موضوع: "با بزرگان"

چرا امام جواد دختر مأمون را به همسری پذیرفتند؟ چرا امام دختر کسی را که پدرش را کشته به همسری بگیرد؟

پرسش: چرا امام جواد دختر مأمون را به همسری پذیرفتند؟ چرا امام دختر کسی را که پدرش را کشته به همسری بگیرد؟


پاسخ: ازدواج امام با اجبار مأمون صورت گرفت. در مورد اینکه چرا مأمون ایشان را به این ازدواج مجبور کرد می‌توان این دلایل را برشمرد:

۱. جلوگیری از شکل‌گیری قیام‌های شیعی؛
چون به‌خوبی می‌دانست بعد از شهادت حضرت رضا(ع) فرزندش امام جواد به‌عنوان کانون مرکزی شیعیان موردتوجه قرارگرفته و درنتیجه ارتباط مخالفین حکومت عباسی با حضرت، احتمال شکل‌گیری شورش‌ها و قیام‌ها علیه حکومت قوت خواهد گرفت بدین‌جهت با این ازدواج به‌وسیله دخترش بر ارتباطات حضرت با شیعیان آگاه شده و همواره حضرت را زیر نظر داشته و مانع شکل‌گیری قیام‌های شیعی علیه حکومت عباسی گردد؛ که حضرت بعد از مدتی از بغداد[که با کراهت و با دعوت مأمون از مدینه به بغداد آمده بود] به مدینةالرسول برگشت و با این اقدام ارتباط شیعیان با حضرت بیشتر شد و مأمون را در رسیدن به خواسته‌هایش ناکام گذاشت.

۲. کاستن وجهه معنوی و شخصیتی امام جواد (ع)؛
با این هدف که درنتیجه ازدواج حضرت با ام¬الفضل حضرت را به زندگی شاهانه و تجملاتی و پر از زرق‌وبرق خود آلوده سازد و بدین‌وسیله وجهه امام را در منظر مردم متزلزل سازد؛ اما امام در جهت برملا ساختن اهداف مأمون، در پاسخ سؤالی در همین باره به حسین مکاری فرمودند «‌ای حسین: نان جو و نمک خشن در حرم رسول خدا (مدینه) نزد من ازآنچه در اینجا (بغداد) مشاهده می‌کنی بهتر است(۱) مأمون در راستای اهداف خویش تا بدان جا پیش رفت که حتی می‌خواست با اجیر نمودن آوازه‌خوان برای حضرت آن حضرت را به امور دنیوی متمایل سازد(۲) که با پاسخ قاطع حضرت این نقشه نیز نقش بر آب شد.

۳. اظهار علاقه و دوستی به خاندان پیامبر (ص)؛
مأمون می‌خواست با تزویج دخترش با امام جواد(ع) خود را در منظر مردم دوستدار اهل‌بیت پیامبر (ص) معرفی کند و دامن خود را در به قتل رساندن حضرت علی بن موسی‌الرضا پاکیزه جلوه دهد.(۳)

۴. مأمون وقتی دخترش را به ازدواج حضرت جواد(ع) درآورد گفت دوست دارم که جد مردی باشم که پیامبر خدا (ص) و علی بن ابیطالب(ع) پدران او باشند، اما ام¬الفضل از حضرت جواد صاحب فرزند نشد(۴) که این نقشه نیز مانند دیگر نقشه‌های مأمون به سرانجامی نرسید. سرانجام در زمان حکومت معتصم و با حمایت معتصم ام‌الفضل امام جواد(ع) را با زهر مسموم و به شهادت رساند.(۵)

 

پی‌نوشت:
1.قطب‌الدین راوندی، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه الامام مهدی (ع)، ۱۴۰۹، ج۱، ص۳۴۴.
2. کلینی، الکافی، تحقیق محمدجواد فقیه، بیروت،‌دار الاضواء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۴۹۵.
3. جمعی از مؤلفان زیر نظر احمدرضا خضری، تاریخ تشیع، تهران، سمت، ۱۳۸۵، ج۱، ص۲۸۲و ۲۸۳.
4.یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چه ششم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۷۳.
5. ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، به کوشش محمدحسین دانش آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات علامه، بی‌تا، ج۴، ص۳۸۰.

مذاکرۀ مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟

🔰مذاکرۀ مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟

🔹وقتی ترامپ به ایران نامه نوشت و دو مسیر پیش‌رو گذاشت (جنگ یا مذاکره) هیچ‌وقت تصور نمی‌کرد ایران راه سوم را انتخاب کند.

🔹ترامپ به ظن خود تصور می‌کرد هر انتخابی که داشته باشد به ضرر ایران تمام خواهد شد.

🔹اگر ایران مذاکره را می‌پذیرفت عملا گزارۀ ترس ایران تثبیت می‌شد و مناسبات منطقه‌ای و محور مقاومت نسبت به ایران تغییر می‌کرد و اگر ایران جنگ را انتخاب می‌کرد (هرچند جنگی شکل نمی‌گرفت) فشار افکار عمومی داخل ایران علیه حاکمیت افزایش پیدا می‌کرد و رویکرد فتنۀ داخلی با شدت بالاتر جلو می‌رفت.

🔹ایران هوشمندانه با طرح مسئله مذاکره غیرمستقیم هر دو ابزار را از دست آمریکایی‌ها گرفت تا هم بتواند ابزارهای قدرت نرم و سخت خود را حفظ کند، هم پیام داخلی و خارجی صادر کند که اهل گفت‌وگو است و هم روند سازمان‌دهی فتنه داخلی مبتنی‌بر القای فضای جنگی در داخل را خنثی کند.

🔹ترامپ تصور نمی‌کرد ایران بتواند از زمین بازی طراحی شده آمریکا خارج شود و بازی جدیدی را طراحی کند. بسیاری از غرب‌گراهای داخلی هم از شرایط پیش آمده دچار این نگرانی شدند که تمام زور و تهدیدها نهایتا منجر به عقب‌نشینی آمریکایی‌ها شد و هیچ اقدامی در میدان صورت نگرفت.

🔹ترامپ در شرایط فعلی مجبور است برای حفظ ظاهر هم که شده تصویرسازی جدیدی در صحنۀ جهانی ایجاد کند که در آن تصویر ایران مجبور به پذیرش مذاکرات مستقیم شده و قدرت آمریکایی‌ها علیه ایران جواب داده است!

#ایران_مقتدر

یکی از بهترین‌ها زیر این آسمان را از دست دادیم

رهبر انقلاب در جمع خانواده شهید رئیسی: یکی از بهترین‌ها زیر این آسمان را از دست دادیم…

با نامحرم ارتباط نگیر

سالروز تولد حاج شیخ عبدالکریم حائری مهرجردی

 سوم فروردین۱۳۰۱  تأسیس حوزه علمیه قم توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی طاب ثراه

✅ یک قرن جود و جهاد و اجتهاد با محصولی چون انقلاب اسلامی با پرورش رهبری چون روح‌الله الموسوی الخمینی ره 

✳️در شصت كيلومتري يزد در روستاي مهرجرد؛ مرد پاكدل و پرهيزگاري به نام محمّد جعفر زندگي مي‌كرد. او چون نياكان خود به كار كشاورزي اشتغال داشت و از همين راه امرار معاش مي‌كرد. محمّد‌جعفر پس از آن‌كه جواني برومند گشت، از همان روستا همسري انتخاب كرد و زندگي تازه‌اي را آغاز نمود و با اشتياق به انتظار فرزندي نشست. امّا اين انتظار سال‌ها طول كشيد، جوانيِ او سپري گشت و دوران نشاطش به سرآمد، امّا او همچنان بدون فرزند بود. ديگر زندگي در نظرش تاريك مي‌نمود؛ از يك طرف سپري شدن دوران جواني و از طرف ديگر اشتياقِ داشتنِ فرزند، آرامش را از وي سلب و زندگي شيرين و بي‌دغدغه‌اش را ناآرام ساخته بود. در چنين شرايط روحي تصميم گرفت براي صاحب فرزند شدن ازدواج كند.
ابتدا قضيه را با همسرش در ميان نهاد و رضايت او را به دست آورد، سپس با هدفي مقدّس از بيوه زني، كه خود فرزند يتيمي نيز داشت، تقاضاي ازدواج موقّت كرد. چند روزي گذشت؛ آن روز براي اوّلين بار محمّد‌جعفر به خانة همسر دومّش رفته بود. آن زن براي راحتي شوهرِ جديدش، مي‌خواست دختر يتيمش را از خانه به بيرون بفرستد، ولي دخترك يتيم قبول نمي‌كرد، از قضا هوا هم سرد بود و دخترك مي‌لرزيد و مي‌گفت:« مادر! من در اين هواي سرد به كجا بروم؟» مادر هم سعي مي‌كرد او را به عناويني راضي كند كه بيرون برود. محمّدجعفر اين صحنه را مي‌بيند و بسيار ناراحت مي‌شود. همان لحظه بقية مدّت باقيماندة مقرّر در عقد ازدواج را مي‌بخشد و مَهرية او را به تمام و كمال مي‌دهد و با خداوند به اين مضمون مناجات مي كند:

‏ ?‏ «خدايا! من ديگر براي فرزند به خانة كسي نمي‌روم تا مبادا دل طفل يتيمي براي خاطر من آزرده شود، تو اگر مي‌خواهي قدرت داري كه از همان زن كه تا به حال فرزند نياورده به من فرزند عطا كني و اگر نخواهي هم خود داني. خدايا! امر موكول به توست. مي‌خواهي فرزند از همان اوّلي بده، مي‌خواهي نده.»
اين روز در زندگي محمّدجعفر روز فرخنده و مباركي گرديد. در اين روزِ به يادماندني، خلوص و صفاي دل محمّدجعفر با زبان نيايش او به هم آميخت و دعايش در پيشگاه خداوند مورد اجابت قرار گرفت. به طوري كه سال بعد خانة پر از صفاي او به نور جمال كودكي منوّر گرديد. اين كودك بعدها حوزة علمية قم را تأسيس كرد. او آيت‌الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (حدود 1280-1355 قمري) بود.

خود او بعدها نقل مي‌كرد: «وقتي كه بچّه بودم به مقتضاي كودكي خيلي شيطنت مي‌كردم، در اين مواقع مادرم مي‌گفت: تقصيري نداري! بچّه‌اي كه به زور از خدا بگيري، بهتر از اين نمي‌شود.»?

? ر.ک: سرّ دلبران ص 44.

#آیت‌الله_مؤسس
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
#خنده_حلال

? قرار ما، قرارگاه معنویت ?
╭┅────????───┅╮
? @Gh_Manaviyat ?
╰┅──────────??