موضوع: "مذهبی"

بصیرت طلاب در دشمن شناسی

از محوریترين مسايل دفاعى كشور, دشمن شناسى است. با شناخت دشمن مى توان احتمال پيروزى و يا شكست را مشخص كرد و به ايجاد زمينه هاى دفاعى همت گماشت.در عرصه مسايل سياسى و اجتماعى نيز دشمن شناسى از اهميت ويژه اى برخوردار است و از مهمترين عوامل در تإمين امنيت فردى و اجتماعى محسوب مى شود. برهمين اساس بخش عظيمى از آيات قرآن كريم به معرفى دشمن اختصاص يافته است.
در سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(عليهم السلام) نيز به دشمن شناسى توجه بسيار شده است. و در ميان معصومين, رفتار حضرت على(ع) با دشمنان از همه درسآموزتر است. على(ع) با توجه به شرايط زمانى و شيوه حكومتش با دشمنانى روبرو بود كه پيامبر(ص) و ديگر ائمه(عليهم السلام) با آن روبرو نشدند.
كسانى كه سابقه درخشانى در خدمت به اسلام داشتند; انسان هايى كه اهل عبادت و شب زنده دارى بودند ولى از روح تعاليم اسلام بى خبر بودند از اين گروه هاى معارض به شمار مىآيند.
على(ع) با نفاق پنهان روبرو بود; دشمنانى كه مقابله با آن ها به مراتب سخت تر از مبارزه با نفاق آشكار است. حضرت على(ع) در حكومت پنج ساله خود با سه جريان مخالف روبرو شد: ناكثين, قاسطين و مارقين.
بررسى و شناخت عملكرد اين سه گروه مخالف و مواضع آن حضرت, در برابر آن ها, مى تواند نقش بسيار مهمى در آگاهى از شيوه برخورد با دشمنان داشته باشد.
به عبارت ديگر, تبيين انديشه هاى اميرالمومنين على(ع) در زمينه شناخت دشمن به ما كمك مى كند تا در اصلاح روش و سلوك خود به منظور مقابله با دشمنان انقلاب و نظام مقدس جمهورى اسلامى به شكل آگاهانه ترى اقدام نماييم.

اهميت دشمن شناسى
شناخت دشمن از ضروريات اوليه هر مبارزه است و از طريق آن مى توان بقاى خود و جامعه را تضمين كرد. در طول تاريخ جوامع, تمام شكست ها ناشى از بى توجه اى به دشمن بوده است.
امروز, قدرت هاى بزرگ با ايجاد سازمان ها و تشكيلات اطلاعاتى و جاسوسى و اختصاص بودجه هاى كلان براى اين مراكز, تلاش مى كنند تا دشمنان بالقوه و بالفعل خود را شناسايى كنند و قبل از آنكه نقشه دشمنان كارساز شود آن ها را درهم شكنند. اين تشكيلات در تصميم گيرى و برنامه ريزىهاى اساسى اين دولت ها نقش مهمى دارند.
در مكتب رهايى بخش اسلام نيز درباره شناخت دشمن, توصيه هاى فراوان شده است.
صفات دشمنان از ديدگاه قرآن
قرآن كريم نيز به شناخت دشمن, براى حفظ و سلامت جامعه سفارش كرده و در قالب داستان هاى عبرتآموز به معرفى دشمنان توحيد در اشكال گوناگونى چون شيطان شناسى, منافق شناسى, طاغوت شناسى و كفار و مشركان اشاره مى كند.
قرآن شناخت اهداف دشمنان اسلام و جامعه اسلامى را از حساس ترين وظايف مسلمانان عنوان مى كند. مهمترين ويژگى دشمنان اسلام از نظر قرآن, پيمان شكنى آن ها است. قرآن كريم در اين زمينه مى فرمايد:
((كيف وان يظهروا عليكم لايرقبوافيكم الا و لاذمه(1)چگونه (پيمان مشركان ارزشى دارد) در حالى كه اگر بر شما غالب شوند نه ملاحظه خويشاوندى با شما را مى كنند و نه پيمانى را (پايبند هستند).
قرآن دشمنان اسلام را داراى خصلت هاى ناپسندى نظير نژادپرستى, قانون شكنى, خوى استكبارى و… مى داند. در آيه پنجم سوره حجر(2) و در آيه 96 سوره بقره(3) يكى از ويژگى هاى دشمنان اسلام دنياپرستى عنوان شده است.
در آيه 54 سوره نسإ(4) و آيه 105 سوره بقره(5) حسادت و بدخواهى يكى ديگر از خصلت هاى ناپسند دشمنان شمرده شده است.
همچنين در آيه 100 سوره اسرإ(6) و آيه 53 سوره نسإ(7) و آيه هاى 75 و 119 سوره آل عمران(8) و آيه 74 سوره نسإ(9) و آيه 175 سوره آل عمران(10) و آيه 71 سوره طه(11) و آيه 22 سوره انفال(12) تنگ نظرى, خيانت, خشم و كينه, شيطان صفتى, خود را قيم مردم دانستن, و بالاخره بى شعورى از خصلت هاى ناپسند دشمنان اسلام محسوب شده است.
قرآن در جاى ديگر خطر دشمن را چنين بيان مى كند:
((اگر (دشمنان) برشما دست يابند همچنان با شما دشمن اند و دستان شان (به زور) و زبان هايشان (به تبليغات) به بدى به سوى شماباز است و دوست دارند كافر شويد و از ارزش هاى خويش دست برداريد.))(13)
دشمن شناسى در روايات
همچنين درباره لزوم شناخت دشمن احاديث فراوانى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) وجود دارد كه به پاره اى از آن ها اشاره مى كنيم:
پيامبر(ص) درباره ضرورت شناخت دشمن مى فرمايد:
((إلا و ان إعقل الناس عبد عرف ربه فإطاعه و عرف عدوه فعصاه))
آگاه باشيد, عاقل ترين مردم كسى است كه خدايش را بشناسد و از او پيروى كند, و دشمن را نيز بشناسد و آنگاه نافرمانيش نمايد.(14)
در حديثى ديگر پيامبر(ص) مى فرمايد:
((مردم اگر به ده چيز شناخت پيدا كنند, سعادت دنيا و آخرتشان تإمين است, كه يكى از آن امور شناخت ابليس و ياورانش مى باشد.))(15)
دشمن شناسى در نهج البلاغه
حضرت على(ع) در نهج البلاغه شناخت دشمن را رمز بينش معرفى مى كند و مى فرمايد:
واعلموا انكم لن تعرفوا الرشد, حتى تعرفوا الذى تركه ولن تإخذوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نقضه و لن تمسكوا به حتى تعرفوا الذى نبذه…;
((و بدانيد كه رشد نمى يابيد مگر كه ترك كنندگان آن را بشناسيد و هرگز به كتاب خدا چنگ نمى زنيد, مگر كه فرو فكننده آن را چنانكه بايد, شناخته باشيد.))(16)
على(ع) ماهيت دشمنان اسلام را چنين معرفى مى كند:
((به بالا دست خود نافرمان, به زير دست ستم كننده, و با ستمكار هم دست اند. ))(17)
آن حضرت درباره مكر و حيله دشمن مى فرمايد:
((كن للعدو المكاتم إشد حذرا منك للعدو المبارز))
((از دشمن پنهان بيشتر از دشمن آشكار(18) برحذر باش))
نيز در جاى ديگر به عدم غفلت از دشمن و پرهيز از كوچك شمردن آن سفارش كرده و مى فرمايد:
((لاتستصغرن عدوا و ان ضعف))
((هرگز دشمنى را كوچك مشمار, هر چند ضعيف باشد)).(19)
همچنين مى فرمايد:
((آفه القوى استضعاف الخصم))
((آفت قدرتمند ضعيف شمردن دشمن است.))(20)
حضرت امام جواد(ع) نيز يكى از اركان مهم دفاع را شناخت دقيق دشمن مى داند و مى فرمايد:
((من لم يعرف الموارد اعتيه المصادر))
((كسى كه نقشه ها و مواضع كليدى دشمن را نشناسد, در رسيدن به هدف عاجز است)). (21)
از اين احاديث و رهنمودها در مى يابيم, كه يكى از اساسى ترين عوامل پيروزى, شناخت دشمن است. بررسى انقلاب هاى توحيدى نشان مى دهد كه رهبران اين انقلاب ها براى ايجاد انقلاب در جامعه ابتدا چهره دشمنان را شناسايى و سپس مبارزات علنى خود را شروع كردند.
معرفى دشمن يكى از اهداف اساسى معصومين(عليهم السلام)
پس از رحلت پيامبر(ص), اسلام واقعى از مسير اوليه اش منحرف و خلافت از خاندان پيامبر اسلام(ص) گرفته شد, از اين رو, از همان ابتدا, امامان شيعه تلاش خود را صرف شناسايى چهره دشمنان اسلام كردند. حضرت على, امام حسن, امام حسين و ديگر ائمه(عليهم السلام) تلاش هاى زيادى در جهت معرفى دشمن به جامعه مسلمين انجام دادند و مهمترين رمز پيروزى آن ها, بويژه پيروزى نهضت حسينى در اين بود كه دشمن را به مردم معرفى كرده بودند. بى ترديد, مهمترين عامل در پيروزى انقلاب اسلامى ما نيز تإكيد حضرت امام(ره) برشناخت و معرفى دشمنان بوده است و در سايه اين شناخت انقلاب اسلامى به ثمر رسيد.

وقایع شب اول قبر

مقدمه

قَالَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145) .

عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛ مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و … .


شب اول قبر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر. (مكارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صادق ص 279) خداوندا از عذاب قبر و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم .

به محض ورود میت به قبر ، شب اول قبر آغاز می شود .که ممکن است تحمل همان سختی های اولیه ، جهت آشنایی با جهان آخرت ، پذیرفتن حقایق هولناکی چون حساب و کتاب ،نکیر و منکر ،برزخ و قیامت و… باشد.لذا سخت ترین شبی است که میت تجربه می کند و گریزی از آن نیست اما چون به شدت متاثر از اعمال و نیات افراد است ،می توان کیفیت آن را به دست خود تغییر داد و از وحشت و فشار آن کاست و بزرگانی چون ائمه معصومین را به فریادرسی طلبید. لذا هر چند شب اول قبر حتی برای مومن هم سخت است اما با وجود فرشته های الهی و اعمال نیک خود مومن و حضرات معصومین ، می تواند برای مومن بسیار آسانتر و بلکه غیر قابل مقایسه با شب اول قبر کافر و فاسق باشد.

نکیر و منکر

سوالات نکیر و منکر از مهمترین حوادث شب اول قبرند. بنابر روایاتی که در حد تواترند ، این دو فرشته( که هیبت زیادی داشته و موجب رعب میت می شوند) ماموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخص تازه ‌در گذشته هستند. در برخی روایات از این دو فرشته به «دو نگهبان قبر» تعبیر شده است. نکیر و منکر در شب اول قبر وارد می شوند. یکی در جانب راست و دیگری در جانب چپ متوفی قرار می گیرد و شروع به پرسیدن سوالاتی از او می کنند.

این سوالات راجع به اعتقادات مهم، همچون خدایت کیست. پیامبر و امامت کیست. و جوانیت را در چه راهی صرف کردی می باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ یَأْتِیهِ مَلَكَانِ:اَحَدُهُمَا مُنْكَرٌ وَ الْآخَرُ نَكِیرٌ، فَأَوَّلُ مَا یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنْ وَلِیِّهِ، فَإِنْ أَجَابَ نَجَا، وَ إِنْ تَحَیَّرَ عَذَّبَاه»،(كشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273) رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: همانا بنده هنگامى كه داخل قبر خود شود دو ملك نزد او حاضر شوند (یكى منكر و دیگرى نكیر است) و اول چیزى كه از وى سؤال كنند (از پروردگار، و پیغمبر، و امام او سؤال نمایند) پس اگر جواب دهد نجات یافته است، و اگر متحیر بماند و جواب نگوید عذابش نمایند.
پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دین است …شفیع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نكیر و منكر است

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که: چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏كننده چشم است و به او می گویند: كیست پروردگار تو و چیست دین تو و كیست پیغمبر تو؟ می گوید: خدا پروردگار من و اسلام دین من و محمد (ص) پیغمبر من است، پس به او می گویند خداوند تو را در آنچه كه دوست می دارى و به آن راضى و خشنودى ،ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتازترجمه‏ج‏2،152 )
فرشته
نیز در خبرست آن شب كه مرده را در گور نهاده باشند منكر و نكیر علیهما السّلام مى‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد، اگر مرده مؤمن و طاعتكار بود عقل و هوشش بجاى بماند و به جواب و حجّت ، ایشان را دفع كند و قبر وى باغی گردد از باغ‏هاى بهشت، و اگر کافر و فاسق باشد در ماند و قبرش گودالى گردد از گودالهای‏هاى دوزخ. (شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول)‏

تعابیری همچون « شرّ نکیر و منکر » یا « هول نکیر و منکر » که در روایات آمده است، به دلیل ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت می‌آید؛ از این رو خواندن سوره ملک، برای خلاصی از ترس و وحشت پس از مرگ سفارش شده است؛ در برخی دعاها نیز خلاصی از این مرحله دشوار طلب شده است.

همچنین به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند). اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر 2/ 634 و 3/201 )

البته در برخی روایات نقل است که سوال قبر مخصوص همه نیست بلکه فقط از کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض هستندسوال می شود و حساب و کتاب بقیه موکول به روز قیامت است .

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

این روایت به صورتهای دیگر نیز از ائمه معصومین نقل شده است. ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. (فروع کافی ،ج2،ص 237)

به دلیل تناقضی که این روایات با دسته ای دیگر از روایات مربوط به عمومیت سوال نکیر و منکر دارند، بعضی از علما معتقدند که سوالهای خاص(بررسی دقیق اعمال) مربوط به مومن محض و کافر محض است و از دیگران فقط راجع به کلیات سوال می شود و از جزئیات در قبر پرسیده نمی شوند.(عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109)

شاید به دلیل همین حساب و کتاب است که برخی روز قیامت بی حساب و معطلی وارد بهشت یا جهنم می شوند اما بقیه باید اعمالشان به دقت مورد محاسبه قرار گیرد.
برای نجات از عذاب نکیر و منکر و آسان شدن پاسخ گویی برخی از اعمال معرفی شده اند اعمالی که بیشتر مورد تاکید قرار گرفته اند عبارتند از :

نماز
(2) ضمرة بن حبیب گوید راجع به نماز از پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دین است …شفیع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نكیر و منكر است.(نصحایح ،369، نماز بیست و نه خاصیت دارد … )


نماز شب
و امام صادق علیه السّلام از پدرانش از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل كردند كه: نماز شب باعث خشنودى خدا و دوستى فرشتگان مى‏گردد و… جواب منكر و نكیر و مونس و زائر او در قبر مى‏گردد.

روزه ماه شعبان

هر كس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد منكر و نكیر به هنگام سؤال، با وى مهربان و با عطوفت خواهند بود.( ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ،شیخ صدوق ،ص82)

دوستی وپیروی از حضرت علی علیه السلام

هر كس على را دوست بدارد خداوند … ترس منكر و نكیر را از او دور مى‏گرداند و قبرش را روشن مى‏سازد و چهره‏اش را نورانى مى‏نماید. (الإیمان و الكفر بحار الانوار،ج‏1،254)

منبع :سایت صالحین

مزار حضرت محسن کجاست؟+ عکس

به نقل از عقیق، حضرت محسن ـ عليه السّلام ـ فرزند سقط شده فاطمه ـ سلام الله عليها ـ است که پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ او را محسن ناميد[۱] و به وسيلة ضربات، غلاف شمشير قنفذ، خلیفه دوم [۲] و در اثر ضربات پاي وی ، سقط شد.[۳]

هيچ يک از منابع معتبر تاريخي و مقاتل به محل دفن حضرت محسن ـ عليه السّلام ـ اشاره نکرده اند، امّا اين که حضرت محسن در پاي درب نيم سوخته خانه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دفن شده، در کتاب جامع النورين چنين نقل شده است: بعد از آن که دومی با لگد بر پهلوي آن بانوي بزرگوار زد، حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ روي زمين افتاد، هر طور بود از جا برخاست حرکت کرد و به خانه آمد و روي زمين افتاد و صدا زد: عمر مرا کشت.


امير المؤمنين، آن امام مظلوم جلو آمد تا حال او را در آن وضع ديد، صدا زد: فضّه، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را درياب که درد او را فراگرفته است، فضّه به ياري فاطمه(س) رفت چند لحظه گذشت، به سوي اميرالمؤمنين(ع) آمد، چيزي روي دست گرفته بود، حضرت پرسيد: فضّه اين چيست؟

پاسخ داد: مولاي من، بدن بي جان محسن است. حضرت فرمود؛ من که نمي توانم از خانه بيرون روم و کسي را هم که ندارم او را به بقيع ببرد و به خاک سپارد، خودت او را در آستانه خانه دفن کن.[۴]

گرچه منابع تاريخي به اين نکته اشاره نکرده اند ولي شايد با دو احتمال بتوان گفت که حضرت محسن در آستانه و پاي درب نيم سوخته دفن شده باشد.


احتمال اول: با توجه به محيط خفقان و جَوّ سياسي حاکم بر آن عصر که حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را در تنگنا قرار داده بودند تا براي تثبيت خلافت ابوبکر حتي با زور و آتش زدن خانه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ از آن حضرت بيعت بگيرند؛ مي توان گفت که شرايط آن عصر اين اجازه را به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نداد که حضرت محسن را در قبرستان بقيع دفن کنند.

احتمال دوم: اين که اگر حضرت محسن را در قبرستان بقيع ـ قبرستان عمومي مدينه ـ دفن مي کردند حتماً مقتل و تاريخ نويسان به آن اشاره مي کردند، پس عدم اشاره تواريخ به قبر آن حضرت شايد دليل بر اين است که حضرت محسن مخفيانه و در خانه دفن شده است.

پی نوشت:

۱ . شيخ عباس قمي، منتهي الامال، قم، انتشارات هجرت، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۳۸.

۲ . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانيه، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۷۰.

۳ . قزويني، سيّد محمّد کاظم، فاطمه از ولادت تا شهادت، تهران، نشر آفاق، چاپ ششم، ۱۳۸۱ش، ص۳۷۲ به نقل از شهرستاني، الملل و النحل، ترجمه مصطفي خالق زاده، ج۱، ص۸۱ .

۴ . ملااسماعيل سبزواري، جامع النورين، تهران، علميه اسلاميه، بي تا، ص۲۰۶؛ و علي اصغر يونسيان، ريحانة النبي، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۶.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

۱) حاج ملااسماعيل سبزواري، جامع النورين، انسان، ص۲۰۶.
۲) علي اصغر يونسيان، ريحانة النبي، ص۱۹۶.

"حَیا"چیست؟

واقعا در جامع به احادیثی از معصومین(ع) پیرامون لزوم حیا اشاره می‌شود:

ارزش حیاء

صفحات: 1· 2

باران ایرانی سفره ماهواره را شست

برنامه هایی تهی و بدون مغز، برنامه هایی که می خواهند از آب کره بگیرند و فرهنگی را صادر کنند که نه تنها مردمان کشور تولید کننده این سریال ها خودشان آن را قبول ندارند بلکه می خواهند در آن سوی مرزها به دنبال مخاطب خاص خود باشند. مخاطبی که با ساده انگاری میخ کوب برنامه ها و سریال های صد و چند قسمتی بی حتوای ترک می شود و اخر سر تنها چیزی که نصیبش می شود اعصابی خورد شده و آموزشی در بعد خیانت و چگونه به یک زندگی پشت کردن است.
 
 

این سریال ها در حالی سفره خود را در بین خانواده های ایرانی باز کردند که صدا و سیمای ما در این سال ها خود را به خواب زده و یا به کما رفته و هیچ حرکتی در این زمینه از خود نشان نداده و برنامه مدونی در جهت برخورد با این سریال های آبکی و فرهنگ دزد ارائه نکرد است اما هر از چندگاهی تکان خوردن انگشتان بی جان صدا و سیما بارقه هایی از امید را پدید آورده که اگر به خود تکانی بدهیم می توانیم از سد آلودگی ماهواره عبور کنیم همانطور که ” آوای باران ” این روزها به مثابه همان تکان خوردن انگشت فرد به کما رفته امیدها را جانی دوباره داده است.

یک فیلم نامه و سنارویی خوب، یک تصویر پردازی متوسط و یک زمان مناسب برای پخش سه ضلع مثلث توفیق این فیلم برای جذب مخاطب بوده است. کاری که دیر زمانی است در صدا و سیما به فراموشی سپرده شده و باعث گردیده تا مخاطبان به دنبال تامین ذائقه خود در شبکه های ماهواره ای با سریال هایی تخیل محور باشند.

سوال اینجاست وقتی با یک سرمایه گذاری مناسب می توان مردم را به سمت سفره فرهنگ ایرانی آن هم با چارچوب های مشخص راهنمایی کرد چرا هیچ کس برای آن کاری نمی کند؟ یعنی صدا و سیما تا این حد دستش خالی شده که فقط تمام توانش را برای جذب آگهی های زردی همچون چند وسیله ورزشی صرف کرده است؟

یکی از نکاتی که مسئولان صدا سیما باید به آن توجه داشته باشند این است که وقتی سریال ها و برنامه های پر محتوا برای مخاطبان تهیه و تدارک می بینند خود به خود به دلیل بالا بودن میزان مخاطب آگهی های تبلیغلاتی به تلویزیون سرازیر می شود ولی وقتی که برنامه ها بدون محتوا شده و تنها پر کردن زمان مد نظر مسئولین می شود نه تنها مخاطب دیگر یارای همراهی با این دست از برنامه ها را نخواهد داشت بلکه جیب تلویزیون هم به دلیل رخت بستن تبلیغات از آن خالی می شود تا با این روند صدا و سیما تن به هر گونه تبلیغی دهد تا بتواند از پس مخارج خود برآید. حال این تبلیغات می خواهد مضر به حال جامعه باشد یا خیر. همانطور که در مورد کرم های حلزون این اتفاق افتاد و حتی صدا و سیما به خاطر تبلیغات بدون مجوز خود برای این محصول از مردم و متضرران معذرت خواهی نکرد.

به هر صورت گویی ” آوای باران ” هوای تازه ای را از نظر محتوایی به سیما بخشیده است و مخاطبان بیش از گذشته به تلویزیون اقبال نشان می دهند. این خبر را نیز باید گفت که این روزها خبر خوشی در حوزه تولیدات سریالی در سیما به گوش رسیده است به طوری که ” ستایش ” با محتوایی جدید مجددا قرار است وقت خانواده ها را پر کند.

حال این توقع از صدا و سیما می رود وقتی که محتوا را غنی تر می کنند و جیبشان با تبلیغات پر پول تر می شود به ذائقه مخاطب احترام گذاشته و هر از چندگاهی مخاطب را مجبور به دیدن تبلیغات پرشمار نکنند و با این روش مانع از فراری شدن مخاطبان و باز هم متوسل شدن آنان به شبکه های ماهواره ای شوند.
منبع :ندای انقلاب