مبعث از زبان امام هادی (ع)
ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقل های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین تر از بیان امام هادی (ع) که می فرماید: «هنگامی که محمد (ص) ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بود به مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد.
چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلب وی نمود، دل او را بهترین و روشن ترین و نرم ترین دلها یافت. در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد.
an style="color: #3366ff; font-size: 12pt; font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">محمد (ص) از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند و آنها نیز فرود آمدند و محمد (ص) آنها را می دید. در آن لحظه محمد (ص) به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1397/01/25 ساعت 07:30:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید