
علت شکستهشدن نماز در سفر
سه شنبه 93/11/28
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِى الاَْرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلَوةِ.
و هنگامى كه سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند،
همچنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود، با این وجود در سالهای ابتدایی صدر اسلام نمازهای مسلمانان به صورت پنج نماز دو رکعتی بود که بعد از مدتی شخص پیامبر اکرم(ص) در روز 12 ربیعالثانی سال اول هجرت با تشریع الهی تعداد رکعات نمازهای یومیه را 17 رکعت بیان کردند،
ادامه »

سالروز وفات حضرت معصومه (س)
جمعه 93/11/10
سالروز وفات حضرت معصومه (س)
ولادت آن حضرت در روز اول ذيقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدينه منوره واقع شده است. ديرى نپاييد كه در همان سنين كودكى مواجه با مصيبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربيت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهديد مأمون عباسى سفر تبعيد گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسى از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
يك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.
اين جا بود كه آن حضرت نيز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زينب(س) پيام مظلوميت و غربت برادر گراميشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبيت (ع) را با حكومت حيله گر بنى عباس اظهار مى كرد. بدين جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسيد عده اى از مخالفان اهلبيت كه از پشتيبانى مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتيجه تقريباً همه مردان كاروان به شهادت رسيدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نيز مسموم كردند.
به هر حال ، يا بر اثر اندوه و غم زياد از اين ماتم و يا بر اثر مسموميت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بيمار شدند و چون ديگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسيد: از اين شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببريد، زيرا از پدرم شنيدم كه مى فرمود: شهر قم مركز شيعيان ما است.
بزرگان شهر قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى كه «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى كشيد و عده فراوانى از مردم پياده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربيع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى كه امروز «ميدان مير» ناميده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار ميزبانى حضرت نصيب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در اين شهر زندگى كرد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستيه به نام «بيت النور» هم اكنون محل زيارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربيع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پيش از آن كه ديدگان مباركش به ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و با اندوه فراوان ديده از جهان فروبست و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجليل فراوان پيكر پاكش را به سوى محل فعلى كه در آن روز بيرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشييع نمودند. همين كه قبر مهيا شد دراين كه چه كسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاه دو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پيدا شدند و به سرعت نزديك آمدند و پس از خواندن نماز يكى از آن دو وارد قبر شد و ديگرى جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد.
آن دو نفر پس از پايان مراسم بدون آن كه با كسى سخن بگويند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضي از علما به نظر مى رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دين با حضور اوليا الهي انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سايبانى از بوريا بر فراز قبر شريفش قرار داد تا اين كه حضرت زينب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولين گنبد را بر فراز قبر شريف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت (ع). و دارالشفاي دلسوختگان عاشق ولايت وامامت شد.
احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)
قال الصادق عليه السلام:
ان للّه حرماً و هو مكه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدينة ألا وان لاميرالمؤمنين عليه السلام حرماً و هو الكوفه الا و انَّ قم الكوفة الضغيرة ألا ان للجنة ثمانيه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فيها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى عليهاالسلام و تدخل بشفاعتها شيعتى الجنة با جمعهم
خداوند حرمى دارد كه مكه است پيامبر حرمى دارد و آن مدينه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است كه از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند.
عن سعد عن الرضا(ع) قال:
يا سعد من زارها فله الجنة
ثواب الأعمال و عيون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال:
من زارها فله الجنة
امام رضا (ع) فرمود- كسى كه حضرت فاطمه معصومه را زيارت كند پاداش او بهشت است .
كامل الزيارة:عن ابن الرضا عليهماالسلام قال:
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة
امام جواد - كسى كه عمه ام را در قم زيارت كند پاداش او بهشت است .
امام صادق (ع):
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج ٤٨ صفحه ٣٠٧)
امام صادق (ع) كسى كه آن حضرت را زيارت كند در حالى كه آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست .
امام صادق (ع):
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ٦٠ صفحه ٢١٦ )
امام صادق (ع) - آگاه باشيد كه حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است
جايگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روايتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواريخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از كريمه اهل بيت، ص ٣٢)
«هركس معصومه را در قم زيارت كند،مانند كسى است كه مرا زيارت كرده است.»
اين لقب، كه از سوى امام معصوم به اين بانوى بزرگوار داده شده، گوياى جايگاه والاى ايشان است.
امام رضا(ع) در روايتى ديگر مى فرمايد:
هركس نتواند به زيارت من بيايد، برادرم را در رى يا خواهرم را در «قم» زيارت كند كه ثواب زيارت مرا در مى يابد. (زبدة التصانيف، ج ٦، ص ١٥٩، به نقل از كريمه اهل بيت، ص ٣ .)

خیاطی که قبای علما و مراجع را دوخت
شنبه 93/11/04
حرفای شنیدنی خیاط نام آشنا در قم که دوخت لباس علما و مراجع فراوانی مانند آیتالله بروجردی (ره)، آیتالله گلپایگانی، آیتالله جوادی آملی و رهبران سیاسی جهان اسلام مانند امام موسی صدر و سید حسن نصرالله را عهدهدار بوده است.
زیر آسمان شهری است که فرهنگ، مذهب، اقتصاد و سیاست در آن با هم در آمیخته است پس چندان عجیب هم نیست اگر متوجه شویم لباس برخی سیاستمداران که ردای روحانیت به تن دارند در این شهر دوخته میشود.
برای یافتن خیاط علما و سیاستمداران تنها کافی است به معتبرترین خیاطان قمی که به دوخت لباس روحانیون اهتمام دارند مراجعه کنی تا بتوانی خیاط لباس رئیس جمهور را زیر آسمان قم بیابی.
پس از کمی پرس و جو، آدرس مغازهای را در یکی از پاساژهای مرکز شهر که چندان هم از بیوت و مدرس علما و مراجع فاصلهای ندارد، خواهی یافت. شاید تصور دیدن خیاط لباس رئیس جمهور ذهن تو را به سمت مغازهای بزرگ و پر نور که به زیبایی آراسته شده ببرد.
صدای چرخ خیاطی در بعد از ظهر یک روز سرد زمستانی در پاساژی که پر است از خدمات کامپیوتری و چاپ پوستر و بنر، تو را به خود میکشاند، راه زیر زمین را که پیش بگیری، صدای چرخ خیاطی بیشتر به گوش میرسد.
باور کردنش شاید کمی مشکل به نظر برسد مغازهای کوچک و ساده که پر است از قبا و لباده و پیرمردی با جثه ضعیف که در آن مشغول خیاطی است، اینجا همان مکانی است که گفته شده لباس رئیس جمهور در آنجا دوخته میشود و این پیرمرد، همان خیاط معروف است.
«ابوالفضل عربپور» خیاطی نام آشنا در شهر قم و میان بیوت علما و مراجع است که ردای بسیاری از سیاستمداران و قبای علما را دوخته و برتن ایشان کرده است، نخ و سوزن یار دیرین او هستند از همان زمانی که کوچک بود و هشت سال بیشتر نداشت تا کنون که بیش از 80 سال سن دارد.
روی دیوار مغازه عکس مراجع، علما و سیاستمدارانی است که قبایی به قامت آنان دوخته و ردایی برتن آنان کرده است، این عکسها پیرمرد را به سیر خاطرات میبرد از دوخت لباس بنیانگذار انقلاب گرفته تا دوخت لباس سه رئیس جمهور.
او همچنین لباس مراجع بزرگی مانند آیتالله بروجردی (ره)، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله جوادی آملی و رهبران سیاسی جهان اسلام مانند امام موسی صدر و سید حسن نصرالله را دوخته است.
استاد خیاط، اخلاق خوشی دارد شاید کار خوب و اخلاق خوش موجب شده است که خیاط شاخص علما باشد. از خاطرات کودکیاش میگوید، روزگاری را به یاد میآورد که بزرگترین آرزویش تحصیل در حوزههای علمیه بوده و محقق نشده است.
روزگاری را که تعصب بیش از پیش پدرش اجازه تحصیل را به او نداده بود و زمانی که دلیل کار پدرش را از او میپرسی؟ به زمانی اشاره میکند که تدریس و مدیریت مدارس را زنان برعهده داشتند و پدر به دلیل وضعیت آن زمان بیش از 6 کلاس اجازه نداد به مدرسه برود.
پیرمرد که سخت مشغول برش و کودک زدن یک لباده است با حوصله از زمانی سخن میگوید که همزمان با کار در مکتبخانهها و در محضر طلاب مشغول به فراگیری زبان عربی و تلاوت قرآن شده بود.
نگاه مشتاقت از ظرافتی که با دستان مردانه استاد خیاط در دوخت یقه لباده به کار میرود لحظهای از روی پارچهای که قرار است لبادهای در تن سیاست مداری شود و خود نمایی کند دور نمیشود.
با لبخند از خاطراتی دور سخن به میان میآورد. دوختن لباس برای مراجع شیعه به ویژه آیتالله بروجردی را از بزرگترین افتخارات خود میداند و زمانی که بحث به دوخت لباس شخصیتی مانند سید حسن نصر الله میرسد بیش از پیش به شگفت میآیی که نام آقای عرب پور تا خارج از مرزها شهرت دارد.
دوخت لباس برای سید حسن نصرالله که کیلومترها از او دور است به نظر کار مشکلی میآید بالاخره خیاط باید لباس را در تن مشتری پرو کند و اندازه بگیرد ولی عربپور با لبخند میگوید ایشان به دلیل دوری راه؛ یک لباس به عنوان الگو برایش آورده است تا از روی همان برای ایشان لباس بدوزد.
دوختن لباس برای امام خمینی (ره) از افتخاراتی است که مدالش را همواره بر سینه دارد و شاید علاقه و ارادت به بنیانگذار انقلاب چنان بود که خطر را به جان میخرید تا لباسی را که برای امام تهیه کرده است در نجف به ایشان برساند.
عرب پور از زمانی میگوید که با امام جمعه شاه عبدالعظیم به نجف رفته تا لباس امام خمینی (ره) را به ایشان برساند و پس از سوار شدن بر هواپیما متوجه حضور ساواکیها شده بود.
شاید اگر هر یک از ما در چنین شرایطی قرار میگرفتیم هراسان میشدیم ولی زمانی که هواپیما به زمین نشست، رو به بارگاه امیرالمومنین کرد و با امام خویش کمی نجوا کرد و راهش را پیش گرفت.
«یا امیرالمومنین(ع) من به خاطر شما به اینجا آمدهام و زیارت شما آرزوی قلبی من است و برای زیارت فرزندتان آقا روحالله میروم» این نجوایی است که عرب پور در نجف با مولایش میکند و راهش را برای دیدار امام خمینی (ره) پیش میگیرد.
حافظه خوبی در نقل خاطرات و واکاوی تاریخ انقلاب دارد از روزهای نخست انقلاب سخن به میان میآورد که به همراه آقای انصاری از نزدیکان امام برای ثبت اندازه لباس امام(ره) به بیت ایشان رفته و قبای امام را به عنوان الگو به مغازه برده بود.
عربپور به خوبی به خاطر دارد، زمانی که مردم متوجه شدند قبای امام نزد او امانت است به مغازه آمدند و این لباس را به عنوان تبرک میبوسیدند که در همین لحظات، آقای انصاری برای باز پس گیری قبای امام به مغازه آمد.
اگر کمی برگهای تاریخ را ورق بزنی متوجه میشوی که سادگی امام خمینی (ره) موجب شده بود که بیش از یک قبا نداشته باشد و با توجه به اینکه امام آن روز دیدار مردمی داشت و نمیتوانست بدون قبا حاضر شود آقای انصاری برای باز پس گیری قبا به مغازه استاد خیاط مراجعه کرده بود و شنیدن اینکه بنیانگذار انقلاب تنها یک قبا داشته است، ساده زیستی ایشان را به تو یاد آور میشود.
استاد خیاط به خوبی به خاطر دارد که بعد از دو روز دو تا قبا برای امام دوخته و به دفتر امام (ره) برده بود و زمانی که یکی از مسئولان دفتر امام مانع دیدار او و امام شد احساس مهمان کتک خورده به او دست داده بود.
عرب پور که در حین صحبت کردن مشغول کار است از علاقه اش برای دیدن امام در روزی که لباس ایشان را به دفتر برده بود سخن به میان می آورد و میگوید از ناراحتی ندیدن امام در خود فرو رفته بودم که با باز شدن صدای درب به خود آمدم که آن آقا مرا به داخل هدایت کرد و من از دیدن امام که قبا را پوشیده بود به شگفت آمدم و خوشحال شدم، که امام فرمود این لباس کمی بلند است، آن را اصلاح کنید.
عربپور از آن روز با خوشحالی یاد میکند که به بهانه بلند بودن قبا توانسته بود امام را بینید و به خوبی به خاطر دارد از دو قبای دوخته شده امام یکی را برداشت و فرمود دیگری را به شخص دیگری بدهند.
حس دوختن لباس برای مرجعیت شیعه شوق آفرین و لذت بخش است به خصوص زمانی که این لباس را برای رهبری بزرگ بدوزی، این سخنان عرب پور است که بعد از گذشت سالها از آن به خوشی یاد می کند.
در برههای از زمان که عربپور، رهبر معظم انقلاب را در دوران جوانی نمیشناخت نخستین بار برای ایشان لباسی به قیمت 9 تومان دوخته بود و پس از اینکه ایشان به ریاست جمهوری رسیدند نیز چندین لباس آماده کرده است ولی به گفته عربپور رهبر معظم انقلاب بعد از اینکه به مقام رهبری ملت ایران رسیدند کمتر سفارش دوخت لباس میدهند.
لبخند شیرینی بر لب عربپور است که با خود میاندیشی چه چیزی در ذهنش تداعی شده است که این چنین لبخند برلب دارد؛ وی ادامه میدهد در زمانی که جمعی از قاریان مصری برای ملاقات با رهبر معظم انقلاب آمده بودند، شحات انور یکی از لبادههایی را که دوخته بودم دیده بود و پرسیده بود خیاط این لباس کیست که جواب داده بودند عربپور قمی…
هنوز لبخند روی لبانش نقش دارد که اضافه میکند: در آن مجلس، رهبر معظم انقلاب پرسیده بودند مگر عربپور قمی زنده است و به دستور ایشان مرا به تهران بردند تا برای شحات انور لباس بدوزم و رهبر معظم انقلاب دستمزد خوبی به من دادند.
استاد خیاط که از همه آقایان علما، مراجع و سیاستمداران خاطره دارد به دوستی خود با رئیس جمهور اشاره میکند، شاید این دوستی موجب شده است که دوخت لباس رئیس جمهور در قم صورت بگیرد.
پیش از این در دورانی که تازه آقای روحانی، رئیس جمهور شده بود اگر به مغازه آقای عربپور میرفتی به طور قطع لباده زیبایی که عکس رئیس جمهور روی آن سنجاق شده بود را میدیدی.
عربپور دوست 50 ساله رئیس جمهور است از همان دوران جوانی و از ابتدای ریاست جمهوری آقای روحانی تاکنون چندین لباس برای ایشان دوخته و به تهران برده است.
زندگی آقای عربپور خیاط علما نکته جالبی دارد، ازدواج در سن 14 سالگی … شاید اگر ازدواج در سنین پایین را در زمانهای دور خانمی مطرح میکرد برایت تعجب آور نبود ولی برای مردان کمی ازدواج در این سن شاخص است.
استاد خیاط ازدواج زودهنگامش را اجبار پدر عنوان میکند و می گوید: مادرم تازه فوت کرده بود و پدرم به همین دلیل مجبورم کرد که در 14 سالگی ازدواج کنم.
شاید این ازدواج اجباری چندان هم بد نبوده است و حاصل این ازدواج اکنون 9 فرزند هستند و از آنجا که در آن ایام پسران راه پدر را دنبال میکردند همه پسران ایشان به خیاطی اشتغال دارند.
در کاوش خاطرات استاد خیاط متوجه میشوی که دوخت لباس علما با گذشت سالها دچار تغییر شده است و لبادههایی که اکنون بر تن علما و شخصیتها دیده میشود، در زمان گذشته اینگونه نبوده است و استاد خیاط همراه با گذشت زمان تغییراتی را در دوخت لباس علما کاربردی کرده است که به نوع خود ابتکاری خاص محسوب میشود.
جیبهای خاص لباس روحانیت که اکنون روی آن قرار دارد ابتکاری است که آقای عربپور انجام داده است و مورد استقبال قرار گرفته و اگر کسی هم بتواند چنین بدوزد یا از استاد خیاط آموخته است و یا مدتی شاگرد ایشان بوده تا فوت و فن خیاطی را به خوبی بیاموزد.
اگر رمز موفقیت استاد خیاط را جست و جو کنی به سحر خیزی او از دیر باز پی میبری؛ او از ساعت 6 صبح در مغازه حضور پیدا میکند و مدت زمان طولانی میدوزد و میدوزد.
استاد خیاط، متولد و بزرگ شده یکی از محلههای قدیمی قم به نام تکیه ملا محمود است و در همانجا با امام خمینی (ره) همسایه بوده است و اکنون پس از گذشت این همه سال که برای شمار فراوانی از علما و سیاسیون لباس دوخته و میدوزد بهترین دوران کارش را در زمانی میداند که برای امام خمینی (ره) لباس می دوخته است و معتقد است که برای خورشید لباس دوخته است.
ساعتی هست که استاد خیاط، کوکهای پایانی لباده را تمام کرده و آن را برای چرخ کاری آماده کرده است، صدای چرخ خیاطی در سالن می پیچد و خیاطی لباده دیگری رو به پایان است.

مفاهیم کلیدی پیام به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
پنجشنبه 93/11/02
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR «مفاهیم کلیدی» پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی را به همراه برگزیدهای از بیانات آیتالله خامنهای درباره آن مفاهیم منتشر میکند: سیاستمداران غربی
مجموعهی سیاستمداران غربی متأسفانه - یعنی همان مجموعهی مؤثر که بیشتر هم تحت تأثیر صهیونیستها هستند - شده کارشان این: گمراه کردن افکار عمومی، دروغپردازی کردن، شعارهای دروغین ساختن. ما میخواهیم از این رؤسای کشورها؛ اینقدر دروغ نگویند. این دولتهای غربی، دولت آمریکا، دولت انگلیس، بعضی دیگر از دولتهای اروپائی، اینقدر افکار عمومی دنیا را گمراه نکنند. ۱۳۸۸/۰۹/۱۵ اسلامهراسی
امروز یکی از کارهای اساسی و مهمی که در شرکتهای هنری معروف دنیا مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از ترساندن مردم از اسلام. چرا؟ اگر اسلام منافع جهانخواران را تهدید نکرده بود، در مقابل آن، این واکنشها نشان داده نمیشد. اینکه میبینید گروههایی را به نام اسلام و به نام حکومت اسلامی میسازند، میتراشند، مسلّح میکنند، پشتیبانی میکنند، به جان انسانها میاندازند و کشورها را بهوسیلهی آنها ناامن میکنند، این نشاندهندهی نفوذ پیام اسلام است. از اسلام حقیقی میترسند. ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
استعمار غرب
کشورهای زیادی با ملتهای بسیار انبوهی در شرق و غرب عالم- در آفریقا، در آسیا- به واسطهی دانش کشورهای غربی سرکوب شدند؛ به استعمار کشیده شدند؛ نسلهای انسانی به اسارت گرفته شدند. سیاهان امروز آمریکا، فرزندان همان مستمندانی هستند که به وسیلهی استعمارگران غربی از کشورهای آفریقائی به اسارت گرفته شدند؛ از میان خانه و زندگی و مزرعه و زیستگاه خودشان اینها را مثل حیوانات صید کردند و به کار سخت گماشتند و آواره کردند. این کار در سرتاسر دنیا، در شبه قارهی هند، در منتهاالیه آسیا، در دورانهای سیاه هم اتفاق افتاد. با علم خود، با دانشی که به دست آورده بودند و موهبت الهی بود، بندگان خدا و خلق خدا را به ذلت کشیدند؛ به ستم دچار کردند؛ زندگیهای آنها را برای دورانهای طولانی تباه کردند.
بعد هم از همین دانشهائی که در اختیار گرفتند با بالا رفتن از پلکان علم، بمب اتم ساخته شد؛ سلاحهای شیمیائی ساخته شد؛ نسلهائی نابود شدند؛ انسانهائی به ماتم عزیزان خود نشستند؛ و دنیا آن چیزی شد که شما در جغرافیای سیاسی عالم مشاهده میکنید: تقسیم عالم به دو جناح زورگو و زورپذیر؛ ستمگر و ستمپذیر؛ آن هم با فاصلهی بسیار زیاد. ۱۳۸۸/۰۱/۲۶ برنامه قدرتهای بزرگ
سیاست قدرتهای مداخلهگر در همهی کشورها ایجاد ناامنی است؛ ناامنی سیاسی، ناامنی اخلاقی و فرهنگی. این سیاستی است که امروز و از دیرباز از سوی قدرتهای متجاوز و مداخلهگر در همه جای دنیا اعمال میشود. آنها چه بخواهند، چه نخواهند، وجودشان و حضورشان موجب ناامنی است. شما ببینید امروز کجاست که نیروهای مداخلهگر و فضولِ قدرتهای بزرگ حضور دارند و آنجا ناامنی نیست؟ هرجا که امتداد نفوذ قدرتهای مداخلهگر جهانی است، در کشورهای گوناگون عالم، نشانههای ناامنی مدنی و فرهنگی و اخلاقی و عدم آرامش عمومی در آنجاها محسوس است. ۱۳۸۳/۰۷/۱۵ تروریسم
هرکس که در گوشهای از دنیا؛ در شهری، در روستایی، در خیابانی، در هرجایی بمبگذاری کند و مردم بیپناه، مردم بیگناه، زن و مرد و غیر نظامیان را از بین ببرد، تروریست است. ما از چنین کسانی هرگز حمایت نکردهایم و نمیکنیم. ۱۳۷۲/۰۱/۰۴ قرآن
مشکلات هر جامعهای با قرآن حل خواهد شد. با معارف قرآنی، مشکلات حل میشود. قرآن راهحل معضلات زندگی بشر را به فرزندان آدم هدیه میکند؛ این وعدهی قرآنی است و تجربهی دوران اسلام هم این را نشان داده. ۱۳۹۱/۰۴/۳۱ زندگی پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله)
پیامبر اسلام رفتارش با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشاش بود. تنها که میشد، آن وقت غمها و حزنها و همومی که داشت، آنجا ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهرهی خودش جلو مردم آشکار نمیکرد. بشاش بود. به همه سلام میکرد. اگر کسی او را آزرده میکرد، در چهرهاش آزردگی دیده میشد؛ اما زبان به شکوه باز نمیکرد. اجازه نمیداد در حضور او به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. خود او هم به هیچکس دشنام نمیداد و از کسی بدگویی نمیکرد. کودکان را مورد ملاطفت قرار میداد؛ با زنان مهربانی میکرد؛ با ضعفا کمال خوشرفتاری را داشت. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳ تمدن اسلامی
کتاب «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری»، نوشتهی «آدام متز»، نشان میدهد که تمام محیط اسلامی، اصلا بازار علم دنیاست. ۱۵/۱۱/۱۳۷۰ قرن چهارم هجری، قرن شکوفایی علم و فلسفه در دنیای اسلام است؛ قرن ابنسینا؛ قرن فارابی؛ قرن رازی؛ قرن حکمای بزرگ الهی؛ قرن شخصیتهایی که بعضی از آثار علمی آنها دنیا را تا همین روزهایی که من و شما زندگی میکنیم، هنوز در تسخیر خود دارد. ۱۳۷۹/۱۲/۰۹