نقش انگشتر 14 معصوم چه بوده است؟

گويا برخي از معصومين انگشترهاي متعددي داشته‌اند و بر هر كدام جمله يا عبارتي بوده كه بيان كننده جوهره و تفكر خاص ايشان بوده است. بر اين اساس بايد گفت:

نقش انگشترهاي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله:

1. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[1]

2. گفته شده انگشتري ديگر با نقش: «صَدَقَ اللَّه‏» نيز داشته‌اند.[2]

نقش انگشترهاي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علي عليه‌السلام:

1. «اللَّهُ الْمَلِك‏»[3]

2. «اللَّهُ‏ الْمَلِكُ‏ وَ عَلِيّ‏ عَبْدُه»[4]

3. «أَسْنَدْتُ‏ ظَهْرِي‏ إِلَى‏ اللَّه».[5]

نقش انگشترهاي صديقه طاهره سلام الله عليها:

1. «أمن المتوكّلون».[6]

2. گفته شده: «اللّه وليّ عصمتي»

3. برخي نيز گفته‌اند ايشان انگشتري از نقره، با اين نقش داشته: «نعم القادر اللّه»[7]

4. نيز انگشتري با نقش انگشتر حضرت سليمان بن داود داشته: «سبحان من ألجم الجنّ بكلماته»‏

نقش انگشترهاي امام حسن عليه السّلام:

1. «العزّة للّه»‏[8]

2. «حسبي الله»[9]

نقش انگشترهاي امام حسين عليه‌السلام:

1. «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه»‏[10]

2. «حسبي‌الله»[11]

3. ايشان انگشتر ديگري با نقش « لا إله إلّا اللّه عدّة للقاء » داشته‌اند[12]

نقش انگشترهاي امام سجاد عليه‌السلام:

1. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم»‏[13]

2. «خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي»‏[14]

3. «وَ ما تَوْفِيقِي‏ إِلَّا بِاللَّه»[15]

4. همچنين بر اساس برخي گزارش‌ها آن حضرت انگشتر امام حسين (ع) را كه نقش «إِنَ‏ اللَّهَ‏ بالِغُ‏ أَمْرِه‏» داشت، در دست مي كردند.[16]

نقش انگشترهاي امام باقر عليه‌السلام:

1. «الْعِزَّةُ لِلَّه»‏[17]

2. «رَبِّ‏ لا تَذَرْنِي فَرْداً»[18]

3. «الْقُوَّةُ لِلَّهِ‏ جَمِيعاً»[19]

نقش انگشترهاي امام صادق عليه‌السلام:

1. «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ء»[20]

2. «اللَّهُ وَلِيِّي وَ عِصْمَتِي مِنْ خَلْقِه»‏[21]

3. «اللَّهُمَّ أَنْتَ‏ ثِقَتِي‏ فَقِنِي‏ شَرَّ خَلْقِك‏»[22]

نقش انگشتر امام كاظم عليه‌السلام:

1. «حَسْبِيَ اللَّه»‏.[23]

2. «الْمُلْكُ‏ لِلَّهِ‏ وَحْدَه»[24]

نقش انگشترهاي امام رضا عليه‌السلام:

1. «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه»‏[25]

2. ايشان همچنين انگشتر پدرشان را نيز دست مي‌كردند[26]

نقش انگشتر امام جواد عليه‌السلام:

«حَسبي اللهُ حافِظي»[27]

نقش انگشترهاي امام هادي عليه‌السلام:

1. «الله رَبّي و هو عِصمَتي مِن خَلقِه»[28]

2. «حِفْظُ الْعُهُودِ مِنْ‏ أَخْلَاقِ‏ الْمَعْبُود»[29]

3. «العزّة للّه»‏[30]

نقش انگشتر امام عسكري عليه‌السلام:

«سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ لَهُ‏ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»[31]

نقش انگشتر حجة بن الحسن العسكري

1. «أنا حجة الله و خالصته»[32]

2. و به نقلي «أنا حجّة الله»[33]

پي نوشت:

[1] . كليني، الكافي، (تحقيق علي اكبر غفاري و محمد آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1407ق، چ4) ج6، ص473.

[2]. علامه مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق، چ2) ج16، ص96.

[3] . كليني، الكافي، ج6، ص473.

[4] . «خداوند، فرمانروا و على، بنده اوست»؛ شريف الرضي، خصائص الائمه (ع) (خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام)، (تحقيق محمدهادي اميني، آستان قدس رضوي، مشهد، چاپ اول، 1406ق) ص 39؛ ابن بطريق، عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، (جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1407ق) ص31.

[5] . «پشت من به خداوند متّكى است»؛ سيد مرتضى فيروزآبادى‏، فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت‏، (ترجمه محمدباقر ساعدى،‏ نشر فيروزآبادى، قم، چاپ اول، 1374ش) ج1، ص 344

[6] . رحماني همداني، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي،(تهران، انتشارات منير، 1378ش، چ3) ص676.

[7] . ذكروا أنّ لنقش هذه الكلمات في فصّ الخاتم تأثيرا عجيبا لدفع الأعداء و حفظ الأموال و الأولاد و البدن عن شرّ الإنس و الجنّ و الأهرمن و جميع المكاره و الآفات و الأسواء و البليّات. (انصاري زنجاني، الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله عليها، (قم، دليل ما، 1428ق، چ اول) ج17، ص527؛ رحماني همداني، فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفي، ص676).

[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63 و ج43، ص 242. طبري، دلائل الامامة، (قم، بعثت، 1413ق، چ اول) ص163.

[9] . كليني، الكافي، ج 6، ص 473.

[10] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج46، ص221.

[11] . كليني، الكافي، ج6، ص473.

[12] . نعمت الله جزايري، رياض الابرار، (بيروت،‌ موسسه التاريخ العربي، 1427ق، چ اول) ج1، ص77 و نيز ر.ك ج2،‌ ص16.

[13] . كليني، الكافي، ج6، ص473.

[14] . كليني، الكافي، ج6، ص474.

[15] . «و توفيق من، جز به خدا نيست»؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 14.

[16] . كليني، الكافي، ج6، ص474.

[17] . كليني، الكافي، ج6، ص473.

[18] . «پروردگارا! مرا تنها مگذار»؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 345.

[19] . «تمامِ قدرت، از آنِ خداست»؛‏ اربلي، كشف الغمة في معرفة الأئمة، (تحقيق هاشم رسولي محلاتي،انتشارات بني هاشمي، تبريز، چاپ اول، 1381ق) ج2، ص133.

[20] . كليني، الكافي، ج6، ص473.

[21] . كليني، الكافي، ج6، ص474؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.

[22] . «خدايا! تو مورد اعتماد من هستي پس مرا از شرّ خلق تو نگهدار»؛ كليني، الكافي، ج 6، ص 473؛ و در برخي منابع حديثي عبارت «ربّ أَنْتَ‏ ثِقَتِي‏ فَقِنِي‏ شَرَّ خَلْقِك»؛ نوري، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، (قم، مؤسسه آل البيت (ع)، 1408ق، چاپ اول) ج 3، ص 302؛‏ و نيز «رَبِّ يسِّرْ لِي أَنْتَ‏ ثِقَتِي‏ فَقِنِي‏ شَرَّ خَلْقِك» آمده است؛ نعمان بن محمد معروف به ابن حيون، دعائم الإسلام‏، (تحقيق آصف فيضي، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، 1385ق، چ2) ج2، ص165.

[23] . كليني، الكافي، ج6، ص474؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.

[24] . مجلسي، بحارالانوار، ج 48، ص 11.

[25] . كليني، الكافي، ج6، ص474.

[26] . كليني، الكافي، ج6، ص473؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.

[27] . «بس است مرا خدايي كه حافظ من است»؛ طبرسي، مكارم الاخلاق، (قم، انتشارات شريف رضي، 1412ق، چ4) ص 91.

[28] . «خدا، پروردگار من است و او پناه من از خلقش است»؛ جزايري، رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج 2، ص 460.

[29] . «حفظ اموري كه خدا در ترك يا انجام آن با ما عهد بسته است، از خُلقياتيست كه خدا دوست دارد»؛ حسينى عاملى‏، التتمة في تواريخ الأئمة (ع)، (قم،نشر بعثت، 1412ق، چ اول) ص 136؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 117.

[30] . طبري، دلائل الامامة، (قم، بعثت، 1413ق، چ اول) ص397.

[31] . «پاك و منزه است خدايي كه كليدهاى آسمان ها و زمين از آن اوست»؛‏ مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 238.

[32] . «من حجّت و خالص خدا هستم»؛ علي يزدي حايري، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، (تحقيق علي عاشور، بيروت، مؤسسة الأعلمي، 1422ق، چ اول) ج1، ص428؛ محدّث نوري، نجم الثاقب في أحوال الإمام الغائب، (قم، انتشارات مسجد جمكران، 1384ش‏، چ10) ج1، ص101.

[33] . شيخ عباس قمى،‏ منتهي الآمال، (قم،نشر دليل ما، 1379ش، چ اول) ج3، ص1975.

فرماندهی که به دعوت «حاج قاسم» به نیروی قدس رفت

آرزوی شهادت شهید الله دادی؛ 27 سال پیش

سردار “محمدعلی الله دادی” روز گذشته در حین بازدید از منطقه «قنیطره» سوریه مورد حمله بالگرد نظامی رژیم صهیونیستی قرار گرفت که بر اثر این جنایت این سردار دلاور همراه با تعدادی از اعضای حزب الله به شهادت‌ رسید.


این سردار شهید متولد سیرجان است. سال 1359 به اتفاق سردار شهید زندی نیا به جبهه‌های جنوب رفت و در کنار شهید حسین علم الهدی و شهدای دانشجو به مبارزه پرداخت.

 

پس از این حماسه و شهادت حسین علم الهدی در هویزه همراه با یکدیگر به دهلاویه رفتند و در جمع نیروهای شهید چمران به مبارزات چریکی پرداختند. این سرداران شهید همچنین در عملیات طریق القدس که منجر به آزادسازی سوسنگرد و بستان شد، حضور داشتند. وی در این عملیات فرمانده یگان خمپاره انداز بود.

 

پس از این شهید الله دادی به کرمان برمی‌گردد و در اعزام مجدد به گردان ادوات لشکر 41 ثارالله می‌رود. لشکری که فرماندهش سردار قاسم سلیمانی بود.

 

قبل از عملیات بدر در سال 63 فرمانده گردان ادوات لشکر ثارالله  شهید صادقی بود و جانشین او نیز سردار شهید زندی نیا. با شهادت سردار صادقی در این عملیات زندی نیا فرمانده گردان می‌شود و شهید الله دادی فرمانده یگان تطبیق آتش.

 

تطبیق آتش نیازمند بهترین و باهوش‌ترین نیروها بود. نیروهایی که تخصص بسیار خوبی در مباحث ریاضی داشتند. تطبیق آتش یعنی زاویه را به خوبی بشناسی و آتش را به آن نقطه هدایت کنی. الله دادی فرمانده این یگان بود.

 

قبل از عملیات والفجر 8، شهید الله دادی مطرح می‌کند که نقشه‌های موجود از دوره پهلوی دوم از منطقه اشتباه است چون یک بلوک کم دارد و نیاز است مجدد نقشه برداری شود. به همین منظور از منطقه آبادان و فاو عراق دوباره نقشه برداری و عکس برداری می‌شود و پس از این کار مشخص می‌شود که حرف شهید الله دادی درست بوده است.

 

در عملیات کربلای 1 شهید الله دادی فرمانده گردان ادوات سبک می‌شود. گردان ادوات سبک شامل تیربارها و خمپاره‌اندازها و تجهیزات سبک است که نیروهای این گردان هنگام عملیات همراه با گردان پیاده وارد عمل می‌شوند. ویژگی شخصیتی نیروهای این گردان شجاعت و زبدگی بود.

 

4 دی سال 64 که عملیات کربلای 4 آغاز شد شهید الله دادی توانست وارد جزیره ام الرصاص شود اما با توقف عملیات به عقب برمی‌گردد. دو هفته بعد در عملیات کربلای 5 فرمانده تیپ ادوات یعنی شهید زندی نیا، دوست و همراه همیشگی این شهید بزرگوار در خط به شهادت می‌رسد. قاسم سلیمانی در اثنای عملیات از پشت بی‌سیم دستور می‌دهد که محمدعلی فرمانده تیپ رعد ادوات لشکر ثارالله شود.

 

او تا پایان جنگ با این سمت در میدان نبرد و جنگ باقی ماند.اوج اقتدار و نقش آفرینی این سردار بزرگوار در عملیات والفجر 10 در منطقه‌ی مشرف به سلیمانیه عراق بود.

 

پس از پایان جنگ فرماندهی تیپ 38 ذوالفقار کرمان را بر عهده می‌گیرد. پس از آن به مدت 3 سال فرمانده تیپ رمضان لشکر 27 محمدرسول الله(ص) می‌شود. سپس به یزد می‌رود و فرماندهی سپاه الغدیر را بر عهده می‌گیرد تا اینکه چند سال پیش به دعوت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه به نیروی قدس رفت تا در لبنان و سوریه به مبارزه با رژیم صهیونیستی بپردازد.

سردار شهید محمدعلی الله‌دادی جانباز ۳۰ درصد بود و دارای دو پسر و یک دختر است و این شهید بزرگوار خواهان حضور در کنار رزمندگان مقاومت برای مبارزه بود و مدتی بعد هم به عنوان مستشار نظامی در خدمت رزمندگان مقاومت در سوریه و لبنان قرار گرفت .

 

مصاحبه ای از شهید علی الله دادی در 27 سال پیش زمانی که بعد از عملیات کربلای 5 به فرماندهی تیپ ادوات لشکر 41 ثارالله منصوب شده بود انجام شده است. دقت در جملات کوتاه ایشان نشان از روح بلند و اعتقاد راسخ به جهاد در راه خدا دارد و آرزوی شهاتی که پس از 27 سال از سوی خدا برآورده شد !

 

آرزوی شهادت شهید الله دادی؛ 27 سال پیش-1آرزوی شهادت شهید الله دادی؛ 27 سال پیش-2آرزوی شهادت شهید الله دادی؛ 27 سال پیش-3آرزوی شهادت شهید الله دادی؛ 27 سال پیش-4

شیطان با کید و مکر لطیفش به سوی تو می‌آید و ...

شیطان با کید و مکر لطیفش به سوی تو می‌آید و تو را به طاعتی امر می‌کند که می‌داند با آن الفت و انس داری و آن را فرو نمی‌گذاری، پس تو گمان می‌بری که او فرشته‌ای بخشنده است، در حالی که بدون تردید او شیطان رانده شده

کلمه «شیطان» به زبان انگلیسی «Satan» از ماده «شطن» گرفته شده، و «شاطن» به معنای «خبیث و پست» آمده‌است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق می‌شود و به معنی روح شریر و دور از حق، نیز آمده‌ است.به عبارت دیگر شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدی‌ها است اطلاق می‌شود؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از سجده بر حضرت آدم علیه‌السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن است، اطلاق می‌شود.

در سفارش و وصیت امیرالمؤمنین علی(ع) به کمیل بن زیاد چنین آمده است: شیطان با کید و مکر لطیفش به سوی تو می‌آید و تو را به طاعتی امر می‌کند که می‌داند با آن الفت و انس داری و آن را فرو نمی‌گذاری، پس تو گمان می‌بری که او فرشته‌ای بخشنده است، در حالی که بدون تردید او شیطان رانده شده است پس وقتی به او انس گرفتی و اطمینان یافتی، تو را به اتخاذ تصمیماتی هلاک‌کننده که نجاتی در آن نیست وا می‌دارد.

 

ای کمیل! وقتی که شیطان در سینه‌ات وسوسه کرد بگو: «از شیطان گمراه به خدای توانا پناه می‌برم، و از شر آنچه در فضا و قدر الهی معین شده است به حضرت محمد(ص) که راضی و خشنود از حق است پناهنده می‌شوم، و از شر جن و انس به معبود انسان‌ها پناه می‌برم، و صلوات و سلام خداوند بر حضرت محمد و خاندانش باد»؛ أَعُوذُ بِاللّه الْقَوِی مِنَ الشَّیطانِ الْغَوِی وَ أَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِی مِنْ شَرِّ ما قَدَّرَ وَ قَضی، وَ أَعُوذُ بِإِلهِ النّاسِ مِنْ شَرِّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجْمَعینَ.این پناه جستن به حق تو را از زحمت و اذیت ابلیس و شیاطین همراه او، اگر چه تماماً مثل او ابلیس باشند، کفایت خواهد کرد.روی عن الصادق(ع):‌ صَوْمُ شَهْرِ الصَّبْرِ وَثَلَاثَةِ أَیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ یُذْهِبْنَ وَحَرَ الصَّدْرِ.از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: روزه سه روز در هر ماه معادل روزه تمام عمر است و موجب زائل شدن وسوسه درون سینه می‌شود.



امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: وقتی شیطان یکی از شما را وسوسه کرد، باید به خداوند پناه برد و با زبان و قلب خود بگوید: به خدا و رسول او ایمان آوردم و دین خود را برای او خالص گردانیدم؛ آمَنْتُ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ.در کتاب سفینة البحار از علی(ع) نقل شده است که پیغمبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: برای هر قلبی وسوسه‌ای است، پس وقتی وسوسه حجاب قلب را درید و زبان به آن گویا شد، موجب عقوبت بنده می‌شود، و هنگامی که هنوز حجاب قلب را پاره نکرده و زبان آدمی به آن گویا نشده است، گناهی بر بنده نیست.

 

و نیز روایت شده است که وقتی درباره عظمت و جبروت خداوند یا برخی از صفات او چیزی (وسوسه‌ای) به قلبت خطور کرد، بگو: «لا إله إلا الله محمد رسول الله علی أمیر المؤمنین»، وقتی چنین گفتی، به سوی ایمان خالص بازگشته‌ای.امام صادق(ع) فرمود: شیطان به وسیله وسوسه در سینه بنده‌ای جای نمی‌گزیند، مگر آنکه چنین از یاد خدا اعراض و دوری کند و امر الهی را ضعیف و خوار شمارد و آنچه را که خداوند نهی فرموده مرتکب شود و آگاهی حق را بر سرّ و باطن خویش فراموش کند.آنچه از وسوسه که در قلب جای نگرفته باشد، ناشی از معرفت قلب و مجاورت طبع است. اما وقتی وسوسه در قلب جای‌گیر شد، همان گمراهی و کفر خواهد بود. خداوند عز و جل به لطف دعوت خویش بندگان را به سوی خود خوانده است و آنان را از دشمنی ابلیس آگاه فرموده است. پس فرمود - که عزیز است گوینده آن:‌ «بدون شک شیطان دشمن شما است، پس او را دشمن بدارید»؛ إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا.

 

پس با او همچون شخص غریب با سگ چوپان باش که غریب برای آنکه سگ را از خود منصرف کند به صاحب سگ پناهنده می‌شود. همچنان وقتی شیطان در حال وسوسه به سویت آمد تا تو را از راه حق دور کرده و گمراهت کند و تو را از یاد خدا به فراموشی بیندازد، از او به پرودگار خودت و او پناهنده شو، پس بدون تردید خداوند، حق را در برابر باطل تقویت نموده و مظلوم را یاری می‌کند، به فرموده او -عز و جل-: «بدون شک شیطان را بر کسانی که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند، سلطنت و چیرگی نیست»؛ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ.

 

و تو هرگز قادر به رهایی از سلطه و غلبه شیطان و شناخت نسبت به کیفیت آمدن او و راه‌ها و شیوه‌های وسوسه او نیستی، مگر از طریق دوام در مراقبت، و استقامت و پایداری بر بساط خدمت، و بیم از خداوند آگاه، ذکر کثیر و زیاد.

 

اما وقتی را که انسان به بیهودگی می‌گذراند، در آن اوقات صید شیطان می‌شود لذا عبرت بیاموز از آنچه که شیطان با خویشتن کرد: تکبرش و گمراه کردنش. بنگر که چگونه عمل و عبادت و بصیرتش او را مغرور و فریفته کرد و دچار عجب و خودبینی ساخت و چگونه آن عمل و معرفت و استدلال به آنچه که عقلش دریافته بود او را بر خداوند گستاخ نمود، که لعنت جاودانه بر او باد. پس گمان تو نسبت به نصیحت و دعوت او برای دیگری چیست؟! به ریسمان محکم‌تر خداوند چنگ بزن، آن چیزی جز پناهندگی و اضطرار به سوی حق همراه با صحت و صداقت در افتقار و درویشی در هر نفسی نیست.و مبادا که شیطان با آراستن طاعات، تو را بفریبد زیرا که او ۹۹ درِ خیر را برای تو می‌گشاید تا در مورد یکصدم بر تو غلبه یابد پس به وسیله مخالفت با دستوراتش و بستن راهش و ضدیت با خواهش‌هایش با او مقابله و ستیز کن.

منبع:نشان از بی‌نشان‌ها

پیامبر رحمت

ادامه »

۱۵ توصیه‌ مرحوم دولابی برای سبک‌زندگی

استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل راذکر می‌کند که به ترتیب درذیلآورده شده است.                                                                                                                   

ادامه »