« صدقه پنهانی و آشکارا »
شنبه 93/05/18
امام علي علیه السلام:
صَدَقَةُ السِّرِّ تُكَفِّرُ الخَطيئَةَ، وَ صَدَقَةُ العَلانِيَةِ مَثراةٌ فِى المالِ؛
صدقه پنهانى گناه را می پوشاند، و صدقه آشكارا بر مال می افزايد.
غرر الحكم: ح ۵۸۴۸ / گزيده غررالحكم و دررالكلم، ص61
فتاوای رهبرانقلاب درباره ماهواره
شنبه 93/05/18
آنتنهاى ماهواره اى
دو گروه که نماز آنها را لعن می کند
شنبه 93/05/18
ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا میزنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.
پس روزگاری میآید که مردم شکمهایشان خدایشان است، موقع نماز و وقت نماز به دنبال شکم هستند. الان نانواییها و رستورانها چه خبر است؟ در خانهها بعضی در حال ناهار خوردن هستند و فکر نماز نیستند.
کسانی که نماز را در اول وقت نمیخوانند نماز آنها را نفرین میکند و میگوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و میگویند آقا من هر کار میکنیم نمیشود این کار، آن کار. این برای این است که نماز اول وقت نمیخوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.
از ملا میپرسند: چرا هر کار میکنیم کارمان به سامان نمیشود؟ [در جواب گفت] برای اینکه نماز اول وقت نمیخوانی و نماز هم نفرینتان میکند.استاد ما مرحوم آقای برهان 65 سال پیش بر روی منبر میگفت و من هنوز یادم هست که میفرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است.
به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان میگفتند و وسط های اذان بود که آیت الله مرعشی نجفی به رکوع میرفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع میکرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید. صبحها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستارهای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است.
بنابراین دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود و دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستارهای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور میباشند. شیخ رجبعلی خیاط میگفت: من هر وقت که نماز میخواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار از خداوند حاجتی میخواستم یک روز گفتم بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم شاعر میگوید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بندهپروری دارد
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند چرا دیر آمدی؟ یعنی چه یعنی تو باید 30 سال پیش به فکر این کار میافتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی.ما هر وقت جایی گیر میکنیم و اصطلاحا دم مان در تلهای گیر میکند میگوییم خدا. این شعر را استاد من شیخ اکبر برهان 62 سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر میخواندند و من هنوز به یاد دارم که:
هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون دردسرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی
ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا میزنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.
مباحث آیت الله مجتهدی تهرانی
دجال، دشمنی خطرناك در آخرالزمان
جمعه 93/05/17
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلَّم) حدیثی طولانی در مورد “دجال” بیان فرمود. من جمله اینکه: دجال کسی است که بر او حرام است که به اماکن مذهبی شهر بیاید تا اینکه به بعضی از شوره زارها که در ادامه شهر است، می رسد.
در آن روز مردی که بهترین مردم (یا از بهترین مردم) است، به سوی او می رود و به او می گوید: «شهادت می دهم تو همان دجالی هستی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلَّم) درباره او با ما سخن گفته بود». دجال می گوید: «اگر ببینید این شخص را بکشم، سپس زنده اش کنم آیا در این امر شکایتی دارید؟» به او می گویند: «نه». پس او را می کشد، سپس زنده می کند و زمانی که او را زنده می کند می گوید: «قسم به خدا من درباره تو مثل الان آگاهی نداشتم». دجال می خواهد برای دومین بار او را بکشد ولی نمی تواند. ابو اسحاق که ابراهیم ابن سعد است می گوید: «آن مرد همان خضر پیامبر است».
دجال تر از همه
یکی از نشانه های اصلی ظهور و آخر الزمان که در روایات وارده از اهل بیت (علیهم السلام) نیز بدان ها اشاره شده، خروج دجال است. خروج وی از نشانههای برپایی قیامت دانسته شده است. او خطرناك ترین دشمن اسلام است.
خطر او در آخرالزمان است و پیش از قیام حضرت مهدی (عجل الله فرجه) از شرق و احتمالاً از خراسان خروج میکند. او با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزات مختلف، عده فراوانی از مردم را میفریبد. البته برخی از رویات تا هنگام ظهور به سی، شصت و هفتاد دجال اشاره کردهاند. در میان این دجالها، کسی که از همه دروغگوتر، حیلهگرتر و مردم فریبتر است، نشانه ظهور حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است.
دروغگوی حیله گر
دجال بر وزن فعال، صیغه مبالغه است. این کلمه از ریشه «دجل» به معنای دروغگوی حیلهگر است. این کلمه در زبان فارسی، بسیار دروغگو، فریب دهنده، فردی که میگویند پیش از ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) پیدا میشود و بسیاری از مردم فریبش را میخورند.
و در زبان عربی، به معنای آب طلاست و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند، دجال نامیده میشوند. (فرهنگ فارسی معین، کلمه دجال)
برخی مفسرین بر این عقیده اند كه دجال یك شخصیت معین نبوده بلكه یك جریان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ضد توحید و دین می باشد؛ كه تمدن غرب با به دست آوردن فن آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه های فیزیك فضایی و بیوشیمی و شاخه های دیگر علم، اذهان سطحی نگر و ساده اندیش بشر را مسحور و مرعوب خود ساخته و بر شدت آن می افزاید
از دجال بترسید
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلَّم) فرمودند: هر پیامبری که بعد از نوح (علیه السلام) آمده قومش را از دجال ترسانید و من هم شما را از او می ترسانم. سپس فرمودند: شاید بعضی از کسانی که مرا می بینند یا سخنم را می شنوند، او را درک کنند. گفتند: ای رسول خدا! قلوب ما در آن روز چگونه خواهد بود؟ فرمود: مثل آن یعنی روشنتر از آن (روز).
و نیز از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلَّم) میفرمایند: خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید، مگر آنکه قومش را از دجال ترسانید. و خداوند آن را تا به امروز بر شما تأخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد، بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج میکند و به همراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانههای زمین به جز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر میکند. ( کمال الدین و إتمام النعمة، جلد2، صفحه319)
نکاتی درباره دجال که باید بدانید
1. در روایتی از امیرالمومنین علی (علیهالسلام) فرمودند: دجال (صائد بن الصید) میباشد از اصفهان و از دهی كه یهودیه نام دارد خروج می كند. (بحارالانوار جلد13،صفحه482)
2. از برخی از روایات چنین برمیآید که: تا زمان ظهور دجال، او در جزیره ای در اقیانوس هند به سر میبرد که از آن صدای موسیقی به گوش میرسد. او سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت میرسد.
3. روایات دیگری وجود دارد که در کوهی، در جزیرهای، در بند است و اهریمنان به او غذا میرسانند.
4. طبق روایات دجال در غروب همان روزی كه صیحه آسمانی جبرئیل بلند میشود و میگوید حق با علی و اولاد علی است با صدای بلند فریاد میزند، بهطوریكه همه جن و انس صدای او را میشنوند و میگوید، ای دوستان من به سوی من آیید كه من همان كسی هستم كه شما را خلق كردم منم آن پروردگار شما و بر همه امور قادر و توانا هستم و همین امر باعث میشود گروهی در شك و تردید گرفتار شوند. (بحارالانوار جلد13، صفحه483)
5. گفته شده اكثر پیروان دجال از طایفه یهود و زنان و اعراب تشكیل می شود. (بحارالانوار جلد13، صفحه485)
6. اهل سنت می گوید دجال آمدهاست و اكنون در مصر زندگی میكند و اسمش (عبدا…ابن ساعد) میباشد.
دجال، یک شخص یا یک جریان
برخی مفسرین بر این عقیده اند كه دجال یك شخصیت معین نبوده بلكه یك جریان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ضد توحید و دین می باشد؛ كه تمدن غرب با به دست آوردن فن آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه های فیزیك فضایی و بیوشیمی و شاخه های دیگر علم، اذهان سطحی نگر و ساده اندیش بشر را مسحور و مرعوب خود ساخته و بر شدت آن می افزاید. غرب با استفاده از رسانه ها شروع به ترویج فساد با پخش موسیقی های شیطانی از شیطان پرست هایی كه اكنون در آمریكا و دیگر نقاط جهان زندگی می كنند و با نشان دادن این موضوع كه مسلمانان انسان هایی هستند كه عاشق خونریزی و تروریسم هستند، خود را منجی و نجات دهنده بشر معرفی می كنند و با تزریق این گونه افكار به تمامی جوامع بشری ظهور دجال را اثبات كرده اند.
خروج وی از نشانههای برپایی قیامت دانسته شدهاست. او خطرناك ترین دشمن اسلام است. خطر او در آخرالزمان است و پیش از قیام حضرت مهدی (عجل الله فرجه) از شرق و احتمالاً از خراسان خروج میکند. او با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزات مختلف، عده فراوانی از مردم را میفریبد
فتنه ی ویرانگر
دجال یکی از نشانه های حتمی ظهور است. دجال برای جوامع بشری چنان ویرانگر است که همه پیامبران الهی درباره آن هشدار داده اند و پیروان خود را از او بر حذر داشته اند. تا جایی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلَّم) فرمودند: هیچ پیامبری نبودهاست مگر اینکه پیروانش را از دجال بر حذر داشته است و تاریخ ادیان تاكنون چنین دشمنی به خود ندیده است.
در روایتهای شیعه نیز گفتههای زیادی در مورد دجال به چشم میخورد و این چنین گفته شده است که وی در زمانی که مردم گناهان زیادی را انجام دهند و نیکی را بد و بدی را نیک بدانند، ظهور خواهد کرد. و نیز شیعه معتقد است كه دجال یك شخصیت حقیقی و یهودی می باشد كه پیروان او ناصبی هستند.
در بحارالانوار آمده كه در شهر شام بالای تلی به نام تل افیق در حالی كه سه ساعت از روز جمعه گذشته دجال به دست كسی كه مسیح بن مریم پشت سرش نماز می گذارد، كشته می شود و در روایتی دیگر این است كه دجال در كوه دخان به دست حضرت عیسی (علیهالسلام) كشته می شود. (بحارالانوار جلد13، صفحه481،482)
قاری قرآنی که جهنمی شد
جمعه 93/05/17
یک چهارم از شب گذشته بود که امیر مومنان علی(علیه السلام) از مسجد کوفه بیرون آمد و به سوی منزل رهسپار گردید. کمیل بن زیاد که از اصحاب خاص و مخلص آن حضرت بود، همراه آن حضرت حرکت می کرد، در راه به در خانه مردی رسیدند، صدای قرآن از خانه وی شنیدنداو نیمه شب برخاسته بود و قرآن می خواند، علی(علیه السلام) و کمیل شنیدند او این آیه را با صدای دلنشین و پرسوز می خواند: «امّن هو قانت آناء اللّیل ساجداً و قائماً یحذر الاخره و یرجو رحمه ربّه…؛ آیا کسی که در دل شب به اطاعت خدا و سجده و قیام به سر برد و از آخرت ترسان و به رحمت خدا امیدوار است، با کسی که با گناه و کفر زندگی می کند یکسان می باشد؟!»
کمیل در دل خود آهی کشید. صدای دلنشین قرآن، آن هم در دل شب و از لبان یک انسان شب زنده دار، او را به نشاط آورد، ولی چیزی نگفت.امام به کمیل توجه کرد و فرمود: «صدای دلنشین این شخص تو را نفریبد، این قاری قرآن، ازاهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد».
کمیل در حیرت و تعجب فرو رفت، از این رو که امام (علیه السلام )از فکر و نیّت او آگاه گشته و گواهی می دهد که آن قاری قرآن از اهل دوزخ است!!مدتی از این جریان گذشت، تا این که ماجرای خوارج نهروان پیش آمد و آنها بر ضد علی (علیه السلام) اعلام جنگ کردند و در سرزمین نهروان، جنگ خونینی بین سپاه علی (علیه السلام) با سپاه خوارج درگرفت و همه خوارج ـ جز 9 نفر فراری ـ کشته شدند.کمیل در جبهه همراه امیرالمومنین (علیه السلام) بود، امیرالمومنین (علیه السلام)در حالی که از شمشیرش خون می چکید، به کمیل رو کرد و فرمود: با من بیا سپس هر دو نفر به اتفاق هم کنار کشته ها و سرهای بریده که به زمین افتاده بود رفتند، علی (علیه السلام) سرشمشیرش را بر سر کشته ها می نهاد، تا این که نوک شمشیر را بر سر همان قاری قرآن نهاد و فرمود: ای کمیل امّن هو قانت آناء اللّیل… این سر همان شخصی است که نیمه شب این آیه قرآن را می خواند و تو را مجذوب ساخته بود.کمیل امام را بوسید و از آرزوی جاهلانه خود استغفار کرد.(2)
اینک به نهج البلاغه بنگریم:
امیرالمومنین( علیه السلام) شنید، مردی از خوارج «حَروُریّه» (منسوب به حروراء نزدیک نهروان) نماز شب خوانده و قرآن تلاوت می کند، فرمود: «نومٌ علی یقینٍ خیرٌ من صلاه فی شکِّ؛ خواب همراه یقین و ایمان، بهتر از نماز با شک است».
احتمال دارد که این گفته مربوط به همان قاری باشد که در جنگ نهروان به هلاکت رسید.مقصود امیالمومنین( علیه السلام ) از شك، آن شك و تردیدى است كه خوارج در امامت امام وقت داشتند كه خود اساس تعلیم عبادات و كیفیّت انجام آنها است، كه آگاهى بدان ركنى از اركان دین مىباشد و شك و تردید در آن باعث عدم استفاده از آن و شكّ در بسیارى از نیازمندیها از قبیل علم توحید و اسرار عبادات و كیفیّت سلوك و اطاعت پروردگار است.
در اینجا گویا مقصود امام اینست که اگر این مرد به امامت من یقین داشت و در خواب بسر می برد بهتر از این بود که با شک در امامت من به نماز و قرآن بپردازد.واقعیت زندگى امت گواه نیاز مبرم آن به كسى است كه امور آن را بگرداند و مسائل مختلفى را كه هوسها و شهوات آن را ازدین دور كرده اند اصلاح كند و از هـمـیـن رو به كسى نیازمند است كه در پرتو كتاب و سنت امور آن را سامان دهد و با شخصیت بـزرگـوار و رفـتـار بـدون نـقص خود الگویى براى ایشان ترسیم كند و این كه در نفس پاك خود آمـادگى پرداختن به این وظایف را داشته باشد و چنین كسى جز از سوى خدا و تعیین او شناخته نـمـى شـود تـا در میان امت، آشفتگى ایجاد نشود.
راههای رسیدن به یقین
یقین، علم ثابت و جزمی است كه شك پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد.
برای رسیدن به یقین رعایت دو نكته بسیار كارساز است:
1. عمل، 2. تداوم عمل.
لذا بزرگان گفته اند اگر عمل شایسته را هر چند اندك ولی پیوسته انجام دهید به نتایج بسیار مطلوب می رسید و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما وعده داده اند كه به آنچه می دانی عمل كن، از آنچه نمی دانی تو را كفایت می كنند «اعمل بما تعلم یكفیك مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین(علیه السلام) می خوانیم: «اشهد انك قد اقمت الصلوه و اتیت الزكاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر حتی اتیك الیقین» كه با دقت در این فراز به روشنی به دست می آید كه با نماز به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زكات به عنوان حل مشكل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشكلات فرهنگی است كه مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شكل می گیرد و همه این موارد در راستای پیروی از امام و ولی ای است که جزئیات انجام این اعمال را به ما آموزش دهند تا یقین حاصل شود.