داستان ستون حنّانه
پنجشنبه 95/02/16
داستان ستون حنّانه
بی ترديد پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله معجزات فراوانی را به امت اسلام و دشمنانش در عصر خود نشان داد، يكی از آن معجزات، ماجرای ستون حنانه است كه آن را از زبان حضرت سجادعليه السلام مرور می كنيم: رسول اكرم صلی الله عليه وآله وقتی كه در مسجد مدينه برای خواندن خطبه نماز می ايستاد، به يكی از ستونهای مسجد تكيه می داد كه از درخت خشكيده و قديمی خرما بود. هنگامی كه برايش منبری تهيه كردند، حضرت برای سخنرانی از آن ستون فاصله گرفت و برای نشستن روی منبر تشريف برد. در آن حال، آن چوب خشكيده همانند شتری كه بچه شيرخواره اش را از او گرفته باشند، به ناله در آمد و چنان زارزار گريست كه تمام مسلمانان اهل مسجد را متأثّر ساخت.
پيامبر رحمت صلی الله عليه وآله از منبر پائين آمده و به سوی ستون رفت، آن را نوازش كرد و دست بر وی كشيد تا او آرام و ساكت شد. سپس دوباره به منبر رفت و خطبه خواند. (1)
ادامه »
پيامبر اعظم در نگاه امام سجاد عليه السلام
پنجشنبه 95/02/16
پيامبرصلی الله عليه وآله در صحيفه سجاديه
حضرت امام زين العابدين عليه السلام در دعای دوم صحيفه سجاديه، حضرت محمدصلی الله عليه وآله را اين گونه می ستايد: «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ…؛ حمد و سپاس خداوندی را سزاست كه با پيامبرش محمدصلی الله عليه وآله بر ما منت نهاد در حالی كه بر امتهای گذشته و اقوام پيشين چنين نعمتی را ارزانی نداشته بود.»
پیشنهادی برای مطالعه تاریخ پیامبر(ص)
پنجشنبه 95/02/16
«زندگی پیغمبر را میلیمتری باید مطالعه کرد. هر لحظهی این زندگی یک حادثه است، یک درس است، یک جلوهی عظیم انسانی است؛ تمام این ۲۳ سال همینجور است. جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.» مقام معظم رهبری(۱۳۸۷/۰۵/۰۹)
یک کتابِ خوبِ فراموششده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزهای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سهگانهی «پیامبری» نوشتهی آقای جلالالدین فارسی. با خواندن مجموعهی سهجلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زدهاید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کردهاید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شدهاید و هم مروری بر زندگی و سیرهی پیامبر گرامی اسلام از تولد تا رحلت ایشان داشتهاید.
ادامه »
علت نامگذاری ابن بابویه به شیخ صدوق چیست؟
سه شنبه 95/02/14
محمد ابن بابویه ملقب به شیخ صدوق از پیشگامان علم حدیث و بزرگان جهان اسلام محسوب میشود، پدر ایشان از فقهای بزرگ جهان است که در دوران امام حسن عسکری(ع) و امام زمان(عج) زندگی میکرد.
شیخ صدوق را صدوق نامیدهاند، چرا که وی در نقل حدیث از ائمه(ع) به ویژه امام صادق(ع) و امام باقر(ع) از راه صواب خارج نشد و در فهم آنها به خطا نرفت.
عمر پر برکت علی بن حسین بن بابویه از پنجاه سال میگذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو توسط حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان(عج) بود، نامهای برای آن حضرت فرستاد و تقاضای دعا کرد تا خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد، البته پیشتر از امام حسن عسکری(ع) نیز چنین دعایی خواسته بود.
حسین بن روح همین کار را انجام داد و پاسخ امام زمان(عج) را که خطاب به علی بنبابویه صدوق اول چنین نوشته بود آورد: «ما از خداوند بزرگ برای مطلبی که خواستید دعا کردیم و به زودی دو پسر به تو روزی خواهد داد» و بعد دو پسر به نامهای محمد(ابوجعفر) و ابوعبدالله خداوند به پدر شیخ صدوق داد که ابوجعفر محمد بن حسین بن بابویه قمی از بزرگان فقه و حدیث شیعه شد و همواره به این موضوع افتخار میکرد که من به دعای امام زمان(عج) متولد شدم.
البته در این باب شیخ طوسی میگوید: «ابن بابویه دارای سه فرزند شد، یکی اهل فقه نبود و در گوشهای به عبادت و زهدورزی مشغول بود، ولی دو پسر دیگرش، محمد و حسین، فقیه و محدث شدند و از حافظهای فوقالعاده قوی بهرهمند بودند.
محمد بن علی شیخ صدوق خود نیز سبب ولادت خویش را در کتاب «کمالالدین و تمامالنعمة» آورده است. شیخ بارها میفرمود: «من با دعای صاحبالامر(عج) به دنیا آمدهام» و به آن افتخار میکرد. منابع و مصادر فراوانی در باب شیخ صدوق سخن به میان آوردهاند و همگی این حادثه را ذکر کردهاند، اما تاریخ ولادت ایشان را ذکر نکردهاند. البته ولادت ایشان قبل از سال 305 هجری قمری نبوده، چرا که نامه صدوق پدر در این سال به ولیامر(عج) نگاشته شده است.
شیخ دوران طفولیت و نوجوانی خویش را در قم و در محضر پدر گذراند. صدوق پدر در سال 329 هـجری یعنی سالی که به «تناثر نجوم» (فرو ریختن ستارگان) معروف شد درگذشت، در این سال محدث بزرگ، محمدبن یعقوب کلینی رازی و نیز علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین نائب خاص امام زمان(عج) در غیبت صغری وفات یافتند.
با آنکه پدر شیخ از راه تجارت و خرید و فروش در بازار قم روزگار میگذرانید، اما شیخ به راه پدر نرفت و تدریس و تعلیم را پیشه خویش کرد، شیخ در ماه رجب سال 399 به طلب و جستجوی حدیث از قم خارج شد و به سفرهای متعدد پرداخت.
شیخ صدوق به لحاظ دوره شناسی فقهی به دوره دوم که عصر محدثان نام گرفته است تعلق دارد، این دوره از حدود غیبت کبری در سال 329 هجری تا نیمه اول قرن پنجم را در بر میگیرد.
فقهای این دوره در این روزگار و در دو شهر قم و ری می زیستهاند. در این دوره مهمترین منابع حدیثی شیعه تألیف شده است. مانند: «کافی»، «من لایحضره الفقیه»، «استبصار» و «تهذیب».
بر اساس این گزارش، شیخ صدوق تألیفات با ارزشی از خود به جای گذاشت. او 300 عنوان کتاب تألیف کرد. کتابهای او که در زمینههای مختلف نوشته شده در نهایت نیکویی و استحکام است و این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است.
در نهایت شیخ صدوق برای جمعآوری احادیث امامان معصوم(ع) به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد سفر کرد. وی به دعوت وزیر دولت آل بویه به شهر ری رفت، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت(ع) مشغول شد.
عاقبت این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و شش سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 هجری در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) مدفون شد. امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و زیارتگاه مردم است.
برکات بعثت پیامبر اکرم(ص)، در کلام امام علی(ع)
سه شنبه 95/02/14
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه اول نهج البلاغه، اشاره به چهار نکته مى فرماید:
نخست، مساله بعثت پیامبر اسلام و بخشى از ویژگیها و فضایل آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او.
دوّم، وضع دنیا در زمان قیام آن حضرت از نظر انحرافات دینى و اعتقادى و نجات آنها از این ظلمات متراکم، به وسیله نور محمّدى(صلى الله علیه وآله).
سوّم، رحلت پیامبر از دار دنیا.
چهارم، میراثى که از آن حضرت باقى مانده، یعنى قرآن مجید.
در قسمت اوّل مى فرماید: ([قرن ها گذشت و روزگاران سپری شد] تا این که خداوند سبحان، محمّد رسول الله(صلى الله علیه وآله) را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و مبعوث کرد)؛ «اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ(1) عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ». (2)