موضوع: "با بزرگان"

سرباز حقیقت یا پیرو بیگانه

در مسأله‌ی جوانان یک «جنگ نرم زیرپوستی» بین جمهوری اسلامی و استکبار برقرار است.

براساس نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جوانان و نوجوانان افسران این عرصه هستند که «دو نوع هویّت برای این افسر وجود دارد.»

یکی هویت مطلوب جمهوری اسلامی ودیگری هویت مطلوبِ دشمن است

. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خصوصیات این دو نوع افسر جنگ نرم را در این اینفوگرافیک مرور کرده است.

راهکار آیت الله بهجت برای ترک غیبت

 

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت در باره غیبت کردن می فرمود: مرحوم حاج آقا حسین قمی خیلی مقید بود که در مجلسش غیبت نشود، حتی بعضی از معاصرین به او اعتراض می کردند که تو نمی گذاری ما حرف بزنیم، فورا می گویی: غیبت نکن!
مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی (از مراجع تقلید نجف اشرف) نیز تقیدی را که حاج آقا حسین رحمت الله در ترک و جلوگیری از غیبت داشت، دارا بود. ما در ابتدا می گفتیم گویا محال است که کسی چنین تقیدی را داشته باشد ولی وقتی با او اختلاط و معاشرت کردیم، دیدیم نه بابا ممکن است و هیچ هم محال نیست.


راهکار آیت الله بهجت برای درمان اخلاق زشت غیبت کردن، به ویژه برای کسانی که این کار برایشان به صورت یک عادت درآمده این است که

قبل از هر چیز بر زبان و صحبت هایشان نظارت دقیق داشته باشند و از دوستانی که آنها را به غیبت تشویق می کنند و همچنین از مجالسی که به نظر می رسد برای غیبت آماده شده اند، پرهیز کنند.

راه دیگر ایشان، توجه به این نکته است که غیبت کردن یکی از نشانه های ناتوانی، فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است. فرد با غیبت کردن، پرده از این صفات خود برمی دارد و قبل از اینکه شخصیت اجتماعی دیگری را بشکند، شخصیت خودش را درهم می شکند. و موجبات سلب اعتماد دیگران را فراهم می آورد.
همچنین غیبت کننده باید به این نکته توجه کند که نیروهای انسان محدود است؛ بنابراین اگر نیرویی را که برای ریختن آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها صرف می کند، در رقابت های صحیح و سازنده به کار بگیرد، در زمان کوتاهی از رقیبان خود پیشی می گیرد بدون اینکه ضربه ای بر افراد وارد کند.

کتاب در محضر حضرت آیت ا… العظمی بهجت - ص 19

علت نام‌گذاری ابن‌ بابویه به شیخ صدوق چیست؟

محمد ابن بابویه ملقب به شیخ صدوق از پیشگامان علم حدیث و بزرگان جهان اسلام محسوب می‌شود، پدر ایشان از فقهای بزرگ جهان است که در دوران امام حسن عسکری(ع) و امام زمان(عج) زندگی می‌کرد.

شیخ صدوق را صدوق نامیده‌اند، چرا که وی در نقل حدیث از ائمه(ع) به ویژه امام صادق(ع) و امام باقر(ع) از راه صواب خارج نشد و در فهم آن‌ها به خطا نرفت.

عمر پر برکت علی بن حسین بن بابویه از پنجاه سال می‌گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو توسط حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان(عج) بود، نامه‌ای برای آن حضرت فرستاد و تقاضای دعا کرد تا خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد، البته پیشتر از امام حسن عسکری(ع) نیز چنین دعایی خواسته بود.

حسین‌ بن‌ روح‌ همین‌ کار را انجام‌ داد و پاسخ‌ امام‌ زمان‌(عج‌) را که‌ خطاب‌ به‌ علی‌ بن‌بابویه‌ صدوق‌ اول‌ چنین‌ نوشته‌ بود آورد: «ما از خداوند بزرگ‌ برای‌ مطلبی‌ که‌ خواستید دعا کردیم‌ و به‌ زودی‌ دو پسر به‌ تو روزی‌ خواهد داد» و بعد دو پسر به‌ نام‌های‌ محمد(ابوجعفر) و ابوعبدالله خداوند به‌ پدر شیخ صدوق‌ داد که‌ ابوجعفر محمد بن‌ حسین‌ بن‌ بابویه‌ قمی‌ از بزرگان‌ فقه‌ و حدیث‌ شیعه‌ شد و همواره‌ به‌ این‌ موضوع‌ افتخار می‌کرد که‌ من‌ به‌ دعای‌ امام‌ زمان‌(عج‌) متولد شدم‌.


البته در این باب شیخ طوسی می‌گوید: «ابن بابویه دارای سه فرزند شد، یکی اهل فقه نبود و در گوشه‌ای به عبادت و زهدورزی مشغول بود، ولی دو پسر دیگرش، محمد و حسین، فقیه و محدث شدند و از حافظه‌ای فوق‌العاده قوی بهره‌مند بودند.

محمد بن علی شیخ صدوق خود نیز سبب ولادت خویش را در کتاب «کمال‌الدین و تمام‌النعمة» آورده است. شیخ بارها می‌فرمود: «من با دعای صاحب‌الامر(عج) به دنیا آمده‌ام» و به آن افتخار می‌کرد. منابع و مصادر فراوانی در باب شیخ صدوق سخن به میان آورده‌اند و همگی این حادثه را ذکر کرده‌اند، اما تاریخ ولادت ایشان را ذکر نکرده‌‌اند. البته ولادت ایشان قبل از سال 305 هجری قمری نبوده، چرا که نامه صدوق پدر در این سال به ولی‌امر(عج) نگاشته شده است.

شیخ دوران طفولیت و نوجوانی خویش را در قم و در محضر پدر گذراند. صدوق پدر در سال 329 هـجری یعنی سالی که به «تناثر نجوم» (فرو ریختن ستارگان) معروف شد درگذشت، در این سال محدث بزرگ، محمدبن یعقوب کلینی رازی و نیز علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین نائب خاص امام زمان(عج) در غیبت صغری وفات یافتند.

با آنکه پدر شیخ از راه تجارت و خرید و فروش در بازار قم روزگار می‌گذرانید، اما شیخ به راه پدر نرفت و تدریس و تعلیم را پیشه خویش کرد، شیخ در ماه رجب سال 399 به طلب و جستجوی حدیث از قم خارج شد و به سفرهای متعدد پرداخت.

شیخ صدوق به لحاظ دوره شناسی فقهی به دوره دوم که عصر محدثان نام گرفته است تعلق دارد، این دوره از حدود غیبت کبری در سال 329 هجری تا نیمه اول قرن پنجم را در بر می‌گیرد.

فقهای این دوره در این روزگار و در دو شهر قم و ری می زیسته‌اند. در این دوره مهمترین منابع حدیثی شیعه تألیف شده است. مانند: «کافی»، «من لایحضره الفقیه»، «استبصار» و «تهذیب».

بر اساس این گزارش، شیخ صدوق تألیفات با ارزشی از خود به جای گذاشت. او 300 عنوان کتاب تألیف کرد. کتاب‌های او که در زمینه‌های مختلف نوشته شده در نهایت نیکویی و استحکام است و این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است.

در نهایت شیخ صدوق برای جمع‌آوری احادیث امامان معصوم(ع) به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد سفر کرد. وی به دعوت وزیر دولت آل بویه به شهر ری رفت، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت(ع) مشغول شد.

عاقبت این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و شش سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 هجری در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) مدفون شد. امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و زیارتگاه مردم است.

به بهانه شهادت شهید مطهری،آشنایی با گروهک تروریستی فرقان(1)

تبارشناسی گروهک ترورریستی فرقان

گروه فرقان به رهبری طلبه‌ای به نام اكبر گودرزی، یكی از شاخص‌ترین گروه‌های نه تنها منفصل از روحانیت، كه ‌مخالف صریح با روحانیت بوده است‌. اكبر گودرزی اهل لرستان ـ روستای دوزان در نزدیكی الیگودرز، جایی میان خمین و الیگودرز ـ بوده و از آنجا كه پدرش چوپان بود، فرقاني‌ها از وی با عنوان «چوپان زاده آزاده‌» یاد مي‌كردند. وی در حوالی سال 1335 متولد شده (در شناسنامه 1338 قید شده‌)، در سال 51 یا 52 عازم، ‌خوانسار شده و مدتی در مدرسه علمیه آنجا تحصیل كرده و سپس یك سال در قم مانده و بعد از آن به تهران‌ آمده و مدتی را در مدرسه چهل‌ستون و سپس در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین بیتوته كه به سال 56 آنجا را نیز ترك كرده و از لباس طلبگی هم خارج شده است‌. او علاوه بر درس طلبگي‌، درس جدید را هم تا كلاس یازده خوانده است‌.

ادامه »

برکات احترام به پدر ومادر

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «يقُولُ لِلْبَارِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّي سَأَغْفِرُ لَك»[1]

كسي كه به پدر و مادر احترام مي كند، بهش بگو: هرچه هم گناه داشته باشي، من مي بخشم و تو را مي برم به بهشت. يعني عاقبتت را به خير مي كنم. خطا و گناهي هم داشته باشد، خدا مي بخشد، عاقبت به خيرش مي كند، موفق به توبه مي كند.

«يقَالُ لِلْعَاقِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّي لَا أَغْفِرُ لَكَ»[2] كسي كه عاق والدين است، اگر عبادت جن و انس را هم انجام داده باشد، آخرش به آتش جهنم مي رود. تمام اعمالش باطل مي شود. مواظب باش. دل پدر و مادر را نشكني. اگر هم اشتباهي، خطايي كرده اي، طلب بخشش كني.

ادامه »