چرا امام رضا (ع) با اینکه علم غیب داشتند، انگور سمّی را خوردند؟

پاسخ

وقتی واژه‌ی «علم» را برای امام (ع) یا هر فرد و موضوع دیگری به کار می‌بریم، فقط یک کلمه با یک معنا و مفهوم است، اما علم نیز مانند هنر و …، تعاریف و تقسیمات و کاربردهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال:

الف. گاهی علم انسان به عمل و نتیجه‌ی عمل خود تعلق می‌گیرد. مثلاً می‌داند که فردا چنین خواهد کرد و نتیجه‌اش چنان خواهد شد. چرا که انسان تا حدودی اندازه‌ها را می‌شناسد، علت و معلول‌ها، مسبب و اسباب و… را می‌شناسد.

این گونه حوادث معمولاً مشروط بوده و با «اگر» همراه هستند. یعنی به شرط این که چنین کند یا اگر چنین کند، چنان خواهد شد. لذا می‌تواند در آن نقش ایفا نماید و اگر از فعل یا نتیجه خرسند نبود، آن را انجام ندهد تا نتیجه‌اش نیز واقع نگردد. مثل این که گروهی برای تفحص به جنگل رفته باشند. آنها می‌دانند اگر قبل از تاریکی به مقر خود برنگردند، با خطرات مهلکی مواجه خواهند شد. لذا همین علم سبب می‌شود تا برگردند و با آن خطرات مواجه نشوند.

...

نمونه این گونه اعمال به تناسب علم، در زندگی روزمره‌ی ما بسیار است و نمونه‌های بارزی نیز در زندگی معصومین (ع) وجود داشته است. به عنوان مثال: پیامبر اکرم (ص) می‌دانستند که اگر امشب در شهر بمانند و در خانه و بستر خود بخوابند، ترور خواهند شد. لذا از خانه و شهر دور شدند تا ترور نشوند.>

ب. گاهی علم انسان به غیر از فعل یا حادثه، به «تکلیف» نیز تعلق می‌گیرد. مثل این که امام حسین(ع) می‌دانستند اگر بروند شهید خواهند شد و نه تنها ایشان، بلکه بسیاری دیگر نیز بر اساس اخبار گذشته بر این امر اطلاع داشتند. اما علم ایشان که فقط به این حادثه محدود نبود، بلکه به «تکلیف» و نتایج عمل خود که آن تکلیف را ایجاب می‌نمود نیز علم داشتند و این علم سبب گردید که به کربلا بروند و شهید هم بشوند.
این نوع علم در ما نیز وجود دارد. مثل آن که رزمنده ای می‌داند اگر وارد این میدان مین شود، شهید خواهد شد، اما علم به تکلیف دارد و می‌داند که برای دفاع از اسلام و نجات سایر مجاهدین راه اسلام و ممانعت از غلبه‌ی دشمن، باید برود و رضایت خدا در این است. لذا پا در میدان مین گذاشته و شهید هم می‌شود.
بدیهی است هر کسی که علم به «تکلیف» دارد، می‌تواند به وظیفه و تکلیف خود عمل نکند، اما چون به نتیجه‌ی عمل و رضای الهی نیز علم دارد و خود نیز به آن خشنود است، به تکلیف عمل می‌کند.

ج. گاهی علم، به «قضای حتمی» الهی تعلق می‌گیرد. در این صورت هم می‌داند که آن قضای حتمی الهی چیست و هم می‌داند که قضای حتمی قابل تغییر نیست. یعنی اگر قضای حتمی الهی این باشد که کسی در نقطه‌ای بمیرد یا کشته شود، حتماً این حادثه اتفاق می‌افتد.
حد کمی از این علم در همگان وجود دارد. مثلاً همه می‌دانند قضای حتمی الهی بر این است که در هر لحظه و هر نفس انسان پیرتر و فرسوده‌تر می‌شود و در نهایت‌ می‌میرد. اما این علم سبب نمی‌شود که انسان بتواند قضای الهی را تغییر دهد. لذا سعی،‌ کوشش و تدبیری نیز در این عرصه از خود نشان نمی‌دهد.

د. علم معصوم (ع) به لحظه، مکان و چگونگی شهادتش، از همین نوع علم به قضای حتمی الهی است. لذا تدبیر برای تغییر قضای الهی معنا و مفهومی ندارد. به ویژه برای معصوم (ع) که نه تنها تسلیم، بلکه راضی به قضا و قدر الهی می‌باشد.

بنابراین انسان فقط در زمینه‌ی علم به اتفاقات و حوادث مشروط می‌تواند تدبیری برای تغییر اندیشیده و فعل دیگری انجام دهد. اما علم به قضای حتمی الهی، دلیلی بر توان برای تغییر آن نیست و اساساً اهل عصمت (ع) تسلیم قضای الهی هستند.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چرا امامت از نسل امام حسن مجتبی(ع) قطع شد؟!

آنچه که مسلّم است و در تاریخ هم به ثبت رسیده است ، امامت از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام قطع نشد

...

و دختر امام حسن مجتبی علیه السلام به نام فاطمه ، همسر چهارمین امام شیعیان ( امام سجاد ) بود و ثمره ی ازدواج امام سجاد با دختر عموی خود ، فرزندشان امام محمد بن علی الباقر بوده و ایشان را امامی می گویند که هم از مادر و هم از پدر به بیت عصمت متصل می باشد .

an style="color: #0000ff; font-size: 8pt;">منبع:http://www.imamhassan.ir
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

امام حسن(ع) وتهمت طلاق های متعدد؟!

مسأله تعدد زوجات و كثرت طلاق ‏های ایشان را بيشتر در كتبي كه در دوران بني عباس تأليف يافته مي‏توان جستجو نمود. متأسفانه بعضي از نويسندگان هم بدون توجه به ريشه و عواقب آن به نقل آن پرداخته ‏اند.
برای پاسخگویی به این شبهه موارد زیر را می ‏توان مطرح نمود

...

اولاً:

اصل مسأله ساخته و پرداخته مخالفان كينه ‏توز آن حضرت بوده و از راوی معتبری نقل نشده است. عمدتا ناقل اصل اين احاديث 3 يا 4 نفر بوده‏ اند؛ از جمله «يحيي بن العلاء»، «ابوالحسن مدائني»، «شبلنجي» و «ابو طالب مكي». در این میان، مدائني مبلغ رسمي بني اميه بوده و اشعاري هم در مدح معاويه بن ابي سفيان سروده است.

="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif; font-size: 12pt; color: #000080;">
ثانیاً:
كثرت ازدواج‏ ها و طلاق‏ ها به گونه ‏اي مبهم مطرح شده و اسامي زنان امام(ع) را ذكر نكرده اند. اگر مسأله واقعيت داشت چرا اين گونه به ابهام برگزار كرده اند؟ اگر واقعا مساله حقيقت داشت اسامي زنان حتي مطلقات را مي توانستند ذكر كنند.
ثالثاً: تعداد فرزندان آن حضرت را غالباً در حدود پانزده تن اعم از پسر و دختر نگاشته اند. اين تعداد در آن ايام يك رقم معمولي و متعارف بود. در صورتي كه صحت ادعاي كثرت ازدواج و طلاق اگر مورد ترديد نبود بدون ترديد فرزندانش بايد بيش از تعدادي باشند كه مورخان نوشته اند.
نتيجه: تمامي رواياتي كه در مورد كثرت ازدواج و طلاق امام حسن(ع) وارد شده به راوياني بر مي‏گردد كه متخصصين علم رجال انان را مردود شمرده اند تازه اگر مورد اطمينان و موثق هم باشند اين روايات از روايات احاد است و خبر واحد در موضوعات حجت نبوده و از نظر علماء هم معتبر نمي باشد.

و در آخر اينكه زهد و پارسايي امام حسن(ع) به قدري بود كه براي او مجال چنين خوشگذراني‏ ها را و لو از راه مشروع باقي نگذاشته و «ابن بابويه» كتابي بنام زهد الحسن درباره ي زهد و پارسايي آن بزرگوار نوشته است.

http://vu.kowsarblog.ir

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چرا برای زیارت حسین بن علی این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟

ما باید به این «چرا» دقت کنیم. ممکن است کسی بگوید: «این برای این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا باشد.» آیا این حرف مسخره نیست که بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟

?در صورتی که به نصّ خود امام حسین و به حکم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یکدیگر هستند. این چه حرفی است؟!

...

?مگر حضرت زهرا بچه است که بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه کند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتی بدهیم! این حرفها دین را خراب می‏کند. حسین مکتب عملی در اسلام تأسیس کرد. حسین علیه السلام نمونه عملی قیامهای اصلاحی است.

?خواستند مکتب حسین زنده بماند، خواستند حسین سالی یک بار با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور پیدا کند، فریاد کند: «الا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لایعْمَلُ بِهِ وَالْباطِلَ لایتَناهی‏ عَنْهُ لِیرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً». خواستند «الْمَوْتُ اوْلی‏ مِنْ رُکوبِ الْعارِ» (مرگ از زندگی ننگین بهتر است) برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا ارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَالْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً» برای همیشه‏ زنده بماند.

? زندگی با ستمکاران برای من خستگی‏ آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزی نیست. خواستند آن جمله‏ های دیگر حسین: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی‏ وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی‏ جِیدِ الْفَتاةِ» زنده بماند، «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» زنده بماند.

?حماسه حسینی، ج 1(صفحه 78)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

ثواب پیاده روی اربعین

ثواب پیاده روی اربعین از نگاه امام صادق علیه السلام)
امام_صادق می فرماید: کسى که با پای_پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏ فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى‏ برد،
وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند.
و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.

ابن قولویه، کامل الزیارات ص134 حوزه

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.