فضیلت ماه شعبان

ماه شعبان ماهی است که روزی مؤمنان برای ماه مبارک رمضان افزون می‏ شود، و بهشت در این ماه زینت می‏ شود. به دلیل آن‌که روزی‏ مؤمنان در این ماه برای ماه رمضان تقسیم ‏بندی می‏شود، نام این ماه را شعبان قرار داده‌اند. ماه شعبان ماهی است که به اعمال خوب انسان هفتاد برابر پاداش داده می‏شود، و کارهای زشت انسان آمرزیده می‏شود، و مورد مؤاخذه واقع نمی‌گردد و عمل نیک پذیرفته می‌گردد. خدا به بندگان نیک خود مباهات می‌نماید، و از عرش عظمت و قدرت خود به روزه‌داران و عبادت‏ کنندگان نظر رحمت می‌افکند، و به سبب ایشان به حاملان عرش خود مباهات می‌نماید…».

برخی از اعمال ماه شعبان

...

اعمال ماه شعبان به دو صورت مشترک و خاص است:

الف) مهم‌ترین اعمال مشترک ماه شعبان

مناجات شعبانیه: یکی از برجسته‌ترین اعمال ماه شعبان مناجاتی است که امام علی(ع) و فرزندان معصومش(ع) با استفاده از آن با خدایشان مناجات می‌کردند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعْوَتُک‏ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُک وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُک فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیک وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیک مُسْتَکیناً [مسکیناً] لَک مُتَضَرِّعاً إِلَیک رَاجِیاً لِمَا لَدَیک ثَوَابِی [تَرَانِی‏] وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لَا یخْفَی عَلَیک أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَای َ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أَبْدَأَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَافِیتِی‏ وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُک عَلَی یا سَیدِی فِیمَا یک… مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمُرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیتِی وَ بِیدِک لَا بِیدِ غَیرِک زِیادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضُرِّی‏ …».


هر روز هفتاد مرتبه استغفار؛ امام صادق‌(ع) فرمود: کسی که در هر روز از روزهای ماه شعبان هفتاد بار بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَی الْقَیومُ وَ أَتُوبُ إِلَیه‏…»، نام او در افق مبین ثبت می‏شود. راوی می‏گوید پرسیدم: افق مبین چیست؟ حضرت(ع) فرمود: زمینی در نزدیکی عرش است که در آن رودهایی جریان دارد و در آن رودها کاسه‌هایی به تعداد ستارگان(برای استفاده بهشتیان در آن) وجود دارد.

همچنین امام رضا(ع) فرمود: «هر کسی در ماه شعبان هفتاد بار استغفار کند، خدا گناهان او را می‌آمرزد گرچه به شماره ستارگان باشد.

دادن صدقه: امام صادق(ع) فرموده است، هر کس در ماه شعبان صدقه‏ بدهد، خداوند آن‏ صدقه‏ را پرورش می‏دهد، همان‌گونه که شما بچه شتر را پرورش می‏دهید و روز قیامت در حالی‌که آن صدقه‏ به بزرگی کوه احد شده است، به او خواهد رسید.


روزه گرفتن: پیامبر(ص) فرمود: شعبان ماه من است و رمضان ماه خدا است. هر کس یک روز از ماه من(شعبان) را روزه بگیرد، روز قیامت شفیع او خواهم بود. هر کس دو روز این ماه را روزه بگیرد خداوند گناه گذشته و آینده او را مورد بخشش قرار می‌دهد.هر کسی سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، به او گفته می‌شود که عمل خود را از اول آغاز کن.(یعنی به او گفته می‏شود، اعمال گذشته تو آمرزیده شده است، پس مواظب اعمال آینده خود باش…».

همچنین امام صادق(ع) فرمود:

«کسی که سه روز از آخر شعبان را روزه بدارد، و آن‌را به ماه رمضان وصل کند، خدا روزه دو ماه پیاپی را برای او می‏نویسد».

نماز پنج‌شنبه‌های ماه شعبان: پیامبر(ص) فرمود: «آسمان‌ها در هر پنج‌شنبه از ماه شعبان تزیین می‌شود و فرشتگان به خداوند می‌گویند خدایا! کسی که در این روز روزه گرفته است را مورد بخشش قرار بده. و کسی که در این روز دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت یک مرتبه سوره فاتحة الکتاب و صد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از پایان نماز صد مرتبه بر پیامبر(ص) صلوات بفرستد، خداوند تمام حاجت از امور دین و دنیای او را مورد اجابت قرار می‌دهد…».


صلوات شعبانیه: امام سجاد(ع) در هر روز از ماه شعبان و هنگام زوال و هم‌چنین در نیمه ماه شعبان این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیتِ الْوَحْی…».


ذکر: پیامبر(ص) فرمود: کسی که در ماه شعبان هزار مرتبه «لا إِلهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَ لَا نَعْبُدُ إِلَّا إِیاهُ‏ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ‏ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِ…‏» بگوید، خداوند برای او عبادت هزار سال را می‌نویسد و از او هزار گناه را محو می‌کند و در روز قیامت به گونه‌ای از قبرش بیرون می‌آید که صورت او مانند ماه شب چهارده می‌درخشد و خدا او را به عنوان صدّیق حساب می‌آورد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

سالروز تولد حاج شیخ عبدالکریم حائری مهرجردی

 سوم فروردین۱۳۰۱  تأسیس حوزه علمیه قم توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی طاب ثراه

✅ یک قرن جود و جهاد و اجتهاد با محصولی چون انقلاب اسلامی با پرورش رهبری چون روح‌الله الموسوی الخمینی ره 

✳️در شصت كيلومتري يزد در روستاي مهرجرد؛ مرد پاكدل و پرهيزگاري به نام محمّد جعفر زندگي مي‌كرد. او چون نياكان خود به كار كشاورزي اشتغال داشت و از همين راه امرار معاش مي‌كرد. محمّد‌جعفر پس از آن‌كه جواني برومند گشت، از همان روستا همسري انتخاب كرد و زندگي تازه‌اي را آغاز نمود و با اشتياق به انتظار فرزندي نشست. امّا اين انتظار سال‌ها طول كشيد، جوانيِ او سپري گشت و دوران نشاطش به سرآمد، امّا او همچنان بدون فرزند بود. ديگر زندگي در نظرش تاريك مي‌نمود؛ از يك طرف سپري شدن دوران جواني و از طرف ديگر اشتياقِ داشتنِ فرزند، آرامش را از وي سلب و زندگي شيرين و بي‌دغدغه‌اش را ناآرام ساخته بود. در چنين شرايط روحي تصميم گرفت براي صاحب فرزند شدن ازدواج كند.
ابتدا قضيه را با همسرش در ميان نهاد و رضايت او را به دست آورد، سپس با هدفي مقدّس از بيوه زني، كه خود فرزند يتيمي نيز داشت، تقاضاي ازدواج موقّت كرد. چند روزي گذشت؛ آن روز براي اوّلين بار محمّد‌جعفر به خانة همسر دومّش رفته بود. آن زن براي راحتي شوهرِ جديدش، مي‌خواست دختر يتيمش را از خانه به بيرون بفرستد، ولي دخترك يتيم قبول نمي‌كرد، از قضا هوا هم سرد بود و دخترك مي‌لرزيد و مي‌گفت:« مادر! من در اين هواي سرد به كجا بروم؟» مادر هم سعي مي‌كرد او را به عناويني راضي كند كه بيرون برود. محمّدجعفر اين صحنه را مي‌بيند و بسيار ناراحت مي‌شود. همان لحظه بقية مدّت باقيماندة مقرّر در عقد ازدواج را مي‌بخشد و مَهرية او را به تمام و كمال مي‌دهد و با خداوند به اين مضمون مناجات مي كند:

‏ ?‏ «خدايا! من ديگر براي فرزند به خانة كسي نمي‌روم تا مبادا دل طفل يتيمي براي خاطر من آزرده شود، تو اگر مي‌خواهي قدرت داري كه از همان زن كه تا به حال فرزند نياورده به من فرزند عطا كني و اگر نخواهي هم خود داني. خدايا! امر موكول به توست. مي‌خواهي فرزند از همان اوّلي بده، مي‌خواهي نده.»
اين روز در زندگي محمّدجعفر روز فرخنده و مباركي گرديد. در اين روزِ به يادماندني، خلوص و صفاي دل محمّدجعفر با زبان نيايش او به هم آميخت و دعايش در پيشگاه خداوند مورد اجابت قرار گرفت. به طوري كه سال بعد خانة پر از صفاي او به نور جمال كودكي منوّر گرديد. اين كودك بعدها حوزة علمية قم را تأسيس كرد. او آيت‌الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (حدود 1280-1355 قمري) بود.

خود او بعدها نقل مي‌كرد: «وقتي كه بچّه بودم به مقتضاي كودكي خيلي شيطنت مي‌كردم، در اين مواقع مادرم مي‌گفت: تقصيري نداري! بچّه‌اي كه به زور از خدا بگيري، بهتر از اين نمي‌شود.»?

? ر.ک: سرّ دلبران ص 44.

#آیت‌الله_مؤسس
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
#خنده_حلال

? قرار ما، قرارگاه معنویت ?
╭┅────????───┅╮
? @Gh_Manaviyat ?
╰┅──────────??

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

کسب درآمد از کاشت ناخن

کسب درآمد از کاشت ناخن

? سؤال: آیا کسب درآمد از خدمات #کاشت_ناخن ، جایز است؟

✅ جواب: اگر #ناخن_مصنوعی ، قابل برداشتن باشد، کاشتن آن و دریافت دستمزد به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر برداشتن آن ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، کاشتن ناخن (بدون ضرورت غیر قابل اجتناب) و دریافت دستمزد، جایز نیست.

#احکام_کسب_و_کار

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

15 توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی برای یک زندگی مومنانه

*١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی برای یک زندگی مومنانه که فوق العاده است:*

١. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .

٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

٣. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است ، حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .

۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظرت کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن .
۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد .

...

br />٧. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند .

٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود .

٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی وکار محبت همین است .

١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود .

١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است ؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم .

١٢. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود .

١٣. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست .

اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن .

بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله بگو “

١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود ، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل است، شخصِ تنها ؛آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند “

١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا” تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند .

? اشتراک این پیام صدقه جاریه است. شادی روح عارف بزرگ حاج اسمائیل دولابی( ره)صلوات

  • نظر از: سحر رست
    1401/10/11 @ 09:04:31 ب.ظ

     

    عالی مفید موفق باشید

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

((روایتی مستند از زندگی #شهیدمحسن‌وزوایی))

یک‌محسن‌عزیز

((روایتی مستند از زندگی #شهیدمحسن‌وزوایی))

«روزی در میانه هجده‌سالگی شبیه ما بود. شبیه ما آدم‌های معمولیِ این روزها و نه حتی آدم‌های نسلِ خودش. می‌توانست خوش باشد و بی‌خیالِ همه‌چیز رشد کند و به پول و شهرت و هر چیزی که می‌خواست برسد.
می‌توانست به تاریخ گره نخورد؛ در روزگاری که تاریخ، زیادی گره خورده بود.
ولی افتاد به باز کردن یک به یک گره‌هایی که سر راه رشد کشورش افتاده بود و یا در لحظه می‌افتاد. استبداد، فقر، استعمار، جنگ.
با دست، با دندان، با جان. یکی را که باز می‌کرد، گره کورتری جلوی راهش سبز می‌شد.
عادت به کارهای سخت نداشت.
اما آدمِ کارهای سخت شد. بس که امید داشت به حل مشکل‌ها و نمی‌ترسید از خطر کردن و ناامید نمی‌شد از شکست‌ها.


گره‌ها جلویش غول می‌شدند و او از هفت خان می‌گذشت تا آن‌ها را باز کند و گاهی هفت وادی سخت را باید می‌گذراند که قسمتی از جغرافیای مردم را از دست بدقلقیِ تاریخ نجات بدهد.
روزی که در میانه بیست و دوسالگی، از جانش برای باز کردن گرهی مایه گذاشت، اصلاً شبیه آدم‌های معمولی نبود.
نه آدم‌های معمولیِ نسل خودش و نه آدم‌های نسل ما و نه حتی نسل گذشته‌اش.
این کتاب شرح یک سفر چهار ساله است.
چهارسالی که در آن کسی از یک آدم معمولی به یک قهرمانِ فراموش نشدنی تبدیل شده است.
شرح یک سفر چهارساله جذاب و رو به رشد. یک سفرِ عمودی.

#معرفی_کتاب

نویسنده: فائضه‌غفارحدادی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.