موضوع: "مذهبی"
سیره ی امام محمد باقر (ع) در زمینه نیکی به همسر
چهارشنبه 94/02/02
امام باقر علیه السلام می فرمود: «من حسن بره باهله زید فی عمره ; هر کس با همسر و فرزندانش خوش رفتاری کند عمرش زیاد خواهد شد .»
احترام به همسر یکی دیگر از مواردی است که در تربیت تاثیر دارد . مادری که در خانه عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه، آرامش، احساس عزت نفس و با نشاط و شادابی به پرورش فرزندان همت خواهد گماشت .
اما اگر مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و اندیشه ها و شخصیت وی در منزل به ویژه پیش فرزندان مورد تحقیر و هانت باشد، ناگفته پیداست که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانی او در فرزندان نیز تاثیر خواهد گذاشت . از چنین مادری نمی توان انتظار پرورش فرزندانی تربیت شده و صاحب کمالات داشت .
بدین جهت امام باقر علیه السلام در احترام به شخصیت همسر اهتمام جدی داشت . حکم بن عتیبه روزی به ملاقات امام باقر علیه السلام رفت . او آن حضرت را در یک خانه آراسته و زیبایی یافت که لباس های نو و رنگین پوشیده بود . حکم بن عتیبه از وضع زندگی امام باقر علیه السلام به شگفت آمده و با نگاهی تعجب آمیز به آن حضرت و اطاق آراسته نظاره می کرد . آن حضرت که افکار وی را از نگاهش دریافته بود، از او پرسید: ای حکم! نظر تو در مورد این گونه زندگی چیست؟ او گفت: برای من زیبنده نیست در مورد زندگی شما سخنی بگویم و اعتراض داشته باشم، اما در میان ما، جوانان تجمل طلب و تازه دامادها چنین می کنند .
ادامه »
ورزش کشتی در اسلام از دیدگاه احادیث و روایات پیامبر (ص)
شنبه 94/01/29
ورزش در اسلام یکی از مواردی است که بسیار به آن سفارش شده و روایات بسیاری در این باب ذکر شده است.هنگامی که از ورزش در اسلام صحبت میکنم ، مطمئنا سه ورزش شنا ، اسبسواری و تیراندازی در ذهن ما تداعی میشود اما اسلام بقیه ورزش ها را نهی نکرده و در بعضی آز آنها اشتیاق هم نشان داد است.
ورزش در اسلام یکی از مواردی است که بسیار به آن سفارش شده و روایات بسیاری در این باب ذکر شده است.هنگامی که از ورزش در اسلام صحبت میکنم ، مطمئنا سه ورزش شنا ، اسبسواری و تیراندازی در ذهن ما تداعی میشود اما اسلام بقیه ورزش ها را نهی نکرده و در بعضی آز آنها اشتیاق هم نشان داد است. یکی از این ورزش ها کشتی است.
ورزش کشتی از دیدگاه اسلام
کشتی گرفتن از نظر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله، بدون اشکال، بلکه مطلوب بوده است. روزی آن حضرت علیه السلام از محلّی عبور می فرمودند، که دو نفر در آن جا به کشتی گرفتن مشغول بودند. ایشان آن ها را از کشتی گرفتن منع نکرده و به واسطه این کارشان، مورد سرزنش و توبیخ قرار ندادند:
“مرّ النبی برجلین کانا یتصارعان فلم ینکر علیهما؛
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله از کنار دو مردی که با یکدیگر کشتی می گرفتند، عبور نموده و آن ها را سرزنش نکردند.”
در حقیقت، آن حضرت صلی الله علیه واله با این عمل خویش، کار آن ها را تقریر و تایید فرمود.
و جالب این که در روایت وارد شده: شبی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله به خانه فاطمه زهرا صلی الله علیه واله وارد شد. امام حسن و امام حسین علیه السلام نیز، که در سنین کودکی بودند، به همراه ایشان بودند. آن حضرت خطاب به آن دو فرمودند:
“بپاخیزید و با یکدیگر کشتی بگیرید"! آن ها نیز برخاسته و به کشتی گرفتن پرداختند. زهرا صلی الله علیه واله برای انجام کارهای منزل از اتاق خارج شد؛ وقتی بازگشت، با کمال تعجب مشاهده کرد که پیامبر اکرم صلی الله و علیه اله، امام حسن علیه السلام را تشویق نموده و می فرماید: “حسن! حسین را محکم بگیر و به زمین بزن"! با تعجب عرض کرد: “پدرجان! این بسیار عجیب است که شما پسر بزرگ تر را تشویق می کنید تا پسر کوچک تر را شکست دهد!”
پیامبر صلی الله علیه و اله در پاسخ فرمودند: “دختر جان! آیا تو راضی نمی شوی من بگویم: حسن! حسین را به زمین بزن، در حالی که حبیب من “جبرئیل” می گوید: ای حسین! حسن را محکم گرفته و به زمین بزن؟!”
ادامه »
چرا بعضی بچه ها ناقص متولد می شوند؟
پنجشنبه 94/01/27
چگونه خداوند بهترین آفریننده است، اما میبینیم بعضی از کودکان به طور ناقص متولد میشوند؟
حق متعال خودش را برای ما با نام احسن الخالقین ستوده است (فتبارک الله احسن الخالقین) (1) ، اما در نظر بدوی این سوال برای هر ذهن جستجوگری پیش می آید که چگونه خداوند بهترین آفریننده است، اما میبینیم بعضی از کودکان به طور ناقص متولد میشوند؟ مثلا بعضی فلج هستند، برخی کور یا کر یا لال مادر زاد هستند، برخی به بیماری صرع مبتلایند، برخی در سنین بالاتر به شب ادراری دچار می شوند و…؟ اشکال کار در کجاست؟
در جواب گوییم باید در حقیقت، اشکال کار را در خودمان جستجو کنیم، نه ذات اقدس حق. لطفا به مثالی که زده میشود خوب دقت کنید:
خداوند در سوره رعد میفرماید: (و انزلنا من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها) (2) (ما از آسمان باران را نازل کردیم پس جوی هایی به اتدازه گنجایش خود روان شدند). هنگامی که باران رحمت الهی به زمین می بارد هر موجودی به مقدار ظرفیتش از آن استفاده میکند، این باران در یک کانال پاک و بدون آلودگی، به صورت زلال جاری می شود، اما همین باران در یک جوی پر از لجن و کثیفی رنگ میگیرد و به صورت آلوده جریان میابد. پس تصدیق میکنید که باران یک حقیقت و یک چیز بود، اما به خاطر قابلیت قوابل به رنگهای مختلف در آمد.
تخریب قبور ائمه بقیع
پنجشنبه 94/01/20
بقيع، نام سرزميني است در مدينه كه به دستور رسول خدا (صليالله عليه وآله وسلم) به قبرستاني براي مسلمانان تبديلشد و نخستين كسي كه در آنجا به توصيه رسول خدا (صلياللهعليهوآله) دفنشد، «عثمان بن مظعون»، از دوستان نزديك پيامبر (صلياللهعليهوآله) و اميرالمؤمنين حضرت علي (عليهالسلام) بود؛ كسي كه حضرت علي (عليهالسلام) در سخنان خود او را بسيار يادميكرد و از روي علاقهاش به وي، نام يكي از فرزندانش را عثمان نهاد.
بقيع، قبرستاني است مورد احترام همه فرقههاي اسلامي و اكنون در چند قدمي حرم پيامبر(صلياللهعليهوآله) قراردارد؛ رسول خدا برخي از شهداي احد و نيز فرزندش «ابراهيم» را در آنجا دفنكرد و به اين ترتيب بر قداست آن افزود. بعدها عثمان بنعفان در قبرستان يهوديهاي مدينه به اسم «حس كوكب» دفنشد، اما معاويه بقيع را بهقدري گستردهساخت كه قبر عثمان در بقيع قرارگيرد
بقيع هماينك مدفن 4 امام شيعه، امام حسن مجتبي(عليهالسلام)، امام سجاد(عليهالسلام)، امام باقر(عليهالسلام) و امام صادق(عليهالسلام) است؛ همچنين قبر بيشتر زنان پيامبر(صلياللهعليهوآله) و نيز عباس عموي پيامبر(صلياللهعليهوآله) و فاطمه بنت اسد، مادر امام علي(عليهالسلام) و برخي ديگر از بزرگان در اين مكان شريف قراردارد.
دست ناپيداي وهابيت - نگاهي به پيشينه تاريخي اين فرقه
پيشواي نهضت وهابيت، «محمد بنعبدالوهاب نجدي» (1115-1201/1703-1782) نامدارد و بايد گفت نام وهابيت را مخالفان به آنها دادهاند، در حاليكه پيروان اين فرقه، خود را «الموحدون» و مذهب خود را «محمدية» ناميدهاند، اين گروه خود را فرقهاي سني و پيرو مذهب «احمد بنحنبل» ميدانند.
عقايد:
1- هر چيزي كه بجز خداي تعالي مورد عبادت قرارگيرد، خطاست و هركس اين چيزها را عبادتكند، سزاوار مرگ است.
2- جماعت زيادي از مسلمانان موحد نيستند، زيرا ميكوشند تا عنايت خدا را با زيارت قبور اوليا بهدست آورند، بنابراين مشركند.
3- ذكر نام پيامبر، ولي، يا فرشتهاي در نماز شرك است.
4- اگر غير از خدا از كسي شفاعت جويند، كفر است.
5- هركسي براي رواشدن حاجات خود از غير خدا ياري بخواهد، كافر است.
6- علمي كه مبتني بر قرآن مجيد، سنت پيامبر و استنباطهاي ضروري عقل نباشد، كفر است.
7- انكار قدر(قدرتداشتن انسان بر انجام كارها) در همه افعال بهمعني الحاد و بدعت است.
8- تفسير قرآن بر پايه تأويل، كفر است.
وهابيان، ساختن گنبد و ضريح و بقعه و … بر روي قبور را حرام و تخريب آن را واجبميدانند كه در اين مسأله پيرو پيشواي خود، «ابن تيميه» و شاگرد او «ابنجوزيه» هستند؛ از اينرو آنان طي چند قرن اخير، تا آنجايي كه توانستهاند مشاهد و زيارتگاهها را ويرانكردند و حتي قبور ائمه بقيع و قبر امام حسين (عليهالسلام) را نيز استثنا نكردهاند.
آنان ساختن آرامگاه بر روي قبور را نوعي شرك و كفر ميپندارند، هرچند كه وهابيان براي اثبات اين باور خود راهي جز استفاده از تهديد و خشونت ندارند، اما بايد دانست آنها همواره براي تخريب مراقد ائمه اطهار از عراق و شام تا جنوب درياي سرخ و غرب و شرق جهان اسلام تلاشكردهاند.
كينه وهابيت براي تمامي مسلمانان بهويژه شيعيان نامي آشناست؛ چراكه وهابيان سعودي همواره براي انهدام وتخريب قبور ائمه و اهلبيت پيامبر(صلياللهعليهوآله) تلاشكردهاند و در اين ميان آثار ديني بيشمار شهرهاي مكه و مدينه، اماكن زيارتي اين شهرها بيش از ديگر اماكن در معرض اعمال نابخردانه سردمداران وهابي قرارگرفتهاست و آنان در واقع با تخريب بقيع، احساسات مسلمانان را جريحهدار و براي جداكردن مسلمانان از ميراث درخشان اسلامي خود تلاشكردهاند.
ميتوان گفت تخريب بقيع و قبور مطهر ذريه رسول خدا(صلياللهعليهوآله)، اهلبيت پيامبر(صلياللهعليهوآله) و بهترين صحابه و خاندان ايشان از جنايتهاي نابخشودني سعوديهاي وهابي در طول تاريخ است كه تاكنون دوبار قلب شيعيان و عاشقان ائمه اطهار را جريحهدار و احساسات آنان را برانگيختهاست.
نخستين تخريب قبور ائمه بقيع
نخستين تخريب قبور مطهر ائمه بقيع به دست وهابيان سعودي در سال 1220 هجري يعني زمان سقوط دولت اول سعوديها توسط حكومت عثماني رويداد، پس از اين واقعه تاريخي - اسلامي با سرمايهگذاري مسلمانان شيعه و بهكاربردن امكانات ويژهاي، مراقد تخريبشده به زيباترين شكل بازسازيشد و با ساخت گنبد و مسجد، بقيع به يكي از زيباترين مراقد زيارتي و در واقع مكان زيارتي ـ سياحتي مسلمانان تبديلشد.
يكي از گردشگران انگليسي پس از بازسازي بقيع، ضمن توصيف اماكن زيارتي مدينه منوره در اينباره ميگويد: مدينه در سال 1387 تا 1388 و قبل از انهدام مجدد توسط وهابيان سعودي، شبيه استانبول و شهرهاي بسيار زيباي سياحتي جهان بازسازيشدهبود.
دومين تخريب بقيع
دومين و درواقع دردناكترين حادثه تاريخي - اسلامي معاصر به هشتم شوال سال 1344 و پس از رويكار آمدن سومين حكومت وهابي عربستان مربوطميشود؛ سالي كه وهابيان به فتواي سران خود مبني بر اهانت و تحقير مقدسات شيعه، مراقد مطهر ائمه و اهلبيت پيامبر(صلياللهعليهوآله) را مورد دومين هجوم وحشيانه خود قراردادند و بقيع را به مقبرهاي ويرانشده و در واقع مهجور و ناشناخته تبديلكردند.
«ايلدون رتر»، يكي از گردشگران غربي در اينباره ميگويد: با دومين تخريب قبور ائمه بقيع در مدينه منوره مراقد مطهر ائمه(عليهالسلام) بهشدت ويرانشد و وهابيون در اين تخريب، شكل ظاهري مقبرهها و گنبدهاي اين قبور را دگرگونكردند.
براساس منابع و شواهد تاريخي، وهابيان سعودي تنها به تخريب قبور بقيع اكتفانكردند، بلكه بارها به تخريب مرقد بيامبر(صلياللهعليهوآله) نيز اقدامكردند كه با واكنش گسترده مسلمان جهان مواجهشده و از اين توطئه ضد اسلامي دستبرداشتند.
«لويس پورخارت»، يكي از گردشگران سوييسي كه پس از تشرف به اسلام خود را ابراهيم ناميدهاست، در اينباره ميگويد: با توجه به مقام ائمه و صحابه دفنشده در بقيع، اين قبرستان فضايي بسيار كوچك دارد و در مقايسه با اماكن زيارتي ديگر كشورهاي شرقي بهويژه عربستان، به صورت تلي از خاك و سنگ، نگاه هر بينندهاي را به خود جلبميكند.
پورخات درباره كوه احد نيز ميگويد: در مسجد احداثشده در دل اين كوه، قبر حمزه، عموي پيامبر و ديگر شهداي احد همچون «مصعببن عمير»، «جعفربن شماس» و«عبداللهبن جحش» ديدهميشود كه وهابيان اين مسجد و قبور دوازده تن از شهداي احد و صحابه پيامبر را نيز تخريبكردهاند.
قبرستان بقيع قبل از تخريب
قبرستان بقيع قبل از تخريب شامل مقبره چهارتن از ائمه اطهار و قبر گمشده بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) است، هرچند كه در روايت آمدهاست كه اميرالمومنين حضرت علي(عليهالسلام) پس از شهادت دخت پيامبر(صلياللهعليهوآله) پيكر پاك و مطهر ايشان را براي دفن به اماكن متعددي همچون بقيع، مسجد پيامبر(صلياللهعليهوآله) و خانه خود حملكردند.
تلاش براي مرمت قبور بقيع
البته روايت است كه قبر بانوي دو عالم مخفي ماندهاست و مخفيماندن قبر آن بزرگوار تا روز قيامت، بيانگر سند مظلوميت ايشان در طول تاريخ است و انشأالله با ظهور حجت خدا بر زمين مشخصخواهدشد.
بسياري از علما، فقها، شيعيان و حتي رهبران سياسي، همواره براي مرمت و بازسازي بقيع تلاشكردهاند كه در اين ميان «آيت الله حسن شيرازي(قدس سره)» بيش از ساير علما در اين راه گامبرداشتهاست و ديدارها و گفتوگوهاي متعددي با مقامات عربستاني و ارائه سندها و مدارك مبني بر ساخت و بازسازي قبور ائمه بقيع از جمله اقدامات اين عالم بزرگ شيعي بودهاست، اما همواره موانع هدايتشده از سوي وهابيان سعودي اين تلاش را عملي نكردهاست.
آيت الله شيرازي در كتاب خود با نام «تلاش براي بازسازي بقيع» آوردهاست: در زيارتهاي متعدد خود از قبرستان بقيع و بهجاآوردن مناسك حج در عربستان، ضمن ديدار با مقامات و علماي سعودي و فشار بر آنان براي ساخت قبور بقيع، تنها با وعدههاي آنان مواجهشده و برخي گروههاي عراقي با دادن پاداش و رشوه از عمليكردن اين وعدهها جلوگيريكردند.
«آيتالله سيد مرتضي قزويني» در مراسم نخستين سالگرد ارتحال آيتالله شيرازي در حسينيه رسول اعظم لندن با اشاره به تلاشهاي آن مرحوم گفت: «محمد سرور الصبان»، رئيس انجمن جهان اسلام به بنده اعلامكرد، تغييرات جزيي در اطراف بقيع حاصل تلاشهاي آيتالله شيرازي و برادر بزرگوار ايشان بودهاست.
در خاتمه با توجه به اقدامات ضداسلامي و روزافزون وهابيان سعودي برضد شيعيان، اين سوال مطرحاست كه آيا وهابيان هرگز نسبت به مصالح عظيم جامعه مسلمانان انديشيدهاند؟! آيا آنها به فكر جلوگيري از نفوذ استعمارگران در كشورهاي اسلامي بودهاند؟! آيا آنها در برابر نفوذ صهيونيستها در سرزمينهاي اسلامي واكنش نشان دادهاند؟ آيا اينقدر كه از بوسيدن قبر پيامبر خدا(صلياللهعليهوآله) عصباني ميشوند، از محاصره اقتصادي كشورهاي اسلامي، ناراحتميشوند؟!!
فضیلت بقیع
در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل گردیده است از جمله این که در حدیثی فرمودند: «از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت میشوند.»
و در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب میکردند: «درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد.»
حرم ائمه بقیع در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت(علیهمالسلام) معروف گردیده است و در این حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه هدی؛ امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهمالسلام) در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 متری این قبرها، قبر عباس عموی گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگری است که متعلق به فاطمه بنت اسد میباشد. قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر همه قبور ششگانه در زیر گنبد و دارای ضریح زیبایی بودند. همچنین مدفن تعدادی از همسران، فرزندان، اقوام و عشیره پیامبر اکرم و جمع کثیری از صحابه و یاران آن حضرت و تعداد بی شماری از شهدا و علما در این قبرستان قرار دارند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب میکردند: «درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد.»
پیشینه قبرستان بقیع
بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و به وسیله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. در بقیع اولین کسی که از انصار دفن شده اسعدبن زراره و از مهاجرین عثمان بن مظعون میباشد. سمهودی میگوید: پس از فوت ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و اله) آن حضرت به صحابه فرمودند: «ابراهیم را به سلف(گذشتگان) ما عثمان لاحق کنید و در کنار او به خاک بسپارید.»
او میگوید پس از دفن شدن ابراهیم در بقیع، مردم مدینه علاقهمند شدند پیکر اقوام و عشیره خود را در آنجا دفن کنند و هر یک از قبایل مدینه درختان و ریشههای بخشی از بقیع را قطع و زمین آن را برای همین منظور آماده نمودند.
تخریب بقیع
روز هشتم شوال سال 1344هجری قمری روزی سیاه برای مسلمانان جهان به شمار میرود. در این روزها وهابیان دین ناشناس، حرم امامان معصوم بقیع را با خاک یکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقیع خراب گردید که به تپهای از پاره سنگ و پاره آجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونهای زیر و رو گشت که به منطقهای زلزلهزده شباهت پیدا کرد.
لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در میان تمام مذاهب و آئینها کج فهمی و تندرویها و برداشتهای غلط و انحرافی است که به اصطلاح قرائتهای خود ساخته از دین میباشد که از زمانهای مختلف در میان پیروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. یکی از این نمونههای بارز انحرافات فکری و برداشتهای غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روایات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقید آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است . به طوری که عبادت سایر مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقیر و کم میباشد. ویژگی بعدی آنها این بود که به خاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هیچ ناصحی نصیحت بپذیرند. از دیگر ویژگی خوارج تکفیر مسلمانان بود تا جایی که هر مسلمان متعهدی را که با عقیده و تفکرات انحرافی آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام میدانند.دانستند
پس از گذشت چندین قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونهیکی دیگر از این انحرافات در جامعه اسلامی ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تیمیه بود که در شام مطالبی را در مسائل اسلامی خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاوای علما و پیشینیان به شکلهای سخنرانی و مکتوب منتشر کرد. در این هنگام بود که بسیاری از علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظریات او به میدان آمده و به نقد عقاید او پرداخته و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند.
بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و به وسیله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. در بقیع اولین کسی که از انصار دفن شده اسعدبن زراره و از مهاجرین عثمان بن مظعون میباشد.
ابن تیمیه پس از چندین بار زندانی شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ ق در زندان دمشق از دنیا رفت
اوضاع به همین گونه گذشت تا این که در قرن یازدهم در شهر نجد حجاز شخصی به نام محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد و پس از چهار قرن بار دیگر به ترویج عقاید و افکار ابن تیمیه پرداخت. از آنجا که مردم شهر نجد افرادی دور از تمدن و معارف بودند عبدالوهاب در فعالیت خود موفق شد. یکی از مهمترین فتاوای فقهی وهابیان ،حرمت سفر برای زیارت قبور پیامبران و صالحان و حرمت تبرک و توسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراین هرگونه توسل و تبرک جستن به ساحت پیامبران و ائمه معصومین(علیهمالسلام) اظهار شرک و کفر و بت پرستی محسوب و موجب حلال شدن مال و جان چنین افرادی است.
مرحوم آیت الله امین عاملی در کتابش پیرامون عقاید وهابیان مینویسد: «اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روی آوردهاند لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.»
جالب اینکه صنعانی وهابی در رسالهاش با عنوان تطهیر الاعتقاد به این حقیقت اعتراف کرده که زیارت مرقدها و آثار اولیای خدا سیره مسلمین بوده است و آنان از زمانهای گذشته این کار را انجام میدادند.(1)
بر اساس این افکار غلط و نادرست بود که آنها به هر جا و هر شهر و دیاری که دست مییافتند قبل از هر چیز به تخریب مشاهد شریفه و بقاع متبرکه میپرداختند، کشتار وهابیان در عتبات عالیات صحنهای سیاه در تاریخ اسلام است.
مرحوم آیت الله امین عاملی در کتابش پیرامون عقاید وهابیان مینویسد: «اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روی آوردهاند لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.»
در سال 1216 هـ ق امیرسعود با لشکری بسیار به شهر کربلا حملهور شد و تعداد بیست هزار نفر از اهالی کربلا و زوار کشته شدند، خزانه حرم و تمام تزئینات و جواهرات حرم به تاراج رفتند. همچنین آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموی پیامبر، خدیجه همسر پیامبر و بسیاری از اماکن مقدسه را ویران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ ق وارد مدینه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومین(علیهمالسلام) در بقیع را به طور کلی منهدم کردند و از این حرم و قبور به جز قطعه سنگهایی که در اطراف قبور نصب کردند اثر و علامتی باقی نماند. به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال سعودی دستمزد پرداخت گردید.
در این ماجرا تنها حرم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکیهای خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و به طور موقت از این عمل منصرف شدند. غارت اموال و طلا و جواهرات خزانه عظیم حرم رسول خدا و ائمه بقیع (علیهمالسلام) یکی دیگر از اعمال شنیع این گروهک بوده است. (2)
بعضی از نویسندگان وهابی این مصونیت را اینگونه توجیه میکنند: «که ما این گنبد را به عنوان یکی از گنبدهای مسجد میشناسیم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پیامبر والا …»
یکی از جهانگردان غربی به نام میسترکه به فاصله کوتاهی از ویرانی این حرم بقیع را دیده، ویرانی و خرابی آنجا را اینگونه ترسیم میکند: «چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانهای تبدیل شده است، زیرا در جای جای بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ریخته و تیرهای چوب کهنه چیز دیگری نمیتوان دید. ولی این ویرانیها و خرابیها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه های زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود، با خاک یکسان گردیده است.»
پی نوشت ها:
1- تبدید الظلام، ص 389 .
2- لمعات الشهاب فی سیره محمدبن عبدالوهاب، ص 108.
«براتعلی چگینی»
منبع: تبیان
روز مادر، نمودی از عمری در خدمت مادر
پنجشنبه 94/01/20
روز بیستم جمادی الثانی مطابق با ولادت اسوه مادران عالم، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و روز مادر و تکریم از شخصیت والای این موجود مقدس می باشد . به همین مناسبت در این نوشتار نگاهی کوتاه به مقام و منزلت و حقوق مادر در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت .
منزلت مادر
مادر از نظر فرهنگ اسلام دارای جایگاه ویژه ای است . رهبر عالیقدر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در یک جمله زیبا مقام و منزلت حقیقی مادر را چنین بیان می کند: «الجنة تحت اقدام الامهات (1) ; بهشت زیر پای مادران است .» و در جمله ای دیگر فرمود: «تحت اقدام الامهات روضة من ریاض الجنة; جای قدمهای مادران باغی از باغهای بهشت است .»
این سخنان گهربار رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله نهایت درجه تکریم مادر است . یعنی هر کس بخواهد به عالی ترین مقامات انسانی دست یابد، باید مادر خود را مورد احترام و محبت قرار دهد .
در مورد مقام ارجمند مادر، مطالب فراوانی در سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می توان یافت . در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت . مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت . برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت . در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن! (2)
از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که فرمود: مردی به حضور حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شرفیاب شده و اظهار داشت: ای رسول خدا! من مردی گنه کار و آلوده به معصیت هستم و از انجام هیچ گناهی فروگذاری نکرده ام، آیا امید آمرزش برایم هست؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد گفت: فقط پدرم زنده است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: برو با او خوشرفتاری کن . آن مرد رفت و پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از رفتن او زیر لب زمزمه می کرد که: ای کاش مادرش زنده بود! (3)
روزی شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا! مادرم پیر شده و پیش من زندگی می کند، او را در شت خود حمل کرده، برای رفع حوائجش به این طرف و آن طرف می برم، و از درآمد خویش نیازهای وی را تامین می نمایم، با دست خود او را از آزار و اذیتها محافظت می کنم، با کمال ادب و تعظیم و احترام با او رفتار می نمایم . آیا زحمات وی را تا حدودی جبران کرده ام؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، زیرا شکم او جایگاه تو، پستانهایش منبع تغذیه تو، قدمهایش وسیله حرکت تو، دستهایش محافظ تو، و آغوش او گهواره ات بوده است . او این همه خدمات را با رضایت خاطر برای تو انجام می داد و آرزو می کرد که تو زنده بمانی; ولی تو خدماتی را به وی ارائه می دهی، در حالی که انتظار مرگ او را داری (4) .
مادر یک مسیحی
زکریا بن ابراهیم یکی از محدثین شیعی و از یاران امام صادق علیه السلام است . او در شرح حال خود می گوید: من مسیحی بودم و سپس به اسلام گرویدم و به خانه خدا مشرف شدم . در سفر حج، به محضر امام صادق شرفیاب گشته و به حضرت عرض کردم که من مسیحی بوده ام و مسلمان شده ام .
امام علیه السلام پرسید: در اسلام چه امتیازی دیدی که آن را پذیرفتی؟ گفتم: این آیه قرآن توجه مرا جلب کرده و توسط آن هدایت شدم: «ما کنت تدری ما الکتاب ولا الایمان ولکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء» ; «تو نمی دانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که هر که را خواهیم بدان هدایت کنیم .»
امام علیه السلام فرمود: خدا تو را به اسلام هدایت نموده و قلبت را به نور آن روشن ساخته است . سپس برای من دعا کرد و هدایت بیشتری را از خداوند برایم مسئلت نمود .
به امام عرض کردم: پدر و مادر و بستگان من در آئین مسیحیت باقی هستند و مادرم نابینا است . آیا برای من جایز است که با آنها زندگی کنم و روابطی داشته باشم؟
امام پرسید: آیا آنها گوشت خوک می خورند؟
گفتم: نه .
فرمود: معاشرت تو با آنها بی مانع است . سپس اضافه کرد: درباره مادرت مراقب باش . به او نیکی و احسان کن و هرگاه زندگی اش به پایان رسید و از دنیا رفت، خودت عهده دار کفن و دفن او باش .
چون از سفر حج برگشتم و به کوفه رسیدم، بر طبق فرمان امام صادق علیه السلام، خوشرفتاری و مهربانی زیادی به مادرم نمودم . خودم به او غذا می دادم و لباسش را مرتب می کردم و سرش را شانه می زدم و عهده دار خدمتش می شدم . مادرم که این تغییرات را در روش من دید، گفت: تو در آن روزگاری که به دین من بودی، با من این طور رفتار نمی کردی، چه دلیلی دارد که از وقتی که به اسلام گرویده ای، این قدر به من محبت می کنی؟
گفتم: یکی از فرزندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور داده که این گونه رفتار کنم .
گفت: آیا او همان پیامبر شما است؟
گفتم: نه بعد از پیامبر ما پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد و او پسر پیامبر ماست .
گفت: این دستورات، از آموزه های پیامبران است و دین تو از دین من بهتر است، مرا راهنمایی کن تا مسلمان شوم . من طریقه اسلام را به او آموختم و او مسلمان شد . نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نیمه شب کسالتی پیدا کرد . من در کنار بسترش به پرستاری پرداختم . به من گفت: پسرم! اعتقادات اسلام را دوباره برایم تکرار کن، من تکرار کردم و او به همه آنان اقرار کرد و در همان شب چشم از جهان فروبست . بامداد روز بعد جنازه اش به وسیله گروهی از مسلمانان و مطابق آئین اسلامی تشییع شد و من بر جنازه او نماز خواندم و با دست خود به خاک سپردم (5) .
حقوق مادر
از نگاه وحیانی اسلام، همچنانکه فرزندان بر والدین حقوقی دارند، پدر و مادر نیز حقوقی بر گردن فرزندانشان دارند .
امام سجاد علیه السلام با توجه به نقش حیاتی مادر در پرورش و رشد فرزندان، به حقوق اساسی مادر اشاره کرده و فرزندان را اکیدا به رعایت آن سفارش می کند: «واما حق امک فان تعلم انها حملتک حیث لا یحتمل احد احدا واعطتک من ثمرة قلبها ما لا یعطی احد احدا، ووقتک بجمیع جوارحها ولم تبال ان تجوع وتطعمک وتعطش وتسقیک وتعری وتکسوک وتضحی وتظلک وتهجر النوم لاجلک ووقتک الحر والبرد لتکون لها وانک لا تطیق شکرها الا بعون الله وتوفیقه (6) ; حق مادرت آن است که بدانی، او تو را حمل کرد به گونه ای که هیچ کس، دیگری را چنین حمل نمی کند و از شیره جانش به تو بخشید که هیچ کس به دیگری نمی بخشد . و با تمام وجودش از تو نگهداری کرد و برایش مهم نبود که خودش گرسنه بماند و به تو غذا بدهد، خود تشنه باشد و به تو آب بیاشامد، خودش برهنه باشد و به تو لباس بپوشاند، خودش در مقابل آفتاب باشد و تو را زیر سایه نگهدارد، از خواب خود به خاطر تو چشم بپوشد . او تو را از گرمای تابستان و سرمای زمستان حفظ کرد . [مادر همه این رنجها را تحمل کرد،] تا تو برای او باشی . تو توانایی شکرگزاری از مادرت را نداری، مگر با یاری و توفیق خداوند متعال .»
امام سجاد علیه السلام در عمل نیز چنین بود و با مادرش خوشرفتاری کرده و حقوق وی را کاملا مراعات می نمود . طبرسی می نویسد: هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: تو که از نیکوکارترین مردم نسبت به مادرت هستی، چرا با او سر یک سفره نمی نشینی؟ امام فرمود: «اخاف ان یسبق یدی الی ما سبقت عینها الیه فاکون قد عققتها (7) ; می ترسم دستم به غذایی پیشی گیرد که پیش از آن چشم مادرم به سوی آن رفته [و می خواهد بردارد] و به همین مقدار نافرمانیش کرده باشم .»
آنچه از روایات برمی آید این است که جبران زحمات مادر و بجای آوردن حقوق او کاری است بس مشکل، اما باید تا حد توان در این زمینه تلاش نمود . در اینجا به مهمترین حقوق مادر اشاره می کنیم:
1 . نیکی و احسان
خداوند متعال در قرآن کریم با اشاره به مقام بلند پدر و مادر، از زبان حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: «وبرا بوالدتی ولم یجعلنی جبارا شقیا» (8) ; «خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی نگردانید .»
از این آیه ظاهر می شود که نیکی به مادر از عادات پسندیده پیامبران و اولیاء الهی است و کسانی که این حق مادر را رعایت نکنند جبار و شقی خواهند بود .
خداوند متعال می فرماید: «وقضی ربک ا لاتعبدوا الا ایاه وبالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف ولاتنهرهما وقل لهما قولا کریما» (9) ; «و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و آنها را از خود مران و بزرگوارانه با آنها سخن بگو!»
خداوند متعال در جای دیگری نیکی به پدر و مادر را بعد از اقرار به توحید قرار داده و فرمود: «واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا» (10) ; «و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را [همتا و] شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید .»
بنابراین رعایت مقام و منزلت معنوی مادر و رعایت حقوق وی که از جمله آنها نیکی کردن به او در هر حال می باشد، در مرتبه ای بعد از اطاعت و عبادت خداوند قرار دارد و این هشدار تکان دهنده ای است به فرزندانی که هنوز مقام و منزلت حقیقی والدین را نشناخته اند و آنان را به عنوان خادمان خود می پندارند .
ابی ولاد حناط از امام صادق علیه السلام پرسید: خداوند متعال که در قرآن می فرماید: «وبالوالدین احسانا» چه معنی دارد و چگونه می توان به والدین نیکی نمود؟ امام فرمود: احسان این است که با آنان نیک رفتار باشی، آنان را مجبور نکنی که نیازهای خود را از تو درخواست کنند، گرچه غنی باشند . از حال و روزگار آنان، مشکلاتشان را درک کنی و در مواقع لزوم آنان را دریابی! آیا خداوند نمی فرماید: به مقام نیکوکاران نمی رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق بکنید؟ سپس امام علیه السلام افزود: «اگر آنان به سن پیری رسیدند، کمترین اهانت و آزاری به آنان روا مدار و بر سر آنان فریاد نزن، با نگاههای مهرآمیز و رافت انگیز دل آنان را به دست آور و هیچگاه صدای خود را بالاتر از صدای پدر و مادر نکن و دست خود را بالای دست آنان قرار نده و گامهای خود را از قدمهای آنان جلوتر منه . (11) »
2 . قدرشناسی
فرزندان پاک و شایسته و سعادتمند پیوسته از مادر خود قدردانی می کنند . آنان هیچگاه زحمات و رنجهای مادر، در دوران کودکی شان را فراموش نمی کنند . خداوند متعال حق شناسی از پدر و مادر را در کنار شکرگزاری از نعمات خویش مورد سفارش قرار داده و می فرماید: «ان اشکر لی ولوالدیک » (12) ; «شکر مرا بجاآور [که خالق و منعم اصلی تو هستم] و از پدر و مادرت قدردانی کن .»
در مورد قدردانی از زحمات طاقت فرسای مادر، سخنان فراوانی در کتابهای اخلاقی، ادبی و تاریخی آمده است . شایسته است جوانان و نوجوانان مسلمان، در همه وقت، بویژه در روز مادر به عنوان تقدیر و تشکر از مادرشان به هر شیوه که می توانند از آنان تجلیل کنند و همانند کسانی نباشند که مهر بی کران مادر را فراموش کرده و با شیوه های ناپسندی با آنان برخورد می کنند .
سعدی در گلستان می نویسد: «وقتی به جهل جوانی، بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی؟»
چه خوش گفت: زالی (13) به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
هنگامی که از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مورد قدردانی از مادر سؤال شد، آن حضرت فرمود: «هیهات! هیهات! که بتوانی حق مادر را ادا کنی . هر آینه اگر به اندازه ریگهای بیابان عالج [صحرائی در عربستان] و دانه های باران به مادر خدمت کنی و از وی قدردانی کرده و بنده وار در پیش او بایستی، این همه خدمات تو به اندازه زحمات وی در هنگامی که در رحم او بودی و سنگینی تو را تحمل می کرد نخواهد بود . (14) »
یکی از مصادیق قدرشناسی در مورد مادر این است که انسان نسبت به او درشتی نکند و همواره در جلب رضایت او تلاش نماید .
ابراهیم بن مهزم می گوید: روزی در مدینه از نزد امام صادق علیه السلام بیرون آمدم و به خانه ام رفتم . در آن هنگام مادرم با من زندگی می کرد . در خانه، به خاطر موضوعی با مادرم مجادله کرده و سخنان درشت و تندی به وی گفتم . فردای آن روز بعد از ادای نماز صبح، دوباره به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شدم . هنگام ورود بدون آنکه حرفی زده باشم، امام با عتاب به من فرمود: «یا ابا مهزم ما لک و لخالدة اغلظت فی کلامها البارحة اما علمت ان بطنها منزل قد سکنته و ان حجرها مهد قد غمرته و ثدیها وعاء قد شربته . . . فلا تغلظ لها; ای پدر مهزم! تو با خالده (نام مادر مهزم) چه کردی؟ آیا در سخن دیشب او درشتی کردی؟ آیا نمی دانی شکم او مدتها منزل و آغوشش گهواره و سینه اش ظرف غذای تو بوده است؟ . . . دیگر با او درشتی مکن . (15) »
3 . نگاه مهرآمیز
ابوذر می گوید: از رسول گرامی اسلام شنیدم که فرمود: «النظر الی علی بن ابیطالب عبادة والنظر الی الوالدین برافة ورحمة عبادة والنظر فی الصحیفة - یعنی صحیفة القرآن - عبادة والنظر الی الکعبة عبادة (16) ; نگاه به علی بن ابیطالب عبادت است . نگاه مهرآمیز به پدر و مادر عبادت است . نگاه به صحیفه - یعنی صحیفه قرآن - عبادت است . نگاه به کعبه عبادت است .»
کسی که به پدر و مادر خود خدمت کند و آنان را در آغوش پرمهر خانواده اش جای دهد و با چهره ای گشاده و بشاش با آنان رفتار نماید، برای هر نگاه محبت آمیزش ثواب حج نوشته می شود . حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در سخنی نویدبخش چنین فرمود: «ما من رجل ینظر الی والدیه نظر رحمة الا کتب الله له بکل نظرة حجة مبرورة، قیل یا رسول الله وان نظر الیه فی الیوم ماة مرة قال وان نظر الیه فی الیوم ماة الف مرة (17) ; هیچ کسی به سیمای پدر و مادرش نگاه محبت آمیز نمی کند، مگر اینکه خداوند متعال در مقابل هر نگاه او ثواب یک حج قبول شده به وی عطا می کند . به پیامبر عرض شد: «یا رسول الله! اگر [فردی] هر روز صد مرتبه به چهره پدر و مادرش از روی احترام و محبت نظاره کند باز هم این پاداش را دریافت خواهد کرد؟» فرمود: آری، اگر روزی صدهزار بار هم این کار را انجام دهد، [همین پاداش را دریافت خواهد کرد ].»
4 . بدست آوردن رضایت پدر و مادر
اویس قرنی از معدود یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد که در زهد و تقوی به درجات بلندی نائل شد و بعد از تلاشهای فراوان در راه احیای دین و دفاع از ولایت مولای متقیان علی علیه السلام در جنگ صفین در رکاب آن حضرت به شهادت رسید و در منطقه صفین مدفون شد .
هنگامی که اویس در یمن بود، شتربانی می کرد و مادر پیری داشت که تحت تکفل او بود . او با اینکه علاقه شدیدی به وجود گرامی رسول الله صلی الله علیه و آله داشت، هیچ گاه نتوانست پیامبر را از نزدیک زیارت کرده و به نظاره آن سیمای ملکوتی بنشیند . در یکی از روزها که اشتیاق دیدار سرور کائنات در وجودش به شدت شعله ور گردید، از مادرش اجازه خواست تا به سرزمین حجاز آمده و حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زیارت نماید، مادرش به او گفت: پسرم! به دیدار آن حضرت برو و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه نبود، بیش از نصف روز در آنجا توقف نکن! اویس با زحمت فراوان فاصله بین یمن و مدینه را پیمود و به شهر پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، اما با کمال ناباوری شنید که: پیامبر صلی الله علیه و آله در شهر مدینه حضور ندارد .
چون بیش از نصف روز فرصت نداشت و به والاترین هدف خود که فیض حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بود، نائل نشد، به مسلمانان حاضر در مدینه اظهار داشت: سلام مرا به حضرتش برسانید و بگوئید که مردی به نام اویس از یمن به زیارت شما آمده بود و چون از مادرش اجازه توقف بیشتری نداشت، با کمال ناراحتی به وطن خود مراجعت نمود .
بعد از مدتی، پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشت و فرمود: «تفوح روائح الجنة من قبل قرن، واشوقاه الیک یا اویس القرنی، الا ومن لقیه فلیقرئه منی السلام (18) ; نسیم بهشتی از سوی منطقه قرن می وزد، آه! چه قدر به دیدار تو مشتاقم، ای اویس قرنی! [ای مسلمانان!] هر کس او را دید سلام مرا به او برساند .»
عبدی می گوید: پس از جستجوی زیاد به دیدار اویس قرنی رسیدم و به او گفتم: دلم می خواهد سخنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله برایم نقل کنی . تا نام رسول خدا صلی الله علیه و آله را شنید، آهی عمیق کشید و اشک در چشمانش حلقه زد، و در حالی که بغض گلویش را می فشرد، گفت: «افسوس! هزار افسوس! عمری برای او سوختم و عاقبت به دیدارش نرسیدم . (19) »
قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اویس
از کمال طاعت و خدمت برای مادر است
امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی
چون رضای مصطفی هم دررضای مادراست
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد مقام بلند و معنوی اویس فرمود: «یدخل فی شفاعته مثل ربیعة ومضر; افراد زیادی مانند قبیله ربیعه و مضر به وسیله شفاعت اویس وارد بهشت خواهند شد .»
دعبل شاعر نامدار شیعی نیز با تفاخر تمام به مقام شفاعت اویس اشاره کرده و چنین سرود:
اویس ذوالشفاعة کان منا
فیوم البعث نحن الشافعونا
5 . پس از مرگ
از دیدگاه فرهنگ آسمانی اسلام همچنان که فرزندان در حال حیات مادر خود، حقوق وی را رعایت می کنند، شایسته است پس از مرگ وی نیز او را فراموش نکرده، با انجام اعمال شایسته در تکریم او بکوشند . برخی از این اعمال را می توان این گونه بیان کرد:
1 . زیارت مزار مادر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من زار قبر والدیه او احدهما کل جمعة فقرا عندهما یس غفر الله له بعدد کل حرف منها (20) ; هر کس قبر پدر و مادرش یا یکی از آنها را در هر جمعه زیارت کند و در کنار مزار آنان سوره یس بخواند، در مقابل هر حرفی که از این سوره می خواند، خداوند آمرزشی نصیب او می فرماید .»
2 . قرائت قرآن
امام صادق علیه السلام به فرزندان صالح توصیه فرمود که: «قرائة القرآن فی المصحف تخفف العذاب عن الوالدین ولو کانا کافرین (21); قرائت قرآن از روی مصحف، از عذاب پدر و مادر می کاهد، گرچه آنان کافر باشند .»
3 . انجام اعمال نیک به نیت مادر
انجام اعمال نیک و هدیه ثواب آن به مادر، در جلب رضایت وی و شادی روحش تاثیر فراوان دارد . پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «سید الابرار یوم القیامة رجل بر والدیه بعد موتهما (22) ; سرآمد و سرور ابرار در روز قیامت کسی است که بعد از مرگ پدر و مادرش برای ایشان احسان و نیکی کند .»
پی نوشت:
1) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 181 .
2) الکافی، ج 2، ص 159 .
3) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180 .
4) همان .
5) اصول کافی، باب البر بالوالدین، حدیث 11 .
6) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 621; امالی صدوق، ص 371 .
7) مکارم الاخلاق، ص 221 .
8) مریم/32 .
9) اسراء/23 .
10) نساء/36 .
11) بحارالانوار، ج 71، ص 40 .
12) لقمان/14 .
13) پیرزن .
14) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203 .
15) بحارالانوار، ج 71، ص 76 .
16) وسائل الشیعه، ج 6، ص 205 .
17) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 204 .
18) بحارالانوار، ج 43، ص 155; الفضائل، ص 107 .
19) پیامبر و یاران، ج 1، ص 345; حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص 228 .
20) بحارالانوار، ج 89، ص 293 .
21) الکافی، باب قرائة القرآن فی المصحف، حدیث 1 .
22) بحارالانوار، ج 71، ص 84 .