنای «آغاز» سال و مقصود از آن چیست؟دوم . عرب ها ، «محرّم» را آغاز سال قرار داده اند و سنّت آنان ، هم اکنون نیز بر این جاری است ؛ که محرّم را آغاز رسمی سال هجری می شمارند . با این همه ، چرا در روایات اسلامی ، ماه رمضان به عنوان آغاز سال ، شناخته شده است؟
سیّد ابن طاووس (م 664 ق) در این زمینه می نویسد :
بدان که من روایات را درباره این که «محرّم ، آغاز سال است یا ماه رمضان؟» مختلف یافتم ؛ لیکن آنچه از عمل علمای بزرگ و معتبرمان و تألیفات علمای گذشته دریافتم ، این است که به طور مشخّص ، آغاز سال ، «ماه رمضان» است . شاید ماه روزه (رمضان) ، آغاز سال در مورد عبادات اسلامی است و محرّم ، آغاز سال در مورد تاریخ ها و کارهای مهمّ مردم .
لیکن ما به روایتی برنخوردیم که محرّم را آغاز سال بدانند . از این رو ، آنچه در سخن سیّد ابن طاووس درباره تعارض میان دو دسته روایات (که برخی ، آغاز سال را محرّم و برخی ماه رمضان می دانند) آمده است ، درست به نظر نمی رسد .
آری ، طبق گفته علاّمه مجلسی ، مشهور میان عرب ها ، آن است که آغاز سالشان «محرّم» است؛ امّا این که چرا روایات اهل بیت علیهم السلام با این سنّت جاریِ عرب ها مخالفت کرده و «ماه رمضان» را آغاز سال دانسته اند ، پس از روشن شدن معنای «آغاز سال» ، روشن می شود .
معنای آغاز سال
آغاز سال و تجدید حیات معنوی
معنای آغاز سال ظاهرا «آغاز سال» معنای حقیقی ندارد ، بدین معنا که شروع زمان به صورت تکوینی ، لحظه خاصّی ندارد تا تنها همان لحظه ، آغاز سال به شمار آید و نه لحظات دیگر . به نظر می رسد که این «آغاز» ، از جمله امور اعتباری است که در پی تنوّع و تعدّد اعتبارها ، معانی گوناگونی می یابد . با این حساب ، هر روزی به اعتباری خاص می تواند آغاز سال یا پایان آن باشد و آنچه میان اقوام مختلف به عنوان آغاز سالشان وجود دارد و با هم مختلف است ، این گونه تفسیر می شود . به عنوان نمونه ، ایرانیان باستان ، نخستین روز از ماه فروردین (برابر با 21 مارس میلادی) را آغاز سال ، برگزیده و آن را عید شمرده اند و این سنّت ، هنوز هم دایر است ، در حالی که عرب ها ، روز اوّل محرّم را آغاز سال خود دانسته اند و مسیحیان نیز روز میلاد حضرت مسیح علیه السلام را آغاز سالشان قرار داده اند .
آغاز سال و تجدید حیات معنوی وقتی مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامی بررسی می کنیم ، چنین می یابیم که این پدیده ، به اعتبارهای گوناگونی وابسته است . برخی از متون دینی تأکید دارند که ماه رمضان ، آغاز سال است ؛ برخی از آنها «شب قدر» را آغاز سال دانسته اند ؛ و برخی نیز «عید فطر» را اوّل سال ، تعیین کرده اند . همچنان که آغاز فروردین ، شروع سال طبیعی است (چون در این هنگام ، زمین ، جامه نو می پوشد و درختان ، سبز می شوند) ، ماه رمضان هم آغاز سال انسانیّت از نگاه اسلام است؛ چرا که در این ماه عزیز ، حیات معنویِ اهل سیر و سلوک ، تجدید می شود و آنان که در مسیر حرکت به سوی کمال مطلق اند ، جانشان شکوفا شده ، آماده دیدار خداوند می شوند . از این رو ، می توان گفت که «فروردین» ، آغاز تجدید حیات مادّی برای گیاهان در دنیای طبیعت و «ماه رمضان» ، آغاز تجدید حیات معنویِ انسان در عالم انسانیّت است . امّا روایتی که «شب قدر» را آغاز سال می داند ، به این اعتبار است که آن شب ، آغاز سالِ تقدیر است و همه مقدّرات یک سال ، در آن رقم زده می شود . روایتی هم که «عید فطر» را آغاز سال می شمارد ، به این اعتبار است که آن روز ، اوّلین روز سالی است که خوردن و نوشیدن در آن حلال می شود آن گونه که در متن روایت ، تصریح شده است و یا برای این است که عید فطر ، آغاز دور تازه ای از زندگی انسان و از سرگیری اعمال است ، پس از این که گناهانش در کوره گداخته روزه ذوب گردیده و از پرونده اعمالش کاملاً زدوده و ریشه کن شده اند .
2 . میهمانی الهی
2 . میهمانی الهی دومین ویژگی برجسته ای که در فضای این ماه بافضیلت جلوه گر است ، وجود زمینه ها و ظرفیت هایی است که برای میهمانی خدای سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه که پیامبر خدا در توصیف این ویژگی فرمود :
.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلی ضِیافَهِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ کَرامَهِ اللّهِ . (امالی صدوق، ص 93)؛.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت گشته اید و از اهل کرامت خدا قرار داده شده اید .در حقیقت ، این ویژگی ، ریشه ویژگی اوّل ، بلکه سرچشمه همه ویژگی ها و برکات این ماه مبارک است . به عبارت دیگر ، می توان گفت که میهمانی الهی در این مقطع زمانی ، و غذاهای معنوی ویژه ای که خداوند برای پذیرایی از میهمانانش در چنین ضیافتی فراهم ساخته است ، ریشه تحوّلات ژرف معنوی ای است که در این ماه بافضیلت ، بر زندگی انسان سایه می افکنند ، و سفره ای است گسترده برای همگان که هر کس ، می تواند از برکات بی شمار آن برخوردار شود .
- منبع: مراقبات ماه رمضان، به قلم آیت الله محمدی ری شهری .
آثار و فوايد روزه از منظر قرآن و روايات
یکشنبه 95/03/16
آثار و فضايل روزه از نظر قرآن
«يا ايّها الّذين آمنوا كُتب عليكم الصيام كما كتب علي الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون» [1]؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما واجب شد كما اينكه (همچنان كه) بر كساني كه قبل از شما بودند واجب شده بود، شايد پرهيزكار شويد و تقوا پيشه كنيد.
اولين و بزرگترين فايده روزه تقوا است و آن، سودي است كه عايد خود شما ميشود و فايده داشتن تقوي، مطلبي است كه احدي در آن شك ندارد، چون هر انساني به فطرت خود اين معنا را درك ميكند، و اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود، و به مقام بلند كمال و روحانيت ارتقا يابد، اولين چيزي كه لازم است بدان ملتزم شود، اين است كه از افسار گسيختگي خود جلوگيري كند و بدون هيچ قيد و شرطي، سرگرم لذتهاي جسمي و شهوات بدني نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند كه زندگي مادي را هدف بپندارد و سخن كوتاه آن كه از هر چيزي كه او را از پروردگار تبارك و تعالي مشغول سازد، بپرهيزد.
اين تقوا تنها از راه روزه و خودداري از شهوات به دست ميآيد و نزديكترين راه و مؤثرترين رژيم معنوي و عموميترين آن ـ به طوري كه همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهرهمند شوند و نيز هم اهل آخرت از آن رژيم سود ببرد و هم شكمبارگان اهل دنيا ـ عبارت است از شهوت. خودداري از شهوتي كه همه مردم در همه اعصار مبتلاي بدانند و آن عبارت است از شهوت شكم از خوردن و آشاميدن و شهوت جنسي كه اگر مدتي از اين سه چيز پرهيز كنند و اين ورزش را تمرين كنند، به تدريج نيروي خويشتنداري از گناهان در آنان قوت ميگيرد و نيز به تدريج بر اراده خود مسلط ميشوند. آنوقت در برابر هر گناهي، عنان اختيار از كف نميدهند و نيز در تقرب به خداي سبحان دچار سستي نميشوند، چون پر واضح است كسي كه خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشيدن و عمل جنسي كه امري مباح است، اجابت ميكند، قهراً در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانيها، شنواتر و مطيعتر خواهد بود. اين است معناي آن كه فرمود: «لعلّكم تتقون» [2]. ضمنا در آيات 187 سوره بقره، 92 سوره نساء و 89 و 95 سوره مائده و 35 سوره احزاب و 4 سوره مجادله خداوند از آثار روزه پذيرش توبه و پاداش نيك و… بشارت داده است.
...
آثار و فضايل روزه از نگاه رواياتاز ديدگاه روايات، روزهداراي آثار و فضايل زيادي دارد. بعضي از آنها را مختصراً متذكر ميشويم:
1. روزه جسم و بدن را سالم نگه ميدارد.
قال رسول الله: صوموا تصحّوا [3] حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: روزه بگيريد تا تندرست بمانيد (شويد). يكي از پزشكان روسي به نام الكسي سوفورين روزه طبي (يعني فرد 40 روز فقط آب بخورد) براي تجويز بيماريهاي صعبالعلاج تجربه كرده و نتايج موفقيتآميزي از آن به دست آورده بود كه استدلال اين طبيب به شرح ذيل است: انواع بيماريها از غذاهاي زايد و اضافي كه از معده ميگذرد و به تصرف بدن نميرسد، سرچشمه ميگيرد. اين مواد غذايي اضافه، توليد عفونتهايي ميكند كه بهترين شرايط را براي نشو و نماي ميكروبها و باكتريها فراهم ميسازد. بنابراين، اساس درمان همه آنها نيز مصرفكردن و نابود ساختن آن مواد اضافي از طريق گرسنگي و امساك از غذاست. اين دو اصل همان است كه در عبارت كوتاه و پرمعني از يك حديث مشهور كه از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده، صريحاً آمده است: «المعدةُ بيتُ كلّ داءٍ، و الحمئة رأس كل دواء؛ (بحارالانوار، ج 14) معده خانه تمام دردهاست و امساك بالاترين داروهاست. ولي در تعليمات اسلامي براي تأمين اين منظور دستور ساده و عملي راحتي داده شده و آن، روزه يك ماهه در هر سال است. مسلماً اگر كسي اين روزه ساده اسلامي را همهساله به طور مرتب انجام دهد و هنگام افطار و سحر از افراط و زيادهروي در غذا پرهيز كند، مواد زايد بدن او روي هم متراكم نميشود تا نيازي به روزه طبي 40 روزه اين طبيب ـ كه در تمام مدت 40 روز بايد غذا را مطلقاً ترك گويد ـ پيدا كند. اين روزه اسلامي (به شرط رعايت اعتدال در غذاي افطار و سحر) خانه تكاني بسيار مفيدي براي بدن خواهد بود و بدن براي نياز فراوان به مواد غذايي در روز، ذخيره خود را تدريجاً مصرف كرده و نشاط تازهاي پيدا ميكند و همان نتايج كه از طريق روزه طبي با آن همه زحماتش تحصيل ميشود، به سادگي فراهم خواهد كرد. [4]
2. تعادل اقتصادي:
امام صادق (ع) ميفرمايد: به راستي خداوند روزه را واجب كرده تا به وسيله او بين اغنيا و فقرا مساوات و برابري وجود آيد و اين براي آن است كه ثروتمنداني كه هرگز درد گرسنگي را احساس نكردهاند، به فقرا ترحم كنند. زيرا اغنيا هرگاه (خوردن و آشاميدني) اراده كردند (و هوس هر نوع مأكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است. پس خداوند تبارك و تعالي (روزه را واجب كرد) كه بين بندگانش از فقير و غني، برابري به وجود آورد و اينكه سرمايهداران مسلمان درد گرسنگي را لمس كنند تا بر ضعفاء رقّت آورند و بر گرسنگان عالم ترحم كنند. [5]
3. مهار شهوت جنسي (عفاف):
روزه يكي از راههاي مهار طغيان شهوت جنسي است، بنابراين ميان عفت و روزه، رابطه مستقيم وجود دارد، پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: يا معشر الشباب ان استطاع منكم الباءَةُ ـ فليتزوّجُ، فانّه اَغضُّ للبصَر و اَحصنُ للفرج و من لم يستَطِعْ فعلَيْه بالصوم: اي گروه جوانان! كسي كه از شما توانايي بر ازدواج داشته باشد، ازدواج كند، زيرا ازدواج سبب ميشود كه از نواميس مردم چشم فرو بندد و دامان خويش را از آلودگي به بيعفتي حفظ كند و كسي كه توانايي بر ازدواج ندارد، روزه بگيرد. [6]
4. اخلاص:
عن فاطمه الزهراء: فرضَ الله الصيام تثبيتاً للاخلاص. [7] حضرت فاطمه (س) فرمود: خداوند روزه را به خاطر تثبيت اخلاص واجب فرموده است.
5. آرامش قلب:
قال الباقر: الصيام و الحج تسكين القلوب.[8] امام باقر (ع) فرمود: روزه و حجّ آرامشدهنده قلوب آدميان است.
6. ورود به بهشت:
قال رسولالله: انّ الجنّه باباً يدعي الدّيان لا يدخل منه الّا صائمون.[9] رسول اكرم (ص) ميفرمايد: براي بهشت دري است به نام ريّان كه فقط روزهداران از آن در داخل ميشوند.
7. دعاي ملائك:
قال رسولالله: انّ الله وكّلَ ملائكة بالدّعاء للصّائمين.[10] رسول اكرم (ص) ميفرمايد: خداوند ملائكهاي را مأمور كرده است تا به روزهداران دعا كنند.
8. استجابت دعا:
قال ابوالحسن: دعوةالصائم تستجاب عند افطاره.[11] امام رضا (ع) ميفرمايد: دعاي روزهدار هنگام افطار به اجابت ميرسد. از آثار ديگر روزه در روايات، ميتوان به دور كردن شيطان از انسان و قبولي اعمال و شفاعتش نام برد كه در كتاب بحارالانوار، جلد 96 و كتاب علل الشرايع صدوق و خطبه شعبانيّه، بيان شده است.
مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه قم، منابع زير را براي مطالعه و تحقيق بيشتر معرفي ميكند:
1. روزه از ديدگاه قرآن و عترت، سيدجعفر مير عظيمي، مؤسسه انتشارات رسالت.
2. آبدرماني، با مقدمه آيتالله مكارم شيرازي، تأليف آلكسي سوفورين، ترجمه محمد جعفر امالي، ناشر دارالكتب الاسلاميه تهران، بازار سلطاني.
3. روزه، درمان بيماريهاي روح و جسم، سيدحسين موسوي راد لاهيجي، دفتر انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم. ————–
پينوشتها:
[1] . بقره/ 183. [2] . طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه از مصباح يزدي، بنياد فكري علامه، 1367، ج 2، ص 9.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1388 هـ ، ج 96، ص 255.
[4] . الكسي سوفورين، ترجمه: محمد جعفر امالي، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، 1375، ص 5.
[5] . وسايل الشيعه، ج 7، ص 3.
[6] . مكارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علي ابن ابيطالب، 1378، ج 2، ص 315.
[7] . بحار الانوار، ج 96، ص 368.
[8] . عظيمي، سيد جعفر، روزه از ديدگاه قرآن و عترت، مؤسسه انتشارات رسالت رمضان 1415 هـ .
[9] . بحار الانوار، ج 96، ص 252.
[10] . همان، ص 253.
[11] . همان، ص 255.
منبع: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه قم