نقش حضرت خدیجه – رضی الله عنها- در گسترش اسلام
پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- درحالی که قلبش بهشدت میتپید، نزد خدیجه بنت خویلد برگشت و گفت مرا بپوشانید! او را پوشاندند، تا اینکه هراس از او دور شد. پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- ماجرا را به اطلاع خدیجه رسانید و گفت: بر خودم میترسم و احساس خطر میکنم. خدیجه گفت: نه هرگز، سوگند به خدا که خداوند تو را خوار نمیکند؛ تو پیوند خویشاوندی را برقرار میداری و بینوایان را کمک میکنی و بار دیگران را بر دوش میکشی و مهماننواز هستی و کسانی را که در راه حق دچار گرفتاری و مشکلات میشوند، یاری میدهی.
گفتار خدیجه بر قوت قلب او دلالت مینماید؛ زیرا از شنیدن این خبر، پریشان نشد و نترسید و با آرامش از ماجرای اتفاق افتاده، استقبال کرد و علاوه بر این رفتن خدیجه نزد ورقه بن نوفل و بازگو کردن ماجرا برای او نیز بیانگر قوت قلب وی است. واکنش خدیجه در برابر خبر وحی بر گستردگی ادراک او دلالت مینماید؛ چراکه او آنچه را شنیده بود، با وضعیت واقعی پیامبر مقایسه کرد و فهمید که چون محمد بر خوبیهای اخلاقی خو گرفته است، هیچگاه خداوند او راخوار نخواهد کرد و این توصیف خدیجه در مورد پیامبر که پیوند خویشاوندی را برقرار میدارد، بیانگر این مطلب است که هر کس چنین کند، آمادگی لازم را دارد که به سایر مردم خیر و خوبی برساند؛ زیرا رفتار انسان با خویشاوندانش آینهای برای هویدا شدن اخلاق اوست. اگر در به-دست آوردن و جمع نمودن خویشاوندانش با خوبی کردن به آنها موفق شود، طبیعی است که در بهدست آوردن دیگران موفق-تر خواهد بود.
ام المؤمنین خدیجه- رضی الله عنها- به پیامبر ایمان آورد؛ براساس فطرت و شناخت خود از سنتهای خدا در آفرینش الهی و براساس یقینی که به سرمایهی بزرگ اخلاقی پیامبر اکرم – صلى الله علیه و سلم – داشت که هیچ انسانی در زندگی عادی خود و در برخورد با مردم از چنین سرمایهای برخوردار نیست و همچنین با الهام از سوابق محمد که مورد عنایت خداوند بود و نشان می-داد که ایشان مورد بزرگداشت خداست.
خصوصیات ذاتی و درونی پیامبر اکرم – صلى الله علیه و سلم – خدیجه را واداشت تا بلافاصله ایمان بیاورد؛ زیرا او یقین داشت که شوهرش دارای سرشت و خصلتهای نیک کامل است و بهترین و کاملترین خصلتها آن است که موفقیت انسان را تضمین کند. بنابراین، خدیجه از متصف بودن محمد به آن صفات و ویژگیهای کمال، چنین استنباط کرد که او هرگز در معرض خواری قرار نخواهد گرفت؛ چون خداوند او را بر خوبیهای اخلاقی سرشته بود. طوری که در داشتن کمالات و خوبیهای اخلاقی، ضربالمثل بود و سابقه نداشت که خداوند یکی از بندگانش را با صفات و اخلاق نیک بیاراید، سپس او را در زندگی خوار و ذلیل بگرداند. پس چگونه با محمد که در اوج صفات کمال است، چنین مینماید؟!
خدیجه تنها به این اکتفا نکرد؛ بلکه نزد پسر عمویش، عالم بزرگوار، ورقه بن نوفل، رفت. ورقه که عالمی نصرانی بود و از تعالیم انجیل آگاهی داشت، منتظر ظهور ایشان بود. سخنان ارزندهای گفت که اثر خوبی در تقویت قلب پیامبر گذاشت. همچنین ورقه به پیامبر خبر داد که رازدار بزرگ با او سخن گفته است که سفیر میان خدا و پیامبرانش میباشد. از اشعار ورقه نیز به این نتیجه میرسیم که منتظر مبعث پیامبر اکرم - صلّى الله علیه وسلّم- گفت: «نابینا شدهام و حافظهام یاری نمیدهد. به خاطر اندوهی که از دیرباز اشکها را جاری میسازد. خدیجه مکرر توصیف نمود و انتظار منای خدیجه طولانی شده است. برحسب گفتههای تو من امیدوارم که در دل شهر مکه ظهور بکند. با توجه به گفتههای تو و براساس سخن راهبان من امیدوارم که محمد به زودی سرور ما بشود و با کسانی که علیه او قیام میکنند، بجنگد».
بدین صورت ورقه بن نوفل رسالت پیامبر اکرم- صلى الله علیه و سلم- را تصدیق نمود و پیامبر در مورد ورقه گواهی داد که در بهشت است؛ چنانکه از عایشه- رضی الله عنها- روایت است که پیامبر گفت: «به ورقه ناسزا نگویید، من برای او یک یا دو باغ (در بهشت) دیدهام».
همچنین از عایشه- رضی الله عنها- روایت شده است که خدیجه- رضی الله عنها- از پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- در مورد ورقه پرسید، فرمود: «در خواب او را دیدم که لباس سفید بر تن داشت، پس چنین میپندارم که اگر اهل دوزخ میبود، لباس سفید بر تن نمیداشت».
ابویعلی با سند حسن از جابر بن عبدالله روایت نموده است که از پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- در مورد ورقه بن نوفل پرسیدند، فرمود: «در خواب دیدم که او در بهشت است و لباس ابریشمی بر تن دارد».
خدیجه نقش بسیار مهمی در زندگی پیامبر اکرم- صلى الله علیه و سلم- ایفا نمود؛ زیرا در نظر جامعه و قومش دارای شخصیت مهمی بود و از نظر مهربانی و بردباری و فرزانگی و قاطعیت و دیگر خوبیهای اخلاقی دارای کفایت بود و حکمت خداوند در مورد ازدواج پیامبر اکرم- صلى الله علیه و سلم- و خدیجه این بود که پیامبر الگوی جهانیان و بهویژه سرمشق دعوتگران به سوی خدا بود، پس ازدواج ایشان و خدیجه در واقع الهامی است از جانب خداوند به تمامی حاملان دعوت اسلامی که در این زمینه به داعی بزرگ تأسی بجویند تا اهداف والایی که آنان برای تحقق آن تلاش مینمایند، برایشان محقق شود.
خدیجه، نمونهای زیبا و الگویی والا برای همسران داعیان دین است؛ زیرا داعیان راه خدا با سایر مردانی که از زیر بار دعوت شانه خالی میکنند، تفاوت دارند و هیچگونه شباهتی بین داعیان و دیگران وجود ندارد؛ چراکه او صاحب هدف و رسالت است و از اینکه امت، تباه میشود و فساد منتشر میگردد و قدرت مفسدان، فزونی مییابد، اندوهگین میشود. داعی به خاطر مشکلاتی از قبیل توطئههای دشمنان اسلام و ستم گرسنگی و تحقیری که مسلمانان در شرق و غرب به آن گرفتارند، اندوهگین است و از آواره شدن و شکنجه گردیدن و در تنگنا قرار گرفتن دعوتگران رنج میبرد. داعی، صاحب پیامی است که باید آن را به دیگران برساند و چنین وظیفه و مسؤولیتی، فرصت زیادی میخواهد که اوقات خواب و استراحت و همسر و فرزندانش را از او میگیرد. این مسؤولیت، قربانی کردن مال و وقت و تمام هستی فرد را میطلبد؛ به شرطی که دعوت در راه خدا و برای رضای خدا باشد. دعوتگر به همسری نیاز دارد که فریضهی دعوت الی الله و اهمیت آن را درک کند و تمام کارهایی که شوهرش انجام میدهد و سختیهایی که متحمل میگردد و دشواریهایی که از آن رنج میبرد، را درک نماید و آنگاه با حمایت از او، کارش را آسان نماید و او را در آن، یاری دهد. نه اینکه مانع و خاری بر سر راه شوهرش باشد. زن نیک و پارسا نقش مهمی در موفقیت دعوت دارد و خدیجه -رضی الله عنها- نه تنها راه کمال و ترقی پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- را نبست؛ بلکه خود او نیز در تمامی مقاطع مختلف و حتی از اولین لحظههای نزول وحی، همانند بالی جهت پرواز سریعتر پیامبر- صلى الله علیه و سلم- بود. بدون تردید زن صالح و نیکوکار که آمادگی پذیرفتن چنین رسالتی را داشته باشد، نقش بزرگی در موفقیت شوهر در راه اهدافش دارد؛ بهویژه در مسؤولیتهایی که مخاطبان اصلی آنها، مردم هستند.
دعوت به خداوند، بزرگترین باری است که انسان آن را به دوش میکشد، پس اگر داعی راه خدا، موفق شود با همسری نیکوکار و دارای کفایت، ازدواج نماید، در تعامل با دیگران نیز موفق خواهد بود.
رسول الله چه زیبا فرموده است که: الدنیا متاع وخیر متاع الدنیا المرأة الصالحة» دنیا، متاع و کالایی است و بهترین متاع دنیا، زن صالح و نیکوکار است».
وفاداری پیامبر نسبت به خدیجه -رضی الله عنها-
پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- نمونهای والا در وفاداری و نیکی کردن با افراد نیک بود. او نسبت به همسر مخلص خود در زندگی و پس از مرگش، بینهایت وفادار بود و او را در زندگی به خانهای در بهشت مژده داد و سلام خدا و جبرئیل را به او رسانید. از ابوهریره- رضی الله عنه- روایت است که گفت: «جبرئیل نزد پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- آمد و گفت این خدیجه است، پیش تو آمده و ظرفی پر از آب و غذا همراه دارد، چون به نزد تو آمد، از جانب پروردگارش و از جانب من به او سلام برسان و به خانهای طلایی در بهشت، مژدهاش بده که هیچ سر و صدا و کدورت و رنجی در آن نخواهد بود».
عایشه وفاداری پیامبر را نسبت به خدیجه، پس از مرگ وی چنین بیان میدارد: «بر هیچیک از زنان پیامبر به اندازهی خدیجه رشک نمیبردم. من او را ندیده بودم، اما پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- به کثرت از او یاد میکرد و گاهی گوسفندی را می-کشت و سپس آن را قطعهقطعه مینمود و برای دوستان خدیجه میفرستاد. گاهی به او میگفتم: گویا در دنیا زنی غیر از خدیجه وجود نداشته است؟ میفرمود: او چنین و چنان بود و من از او فرزند داشتم» و هنگامی که یکی از خواهران خدیجه اجازی ورود نزد پیامبر اکرم- صلى الله علیه و سلم- خواست، ایشان اظهار شادمانی و سرور نمود؛ چون به یاد خدیجه افتاد. از عایشه- رضی الله عنها- روایت است که گفت: «هاله بنت خویلد، خواهر خدیجه اجازه خواست نزد پیامبر بیاید. پیامبر او را از صدایش که شبیه صدای خدیجه بود، شناخت و خوشحال شد و گفت خدایا، هاله بنت خویلد است! من از شدت رشک بر خدیجه گفتم: چقدر تو، پیرزنی از پیرزنان قریش را یاد میکنی که دندانهایش از پیری افتاده بود و دیر زمانی است که وفات کرده و خداوند، زنان بهتری به تو داده است».
همچنین پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وسلّم- زنانی را که در زمان خدیجه نزد آنها میآمدند، مورد احترام، قرار میداد و میفرمود: حفظ پیمان و روابط از ایمان است.
منبع : سایت جماعت دعوت و اصلاح
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1396/03/15 ساعت 06:30:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |