- چرا خدا شیطان را آفرید؟
- من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
- بنده بودن یعنی...
- استکبار ستیزی و آمریکا از دیدگاه رهبری
- صفات مداد؟
- وضعیت دفتر زندگی من وشما ؟؟؟
- خداوند که می داند یک انسان به جهنم می رود برای چه او را خلق می کند؟
- با آدرس سه آیه درقرآن، شما می توانید به خدا برسید
- من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم
وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند
جمعه 93/04/06
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
|
ذکری که فقر را از بین می بَرد!
پنجشنبه 93/04/05
بی شک هر یک از اذکار الهی چنانچه با خاوص نیت بر زبان جاری شوند، دارای ثواب و همچنین خواص منحصر به فردی می باشند، چنانچه در این بین درباره ی آثار ذکر «لاحَولَ و لاقُوَةَ اِلا بِالله» امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
هر کس هزار بار بگوید «لاحَولَ وَ لاقُوَةَ اِلا بِالله» خداوند متعال حَج را روزی اش می گرداند و اگر اَجَلش نزدیک شده باشد، خداوند آن را به تاخیر می اندازد تا حج را روزی آن فرد بنماید، و همچنین آن حضرت بیان داشته اند: هر کس هفتاد مرتبه بگوید « لاحَولَ وَ لاقُوَةَ اِلا بِالله »؛ هفتاد نوع بلا از او دفع می شود که آسان ترین آن ها «خنق» است.
عرض شد: خنق چیست؟
حضرت فرمودند: فردی که این عمل را بجا آورد به «خنق» که همان دیوانگی باشد مبتلا نمی گردد، و در جایی دیگر می فرمایند: هر کسی در هر روز صد بار بگوید: « لاحَولَ وَ لاقُوَةَ اِلا بِالله »؛ هیچ گاه به فقر دچار نخواهد گردید.
علاوه بر این ابوبصیر روایت می کند که امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: هر کس در تعقیب نماز صبح و مغرب هفت بار بگوید: «بِسمِ الله الرَحمن الرَحیم لاحَولَ وَ لاقُوَةَ اِلا بِالله العَلی العَظیم»؛ خداون عزوجل هفتاد نوع بلا را از او دفع می گرداند که کمترین آنان پیسی و جنون است و اگر فردی شقی و گمراه باشد، هدایت می شود و نام او در زمره ی سعادتمندان نوشته می شود، و همچنین بیان می دارند: تعجب دارم از کسی که ارده ی مال و منال دنیا را دارد و پناه به این ذکر نمی برد و همانا عدد این ذکر یک هزار و چهل و شش می باشد و هر که در چهل روز و در هر روز به تعداد عدد مذکور ذکر « لاحَولَ وَ لاقُوَةَ اِلا بِالله » را بخواند، آن چه را که از خداوند بخواهد برآورده می گردد.
شما زندانی اعمال خود می باشید، با استغفار خود را آزاد کنید
پنجشنبه 93/04/05
از امام رضا از پدرانش، از امیرالمؤمنین درود و سلام بر آنان روایت شده که که حضرت فرمودند: رسول خدا (ص) روزی برای ما سخنرانی نمود و فرمود:
«مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است؛ ماهی که نزد خدا برترین شبها و ساعتهای آن بهترین ساعتهاست؛ ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده و شما را در این ماه از کسانی قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در ان عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعای شما در آن مستحبات است. پس با نیتهایی راست، و دلهایی پاک از خدا بخواهید شما را موفق ره روزه آن، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.
مردم! شما زندانی اعمال خود می باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان را از گناه سنگین است با طولانی نمودن سجده های خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و در روزی که مردم برای پروردگار جهانیان بر می خیزند، آنان را با آتش نترساند.
مردم! درهای بهشت در این ماه باز است، از پروردگار خود بخواهید آن را به روی شما نبندد؛ درهای جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.
هشت توصیه امام رضا (علیه السلام) برای آخرین روزهای ماه شعبان
یکشنبه 93/04/01
آخرین روزهای ماه شعبان هم در حال سپری شدن است. امام رضا(علیه السلام) برای کسانی که تا کنون از توفیقات این ماه بی بهره بوده اند برای جبران فرصت از دست رفته راهکاری ارزشمند ارائه می دهند .
امام رضا (علیه السلام) در روایتی شعبان را به عنوان مقدمه ورود و آمادگی برای ماه رمضان معرفی نموده و با توصیه هایی الهی این روزها را آخرین فرصت برای خودسازی و ورود خالصانه به ماه مبارک رمضان دانسته اند.
روایت چنین است که عبدالسلام بن صالح هروی در یکی از آخرین روزهای ماه شعبان به خدمت امام رضا (علیه السلام) می رسد و امام به او می فرماید:
کوتاهی هایت را جبران کن
امام رضا(علیه السلام) فرموده اند: هر کس در ماه شعبان هفتاد مرتبه استغفار کند حق تعالی گناهان او را بیامرزد اگر چه به عدد ستارگان باشد. از همین رو اولین توصیه امام رضا (علیه السلام) برای این روزها توجه به فرصت باقی مانده و جبران مافات است . آن حضرت(علیه السلام) می فرماید: ای ابا صلت! بیشتر از شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است ، در این باقیمانده ماه، اگر کوتاهی هایی داشته ای جبران کن و بر آنچه به کارت می آید اقبال نما.
توبه عامل محو گناهان
تلاوت قرآن در سیره امام رضا (علیه السلام) از جایگاه والایی برخوردار است. رجاء بن ضحاک میگوید: امام رضا علیهالسلام شبها بسیار تلاوت قرآن میکرد، هنگامی که به آیهای میرسید که در آن سخن از بهشت و دوزخ به میان آمده بود، گریه میکرد، و از درگاه خدا تقاضای بهشت مینمود و می گفت: پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ ؛ از این رو امام رضا (علیه السلام) در توصیه ای دیگر برای این روزها به اباصلت می فرماید: بسیار در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بکوش.
امام رضـا (علیه السلام) توبه را باعث محو گناهان برشمرده و از پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) روایت کرده که فرمودند: توبه کننده ی گناه مانند کسی است که گناهی بر او نیست؛ لذا در سومین توصیه برای روزهای پایانی شعبان می فرماید: از گناهان خویش به سوی خدا توبه کن تا ماه رمضان که فرا می رسد تو برای خدای عزوجل مخلص باشی.
یکی از توصیه های امام رضا (علیه السلام) برای استفاده از فرصت های باقی مانده این روزها ادای دین و رعایت امانتداری است. امام رضا(علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می فرماید: به بسیاری نماز و روزه و زیادی حجّ و احسان و زمزمه مردم در شب منگرید، بلکه به راستی سخن و امانت داریشان بنگرید.لذا توصیه دیگر آن حضرت برای این رورها توجه به موضوع امانتداری و ادای دین است و می فرماید: امانتی که برگردن داری ادا ساز.
کینه ها را دور بریزید
امام رضا (علیه السلام) همچنین در چهار توصیه دیگر برای آین روزها پرهیز از کینه ورزی ، اجتناب از گناه، توکل بر خداوند و خواندن دعا را برخی دیگر از راههای کسب فیض از فرصت ارزشمند آخرین روزهای ماه شعبان بر شمرده و می فرماید: هر کینه ای در قلبت از برادران مومنت می باشد آن را بر انداز و هر گناهی بر تو مانده که مرتکب آن شده باشی آن را از دل ریشه کن ساز و از خدا بپرهیز و در آشکارا و پنهان بر او توکل نمای؛ چه آنکه خود او فرمود: و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا؛ یعنی آنکس که بر خدای توکل کند خدا او را بس است که خدا امر خود را به انجام می رساند و برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است . و در مابقی این ماه زیاد بخوان : “اللهم اِن لم یکُن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه"زیرا خدای تعالی در این ماه به احترام ماه رمضان گردن هایی را از آتش جهنم آزاد می سازد.
به نقل از شیعه نیوز
من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم
شنبه 93/03/31
یادداشت های شهید چمران در آمریکا
من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم، دست از گناهان بشويم، قلب خود را يكسره تسليم خدا كنم، از دنيا و مافيها چشم بپوشم.
اوايل تابستان 1959
من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم، دست از گناهان بشويم، قلب خود را يكسره تسليم خدا كنم، از دنيا و مافيها چشم بپوشم. تنها، آرى تنها لذت خويش را در آب ديده قرار دهم.
من روزگار كودكى خود را در بزرگوارى و شرف و زهد و تقوى سپرى كردهام. من آدم خوبى بودهام، بايد تصميم بگيرم كه مِنبعد نيز خود را عوض كنم.
حوادث روزگار آدمى را پخته مىكند و حتى گناهان مانند آتشى آدمى را می سوزاند.
اوايل بهار 1960
نزديك به يك سال مىگذرد كه در آتشى سوزان مىسوزم. كمتر شبى بهياد دارم كه بدون آب ديده بهخواب رفته باشم و آههاى آتشين قلب و روح مرا خاكستر نكرده باشد!
خدايا نمىدانم تا كى بايد بسوزم؟ تا چند رنج ببرم؟ در همه حال، همه جا و هميشه تو شاهد بودهاى. عشقى پاك داشتم و آن را به پرستش ذات مقدس تو ارتباط مىدادم، ولى عاقبتش به آتشى سوزان مبدل شد كه وجودم را خاكستر كرد. احساس مىكنم تا ابد خواهم سوخت. شمعى سوزان خواهم بود كه از سوزش من شايد بشريت لذت خواهد برد!
خدايا، از تو صبر مىخواهم و به سوى تو مىآيم. خدايا تو كمكم كن.
امروز 19 رمضان يعنى روزى است كه پيشواى عاليقدر بشريت در خون خودش غوطه مىخورد. روزى است كه مرا به ياد آن فداكارىها، عظمتها و بزرگوارىهاى او مىاندازد. از او خالصانه طلب همت مىكنم، عاشقانه اشك، يعنى عصاره حيات خود را تقديمش مىنمايم. به كوهساران پناه مىبرم تا در… تنهايى، از پس هزارها فرسنگ و قرنها سال با او راز و نياز كنم و عقدههاى دل خويش را بگشايم.
خدايا نمىدانم هدفم از زندگى چيست؟ عالم و مافيها مرا راضى نمىكند. مردم را مىبينم كه به هر سو مىدوند، كار مىكنند، زحمت مىكشند تا به نقطهاى برسند كه به آن چشم دوختهاند.
ولى اى خداى بزرگ از چيزهايى كه ديگران به دنبال آن مىروند بيزارم. اگرچه بيش از ديگران مىدوم و كار مىكنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فداى فعاليت و كار كرده و مىكنم ولى نتيجه آن مرا خشنود نمىكند فقط بهعنوان وظيفه قدم به پيش مىگذارم و در كشمكش حيات شركت مىكنم و در اين راه، انتظار نتيجهاى ندارم!
خستگى براى من بىمعنى شده است، بىخوابى عادى و معمول شده، در زير بار غم و اندوه گويى كوهى استوار شدهام، رنج و عذاب ديگر برايم ناراحتكننده نيست. هر كجا كه برسد مىخوابم، هر وقت كه اقتضا كند مىخيزم، هرچه پيش آيد مىخورم، چه ساعتهاى دراز كه بر سر تپههاى اطراف بركلى بر خاك خفتهام و چه نيمههاى شب كه مانند ولگردان تا دميدن صبح بر روى تپهها و جادههاى متروك قدم زدهام. چه روزهاى درازى را كه با گرسنگى بهسر آوردهام. درويشم، ولگردم، در وادى انسانيت سرگردانم و شايد از انسانيت خارج شدهام، چون احساس و آرزويى مانند ديگران ندارم.
اى خداى بزرگ، براى من چه مانده است؟ نام خود را بر سر چه بايد بگذارم؟ آيا پوست و استخوان من، مشخّص نام و شخصيّت من خواهد بود؟ آيا ايدهها، آرزوها و تصورات من شخصيّت خواهند داشت؟ چه چيز است كه من را تشكيل داده است؟ چه چيز است كه ديگران مرا بهنام آن مىشناسند؟…
در وجود خود مىنگرم، در اطراف جستوجو مىكنم تا نقطهاى براى وجود خود مشخص كنم كه لااقل براى خود من قابل درك باشد. در اين ميان جز قلب سوزان نمىيابم كه شعلههاى آتش از آن زبانه مىكشد و گاهى وجودم را روشن مىكند و گاه در زير خاكستر آن مدفون مىشوم. آرى از وجود خود جز قلبى سوزان اثرى نمىبينم. همه چيز را با آن مىسنجم. دنيا را از دريچه آن مىبينم. رنگها عوض مىشوند، موجودات جلوه ديگرى به خود مىگيرند.