زمان واجب شدن روزه

نظر به این كه به خاطر مصالحی، قوانین و احکام اسلام به تدریج نازل شده است، حکم وجوب روزه ماه رمضان، در روز دوم ماه شعبان سال دوم هجری بر مسلمانان نازل شد.

در ماه شعبان سال دوم، روزه ماه رمضان بر مسلمانان واجب شد و فاصله میان تغییر قبله و فرض روزه ماه رمضان - به گفته برخی - یک ماه بود و مسلمانان موظف شدند تا ماه رمضان را روزه بگیرند. در آغاز چنان بود که چون شب فرا می رسید و افطار می کردند و می خوابیدند و یا افطار نکرده به خواب می رفتند تا غروب روز دیگر افطار بر آنان حرام بود چنانکه جماع با زنان نیز در تمام این ماه بر آنها حرام بود و این حکم در سال پنجم نسخ شد، و خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر تا طلوع فجر و سپیده صبح بر آنان حلال شد به شرحی که ان شاء الله در جای خود ذکر خواهد شد.

و به دنبال آن زکات فطر نیز واجب شد و رسول خدا(ص)روز اول ماه شوال را عید قرار داد و نماز عید خواند به کیفیتی که در کتابهای فقهی مذکور است.

یکی از دلایل وجوب روزه نص قرآن کریم است:« یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام»؛ ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شده، پس آن کس که در ماه رمضان در حضر(وطن) باشد، باید روزه بگیرد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

ماه پیامبر خدا

کربلا می رویم! بسم الله

ماه عشق است ماه عشاق است
ماه دل های مست و مشتاق است

در میخانه ی کرم شد باز
الدخیل این حریم ِ رزاق است

ریزه خوارش فقط نه اهل زمین
جرعه نوشش تمام آفاق است

بی حساب است فضل این ساقی
شب جود و سخا و انفاق است

...

بین دلهای بیدلان امشب


با سر زلف یار میثاق است

شب زلف مجعّدش «والّیل»
صبح چشمش به عالم اشراق است

«قبره فی قلوب من والاه»
حرمش قبله گاه عشاق است

ماه شعبان رسید! ماه سه ماه
کربلا می رویم! بسم الله

السلام ای پناه مُلک و مکان
در ید قدرتت عنان جهان

رفته قنداقه ات به عرش خدا
تشنه ی پای بوسی ات همگان

در طوافت قیامتی شده است
می رسد هر فرشته با هیجان

پر قنداقه ی تو میبخشد
پر و بالی به فطرس نگران

از سر زلف عنبر افشانت
سدرة المنتهی گرفته ضمان

عطر و بوی ملیح پیرهنت
مانده در خاطر نسیم جنان

بوسیده می چیند از لب تو رسول
رحمت واسعه گشوده دهان

از سر انگشت پاک مصطفوی
جرعه جرعه بنوش شیرة جان

خواند جدت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان

با تو جود و شجاعت نبویست
ای شکوه حماسه های عیان

در نمازت شبیه فاطمه ای
بین میدان علی ست جلوه کنان

چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان

رحمت محض! یا ابا الأیتام!
پدری کن برای عالمیان

ای که آقائی تو بی حد است
باز ما را به کربلا برسان

شب جمعه شمیم سیب حرم
منتشر می شود کران به کران

روضه هایت بهشت اهل ولاست
چشم ما چشمه های کوثر آن

«وَ مِنَ الماءِ کُلُّ شَیءٍ حَیّ»
اشک ها از غمت همیشه روان

السلام ای شهید روز دهم
السلام ای امام تشنه لبان

تا ابد در فراز پرچم توست
خون سرخت همیشه در جَرَیان

کربلای تو از ازل بوده
مبدأ حرکت زمین و زمان

شب سوم رسیده ای، ای ماه
السلام علیک ثارالله

السلام ای نگین عرش برین
ماه بالا بلند ام بنین

گره از گیسوان خود مگشا
هر سر موی توست حبل متین

جذبه های نگاه هاشمی ات
ماه را می کشد به سوی زمین

عبد صالح! مواسیَ لله!
پدر فضل! روح حق و یقین!

به حضورت گشوده دست، فلک
به قدوم تو سوده عرش، جبین

وقت هوهوی ذوالفقار علی ست
به روی مرکب حماسه نشین

می شود با اشاره ی تو دو نیم
هر کسی آید از یسار و یمین

زینبت «إن یکاد» می خواند
آسمان محو هیبت تو! ببین

کاشف الکرب اهل بیت نبی!
بازوان تواند حصن حصین

ماه من بازوی رشید تو را
که برافراشته است بیرق دین

زده بوسه علی به گریه چنان
بوسه ها چید از آن حسین چنین

نقش باب الحوائجی داری
به روی بازویت شبیه نگین

سائلان تو بی شمارند و …
گوشه چشمی به ما! بس است همین

شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است

السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد بیداری

سید السّاجدین شهر رسول
عبد مسکین حضرت باری

روزهایت مجاهدت ، ایثار
نیمه شب هات بخشش و یاری

در مناجاتت ای صحیفه ی نور
آیه آیه زبور می باری

همه مجذوب ربنای تواند
محو این سیر و این سبکباری

گوش کن این صدای داوود است
که به شوق تو می شود قاری

پا برهنه به حج که می آیی
کعبه را هم به وجد می آری

در شکوه و حماسه بی مثلی
خطبه هایت زبانزدند آری

واژه های تو تیغ برّانند
ثانی حیدری و کراری

شام و کوفه به لرزه افتادند
سرنگون پایه ی ستمکاری

در مصاف تو سهم دشمن دون
چیست غیر از مذلت و خواری

وارث عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری

به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقع گرفتاری

رو سیاهی من گذشت از حدّ
تو برایم مگر کنی کاری

در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبروداری

دلم از بند هر غم آزاد است
شافع من امام سجاد است

شد روا حاجت همه، ما ! نه
کربلا شد نصیب ما یا نه؟

رزق ششگوشه میدهند امشب
کی شنیده گدا ز آقا: نه

کربلا رفته در شب جمعه
می شناسد مگر سر از پا؟ نه

کربلا می روی بخوان روضه
روضه های جوان لیلا، نه

زخم ها التیام پیدا کرد
زخم فرق دوتای سقا، نه

التیام دمادم سیلی
می دهد فرصت تماشا؟ نه

از شب خیزران مگر مانده
لب و دندان برای بابا؟ نه

زینب است و نوای جانکاهش
ذکر أین بقیة اللهش

یوسف رحیمی

 

  • نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت
    1395/02/19 @ 10:36:52 ق.ظ

    حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 

    الهی! رجب گذشت ما از خود نگذشتیم.

    الهی! تو از ما بگذر…..

    سلام بر شعبان و اعیادش،

    سلام بر حسین و عباسش،

    سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش.

    حلول ماه شعبان، ماه رسول خدا، ماه شادی آل الله بر همگان مبارک

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

درسهای مناجات شعبانیه

ماه شعبان، شمیم رحمت خداست که نوید برپایی میهمانی بزرگ الهی را با خود آورده است. ماه شعبان را پیامبر اعظم ماه خود دانسته و مردم را به پاسداشت این ماه فرا خوانده است.

این ماه بزرگ، افزون بر اینکه روزهای بزرگی را چون روز ولادت سید الشهداء ، امام سجاد، ابوالفضل العباس و روز عظیم نیمه شعبان روز ولادت امام زمان در بردارد، در واقع ماه آمادگی، مناجات و راز و نیاز است.

مناجات شعبانیه و فرازهای استثنایی آن همین ویژگی را تایید می کند. مناجاتی بی نظیر که بزرگان دین و اخلاق ما توصیفهای منحصر به فردی از آن دارند.

میرزا جواد ملکی تبریزی، از بزرگان اهل عرفان و عمل چنین می گوید:

...

این مناجات، مناجات معروفى است و اهلش بخاطر آن با ماه شعبان مأنوس شده و بهمین جهت منتظر ومشتاق این ماه هستند. این مناجات شامل مطالب اساسى در مورد چگونگى معامله بندگان با خداى بزرگ بوده و آداب خواستن، دعا و طلب آمرزش از او را، آنگونه که شایسته است، بیان مى‏کند و استدلال‏هاى جالب توجهى جهت امیدوار شدن به درگاه خدا که با مناجات با او مناسب است، در بردارد و بروشنى، ملاقات، نزدیکى و دیدن خدا را معنى مى‏کند.این مناجات بزرگى است و یکى از ارمغانهاى آل محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) است که بزرگى آن را کسى که قلب سالم و گوش شنوایى داشته باشد، درک مى‏کند و اهل غفلت از درک فواید و نورهاى آن بى‏ بهره ‏اند.

در مناجات شعبانیه درسهای فراوانی برای اهل تامل وجود دارد و این حقیقت دارد که امامان معصوم ما در قالب اینچنین دعاهایی والاترین معارف دینی را به شیعیانشان تعلیم می داده اند.

مناجات شعبانیه از این قبیل دعاها ست و درسهای فراوانی می توان از آن گرفت. یکی از درسهای این مناجات درس خوف و رجا ست. امید و ترس توام از بزرگترین آموزه های دینی ماست که در سراسر زندگی انسان تاثیرات بسزایی دارد.

در مناجات شعبانیه، آموزه خوف و رجا چندین بار مورد تاکید قرار گرفته است. مناجات شعبانیه را بخوانیم و به درسهایش فکر کنیم.

اِلهى اِنْ اَخَذْتَنى بجُرْمى اَخَذْتُكَ بعَفْوِكَ وَ اِنْ اَخَذْتَنى ِذُنُوبى اَخَذْتُكَ بمَغْفِرَتِكَ
خدايا اگر مرا به جنايتم مأخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم بگيرى من هم تو را به آمرزشت بگيرم.

اِلهى اِنْ كانَ صَغُرَ فى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلى فَقَدْ كَبُرَ فى جَنْبِ رَجاَّئِكَ اَمَلى
خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو كوچك است ولى آرزويم در كنار اميد تو بزرگ است.

اِلهى اِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْيَقينُ اِلى كَرَمِ عَطْفِكَ
خدايا اگر گناهانم بواسطه بزرگواريهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار كرده .

www.bfnews.ir

  • نظر از: متین
    1395/02/19 @ 12:28:11 ب.ظ

    متین [عضو] 

    سلام و عرض ادب .
    اعیاد شعبانیه بر شما دوست عزیز مبارک .
    ممنون از مطالب خوبتون.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چشم و چراغ شیعه شیخ کلینی

مرحوم کلینی در کلین ریدر زمان امام عسگری (علیه السلام)  به دنیا آمده است. کلین از ری حدود 38 کیلومتر به طرف جنوب غربی فاصله دارد و تقریبا اطراف حسن آباد، (در مسیر قم ـ تهران) واقع شده است.کل وی مراحل ابتدایی علوم اسلامی را نزد پدر و دایی خود، علی بن محمد بن ابراهیم علان استاد حدیث، گذراند.

بعد از دوران کوتاهی که با منابع رجالی و حدیثی آشنا شد، برای ادامه تحصیل به شهرری رفت. در آن موقع هر چند شهرری بیشتر مردمانش شافعی و حنفی مذهب بودند ولی به خصوص روستاهای آن شیعیان دلباخته اهل بیت و مرکز شیعه نشین بود و اکثر اهل تسنن آن شهر، به دلیل اخلاق و رفتار اسلامی شیعیان، همیشه تحت تاثیر آنان بودند. از این رو، ری به شهر شیعه نشین معروف بود.

 

...

فرقه اسماعیلیه هم با انگیزه تسلط بر ایران بیشتر از همه در این نقطه بودند و به ترویج تفکر و آرای خود پرداخته بودند و لذا شهرری، مرکز برخورد آرا و اندیشه های فرقه اسماعیلیه، حنفی، شافعی و شیعه شده بود.

an style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif; font-size: small; color: #0000ff;">شیخ کلینی در این زمان، در کنار گذراندن تحصیلات و علوم خود، ضمن آشنایی با اندیشه های دیگر مذاهب، پی برد که بعضی از این فرقه ها می خواهند تشیع را از مسیر واقعی خود خارج کننداو درد را شناخت و برای درمان آن، هدفش را انتخاب و تصمیم گرفت که به نوشتن احادیث بپردازد.

کلینی درمحضر ابوالحسن محمد بن اسدی کوفی ساکن ری حدیث را آموخت و همان زمان که قرمطیان با عقاید التقاطی خود که مخلوطی از عقاید زرتشت، مانوی و اسلامی بود و به مبارزه با عقاید و مقدسات مسلمین پرداخته بودند، آنها را به نقد کشید و کتاب “الرد علی القرامطه” را نوشت و در دسترس شیعیان گذاشت.

کلینی برای تکمیل علوم و اهدافش، سپس راهی قم شد. در آنجا از هر مسجد و حسینیه ای که راویان و محدثان، نقل حدیث می کردند، حدیث می شنید. او با بسیاری از آخرین افرادی که از زبان امام عسگری (علیه السلام) و یا امام هادی (علیه السلام) بدون واسطه حدیث شنیده بودند، ملاقات کرد و از محضر استادان بزرگی بهره ها برد.

بار دیگر این مرد بزرگ، برای ناشنیده ها و کسب علوم دیگر از قم به کوفه هجرت کرد. زیرا کوفه در آن زمان یکی از مراکز بزرگ علمی بود که اشخاص برای تبلیغ مذهب و قیده خود آزادنه به آنجا می رفتند.کلینی سپس به بغداد رفت و چون دیگر فردی گمنام نبود و تصویری از یک شیعه واقعی در اذهان مردم هر دیار گذاشته بود لذا در مدتی کوتاه شیعه و سنی در مشکلات دینی به او مراجعه می کردند و در فتاوا به او روی می آوردند و در این خصوص مورد وثوق و اعتماد هر دو فرقه بود و همین سبب شد که به او لقب ثقه الاسلام دادند.

شیخ کلینی با چهار سفیر و نایبان خاص امام زمان(عج) معاصر بود و با آنکه آن بزرگواران از فقها و محدثین بزرگ شیعه بودند ولی به دلیل محدویت ها و ممنوعیت های اجتماعی، مسوولیت فرهنگی و علمی تشیع بر دوش کلینی بود که می توانست به طور آشکار به ترویج مذهب شیعه امامیه و نشر معارف و فضایل اهل بیت بپردازد.

کلینی اندوخته های سال ها رنج و مشقت و تلاش را در مجموعه ای گرد آوری کرد و با غایب شدن امام زمان (علیه السلام) و دسترسی نداشتن همه شیعیان به نواب خاص حضرت، احادیث پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) را جمع آوری و شیوه نامه و کتاب ارزشمندی در کنار قرآن تالیف کرد که این کتاب را طی 20 سال تلاش خستگی ناپذیر تالیف کرد.

کتاب کافی، مهم ترین و نفیس ترین کتاب از مجموعه کتب چهارگانه حدیثی (کتب اربعه) مذهب تشیع است. مجموعه این کتاب شامل اصول کافی 2 جلد، فروع کافی در پنج جلد و روضه کافی یک جلد است که در بردارنده 16 هزار و 199 حدیث از پیامبر و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.

شیخ کلینی، در زمانی به تبیین ارزش های اخلاقی و اسلامی پرداخت که اروپاییان دوران بربریت و وحشی گری را می گذراندند.سرانجام این محدث عظیم الشان که در دنیای آن روز چشم و چراغ شیعه و سند افتخار دانشمندان بغداد، اعم از شیعه و سنی بود، در سال 328 هـجری قمری، مصادف با مبدا غیبت کبرای امام زمان (علیه السلام) در سن 70 سالگی در بغداد از دنیا رحلت کرد و آرامگاه او در باب الکوفه در بغداد، امروز در ناحیه شرقی نهر دجله کنار پل قدیم بغداد، زیارتگاه شیعیان و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) است.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چرا امام زمان(عج) در مقابل این همه ظلم‌ سکوت می‌کند؟

شبهه:چرا امام زمان در برابر این همه فجایع و مفاسد، ناهنجاری‌ها و ظلم‌هایی که می‌‌شود، صدها سال سکوت اختیار کرده و کاری انجام نمی‌دهند؟

پاسخ: اگر مقصود این است که چرا حضرت(عج) ظهور نمی‌کند، باید گفت: هر وقت شرایط ظهور فراهم شود، ظهور خواهد کرد، فراوانی ظلم و ستم و مفاسد، تنها شرط ظهور حضرت(عج) نیست، ظهور حضرت(عج) شرایط دیگری نیز دارد، از جمله آمادگی عمومی و جهانی، اضطرار به وجود رهبری الهی و شرایط دیگری که هنوز حاصل نشده است، البته همان موقع که حضرت(عج) غیبت کردند، ظلم و ستم و مفاسد در جهان وجود داشته است، با اینکه ظلم و بی‌عدالتی حاکم بود، در عین حال غیبت واقع شد،زیرا مردم امام وقت را تنها گذاشتند و به دفاع و حمایت از او برنخاستند و تک تک آن‌ها پس از دوران طولانی زجر و اذیت و اسارت و … به شهادت رسیدند.
پس همان چیزی که فلسفه غیبت در آن موقع بود، همان فلسفه هنوز هم به قوت خود باقی است، اما اگر مقصود این است که با اینکه حضرت در پشت پرده غیبت هستند، چرا جلوی این مفاسد و ناهنجاری‌ها را نمی‌گیرند؟

باید گفت که به خواست و اراده الهی و امتحان مردم، چنین چیزی تا مدتی ممکن نیست، پیامبران و امامان با اینکه ظاهر و حاضر بودند، علیرغم مجاهدت‌های فراوان در عین حال نتوانستند جلوی همه ظلم‌ها وبی‌عدالتی‌ها را بگیرند، اگر مقصود هم این باشد از طریق اعجاز و خرق عادت این کار را انجام دهند که این هم خلاف حکمت خدا است و سنت الهی بر این امر دایر است که کارها با روال طبیعی و با اسباب و عوامل طبیعی به پیش‌ برود.

منبع:http://www.jc313.ir/

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.