گوشه ای از دردهای یک حزب اللهی!من بسیجی هستم!

من بسیجی هستم!

فحش اگر بدهند آزادی بیان است
جواب اگر بدهی بی فرهنگی
سوال اگر بکنند ازاد اندیشند
سوال اگر بکنی تفتیش عقاید است
تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقت اند
جواب اگر بدهی دروغ گویی
مسخره ات بکنند انتقاد است
جواب بدهی بی جنبه ای
تهدیدت اگر بکنند دفاع کرده اند
تهدید اگر بکنی خشونت طلبی
راهپیمایی اگر بکنن حق انهاست و عقیده خودشان است
راه پیمایی اگر بکنی ساندیس خوری یا به زور آمدی…
بسیجی اگر باشی میشوی افراطی
جنبش سبزی باشند میشوند ازادی طلب…
من بسیجی هستم
از جنس خودم،نه نقش بازی میکنم
نه میگذارم نقش مرا بازی کنند…

من آزاده ام

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

شهیدی که به طرز عجیبی صورتش بعد از 13 سال نپوسیده بود

دگرگونی فرمانده ارشد عراقی با دیدن عکس شهید تازه‌تفحص‌شده

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح می‌گوید: بیش از ۱۵ نفر از فرماندهان ارشد عراقی نشسته بودند. من عکس یکی از شهدایی را که در تفحص پیدا کرده بودیم همراهم برده بودم. شهید سیدصمدحسینی که به‌طرز عجیبی صورتش سالم مانده بود.

سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح از خاطرات خود در تفحص شهدای هشت سال دفاع مقدس و اثبات حقانیت این شهدا به برخی فرماندهان عراقی می‌گوید و خاطره‌ عکس شهید سیدصمد حسینی را چنین روایت می‌کند:

من در مدت تفحص با چند نفر از طرف عراقی سر و کار داشته‌ام. ژنرال عبدالستار، محمد حسین عبدالوهاب، حسنعلی، میسر صالح النوح، حسین ثابت محمود و بعد هم حسن الدوری. یک بار دیداری با سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب در عراق داشتیم. همان اوایل کار تفحص بود. در منذریه عراق داخل پاسگاه نشسته بودیم. بعد از اینکه مذاکرات انجام شد، نشسته بودیم که گپی بزنیم. یک گپ دوستانه بود. من معمولاً از این‌گونه فرصت‌ها برای بیان مفاهیم انقلاب و حقانیت کشورمان استفاده می‌کردم.

در جمعی که نشسته بودیم شاید بیشتر از 15 نفر از فرماندهان ارشد عراقی نشسته بودند. من عکس یکی از شهدایی را که در تفحص پیدا کرده بودیم، همراهم برده بودم. شهید سیدصمد حسینی که در عملیات تفحص پیدا شده بود به‌طرز عجیبی صورتش سالم مانده بود، به‌صورتی که چشم درون حدقه قرار داشت. ریش‌هایش سالم مانده بود و کنده نمی‌شد. زبانش در کام بود. ولی به‌طور عجیبی از گردن به پایین اسکلت شده بود.

من آنجا گفتم: در جریان تفحص اخیر ما یک صورت حقی را پیدا کردیم. تعمد داشتم که بگویم “صورت حق” و چند بار هم این عبارت را تکرار کردم. گفتم: “یک صورت حقی را خدای متعال در تفحص به ما نشان داد و بعد از 13 سال آن را در منطقه طلائیه پیدا کردیم. خدای متعال قادر بود که همه این بدن را اسکلت کند اما این صورت حق را نگه داشت. خدای متعال می‌خواست این را به ما نشان بدهد که من قادرم که اگر بخواهم همه بدن را اسکلت بکنم و اگر بخواهم بخشی از آن را سالم نگه داشته مابقی را اسکلت کنم". بعد عکس شهید سیدصمد حسینی را همان‌جا به آن‌ها نشان دادم.

سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب عکس را گرفت و لحظاتی به آن خیره شد. همین طور که خیره خیره نگاه می‌کرد، گفت: “الشهدا لایغسل” یعنی شهدا غسل ندارند. گفتم: “نعم؛ افضل الشهدا الذین یقاتلون فی صف الاول و هم لایغسل و لایکفن” یعنی بافضیلت‌ترین شهدا آن‌هایی هستند که در خط مقدم جنگیدند و این‌ها نه غسل نیاز دارند و نه کفن. این عکس در دست فرماندهان ارشد عراقی چرخید و چرخید و همه آن‌ها یکی یکی و خیره خیره نگاه کردند و بعد عکس را برگرداندند.

سرلشگر محمد حسین عبدالوهاب به‌عنوان یکی از این فرماندهان ارشد در واقع اعتراف کرد که این یک شهید است. البته دیگر نگفت که چه‌کسی شهیدشان کرده. و ما هم چون آن‌‌ها مأخوذ به حیا نشوند چیز بیشتری نگفتیم. در جلسه بعدی مذاکرات دیدم که محمد حسین عبدالوهاب نیامده، سوال کردم: فلانی کو؟ چرا نیامد؟ رفقایش گفتند: موجود موجود. دفعه دوم و سوم و جلسات بعد هم نیامد هربار سؤال کردیم. دوستانش همین طور جواب دادند. دیگر معلوم نشد که چه بلایی سر او آوردند. ولی به‌هرحال او به‌عنوان فرمانده ارشد عراقی این موضوع را اعتراف کرد. شهید سیدصمد حسینی هم رزمنده لشگر 27 محمد رسول الله(ص) بود و مقید به غسل جمعه بوده است.

این‌گونه تحول افراد در مقابل حقایق شهدا و حقانیت شهیدانمان را متعدد دیده‌ایم. حتی آن‌هایی که در مقابل ما صف‌آرایی مستقیم کرده‌اند چنین اعتراف‌هایی داشته‌اند. آن‌هایی که در پشت صحنه بودند هم همین‌طور. اگرچه دشمن می‌کوشد تا حقیقت را کتمان کند. هجمه تبلیغاتی دشمن زیاد است و در مقابل توان رسانه‌ای ما، محدود است و بسیاری از حقایق ممکن است به گوش دیگران خوب نرسد یا اگر رسید ممکن است توسط دشمنان طوری پوشش داده شود که محو شود. ولی این واقعیت‌ها وجود دارد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

نمایندگان امام زمان(عج) ایرانی‌اند؟

اگر ولی فقیه نماینده امام زمان(عج) در زمین و ولی امر همه ی مسلمانان جهان است، چرا قانون اساسی به گونه ای تنظیم شده است که ولی فقیه، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و دیگران باید ایرانی باشند؟

ابتدا توضیحی درباره ی خود سوال می دهیم. منظور سوال کننده این است که آیا ولایت فقیه مقامی است مشابه مقامات دولتی که تمام اختیارات و وظایفشان محدود به همان کشوری است که در آن حکمرانی می کنند یا اینکه ولایت فقیه مقام و منصبی الهی است و محدود به مرزهای جغرافیایی نمی شود؟ اگر فرض اول مورد قبول است، چرا ولی فقیه را ولی امر همه مسلمانان می دانید؟ و اگر فرض دوم را می پذیرید، چرا قانون اساسی به گونه ای است که در قوانین مربوط به رهبری، نمایندگان خبرگان و امثال آن، مرز جغرافیایی اهمیت دارد و گویا امور مربوط به رهبری به ایران محدود می گردد، مثلاً در قانون اساسی پیش بینی نشده است رهبر جمهوری اسلامی یک غیر ایرانی باشد، یا برخی از اعضای خبرگان از کشورهای دیگر باشند.در پاسخ، ذکر مقدماتی ضروری است:

 

دَوَران امر میان همه یا هیچ؟!

1. بعضی از مکاتب سیاسی یا حقوقی یا اخلاقی و … هستند که نظرات آنها دایر میان همه یا هیچ است؛ بدین معنا که اگر همه شرایط مورد نظر آنها در موردی جمع شد، نتیجه به دست می آید، ولی اگر کمتر از همه شرایط فراهم شد، دیگر هیچ نتیجه ای به بار نمی نشیند. به عبارت دیگر: با همه شرایط حصول نتیجه را شاهدیم و با کمتر از همه شرایط هیچ نتیجه ای را به دست نمی آوریم.

برای روشنتر شدن این ادعا به مثالی از فلسفه اخلاق “کانت” توجه کنید: او معتقد است اگر کسی در کاری هیچ انگیزه و نیّتی جز اطاعت امر عقل و وجدان نداشت، کارش دارای ارزش اخلاقی خواهد بود، ولی اگر در کنار انگیزه اطاعت از فرمان عقل، مثلاً علاقه به نتیجه ی کار هم در او وجود داشت، دیگر هیچ ارزش اخلاقی بر کار او مترتب نیست. در مکاتب سیاسی و یا حقوقی نیز از این گونه نظرات وجود دارد که امر انسان را دایر میان همه یا هیچ می دانند.

ولی باید گفت: این نظرات غیرواقع بینانه است و از آن رو که اسلام در همه زمینه ها احکام و ارزشهایی واقع بینانه مطرح کرده است، نظرات آن دارای مراتب و درجاتی است. اسلام نمی گوید اگر در مسأله ای نتیجه ی ایده آل و صد در صد میسر نشد، دیگر هیچ، بلکه می گوید: درجه پایینتر را انجام دهید.

برای پی بردن به درستی این ادعا می توان اندک توجهی به مباحث فقهی کرد، که در آنها بدل های متعدد در یک امر پیش روی مکلف است. حالتهای متفاوت برای انجام نماز در موقعیتهای مختلف نمونه ای از این مدعا است. حتی در مهمترین مسأله ی دینی یعنی ایمان هم مراتب وجود دارد.

 

ایده آل اسلام در مسأله رهبری جامعه

2. ایده آل اسلام در نظریه امامت و رهبری جامعه آن است که جامعه ای اسلامی با رهبر معصوم اداره شود، همان گونه که در عصر پیامبر اکرم(ص) چنین بود. ما معتقدیم این امر شدنی است و ان شاءالله در زمان ظهور حضرت حجت(عج) این چنین خواهد شد. ولی در زمان فعلی عملاً چنین ایده آلی قابل تحقق نیست، زیرا در زمان غیبت به سر می بریم و رهبر معصوم غایب است.

اگر اسلام می خواست در مسأله امامت غیر واقع بینانه برخورد کند، باید در زمان غیبت هیچ حکومتی را مشروع نداند، چون در دوران غیبت رهبر معصوم در رأس حکومت دینی قرار ندارد، ولی اسلام برای این دوران وضعی نازلتر را پیش بینی کرده است و فقهایی را که دارای شرایط خاصی هستند، حاکم قرار داده است.

فقها اتفاق نظر دارند که حتی در حکومت های نامشروع هم فقیه در امور حسبیه ولایت دارد، یعنی حتی اگر قدرت حاکمیت بر مردم را نداشته باشد، باز باید این امور را به عهده گیرد و در آنها دخالت کند.

در زمان رژیم طاغوت که از دیدگاه دینی ما حکومتی ظالم، زورگو و غیرشرعی بود فقها معتقد بودند در مسائلی که منوط به حکم حاکم شرعی است، باید مردم به مجتهد جامع شرایط (حاکم شرع) مراجعه کنند؛ مثلاً اگر زن و مردی در زندگی دچار اختلاف می شدند و برای رهایی از این وضع به طلاق تن می دادند، از نظر قانون آن زمان به یکی از دفترخانه های رسمی طلاق مراجعه و دفتر خاصی را امضاء می کردند، و همین طلاق رسمی شمرده می شد، در حالی که از نظر فقه شیعه باید دو شاهد عادل برای اجرای صیغه طلاق حاضر باشند. به همین دلیل خانواده های متدین، طلاق را نزد امام جماعت یا مجتهد و با حضور دو شاهد عادل جاری می کردند و بعداً برای رسمی کردن آن به دفترخانه رسمی مراجعه می نمودند.

این نوع دخالت فقیه، تحقق بخش ایده آل اسلام نیست، ولی بالاخره بهتر از دخالت نکردن اوست. پس اسلام نمی خواهد مردم ایده آل یا هیچ را انتخاب کنند، بلکه درجات متوسط را هم پیش روی مسلمانان گذاشته است.

پاسخ نهایی مسأله

بر اساس نظر اسلام، ایده آل این است که حکومت جهانی واحدی داشته باشیم و مرزهای جغرافیایی هیچ دخالتی نداشته باشند. اما آیا در جهان فعلی که شرایط تحقق این ایده آل وجود ندارد، به بن بست می رسیم؟ قطعاً خیر.

اکنون که نمی توان تمام جهان را با حکومت دینی اداره نمود، باید درهمین منطقه (ایران) حکومت دینی را برقرار کنیم. وقتی چنین باشد دیگر پذیرفته نیست قانون اساسی و سایر مقررات به گونه ای باشد که خارج از ایران را نیز در بر بگیرد. از این رو اگر بخواهیم در این وضع، حکومت دینی داشته باشیم، باید مرزهای جغرافیایی را محترم شمرده، روابط با سایر کشورها را مطابق با عرف بین الملل تنظیم بنماییم یعنی با کشورها مبادله سفیر داشته باشیم، قراردادهای بین المللی را محترم بشماریم و …

پس نمی توان در جهان کنونی گفت: چون رهبر حکومت ما رهبر هر مسلمانی است، بنابراین باید مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی نیز تحت فرمان او باشند. این مطلب در عرف بین المللی پذیرفته نیست. اگر قانون اساسی به گونه ای است که حکومت اسلامی ایران، رهبری و ارگانهای آن را محدود به یک کشور می کند، به دلیلی است که گفته شد، وگرنه از نظر اسلام مرزهای جغرافیایی جداکننده کشورها و ملتها نیست، بلکه آنچه مرز واقعی و جداکننده مردم از همدیگر است، عقیده است.

منبع: مشکات هدایت، آیت الله مصباح یزدی، ص96-

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

دو شیطان در یک عکس

منبع:مشرق

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

۲۴ گناه زبان و اثرات سوء آنها

اسلام دین صلح و آرامش است و هر یک از ما در برابر یکدیگر وظیفه داریم تا به یکدیگر احترام گذاشته و قدر یکدیگر را بدانیم وبا اعمال و رفتار هایمان یکدیگر را آزار ندهیم.

گناه زبان
اسلام دین صلح و آرامش است و هر یک از ما در برابر یکدیگر وظیفه داریم تا به یکدیگر احترام گذاشته و قدر یکدیگر را بدانیم وبا اعمال و رفتار هایمان یکدیگر را آزار ندهیم.در اسلام هریک از جوارح در برابر خداوند متعال مسئول است و زبان یکی از آن اعضا است که هم می‌توان از آن خوب استفاده کرد و سخنان نیکو گفت وهم از آن بد استفاده کرد و با آن دیگران را آزرد در این مقاله به برسی برخی از گناهان زبانی می‌پردازیم.

۱-اهانت و تحقیر
از بزرگ‌ترین گناهان در اسلام اهانت کردن به دیگران است و شخص اهانت کننده خود ذلیل و خوار است و در حدیث آمده است:هیچ مومن فقیری را تحقیر نکنید به درستی که هر کس مومن تهیدستی را تحقیر نموده و کوچکش کند خدا او را تحقیر می‌کند و همواره مورد خشم و غضب قرار خواهد داد تا از تحقیر کردن بیرون رود یا توبه کند (بحارالانوار ۷۵/۱۴۶)

۲-فخر فروشی
از یکدیگر گناهان که متاسفانه در جامعه رواج بسیار پیدا کرده است فخر فروشی است انسان‌هایی که به خود می‌بالند و در حقیقت حقیر و پست هستند.در قرآن آمده است :(ان الله لایحب کل مختال فخور لقمان ۱۸ )خداوند هیچ مغرور خودستایی را دوست ندارد
تهدید کردن دیگران دور از شأن انسان است و انسان حق ندارد شخص مومن را تهدیدهای ناروا کند و تهدید می‌تواند به هر صورتی باشد تهدید زبانی و یا عملی .پیامبر خدا فرمودند:هر کس با نظری به مؤمنی نظر کند تا او را بترساند خداوند او را خواهد ترساند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه خداوند در بین نخواهد بود

۳-رسوا کردن گناه
رسوا کردن گناه در میان دیگران گناهی بس بزرگ است واگر انسان گناهی دارد باید آن را با خدای خویش در میان بگذارد وبا او سخن بگوید.امام رضا می‌فرمایند :پوشاننده گناه کارش معادل هفتاد هزار کار نیک است و بازگو کننده گناه خوار است و پوشاننده بخشیده شده.(عیون الاخبارالرضا ۱۲/۴۱۲)

۴-حفظ رازهای شخصی
انسان باید رازهای خود را برای خود نگه دارد و آن را نزد کسی بازگو نکند در احادیث آمده است سر تو تا زمانی که گشوده نشده سبب سرور است و هنگامی که گشوده شد باعث اندوه می‌شود(عزرالحکم /۴۳۶)

۵-پرهیز از سخنان لغو و بی فایده
گفتن سخنان بیهوده در مجالس و یا فرستادن پیامک ها و یا ایمیل‌های بی فایده نیز در این زمره قرار دارد حضرت علی علیه السلام بارها فرموده اند که:ای مردمان تقوا پیشه کنید که انسان عبث آفریده نشده است تا بازی کند و به خود رها نشده تا یاوه بگوید(نهج البلاغه قصاره۳۷)

۶-سوال‌های بیجا
سوال‌های بی جا بی اساس نیز از گناهان زبان است می‌تواند به جای طرح سؤالات بیهوده اندیشه کند و بیاموزد.در قرآن سوره‌ی مائده آیه ۱۰۱/۱۰۲آمده است اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برایتان آشکار شود شما را به ناراحتی وادار می کند و اگر در هنگام نزول قرآن سوال نمایید آشکارتان می گردد و خداوند از آنها می‌گذرد واو بخشیده و مهربان است.

۷-عذر خواهی بدون دلیل
عذر خواهی بدون دلیل بر گناهان می‌افزاید و سودی ندارد حضرت علی در حدیثی می‌فرمایند:زیاد پوزش خواستن گناهان را بیشتر می‌کند (غرر الحکم/۲۴۱)

۸- عیب جویی
از دیگر گناهان کبیره عیب جویی کردن از دیگران است انسان‌هایی که مکرر از دیگران عیب جویی می‌کنند موفق نمی‌شوند و حرمتی  برای خود نگهداری نمی‌کنند.از امام صادق نقل شده است هر کس مومنی را سرزنش به گناهان کند خداوند او را هم در دنیا وهم در آخرت چنین خواهد کرد (اصول کافی ۲/۳۵۶)
رسوا کردن گناه در میان دیگران گناهی بس بزرگ است واگر انسان گناهی دارد باید آن را با خدای خویش در میان بگذارد وبا او سخن بگوید.امام رضا می‌فرمایند :پوشاننده گناه کارش معادل هفتاد هزار کار نیک است و بازگو کننده گناه خوار است و پوشاننده بخشیده شده

۹-تهدید کردن دیگران
تهدید کردن دیگران دور از شأن انسان است و انسان حق ندارد شخص مومن را تهدیدهای ناروا کند و تهدید می‌تواند به هر صورتی باشد تهدید زبانی و یا عملی .پیامبر خدا فرمودند:هر کس با نظری به مؤمنی نظر کند تا او را بترساند خداوند او را خواهد ترساند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه خداوند در بین نخواهد بود(جامع الاخبار۱۲۷)

۱۰-چاپلوسی
متاسفانه در دنیای امروز انسان‌های بسیاری دچار تملق و دروغگویی شده‌اند و دروغ می‌گوید تا مقام ثروت و یا موقعیت بهتری پیدا کنند.در اسلام چاپلوسی جز اخلاق اهل ایمان نیست و بسیار مذموم است.(گمراه کردن و مشورت دادن نادرست )

اگر کسی به خاطر مشورت کردن سراغ آمده باید تا جایی که می‌توانیم به او راست بگوییم و او را یاری کنیم و در حقیقت امین او باشیم .حضرت علی می‌فرمایند :

خیانت تسلیم شونده و طرف مشورت درلاورترین امر هاست و بزرگترین شرها و سبب عذاب و سختی روز قیامت.(غرر الحکم۳۹۷)

۱۱-دروغ
دروغگو دشمن خداست در طول زندگی بشر این دروغ بوده است که بشر را به گمراهی کشانده است و انسان های دروغگو به تعبیری دشمن خدا هستند.

حضرت رسول می‌فرمایند:بر شما باد بر دوری از دروغ به بدی‌ها رهنمون می‌شود و بدی ها به آتش رهنمون می کند.(جامع الاخبار۱۴۹)

۱۲-وعده دادن دروغ
وعده دادن دروغ انسانها را به یکدیگر بی اعتماد می کند و نظام اخلاقی اجتماع را از بین می‌برد وعده دروغ خشم خداوند را بر می انگیزد حضرت علی در نامه ای به مالک اشتر فرمود: بپرهیز از تحلف از وعده‌ای که به مردم داده‌ای…   .

۱۳- فحاشی
انسان‌های که سخنان زشت می‌گویند و فحاشی می‌کنند باعث نزاع و درگیری می‌شوند و یک سخن زشت انسان را به قهقرا.می کشانند.حضرت علی می‌فرمایند:هر کس فحاشی نثار کسی کند حسد کننده خویش را آسوده خاطر و شاد کرده است.
شوخی اگر برای شادی و لذت باشد خوب است اما اگر نا به جا باشد مورد قبول نیست و اسلام آن را نکوهش می‌کند و افراط شوخی باعث دشمنی و بدبختی است.افراط نمودن در شوخی سبب جدایی انسان ها از همدیگر است
۱۴-سرزنش
حضرت علی در وصف برادر سابق ایمانی‌اش می‌فرمایند:هر کس را در کاری ملامت می‌کرد مادامی که در مثل آن عذر می‌یافت تا عذر خواهی او را بشنود(نهج البلاغه قصار ۲۸۹)

۱۵-هجو گویی
هجو گویی یک گروه و گفتن عیب‌ها و اشکالات آن‌هاست هجو چنان در اسلام مورد نکوهش است که حضرت علی علیه علیه السلام هجو کنندگان را تغزیز فرمودند(وسایل الشیعه ۳/۴۴۳)

۱۶-نسبت دادن زنا
نسبت دادن زنا یکی از بزرگ‌ترین گناهان در اسلام و مذهب تشیع است و در قرآن و احادیث بسیار نکوهش شده است در قرآن سوره نور آمده است (و کسانی که به زنان پاک دامن نسبت زنا می‌دهند و سپس چهار گواه مرد عادل بر این نسبت نیاورده اند آنان را هشتاد تا زیانه بزنید و هیچگاه شهادتی را از آن‌ها نپذیرید اینان هم ایشان فاسدان هستند)) (النور۴۱)

۱۷- نگفتن آنچه نمی‌دانیم
اگر کسی چیزی را نمی‌داند نباید آن را اظهار کند و باید سخنی بگوید که آن رامی داند و از عهده پاسخ دادن بر می آید.پس آنچه را که نمی‌دانید نگویید زیرا بیشترین حق با آن‌هاست که شما را انکار می‌کنید(نهج البلاغه نامه۳۱)

۱۸-منت گذاشتن
وقتی شخصی به کسی خوبی کند نباید منت آن را باطل و بی اثر کند در احادیث آمده است اگر کسی کاری را انجام دهد در حالیکه منت گذارد کاری نکرده است .امام علی می‌فرمایند:هر کس به خاطر احسان نمودنش بر کسی منت بگذارد چنین کسی اصلا نیکی نکرده است.(عزرالحکم۷۱۸)

۱۹-گزافه گویی
حضرت علی گزافه گویی را بدترین .عمل دانسته است .امام علی می‌فرمایند :چه بسیار لاف‌هایی که تلف شدگی را از خود به ارث می‌نهند(غررالحکم/۴۱۵)

۲۰-سلام کردن قبل از صحبت کردن
یکی از نشانه‌های ادب این است که انسان قبل از صحبت کردن سلام کند و اینگونه اظهار ادب نماید.امام صادق می‌فرمایند:جواب کسی را پیش از سلام به کلام آغاز نماید نده. (مستدرک الوسایل ۲/۶۸)

۲۱-شوخی‌های بیجا
شوخی اگر برای شادی و لذت باشد خوب است اما اگر نا به جا باشد مورد قبول نیست و اسلام آن را نکوهش می‌کند و افراط شوخی باعث دشمنی و بدبختی است.افراط نمودن در شوخی سبب جدایی انسان ها از همدیگر است(جامع السعادات۳۰۰۱۳)
در اسلام کسی حق ندارد کسی را سر کوفت زد بلکه اگر در کسی ایراد و یا اشکالی دید باید با احترام به او بگوید و او را مورد عتاب قرار ندهد.حضرت علی علیه السلام در مباحثه ای فرمودند:من دوست ندارم که شما بر زبان و لعن گو باشید
۲۲- قسم نابجا و نادرست

امروزه مغازه‌ها و فروشگاه ها و موارد دیگر می‌بینیم که برای فروش یک کالا و…افراد دروغ می‌گویند و قسم به خداوند یاد می‌کنند.

امام صادق در حدیثی می‌فرمایند:به خداوند نه به راست و نه به دروغ سوگند نخورید که همانا می‌فرمایند :خداوند را عرصه سوگندهای خود قرار ندهید(من لا یحضرالفقیه۴/۱۱۱)

۲۳- سر کوفت زدن
در اسلام کسی حق ندارد کسی را سر کوفت زد بلکه اگر در کسی ایراد و یا اشکالی دید باید با احترام به او بگوید و او را مورد عتاب قرار ندهد.حضرت علی علیه السلام در مباحثه ای فرمودند:من دوست ندارم که شما بر زبان و لعن گو باشید(الاخبارالطوال۱۶۵)

۲۴- سخن چینی
خبر کشی و سخن بردن و نقل سخن از کسی برای شخصی دیگر نه در اسلام بلکه در منطق هیچ انسان عاقلی نمی‌گنجد حضرت محمد می‌فرمایند(سخن چین هرگز به بهشت وارد نخواهد شد)

(مستدرک الوسایل ۱۱/۱۱۱)

این‌ها اندکی از عیوبی بودند که زبان سبب آن است و انسان با زبان خود مرتکب گناهان  دیگری شود پس باید انسان هر لحظه مراقب اعمال و رفتار خود باشد و سعی کند از آزردن دیگران با زبان خود بپرهیزد و به تعبیر دیگر زیبا سخن بگویید تا زیبا سخن بشنوید.
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.