
مكارم اخلاق در صحيفه سجاديه(1)
چهارشنبه 95/03/26
پیوند: http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33288
كتاب حاضر به همت پژوهشكده باقر العلوم (ع) توسط دكتر حسين سوزنچي تلخيص شده و براي اولين بار در بهار 1387 در تيراژ 3000 نسخه چاپ و در اختيار جامعه فرهنگي كشور قرار گرفت.
اين كتاب داراي يك پيش گفتار در هفت بند در مورد شيوه تلخيص كتاب و همچنين داراي متن كامل دعاي مكارم اخلاق صحيفه سجاديه مي باشد.
اين اثر شامل يك مقدمه و 89 فصل مي باشد. كه بيستمين دعاي صحيفه سجاديه شامل سي بخش را به طور مجزا بيان نموده است.
1.صلوات
پيرامون صلوات دو مطلب قابل بحث است:
1- مشروعيت دعا؛
2- فلسفه صلوات قبل از دعا: در بين تمام دعاها، دعايي كه قطعاً مستجاب مي شود، صلوات است، يعني اينكه انسان بگويد: اللَّهُمَ صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وآله. امام صادق (ع) مي فرمايد: وقتي يكي از شما در پيشگاه خداوند دعا مي كند، البته تقاضاي خود را با صلوات بر پيامبر آغاز كند؛ چه آنكه درود بر پيامبر، مقبول درگاه الهي است و خداوند چنين نمي كند كه دعايي را كه شامل چند مطلب است و با صلوات بر نبي آغاز شده قسمتي را بپذيرد و قسمت ديگر آن را رد كند.

حضرت خدیجه(س) در کلام رهبری
چهارشنبه 95/03/26
خدیجهی کبری علیها الصلاة والسلام در آغاز اسلام ایمان آورد؛ بزرگترین حرکت را به عنوان یک بانوی کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد، اول مؤمن به اسلام او بود، بعد هم همهی ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد، و تأثیر این کار را کسانی میدانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمکهای مالی را به مبارزین تجربه کردند؛ که اگر کمکهای خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفهی عمدهای به وجود میآمد.
بعد هم با رسول خدا و همهی مسلمین به شعب ابیطالب تبعید شدند و چند سال، دو- سه سال زندگی دشوار و طاقتفرسا را در آنجا تحمل کرد و در همان شعب ابیطالب هم دعوت حق را لبیک گفت و در حال تبعید از دنیا رفت.
مقام معظم رهبری:۱۶/تیر/۱۳۹۳

غافل ترین مردم کیست؟
چهارشنبه 95/03/26
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین
قالْ وَ أَغفَلُ النّاس مَن لَم یَتَّعِظ بِتَغَیُّرِ الدُّنیا مِن حالٍ إِلی حال (۱)
غافلترین مردم آن کسی است که از این تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود و در میان انسانها بالخصوص به وجود میآید موعظه نگیرد، پند نگیرد، این [شخص] غافل است. چون پُر است این دنیا از موجبات پند.
وَ سَکَنتُم فی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم (۲) این آیات کریمهی قرآن به کسانی که به دولت و مقامی رسیدند تذکر میدهد که اینجایی که شما امروز نشستهاید، قبل از شما یک عدهی دیگری نشسته بودند، آنها رفتند، شما آمدید. این تبدّل حالات است.
انسان باید از این تغییر مسیر تاریخ بشر، بالا رفتنها و پایین آمدنها در عالم پند بگیرد. پند هم انواغ و اقسامی دارد؛ یعنی فقط این نیست که انسان احساس کند که این نعمت زوالپذیر است -این یکی از پندها است- اگر من و شما امروز نعمتی داریم، دیگرانی هم قبل از ما بودند که این نعمت را داشتند و از آنها گرفته شد.
در سطح دنیا هم همینجور است؛ از من و شما هم این نعمت ممکن است گرفته بشود؛ تصور نکنیم [این نعمت] ابدی است، تصور نکنیم امضاشده و تضمینشده و قطعی است؛ این نعمت را بایستی با شکر الهی و ادای وظیفهی نعمت حفظ کرد.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۷۲
۲) بخشی از آیهی ۴۵ سورهی مبارکهی ابراهیم
و در خانههای کسانی که بر خود ستم کردند ساکن شدید؛ و برای شما روشن گردید که با آنها چگونه معامله کردیم؛ و مثلها برای شما زدیم؛ [باز هم بیدار نشدید.]
منبع:http://www.leader.ir

وصیت مادر امت
سه شنبه 95/03/25
وصيّت خديجه(عليها السلام):
حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد رياحين الشريعه،ج2،ص77. پيغمبر(صلي الله عليه وآله)به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، “اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة” آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.
چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:
...
من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. عرض كرد يا رسول الله!
وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام)اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد.
اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي گویم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني.” پس فاطمه زهرا(عليها السلام)ازاتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام)فرستاد واو بسيار خوشحال شد.
هنگام وفات حضرت خديجه(عليها السلام)پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: “ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم.”شجره طوبي، ج2،ص235پند تاريخ، ج2،ص22.
منبع:www.valiasr-aj.com

راه وصول به كاملترين مراتب ايمان و برترين يقين
سه شنبه 95/03/25
ذكر صلوات براى استجابت دعا
ذكر صلوات بر محمّد و آل محمد نشانه ادب در مقابل پيامبر اكرم (ص) و موجب استجابت دعاست. در بعضى از روايات تصريح شده است كه براى استجابت دعا، آن را با صلوات بر محمّد و آل محمّد آغاز كنيد، زيرا صلوات بر محمّد و آل محمّد همواره مستجاب است و خدا كريم تر از آناست كه دعاى اوّل را مستجاب كند و دعاى دوّم را مستجاب ننمايد. و در روايات ديگرى آمده است كه دعايتان را با صلوات شروع و با آن ختم كنيد، تا دعاى شما بين دو دعاى مقبول واقع شود و مستجاب گردد، زيرا خدا كريم تر از آن است كه اوّل و آخر دعا را مستجاب كند و وسط آن را مستجاب ننمايد.2
در اين دعاى شريف نيز در ابتداى دعا و در پايان هر چند فرازى از آن، صلوات بر محمّد و آل محمّد ذكر شده است.
راه وصول به كاملترين مراتب ايمان و برترين يقين
...
امام (ع) پس از ذكر صلوات مىفرمايد:«و بَلِّغْ بايمانى اَكْمَلَ الاْيمان واجْعَلْ يقينى اَفْضَلَ اليقين»
كامل ترين مراتب ايمان را به من مرحمت كن و يقين من را برترين يقين قرار بده.
وقتى كه انسان از خدا امور معنوى را طلب مىكند، بايد بهترين و بالاترين مراتب آن را بخواهد. معمولاً ما در مورد نيازهاى مادى و دنيوى خود طالب بهترين ها هستيم و از خدا نيز آن را طلب مىكنيم، ولى براىكسب سجاياى انسانى به مرتبه پايين آن اكتفا مىكنيم؛ اگر بلند همت باشيم سعى مىكنيم واجبات خود را انجام داده و از محرمات دورى جوييم، تا به آتش جهنم گرفتار نشويم. امّا امام (ع) در اين دعا به ما تعليم مىدهد كه كوتاه همت نباشيم و در دعاهاى خود ايمانى مانند ايمان انبيا و يقينى مانند يقين صدّيقين از خدا طلب كنيم، تا اگر لياقت كسب آن مراتب عالى را نداشتيم، خدا به اندازه ظرفيت ما، آن را به ما عطا كند.
نعمتهاى بزرگ مادى همواره با خود آفاتى به همراه دارند؛ هر چه نعمت مادى بيشتر، گرفتارى و دردسر و غصه آن نيز بيشتر است؛ امّا نعمتهاى معنوى اين گونه نيستند؛ آن ها هر چه عالى تر باشند، لذت، سعادت و كمال آن ها نيز بيشتر خواهد بود؛ بنابراين، بايد در مورد امور معنوى همت خود را متوجه بالاترين مراتب ايمان و يقين نمود و از خدا براى كسب آن ها يارى خواست.
ايمان داراى درجاتى است و قابل افزايش و كاهش است. قرآن كريم مىفرمايد:
«…. و اِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ اياتُهُ زَادَتْهُمْ اِيماناً…» و چون آيات خدا را بر آنان تلاوت كنند بر مقام ايمانشان بيفزايد… .
امام (ع) در اين دعا از خداوند بالاترين درجات ايمان را طلب مىكند كه هيچ كاستى نداشته باشد. شايد دليل اينكه امام (ع) در مورد يقين به «بهترين» تعبير نموده، اين است كه حقيقت يقين اعتقاد صد در صد قطعى است كه احتمال خلاف آن نمىرود؛ بنابراين، نمىتوان گفت كه يقين مراتب يا كم و زيادى دارد، امّا مىتوان براى آن انواعى برشمرد. كيفيت يقين ها با هم متفاوت است؛
يك نوع آن يقينى است كه از راه استدلال حاصل مىشود و به آن علم اليقين مىگويند
نوع ديگر آن يقينى است كه با كشف و شهود حاصل مىشود و به آن عين اليقين مىگويند
نوع سوم آن كه با يافتن حقيقت و اتصال به آن حاصل مىگردد، به آن حق اليقين اطلاق مىشود.
براى تقريب به ذهن مىتوان اين موضوع را به شربت گوارايى كه در ليوانى وجود دارد تشبيه كرد: فردى آن را نديده است، ولى توسط مخبر صادقى به وجود آن پى مىبرد؛ فرد ديگرى آن شربت را در ليوان مىبيند و فرد سوم، اين شربت را مىچشد. در اينجا هر سه نفر به وجود اين شربت يقين دارند، امّا نحوه يقين هر كدام متفاوت است. شايد منظور از «افضل» در اين دعا نحوه كامل تر و بهترين يقين است، كه معمولاً علماى اخلاق آن را به حق اليقين تعبير مىكنند.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی