نکات خانه داری

آبلیمو وروشهای استفاده از آن

کاربردهای آب لیمو:
1 - تمیز کردن سینک :
سینک ظرفشویی یکی از آلوده‌ترین قسمت‌های خانه است. آبلیمو و نمک را مخلوط و به صورت خمیر تقریبا سفت درآورید. آن را آرام روی سینک برنجی، مسی یا ‌استیل و شیرآلات بمالید سپس آبکشی کنید. این ترکیب لکه‌های زنگ را نیز از بین می‌برد.

2 - از بین‌بردن بوی بد سینک :
بوی غذا روی خروجی سینک مدت طولانی باقی می‌ماند و باعث به وجود آمدن بوی نامطبوع در آشپزخانه می‌شود. انتشار بوی پیاز و تن شب قبل و نشستن آن روی پارچه‌ها و وسایل تبدیل به یک معضل می‌شود. استفاده از اسپری‌های خوشبوکننده نیز چاره کار نیست. برای از بین بردن این بو، لیمو را برش زده، داخل سینک بیندازید (پوست لیمو و پرتقال نیز همین کار را انجام می‌دهند).

3 - حذف رسوبات آهک :
آهک موجود در آب، رسوباتی از خود بر جا می‌گذارد که اگر تمیز نشود به مرور زمان باعث انسداد لوله‌های فاضلاب می‌شود. برای جلوگیری از این مسئله، یک عدد آبلیمو را داخل سینک فشار دهید. بگذارید مدتی به همین حالت باقی بماند. سپس شیر آب را باز کنید.

4 - تمیزکردن ماشین ظرفشویی :
هر چند وقت یک بار لازم است ماشین ظرفشویی، این وسیله رفاهی، را تمیز کنید. بقایای غذای خشک شده یا مواد شوینده را با مالیدن یک تکه لیمو از بدنه فلزی این وسیله پاک کنید. سپس با یک پارچه مرطوب و بعد با یک پارچه خشک و تمیز آن را پاک کنید. از آب خیلی داغ برای پاک کردن تکه‌های غذا استفاده کنید.

5 - تمیز کردن شعله‌پخش‌کن گاز :
تمیز کردن شعله‌پخش‌کن گاز زمانی که خمیر کیک و روغن سیب‌زمینی سرخ شده و مواد غذایی مختلف روی آن جمع شده باشد، کار سختی است. آب لیمو، آب و جوش‌شیرین را به صورت خمیر درآورید. آن را روی مواد سر رفته بریزید. 15 دقیقه صبر کنید. با آب و اسفنج آن را تمیز کنید.

6 - تمیز کردن پنجره‌ها :
زمانی که جای انگشت، دوده و تارعنکبوت روی قاب پنجره‌ها را می‌گیرد، زیبا نخواهند بود. از طرفی شیشه‌ها هیچ وقت تمیز باقی نمی‌مانند. بخصوص پنجره آشپزخانه که در معرض روغن قرار دارد. برای پاک کردن آن‌ها از 2 قاشق غذاخوری آبلیمو، 1/2 پیمانه سرکه سفید و 1/4پیمانه آب گرم استفاده کنید.

7 - از بین بردن بوی نامطبوع :
بوی غذای آشپزخانه به پرده‌ها، رومیزی و پارچه‌ها و دستمال‌ها سرایت می‌کند. پارچه‌ها، بوی خوب یا بد را مانند آهن‌ربا جذب می‌کنند. اما بوی بد مدت بیشتری باقی می‌ماند. خوشبختانه آبلیمو و چند نوع ادویه بوی بد آشپزخانه را از بین می‌برند. ظرف کوچکی را از آب پر کنید. چند تکه پوست لیمو و حدود 1 قاشق چای‌خوری میخک و برگ رزماری داخل آن بیندازید. بگذارید آب به جوش آید تا بوی خوش را در کل اتاق‌های خانه استشمام کنید.

8 - خوشبو کردن هوای آشپزخانه :
آشپزخانه محیطی است که بوی مواد مختلف در فواصل مختلف از آن استشمام می‌شود. در عین حال پررفت‌وآمدترین و شلوغ‌ترین قسمت‌های یک خانه است. خیلی ها ترجیح می‌دهند بیشتر کارهای خود را در آشپزخانه انجام دهند. برای از بین بردن تداخل بوها و استشمام بوی مطبوع، فر را تا 300 درجه فارنهایت گرم کنید. یک لیموی درسته را روی سینی فر بگذارید. در فر را کمی باز بگذارید. صبر کنید تا لیمو حدود 15 دقیقه آرام بپزد. فر را خاموش کنید. بگذارید لیمو سرد شود سپس آن را خارج کنید.

9 - جلوگیری از پخش بوی نامطبوع :
کاری، سس اسپاگتی و ماهی تنها زمان خوردن بوی خوبی دارند اما آخر شب یا صبح روز بعد بوی مانده آن‌ها ناراحت‌کننده است. ظروف مربوط به این غذاها را سریع بشویید. تمیز کردن صحیح وسایلی مانند تخته گوشت از انتشار بوی نامطبوع جلوگیری می‌کند. بعد از شستن تخته، روی آن مقداری آبلیمو بمالید تا از بوی سیر و پیاز و ماهی خلاص شوید.

10 - ایجاد بوی تازه در دستگاه بخور :
دستگاه بخور برای افزایش رطوبت و کاهش غبار به کار می‌روند و بخار اوکالیپتوس آن‌ در تازگی هوا و کاهش سرفه افراد بیمار موثر است اما در بعضی از مدل‌ها به دلیل گرمای بیش از حد دستگاه و راکد ماندن آب داخل آن بوی نامطبوع و کپک مانندی ایجاد می‌شود. برای رفع این مسئله، 4 قاشق چایخوری آبلیمو را به آب دستگاه اضافه کنید.

من پر زدم تا چادرت باقی بماند

 

بیمارستان از مجروحین پر شده بود…

حال یکی خیلی بد بود…

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم

مجروح را جابه جا کنم…

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی

گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.

ما برای این چادر داریم می رویم…

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

 

"چادر" یا "چفیه"...

آنان چفیه داشتند… من چادر دارم….

 

من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است…اما چادر از چفیه بهتر است….
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند …من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند… من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم واشک هایم را به چادرم هدیه می دهم…
آنان با چفیه زندگی می کردند… من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم…
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند… من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…

تحفه ی کوچکی تقدیم به شهدای گمنام…
شلمچه کجاست؟… سرزمینی است که ملائک در آن سجده می کنند و برای بوسه زدن بر خاکش از هم سبقت می گیرند. شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت . شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاک های سرخش در آن می درخشد. دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت می وزد.
شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و شهادت است . شلمچه مثنوی بلندایثار است و فرودگاه عشق و عروج گاه دل . صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشکهای عاشقانه در تربت پاکش دارد با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگ های این دیار می دواند و حدیث بلند حیات با عزت را زمزمه می کند. زمین خاکی شلمچه ، زیباتر از آبی آسمان است چرا که شلمچه قتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه های منیت و مادیت رهیده و به شهر دلگشای معنویت و شهادت دل بستند. آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند شهادت » . دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته عروج نوشتند و این صفحه طلایی تاریخ ایران اسلامی را با خون دل تهذیب شده شان تذهیب کردند. آری ! شلمچه کتاب است ، خواندنی ترین کتاب حماسه . شلمچه آسمان است سرشار از ستاره های سرخ .شلمچه بهار است لبریز از گلهای محمدی ،شلمچه دریاست ، مواج از موج های عاشقی .
شلمچه بازار است ، بازار عشقبازی و جانبازی . شلمچه تابلو است، تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می درخشد. جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر ، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه راه سفر عاشقی پرپر شدند و به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره قطره خونشان نوشتند. یعقوب های بی قراری که برای رسیدن به یوسف زیبای شهادت بی قراری می کردند و زلیخای دنیا نتوانست آنها را مفتون خویش کند. آنان که هنوز از دشمن نفس خویش رها نشده اند و دلشان در تصرف شیطان است چگونه می توانند قدر مجاهدانی را بدانند که در کوله پشتی دلشان جز عشق و ایثار نبود. آنان باید بدانند که شلمچه و شهیدانش و شاهدان و شائقان و مشتاقانش خورشید بی غروبند ، چرا که عاشورا و عاشورائیان آفتاب آسمان عشقند که هیچ ابر آلوده و تاریک یزیدی نمی تواند جلوی تابش آنها را بگیرد. و تــــهــــــران کجــــــــــــــــا اســـــــت: راستی کسی نیست تــــــهــــــــران را تعریف کند…………………………….

 

لذت عبادت از زبان آیت الله بهجت(ره)

حاج آقا یه سوال داشتم ؟

آقای بهجت با خوشرویی فرمودند: بفرمایید

جوون گفت حاج آقا چیکارکنم که از عبادت لذت ببرم ؟

آقا با همون لبخند زیباشون فرمودند: شما نمیخواد کاری بکنی که از عبادت لذت ببری ! شما لذت های دیگه(لذات دنیا) رو ترک کن لذت عبادت خودش میاد سراغت

رابطه شيعه با قرآن

برخي ناآگاهان به شيعه نسبت داده اند كه مصحفي خاص خود دارند و آن را «المصحف الشيعي» مي نامند![2] در حالي كه شيعه خود در طول حيات خويش چنين موضوعي را نشنيده است گروهي از محققان متاخر در برابر اين ادعا شديدااعتراض كرده اند[3]، كه مهم ترين آنان گلدزيهر است او علاقه خاص شيعه رانسبت به نص رسمي قرآن كه در دست مسلمانان است، تشريح و تاييدمي كند[4] به منظور توضيح بيش تر درباره علاقه شيعه به نص قرآن كنوني، ناگزير از بيان مطالب زير هستيم:


هرگاه تاريخ قرآن مجيد و دوره هايي را كه نسلا بعد نسل بر قرآن گذشته بررسي كنيم، در مي يابيم كه نص كنوني قرآن با وضع موجود، اصولا محصول كوشش هاي شيعه است و اينان هستند كه در حفظ و ضبط قرآن تلاش كردند و در تنظيم آن به نحو احسن و شكل گذاري و زيبايي آن، از هيچ اقدامي فروگذاري نكردند درحقيقت، اگر قرآني وجود داشته باشد كه بتوان آن را «مصحف شيعي» ناميد، همين مصحف موجود است و با توجه به نقش ائمه شيعه و قرا و حفاظ و هنرمندان شيعه در طول تاريخ نسبت به مصحف، بايد قرآن را به شيعه منسوب كرد.

اميرالمؤمنين (ع) اولين كسي است كه انديشه گردآوري قرآن را، پس ازدرگذشت پيامبر(ص) اظهار كرد و هرچند قرآني را كه وي گردآوري كرد نپذيرفتند، ولي انديشه گردآوري قرآن در همان زمان اثر خود را به جا گذاشت و نسبت به خود قرآن از نظر اصل جمع آوري آن بر دست ديگران اختلافي به وجود نيامد.

مصحف هاي مهمي كه در آن زمان و پيش از توحيد مصاحف تهيه شد و قرآن درآن ها جمع آوري گرديد عبارتند از: مصحف هاي عبداللّه بن مسعود، ابي بن كعب، ابوالدردا و مقدادبن اسود همگي اينان به ولاي خاص نسبت به بيت والاي نبوي شناخته شده اند ديگر مصحف ها از اعتبار هم سنگ اين مصاحف نبودند و صحف ابوبكر نيز به صورت كتاب منظم نشده بود.

اول كسي كه توحيد مصحف ها را در عهد عثمان مطرح كرد، حذيفه بن اليمان بودچگونگي كار او در بخش هاي پيش گذشت ابي بن كعب تصدي املاي قرآن را موقع استنساخ مصحف ها بر عهده داشت و در اشكالات، نسبت به ضبط كلمات، به اومراجعه مي كردند.

شكل گذاري مصحف و نقطه گذاري آن، به دست ابوالاسود الدؤلي و دو شاگرداو نصربن عاصم و يحيي بن يعمر انجام گرفت اولين كسي كه در تحسين كتابت مصحف و زيبايي خط آن اقدام كرد، خالدبن ابي الهياج، از اصحاب علي (ع)بودضبط حركات به شكل كنوني، كار استاد بزرگ خليل بن احمد فراهيدي است اواولين كسي است كه «همزه و تشديد و روم و اشمام» را وضع كرد كه در مباحث گذشته به تفصيل گفته شد تمامي افراد ياد شده از سرشناسان دانش مند شيعه اند.

شيعه بود كه اصول قرائت را مورد تحقيق و بررسي قرار داد و قواعد آن را بنيان نهاد و با نهايت امانت و اخلاص، ابتكاراتي در فنون قرائت و تغييراتي در آن به كاربرد.

اگر نگوييم شش تن، دست كم چهارتن از قرا سبعه، شيعه بودند، علاوه برآن كه گروهي از ائمه قرا بزرگ از شيعيان به شمار مي آيند از آن جمله اند: ابن مسعود، ابي بن كعب، ابوالدردا، مقداد، ابن عباس، ابوالاسود، علقمه، ابن سائب، سلمي، زربن حبيش، سعيدبن جبير، نصربن عاصم، يحيي بن يعمر، عاصم بن ابي النجود، حمران بن اعين، ابان بن تغلب، اعمش، ابوعمروبن العلا، حمزه، كسائي، حفص بن سليمان و امثال اينان كه از ائمه بزرگند ودر مناطق و دوره‌هاي مختلف، در راس امر قرائت قرار داشته‌اند.[5]

اما قرائت كنوني كه قرائت حفص است، يك قرائت شيعي خالص است، كه آن راحفص كه از اصحاب امام صادق (ع) است[6]، از شيخ خود عاصم روايت كرده است او نيز از بزرگان و معاريف شيعه به شمار مي آمد[7] و قرائت را از شيخ ‌خود، سلمي اخذ كرده است سلمي خود از خواص علي (ع) بود كه مستقيما قرائت را از علي (ع) فرا گرفت [8] و علي آن را از پيامبر(ص) و پيامبر از خداي عزوجل اخذ كرده است.

پي نوشتها:

[1]. مانند: حديث ثقلين و حديث سفينه و آيه «قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده في القربي» شوري42: 23.

[2]. ر ك: القرآن و علومه في مصر، ص 81، تاليف دكتر عبداللّه خورشيد كه اين نسبت را تشريح كرده و با دلايل تاريخي، آن را رد كرده است.

[3]. ر ك: مصطفي صادق رافعي تاريخ آداب العرب ج 2، ص 16 ـ 15 مقدمه حيات محمد(ص)، از موير، ص 36 ـ 35 تاريخ المساجد الاثريه، از حسن عبدالوهاب، ص 92 حاشيه فضائل القرآن، ابن كثير، نوشته رشيدرضا، ص 48، شماره 2 و 3.

[4]. ر ك: مذاهب التفسير، ص 93، از گلدزيهر.

[5]. شرح حال آنان در بحث از «طبقات القرا» ، ج2، التمهيد آمده است.

[6]. ر ك: رجال شيخ طوسي، ص 176.

[7]. مؤلف نقض الفضائح، او را شيخ ابن شهر آشوب و ابوالفتوح رازي، برشمرده است.

[8]. ر ك: صدر، التاسيس، ص 346 قاضي، المجالس ج1، ص 548 ابن قتيبه، او را در زمره اصحاب علي (ع) ودر زمره كساني كه از وي فقه آموخته اند، برشمرده است (المعارف، ص 230) برقي نيز در رجال خود، وي را ازخواص امام مي داند (التاسيس، ص 242).

منبع:انديشه قم