
اگر خدا عادل است چرا برخی افراد به صورت مادرزاد بیمار یا ناقص العضو هستند؟ گناهی که نداشتهاند.
پرسش: اگر خدا عادل است چرا برخی افراد به صورت مادرزاد بیمار یا ناقص العضو هستند؟ گناهی که نداشتهاند.
پاسخ: هیچ تردیدی نیست که همه رخدادها در جهان به علم و اراده الهی صورت میگیرد و هیچ امری خارج از دایره علم و قدرت خدا نیست. بهعبارتدیگر مؤثر اصلی در ساحت هستی درنهایت خداست و هر آنچه در این ساحت رقم میخورد، در چارچوب علم و اراده خدا قرار میگیرد.(1)
حال که چنین است، چرا باید دنیا، آکنده از تفاوتها و تبعیضها باشد؟ و اساساً چرا باید برخی از همان ابتدا با نقصهای مادرزادی به این دنیا بیایند؟ با این مقدمه به سراغ پرسش یادشده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم میکنیم.
نکته اول:
آنچه در عالم خلقت وجود دارد، تفاوت است نه تبعیض. فرق تفاوت و تبعیض آن است که در فرض تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند و به یکی داده میشود و به دیگری داده نمیشود، یا کمتر داده میشود، اما در صورت تفاوت در آفرینش اصلاً حقی مطرح نیست تا بحث تبعیض به میان آید.
اما چرا در دنیا تفاوت وجود دارد و آیا میشود جهانی بدون تفاوت آفرید؟ آیا این تفاوتها عادلانه است؟ در پاسخ گفتنی است: اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد و اگر خداوند بخواهد موجوداتی عین هم بیافریند، در دنیا فقط باید افرادی یکسان از یک گونه وجود داشته باشد که دنیایی خالی از تنوع و بیروح بوده و آفرینش خداوند کامل نبود.
درنتیجه یا اساساً از روز اول نباید خلقتی صورت میگرفت – که نقص در خالقیت الهی بوده و محال است- و یا اگر صورت گرفته تفاوتها لازمه چنین خلقتی است.
نکته دوم:
در فلسفه ثابتشده که «واجبالوجود» دارای تمام کمالات است. ازاینرو هیچ جهت نقص و کاستی در او راه نداشته و در واقع واجبالوجود «از جمیع الجهات» واجب است.(۲) درنتیجه دلیلی وجود ندارد که خداوند، بر کسی، ظلمی روا داشته و یا بین آفریدههای خود تبعیض قائل شود.(3)
چرا که ظلم و تبعیض ناشی از عدم علم، یا عدم قدرت و یا عدم خیرخواهی است که هر سه مورد درباره خداوند محال است. خداوند نهتنها عادل است، بلکه بهترین خالق است و آنچه از او صادر میشود، بهترین است. بر همین اساس، با توجه به آموزههای قرآن کریم، نظام خلقت را نظام احسن(۴) و دارای نظم، اتقان و زیبایی میدانیم.(۵) و هرچه بیشتر در این صنع، نگریسته شود، زیبایی و اتقانِ آن بیشتر نمایان میگردد.(6)
اما فعل موجودات مختار، نظیر انسانها، آکنده از بیعدالتی و خطا و اشتباه است و به همین جهت، آسیبهایی در دنیا راه پیدا میکند و انسان را به رنج و درد مبتلا میسازد. بسیاری از نقصها و کاستیهایی که متوجه انسانها میشود، معلول عملکرد خود انسانها است که قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «اگر شما را مصیبتی رسد، به خاطر کارهایی است که کردهاید؛ و خدا بسیاری از اشتباهات را عفو میکند.»(7)
حال اگر کودکی در مقایسه با دیگران نقصی داشته باشد، آیا باید انگشت اتهام را به سمت خدا بگیرد؟! یا در نقص او عوامل طبیعی و انسانی دخیل بودند که مستقیماً ربطی به خداوند ندارد. بهعنوان مثال اگر ژن پدر و مادری ناخواسته سازگاری نداشتند و درنهایت کودکی با بیماری ژنتیکی به دنیا آمد آیا بازهم میتوان خداوند را عامل این نقص دانست؟! اگر به جهاتی چون تغذیه ناسالم، بیماری، آبوهوای آغشته به مواد سمّی یا در معرض امواج خطرناک بودن و هزاران عامل دیگر، نقص ژنتیکی در کودک ایجاد شود، آیا خداوند مقصر است؟(۸)
نکته سوم:
ممکن است بپرسید که آیا خداوند نمیتوانست جلوی این نقص را که از عوامل محیطی و انسان ناشی شده است را بگیرد؟
در جواب خواهیم گفت: قطعاً میتوانست ولی لازمه آن، بر هم زدن تمام سنتها و قوانین جاری در عالم است که از موجود حکیم چنین کاری صادر نمیشود.
توضیح مطلب به نحو اختصار این است که خداوند انسان را مختار آفرید و لازمه اراده و اختیار انسان نیز این است که اگر بخواهد بتواند کار بد نیز انجام دهد و این کار بد (چه عمداً و چه سهواً) آثاری داشته باشد که هم متوجه خود او بوده و هم احتمالاً متوجه دیگران گردد.
بنابراین، نمیتوان کاستیها و نقصهایی را که انسانها ایجاد کردهاند، مستقیماً به خدا نسبت داد؛ زیرا خداوند تنها میتواند فاعل و مبدأ خیرات باشد نه شرور. «از خیر محض جز نکویی ناید». همچنان که قرآن کریم نیز میفرماید: «هر چه از خوبیها به تو میرسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدی به تو میرسد از خود توست.»(9)
نکته چهارم:
قاعدهای قرآنی در این بین وجود دارد که خداوند حساب اعمال و تکالیف هر کس را به نسبت توان و وسعت وجودی که دارد، لحاظ میکند. ازاینرو قرآن کریم میفرماید: «خداوند هیچکس را، جز بهاندازه تواناییاش، تکلیف نمیکند. (انسان)، هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده و هر کار (بدی) کند، به زیان خودکرده است.»(10)
و یا در جای دیگر میفرماید: «هیچکس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمیکند.»(11)
بهعبارتدیگر هیچ نعمتی در این دنیا بهرایگان در اختیار کسی قرار نگرفته و به همان نسبتی که متنعّم است، مسئول نیز هست. در واقع، فرزندی که از نعمت قرار گرفتن در یک خانواده مناسب بهرهمند است، باکسی که در یک خانواده نامناسب به دنیا آمده، یکسان نیست و نسبت به تمام این نعمات مسئولیت دارد؛ یا فرزندی که دارای بدن زیبا و کامل است، با فرزندی که نقصی در صورت یا بدن او است، یکسان نیست و مسئولیتهایشان نیز متفاوت است.
بهعنوان مثال، پدری را فرض کنید که به یکی از دو فرزند خود، هزار تومان و به دیگری ۱۰۰ هزار تومان میدهد تا به بازار رفته و خرید کنند. بیشک از هرکدام از دو فرزند خود، انتظاری مطابق با سرمایهای که به ایشان عطا کرده است خواهد داشت و مسئولیت هرکدام از آن دو نیز در نسبتی منطقی با همین سرمایه تعریف خواهد شد. حال اگر هر دو با جنسی هزارتومانی بازگشتند، چه خواهد شد؟ فرزند اول تشویق شده و فرزند دوم به جهت هدر دادن ۹۹ درصد از سرمایه خود، توبیخ و تنبیه خواهد شد.
زمانی میتوانستیم خداوند را به بیعدالتی متهم کنیم که در پس نعمتهای متفاوت، مسئولیت یکسان قرار میداشت، در حالی که به توجه به آنچه بیان شد، روشن میشود که چنین نیست و خداوند در حسابرسی زندگی هر کس، تفاوتها را در نظر میگیرد.
نکته پنجم:
نکته دیگری که به مسئله اختیار انسان، گرهخورده است، مسئله امتحان الهی و تحقق ساحتی است که در آن امکان ابتلاء وجود داشته باشد.
فرض کنیم دنیا طوری باشد که هیچ تفاوتی وجود نداشته باشد و همه از جهت فقر و ثروت یا سلامتی و بیماری یا زشتی و زیبایی یا ضعف و قدرت و… یکسان باشند، آیا در این صورت، مجالی برای امتحان شدن باقی میماند؟ این تفاوتها است که موقعیتهای مختلف را پدید میآورد و زمینه امتحان را مهیا میسازد. مثلاً کسی که ثروتمند است، به این امتحان میشود که آیا ثروتاندوزی میکند یا بخشی از آن را به نیازمندان میدهد؛ یا کسی که فقیر است، به این امتحان میشود که آیا دزدی میکند یا تلاش و قناعتش را بیشتر میکند؛ یا کسی که سالم است و هیچ نقصی ندارد، به این امتحان میشود که آیا قدردان سلامتی است و از این انگشتان برای انجام کار و حرفه مناسب بهرهمند میشود یا اینکه از آنها برای دزدی و زدن مظلوم استفاده میکند؛ یا کسی که نقص در انگشتان دارد، به این امتحان میشود که آیا کفران نعمت میکند و سایر نعمتها را نادیده میگیرد و استعدادهای پنهان را دفن میکند یا اینکه بر این نقص غلبه کرده و سایر استعدادهای پنهان را شکوفا میسازد.
نکته ششم:
با یک نگاه اجمالی به دنیایی که در آن زندگی میکنیم، خواهیم دید که این جهان، سرشار از بیعدالتیها، تبعیضها و ظلمهایی است که امتداد آن، به امتداد تاریخ و حضور انسان در این کره خاکی پیوند خورده است. درنتیجه هیچکس مدعی آن نیست که اتفاقات و مناسبات عادی در این دنیا عادلانه بوده و باید به دنبال عدل محض در همین عالم بود! بلکه برعکس باید توجه داشت که اساساً عالم دنیا ظرفیتی برای چنین حدّ از عدالت را ندارد و ناگزیر باید بر این باور باشیم که در جهانی دیگر، عدل الهی به شکل کامل، تحقق خواهد یافت. اتفاقاً آنچه بهعنوان مقدمه «برهان عدالت» برای اثبات زندگی پس از مرگ ارائهشده است، همین مطلب است.
درنتیجه اگر بخواهیم بحث زندگی بعد از مرگ و ساحت آخرت را از منظومه فکریمان حذف کنیم، قطعاً سؤالات ما به جواب نخواهد رسید، چراکه عدل الهی به شکل کامل در آنجا محقق خواهد شد.
نتیجه:
ازآنچه بیان شد روشن میشود که
اولاً، تفاوت همیشه به معنای بیعدالتی نیست، بلکه آنچه در مقابل عدالت قرار میگیرد، تبعیض است، نه تفاوت
دوم اینکه، نقص در هستی، همیشه به معنای نقص طبیعی و بدون دخالت انسان نیست. بلکه گاهی این امر به سبب سوء اختیار انسان حاصل میشود و در این صورت نمیتوان آن را به نحو مباشر و مستقیم منسوب به خداوند دانست.
سوم اینکه نقصها معلول تفاوتهاست و تفاوت نیز لازمه خلقت متکثر است.
چهارم اینکه، خداوند هر کس را بهاندازهای که داده است، ارزیابی خواهد کرد. درنتیجه اگر تفاوتی در تکوین وجود داشته باشد، تفاوت در حسابرسی نیز لحاظ خواهد شد.
پنجم اینکه، بدون سختی و تفاوت، اساساً امتحان انسانها و رسیدن به هدفی که برای آن خلقشدهاند، ممکن نیست.
ششم اینکه، دنیا، با خصیصه اختیار انسان، آکنده از بیعدالتیهاست و این مسئله جز در سایه ایمان به زندگی عادلانه پس از مرگ، به جواب نمیرسد.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پینوشتها:
1. سوره مائده، آیه ۵۹ یعْلَمُ مَا فی الْبرَ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلَّا یعْلَمُهَا وَ لَا حَبَّهٍ فی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ و سوره حجر، آیه ۲۱: وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ .
2. طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، به تصحیح غلامرضا فیاضی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵ ش، چ ۱، ص۶۸.
3. سوره بقره، آیه ۱۸۲: وَ أَنَّ اللَّهَ لَیسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ .
4. سوره سجده، آیه ۷: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ .
5. سوره نمل، آیه ۸۸: صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَی .
6. سوره ملک، آیه ۳: الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِنْ فُطُورٍ .
7. سوره شوری، آیه ۳۰: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیدیکُمْ وَ یعْفُوا عَنْ کَثیرٍ .
8. متخصصان ژنتیک بر این باورند که «داشتن سبک زندگی خوب و سالم دارای اهمیت زیادی است که موجب برخورداری افراد از ژنهای سالم شده و نسلهای آینده هم از وجود این ژنهای سالم برخوردار میشوند». برای مطالعه بیشتر، رک: علت بروز بیماریهای ژنتیکی چیست؟ خبرگزاری ایمنا، مورخ ۲۱/۰۷/۱۳۹۷.
9. سوره نساء، آیه ۷۹: مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ .
10. سوره بقره، آیه ۲۸۶: لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیها مَا اکْتَسَبَتْ… .
11. سوره طلاق، آیه ۷: لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها… .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1404/03/06 ساعت 07:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |