موضوع: "مذهبی"
سنگى که همراه آدم از بهشت به زمین آمد
دوشنبه 92/12/12
حجرالاسود یا سنگ سیاه، جزئى بسیار مقدس از مسجدالحرام است که در کنار کعبه قرار گرفته است. از زمان بناى کعبه، حجرالاسود در کنار آن قرار داشته و پیش از اسلام و پس از آن، مورد اعتناى کامل بوده و به لحاظ همین تقدس است که رسول خدا(ص) آن را نگاه داشت و دیگر سنگهایى را که به شکل بت ساخته شده بود، به دور ریخت.
حجر الاسود در جریان تخریب کعبه در اثر سیل در فاصله دورى احجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف بوده و برابر آن سنگ سیاهى روى زمین تا انتهاى مسجد کشیده شده است.
قریش براى نصب آن با یکدیگر به دشمنى پرداختند اما با درایت رسول خدا (ص) همه قریش در فضیلت آن سهیم شدند و عاقبت به دست آن حضرت نصب گردید. به مرور زمان، از حجم نخستین این سنگ کاسته شد و حتى اجزاى آن از یکدیگر جدا گردید.
آخرین بار قسمتهاى مختلف آن را به یکدیگر متصل کردند و آن را در محفظه اى نقره اى قرار دادند و تنها به آن اندازه که براى بوسیدن و استلام لازم بود، جاى خالى گذاشتند.
در روایات بسیارى که شیعه و سنى نقل کرده اند، حجر الاسود از سنگهاى بهشتى دانسته شده که همراه آدم (ع) به زمین آمده است. همچنین در روایتى از پیامبر(ص) حجر الاسود به منزله دست راست خداوند خوانده شده که در روى زمین قرار گرفته است و مردم با دست کشیدن روى آن و بوسیدنش، با خداوند بیعت و اطاعت خود را از او تثبیت مى کنند. در نقلى از ابن عباس آمده است که اگر کسى با رسول خدا (ص) بیعت نکرد و سپس حجر الاسود را استلام کرد، با خدا و رسول بیعت کرده است. در روایات آمده است: این سنگ در آغاز سفید بوده که با رسیدن دست انسانهاى گنهکار به آن سیاه شده است.
در سال 317 ه.ق. یکى از فرقه هاى منسوب به اسماعیلى مذهبان که به قرامطه شهرت داشتند، حجر الاسود را از کنار کعبه برداشتند و به احسا بردند. آنان به مدت 22 دو سال (تا سال 339 ه.ق.) سنگ را در آنجا نگاه داشتند و سپس در عید قربان سال مزبور، آن را به جاى نخست باز گرداندند. پس از آن در طى سالهاى پس از آن، حجر الاسود مکرر -به طور عمد یا غیر عمد- از جایش کنده شد و هر بار اجزائى از آن خرد و جدا شد و باز به هم چسبانیده شد. اکنون مجموعه آن در هاله اى از نقره قرار داده شده است.
حجر الاسود در حال حاضر در کنار کعبه، در ارتفاع یک و نیم مترى زمین قرار دارد. در روایات بر استلام و بوسیدن حجر الاسود سفارش بسیار شده و در نقلها آمده است که رسول الله(ص) مقید به استلام و بوسیدن آن بوده است.
حجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف بوده و برابر آن سنگ سیاهى روى زمین تا انتهاى مسجد کشیده شده است. به علاوه چراغى سبز رنگ بر دیوار مسجد برابر حجر الاسود نصب شده تا راهنماى طواف کنندگان باشد.
راز زیبایی رخسار مؤمن چیست؟
دوشنبه 92/12/12
برای هر عملی و کاری زینت و آراستگی وجود دارد که باعث متمایز شدن یک چیز با چیز دیگر میشود. یکی از اعمال و رفتار انسان بحث طاعت و بندگی خداست که در احادیث و روایات از آن به عنوان بهترین زینت و زیور برای انسان یاد شده است.
امام علی(ع) در حدیثی میفرمایند: “هیچ آراستهای به زیوری مانند طاعت خدا، آراسته نشد۱".
ایشان همچین در توصیف نیکوترین سلوک فرمودند: “نیکوترین هیأت (وسلوک) آن است که تو را با مردم آمیزش دهد و در میان آنها زیبایت گرداند و زبان (بدگویی) آنان را از تو باز دارد۲".
در حدیث دیگری از امام علی(ع) در بیان زیور ایمان میخوانیم که حضرت میفرمایند: “زیور ایمان، پاکی درون است و نیک رفتاری برون۳".
ایشان همچنین درباره علت و سبب زیبایی رخسار مؤمن، فرمودند: “زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او۴".
منابع احادیث:
۱- غررالحکم: ۹۴۸۹ منتخب میزانالحکمة: ۲۶۰
۲- غررالحکم: ۳۴۷۰ منتخب میزانالحکمة: ۲۶۰
۳- غررالحکم: ۵۵۰۴ منتخب میزانالحکمة: ۲۶۰
۴- غررالحکم: ۴۸۴۸ منتخب میزانالحکمة: ۱۰۸
به نقل از سپاه الغدیر یزد
خدایا یک تماس بی پاسخ داری؟!
یکشنبه 92/12/11
خدایا
چرا دیگر جواب نمی دهی؟ همه ی تماس هایم بی جواب مانده اند. هر چه زنگ می زنم می گوید: مشترک مورد نظر در دست رس نیست.
خدایا! آخر تو خدایی باید همیشه در دست رس باشی نگاه کن چقدر تماس بی جواب miss called داری.
ماه رمضان شده است. خدا به طور اختصاصی جواب می دهد، حتما جواب می دهد.
روزها و ماههای رمضان هم می رود
و حال:
شب های قدر شده است. ردخور ندارد، حتما جواب می دهد. همه نشسته اند و دارند با تو تماس می گیرند. شنیده ام زمان بندی کرده ای و به همه جداگانه وقت می دهی، تا بی نهایت وقت داری. همه بیدارند و کتاب راه نمای تو را در دست گرفته اند. دقیق شده اند در قرآن.
گویی کتاب دیگری است. مگر نه این که از تولدمان قرآن به گوش مان خوانده اند پس چرا این قدر با قرآن غریبه ایم؟
مفاتیح در دست گرفته ام و با عجز و ناله برایت پیامک می زنم. صورتک گریان می فرستم که خدایا:
مرا ببخش اگر خیلی زنگ زدی و من مشغول دنیا بودم و شنیدی: مشترک مورد نظر خارج از محدوده ی دست رسی است.
مرا ببخش که هر روز پنج بار زنگ زدی و من رد تماس زدم. آخر می دانی صبح های زود خواب هستم و ظهرها و شب ها گرفتار.
مرا ببخش که تو را در لیست مخاطبین saveنکردم و هر دفعه شماره ات را فراموش کردم.
به همه و همه پیامک زدم و forward کردم، به جز نام مقدس تو.
مرا ببخش که شماره گیری سریعم را اختصاص دادم به عشق دنیوی و مال و شهرت.
مرا ببخش که background گوشی ام حوریه های دنیوی هستند با نگاه هایی نافذ که نمی دانم چرا به جای این که آرامم کنند پریشانم می کنند.
مرا ببخش که حافظه ram 4G-8G-32G ام پرشده است. بارها خواسته ام متن قرآن و مفاتیح و…. را توی گوشی ام بریزم اما جا نداشت یعنی داشت ولی خودم فکر کردم شاید بخواهم بعدا عکس یا کلیپ بامزه ای را بلوتوث بگیرم و جا نداشته باشم.
مرا ببخش که یادم رفته است آیه ی صریح قرآنت در مورد مسخره کنندگان را.
فکر کردم با گوشی عیبی ندارد. همه را مسخره کردم. برای همه صدا گذاشتم. و sms ساختم و رکیک ترین حرف ها را برای همه send کردم و هیچ نفهمیدم که قبح همه چیز را دارم می شکنم.
داشتم این حرف ها را به تو می زدم که خوابم گرفت. سرم را به دیوار تکیه دادم و. ..
از خواب پریدم یک پیام جدید new massage داشتم و تا بی نهایت تماس بی پاسخ و این بود پیام تو:
مشترک گرامی ارتباط شما با درگاه ابدیت وصل گردیده است. سحرگاه بیست و سوم رمضان، وقت اختصاصی شماست.
ساعت 5 صبح است. تمام شد. ملاقات های خصوصی تمام شد و مقدر شد، آن چه باید می شد برای یک سال و شاید یک عمر.
حالا چه کنم؟
تو آمدی و تا بی نهایت تماس گرفتی و من خواب بودم. برایم چه مقدر کرده ای؟
تماس می گیرم. پیامک می زنم پیام ها نمی رود.
حق داری خدا. چرا به گوش نبودم؟
گوشی ام را برمی دارم زنگش را روی اذان ها تنظیم می کنم. تا به گوش باشم و با هر اذان تو را بیابم و خود را دریابم. همه جا و همه جا تو را می آورم.
تو می آیی و همه پیام هایم به ابدیت send می شود.
منبع سایت صالحین
ترحم مادر (خدائى كه رحمان و رحيم است...)
یکشنبه 92/12/11
حضرت فرمود: ((آيا اين جوان نماز نمى خوانده و روزه نمى گرفته ؟))
گفتند: چرا هم نماز مى خوانده و هم روزه مى گرفته .
حضرت فرمود: ((آيا مادرش اين جوان را عاق نكرده ؟))
گفتند: چرا !
حضرت فرمود: بگوئيد مادرش بيايد! رفتند و پيرزنى را آوردند كه يك چشم او كور بود.
حضرت فرمود: اى مادر پسرت را عفو كن .
پير زن گفت : عفو نمى كنم ، زيرا او لطمه به صورتم زده وچشم مرا از كاسه در آورده است .
حضرت فرمود: ((برويد هيزم و آتش بياوريد.))
پير زن گفت : براى چه مى خواهيد؟
حضرت فرمود: ((مى خواهم او را به خاطر اين عملى كه با تو كرده بسوزانم .))
پير زن گفت : نه نه ، او را عفو كردم ، آيا آن مدّت 9 ماهى كه حملش كردم براى آتش حمل كردم ، آيا آن دو سالى كه به او شير دادم براى آتش شير دادم !
((پس ترحم مادرى من كجا رفته !))
در اين هنگام زبان آن جوان باز شد و گفت :
اشهد ان لا اله الا اللّه ،…
زنى كه فقط رحيم باشد با اينكه از آن جوان زجر كشيده ، ولى با اين حال اجازه نمى دهد جوانش بسوزد، پس ((خدائى كه رحمان و رحيم است ، چگونه اجازه مى دهد، شخصى كه
مدّت هفتاد سال به گفتن : الرحمن الرحيم مواظبت كرده است بسوزد)).
در حاليكه پيغمبر معظم اسلام (ص ) مى فرمايد:
((خداى مهربان داراى صد رحمت است ، كه يكى از آنها را بين انس و جن و پرنده ها و چرنده ها و خزنده ها تقسيم نموده ، كليه اين عاطفه ها و ترحمها از آن يك رحمت سرچشمه مى گيرند.
نود و نه رحمت ديگر را براى روز قيامت گذاشته تا به وسيله آن به بندگانش ترحم فرمايد))
اى خدا من فقير و گدايم
رانده و مضطر و بى نوايم
تو رحيم و كريم و غفورى
آمدم تا كه بخشى خطايم
خالق مهربانى و آقا
بنده ام مستحق عطايم
بر در خانه تو شب و روز
حلقه بر در زنان گشته جايم
با نوا گريم اى بار الها
بشنوى يا الهى صدايم
خوانمت با غم و آه و زارى
كن ز فضلت اجابت دعايم
گر گناهم فزون گشته از حد
عفو تو مايه باشد برايم
زنان همراه عیسی مسیح هنگام ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)
شنبه 92/12/10