منبع و منشأ دردها

امام صادق عليه السلام :
أنَّ المَعِدَةَ بَيتُ الدّاءِ ، وأنَّ الحِميَةَ هِيَ الدَّواءُ ، واُعَوِّدُ البَدَنَ مَا اعتادَ؛


معده، خانه همه دردها، و پرهيز، يگانه درمان است و بدن را بر همانچه بدان خو گرفته، وا مى دارم».

علل الشرائع ، ص ۹۹ ، ح ۱ / دانشنامه احاديث پزشكي: ج1، ص34

توجیه بی‌دلیل برخی گناهان/عکس

آیا خداوند قادر است مثل خود را به وجود آورد؟

با توجه به معناى «قدرت»، پاسخ به این پرسش روشن مى شود.

قدرت عبارت است از: مبدأ بودن فاعل مختار، براى کارى که ممکن است از او سربزند. هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودى، کامل تر باشد، داراى قدرت بیشترى خواهد بود و طبعا موجودى که داراى کمال بى نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود.

امّا باید توجه داشت که کارى که متعلّق قدرت قرار مى گیرد، باید امکان تحقق داشته باشد. پس چیزى که ذاتا محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود.

قدرت داشتن خدا بر هر کارى، بدین معنا نیست که فى المثل بتواند خداى دیگرى را بیافریند؛ زیرا خدا آفریدنى و مخلوق نیست.

این مطلب مانند آن است که بتواند عدد «2» را با فرض «2» بودن، از عدد «3» بزرگ تر کند؛ یا فرزندى را با فرض فرزند بودن، قبل از پدرش خلق کند! اگر قرار است خداى دیگرى، خدا باشد و طبعا خالق و غیرمخلوق، چگونه مى تواند به دست خالق دیگرى به وجود آید؟ این امر محال ذاتى است و از حوزه تعلق قدرت، تخصصا خارج است.

ده خاصیت خربزه

خربزه میوه ای شیرین، لذیذ و گواراست كه انواع گوناگونی دارد و بهترین آن خربزه خراسان است تخم خربزه دارای میریستیک اسید، املاح فسفات، ماده گالاکتان، لیزین، سیترولین، هیستیدین، تریپتوفان و سیستین است و در میوه خربزه ویتامین‌هاى A و B و C وجود دارد در تخم خربزه مقدار قابل ملاحظه‌ای روغن وجود دارد، طبق فرمایش حضرت محمد صلى الله علیه و آله « خربزه را دندان بزنید؛ چرا که از زیورهاى زمین است، آبش از رحمت خداوند و شیرینى‏‌اش از بهشت است‏.»از امام علی علیه السلام نقل شده است خوردن خربزه، مثانه را پاك و سنگ مثانه را آب می كند و ادرار را افزایش می دهد.

صفحات: 1· 2

نماز روی یخ

حاج ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند از علما و عرفای وارسته معاصر می باشند در کرامات و فضائل این مرد ، مطالب زیادی گفته اند. کتاب ارزشمند «فضیلتهای فراموش شده» در شرح حال و زندگی نامه این عارف نامی نوشته شده که مطالعه آن را برای جوانان توصیه می نماییم. یکی از مسائلی که ایشان بدان بسیار اهمیت می دادند و به عمل نمودن آن مقید بودند نماز اوّل وقت بود.

خاطره ای را فرزندشان نقل می کنند که شنیدنی است…

 

«پدرم عازم کاریزک گشت که هیزم بیاورد. مرا نیز چون هیچ گونه تفریح و گردشی در تربت نداشتیم و دلتنگ بودیم با خود برد. دو شب در کاریزک بودیم تا آنکه یک بار هیزم و خورجینی از بعضی لوازم خوردنی زمستانی فراهم کردند. شب دوم یک ساعت به اذان صبح مانده از کاریزک برای رفتن به تربت به راه افتادیم. زیرا اگر می ماندیم تا آفتاب برآید یخ زمین باز می شد و راه پیمودن با الاغ در میان گل، کار دشواری بود. شب بسیار سردی بود. آسمان صاف و ستارگان درشت و درخشان بودند. ولی سردی هوا گوش و گردن و دست و پا را می سوزاند. دو الاغ داشتیم که یکی را هیزم بار کرده بودند و خورجین را بار یکی دیگر کرده و مرا روی آن سوار کردند. مردی بود به نام شیخ حبیب از دوستان و مریدان پدرم تا روستای حاجی آباد که در راه کاریزک به تربت است و سه کیلومتر با کاریزک فاصله دارد همراه ما آمد. در فاصله کاریزک تا حاجی آباد پدرم همچنان که پیاده می آمد نماز شبش را خواند و شیخ حبیب نیز با او همراهی می کرد. چون به حاجی آباد رسیدیم صبح دمید و در آن هوای سرد و باد تند و بورانی که می وزید روی آن زمینهای یخ زده که بدن انسان را خشک می کرد، مرحوم حاج آخوند جلو ایستاد رو به قبله و شیخ حبیب به او اقتدا کرد. نخست اذان گفتند و سپس اقامه و نماز صبح را با همان طمأنینه و خضوع و توجهی خواند که همیشه می خواند در حالی که از چشمان من از شدت سرما اشک می ریخت و دانه های اشک روی گونه هایم یخ می بست. پس از نماز، شیخ حبیب به سوی کاریزک برگشت و ما راه تربت را در پیش گرفتیم و لازم نیست که بنویسم با چه مشقت نزدیک ظهر به تربت رسیدیم».