شهیدی که با گذشت سه ماه از پهلویش خون تازه جاری بود

سردار شهید محمد اسلامی نسب در روستای لایزنگان داراب متولد شد. کسی که فرمانده گردان امام رضا (ع) بود و در چهارم دیماه سال 1365 در محور شلمچه عملیات کربلای 4 به فیض شهادت نائل آمد.

این شهید بزرگوار با آغاز جنگ تحمیلی وارد عرصه جهاد در سرزمین خوزستان شد و تا لحظه شهادت به مبارزه با دشمنان پرداخت.

در طول این مدت در عملیات های مختلفی شرکت کرد و از ناحیه چشم مجروح شد. در عملیات والفجر 8 با سمت فرماندهی گردان امام رضا (ع) به خط رفت و در اثر پخش مواد شیمیایی دچار مصدومیت شد.

ادامه »

عاشقانه‌هايي كه بايد درباره «شهيد همت» خواند

17 اسفند در دل خود خاطره شهادت مردي را قرار داده كه دوازدهم فروردين سال 1344 در اصفهان به دنيا آمد. پس از شروع جنگ تحميلي، به صحنه جنگ وارد شد و در مدت حضورش در جبهه‌هاي نبرد، خدمات موثري ارايه كرد و در نهايت در هفدهم اسفند سال 1362 در جزيره مجنون به شهادت رسيد.

مردي كه در برابر خواسته همسرش براي خواندن خطبه عقدشان توسط حضرت امام مي‌گويد: ” راضي نيستم روز قيامت جوابگوي اين سؤال باشم كه چرا وقت مردي را كه متعلق به يك ميليارد مسلمان است به خودت اختصاص دادي.” همت كسي بود كه به گفته همسرش دست خانواده‌اش را جهت خريد براي او باز گذاشته بود، اما براي خودش جز يك حلقه ساده كه قيمت آن به دويست تومان هم نمي‌رسيد، خريد ديگري نكرد. مراسم عقدشان به دور از هرگونه تجملات و ريخت و پاش برگزار شد. همسر شهيد با لباس ساده سرسفره حاضر شده و همت نيز يك دست لباس سپاه به تن كرده بود.

قصه‌ي همت بعضي صفحاتش مثل قصه‌ي خيلي‌هاي ديگر است و بعضي‌هايش فقط مال خود اوست. او هم قصه‌ي به دنيا آمدنش هرچه بود، مثل همه‌ي ما، وقتي آمد گريست. بچگي كرد. مدرسه رفت. حتي گاهي از معلمش كتك خورد و گاهي به دوستانش پس گردني زد. بعضي تابستان‌ها كار كرد. دوست داشت داروسازي بخواند، ولي در كنكور قبول نشد. بعد دانشسرا رفت و معلمي كرد. او هم قهر، و هم عشق، هردو را داشت. خنديد و خنداند و زندگي كرد و همراه شد. و در آخر رفت و گرياند.

كتاب‌هاي زيادي درباره شهيد همت به نگارش درآمده اما برخي از اين دست كتاب‌ها شاخص‌تر هستند. براي مثال شايد اكنون ديگر كتاب “حكايت سرخ” كه اوايل دهه هفتاد در رساي اين شهيد نگاشته شده بود و بسيار نيز پرفروش بود را ديگر در كتاب‌فروشي‌ها پيدا نكنيد اما كتاب‌هاي چند سال گذشته جاي اينگونه آثار را پر كرده است. در ادامه تعدادي از كتاب‌هاي شاخص اين سال‌ها را كه با محوريت شهيد همت نگاشته شده‌اند را معرفي مي‌كنيم.

1- يادگاران 2 (كتاب محمدابراهيم همت) / انتشارات روايت فتح / نگارنده:‌ مريم برادران

اين كتاب كه مشتمل بر صد خاطره‌ي زيبا و خواندني از شهيد است در سال 1380 براي اولين بار منتشر شد و تابحال بارها با تيراژهاي بالا تجديد چاپ شده است و تاكنون بيش از 40 هزار عدد از اين كتاب توسط انتشارات و كتاب‌فروشي‌ها به مخاطبان عرضه شده است. در يكي از خاطرات اين كتاب آمده است:‌ قصه ي زندگي او از فصل انقلاب اسلامي تا جنگ هر روز پررنگ تر شده و بر صفحات پربارش افزوده مي شود. همه ي زندگي همت درس بود. از احترام و اهميتي كه به خانواده مي داد تا توجه و محبتي كه خرج بچه هاي جنگ مي كرد. همه دوستش داشتند تا جايي كه فدايي و پيش مرگ كُرد داشت.

2- معلم فراري / نشر شاهد / نگارنده: رحيم مخدومي

رحيم مخدومي نويسنده تواناي خاطرات جنگ، اين كتاب را به سبك زندگينامه داستاني محمدابراهيم همت، فرمانده لشكر 27محمدرسول الله (ص) سپاه، به نگارش درآورده و در مقدمه كتاب شرحي مختصر از سيرزندگاني وي را آورده و در 9 فصل ديگر كتاب خاطراتي ازگوشه‏‌هاي زندگي اين شهيد را با زباني داستاني و براي‏ نوجوانان به نگارش درآورده است. عناوين اين بخشها عبارت است از: «مورچه‏‌هاي زير ماشين»، «آشي كه يك وجب روغن داشت»، «معلم فراري»، «سلاح زير برف»، «پاهاي بزرگ»، «ظرفشويي‏ نيمه‏ شب»، «وحشت از شيشه»، «پس گردني» و «لبخندي كه رو ي‏سينه ماند».

3- طنين همت / نشر جمال / نگارنده ابراهيم رستمي

طنين همت، گوشه‌اي از زندگاني سردار شهيد محمد ابراهيم همت را بيان مي‌كند. از ويژگي‌هاي اين كتاب بيان مكالمه هاي حاج همت با ديگر فرماندهان است كه سرشار از معنويت و صفاست. مصاحبه هاي شهيد همت، وصيت نامه و گلچيني از سخنان آن شهيد مطالبي خواندني و جذاب فراهم آورده است كه ما را به جبهه هاي نوراني حق رهسپار مي‌گرداند.

4- شهيد همت / دفتر انتشارات كمك آموزشي / نگارنده: احمد عربلو

اين كتاب كه از سبك جديدي براي بيان خاطرات استفاده كرده است با لحن جذاب خود مخاطبان نوجوان را هدف گرفته است. در بخشي از اين كتاب در خاطره‌اي آمده است: ” «بسيجي‏‌ها آنقدر دوستش داشتند كه يك روز وقتي حاج همت به اردوگاهي مي‏‌رفت تا به نيروهايش سر بزند، بچه‏‌هاي بسيجي‏ به طرف او هجوم ببرند تا او را ببوسند. حاج همت با زحمت زيادي از دست بچه‏‌ها خلاص شد. يك نفر حاج همت را ديد كه انگشتش را گرفته است و با خنده مي‏‌گويد: بي‏ا انصاف‏ها انگشتم را شكستند! او باور نمي‏‌كند؛ اما روز بعد، همه حاجي را مي‏‌بينند كه انگشت شستش را بسته است. هجوم بسيجي‏‌ها براي ديدن او آنقدر زياد بود كه راستي راستي انگشت حاجي را شكسته بودند!»

5- افلاكيان زمين (محمدابراهيم همت) / نشر شاهد / نگارنده:‌ محمدحسين عباسي ولدي

دفتر ششم مجموعه كتاب‌هاي افلاكيان زمين به معرفي شهيد حاج محمد ابراهيم همت، فرمانده لشكر 27 محمدرسول الله(ص)، مي پردازد. اين كتاب شامل دو بخش با نام‌هاي «در مسير زندگي» و «يادهاي ماندگار» است كه بخش اول به معرفي شهيد و چگونگي شهادت و بخش دوم به بيان خاطراتي درباره ايشان مي پردازد. در معرفي اين شهيد گرانقدر و از نقاط اوج بخش اول همين بس كه ايشان «فاتح خيبر بود و مالك اشتر».

6- از چشم‌ها 3؛ به مجنون گفتم زنده بمان(كتاب همت) / انتشارات روايت فتح / نگارنده: فرهاد خضري

مجموعه كتاب‌هاي “از چشم‌ها” كه به همت انتشارات روايت فتح منتشر مي‌شود در سومين كتاب خود به روايت ماجراها و خاطرات شهيد محمد ابراهيم همت از زبان دوستان، همسر، برادر و همرزمان او دارد. اين نوشته‌ها سعي دارد ما را با منش و زندگي اين شهيد بزرگ آشنا كند.

7- نيمه پنهان ماه2؛ همت به روايت همسر شهيد / انتشارات روايت فتح / نگارنده: حبيبه جعفريان

همسران شهدا با وجود تمام سختي‌هايي كه قبل و بعد از شهادت همسرانشان كشيده‌اند اما هيچ‌وقت خاطرات روزهاي خوش و گاهي هم سخت همراهي با همسران شهيدشان را فراموش نكرده‌اند. اين خاطرات اگر براي آيندگان ثبت نشود شايد ديگر زماني براي بازخواني آنها باقي نماند. در اين كتاب همسر شهيد محمد ابراهيم همت خاطراتي فراموش ناشدني و به يادماندني را از او روايت مي‌كند. خاطراتي از شبهايي كه همت با سر و روي خاكي و پاهاي گِلگرفته به خانه بازمي‌گشت و همسرش حتي از گفتن كلمه‌اي بازمي‌ماند. مي‌ترسيد اگر كلمه‌اي بگويد اشكش سرازير شود و… . مجموعه كتاب‌هاي نيمه پنهان ماه شامل مصاحبه‌ها و ثبت خاطراتي است كه توسط نويسندگاني كه خود زن بوده و با روحيات زنانه خوب آشنا هستند، ثبت شده و به نگارش در آمده است. به شما توصيه مي‌كنيم به كتاب‌هاي ديگر اين مجموعه نيز نگاهي اندازيد.

8- به روايت همت / نشر صاعقه / نگارنده: حسين بهزاد

«به روايت همت» در برگيرنده 32 درس- گفتار برگزيده از مجموعه مصاحبه‌ها، سخنراني‌ها، بيانات توجيهي و … شهيد محمد ابراهيم همت در حد فاصل بهار 1359 تا زمستان 1362 خورشيدي است كه طي يك روند پژوهشي توسط اين نويسنده جمع‌آوري شده است. بهزاد در اين كتاب با رجوع به آرشيوهاي مدارك ديداري، شنيداري و مكتوب موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌‌هاي دفاع مقدس سپاه محمد رسول الله، مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و چندين ماخذ آرشيوي ديگر فراهم آمده است. بر خلاف بسياري از كتاب‌هايي كه طي ساليان گذشته كه دوستان، همرزمان و نيروهاي رزمنده درباره شهيد همت سخن گفته‌اند در اين كتاب فصل به فصل كتاب بيان ديدگاه‌هاي شهيد همت به روايت خود وي است. كتاب باورها و ديدگاه‌هاي همت به عوالم لاهوت و ناسوت، تاريخ، سياست و فرهنگ را در دل پچيده‌ترين حوادث تاريخي دفاع مقدس را روايت مي‌كند.

9- ضربت متقابل / انتشارات سوره مهر / نگارنده: گل علي بابايي

عنوان دوم مجموعه (حماسه 27) با نام (ضربت متقابل)كه حوادث مربوط به سوابق رزمي تيپ 27 محمد رسول الله را در تابستان گرم و طولاني سال 1361 هم زمان با آغاز دوران فرماندهي شهيد محمد ابراهيم همت بر اين يگان و عمليات عظيم برون مرزي رمضان در جبهه شرق را بيان مي كند.

10- آن روز در كنار تو / نشر پيام فاطميون / نگارنده: محسن پرويز

اين كتاب به شكل داستان نوجوان از روايت شهيد همت و براي اين قشر به نگارش در آمده و براي اولين بار در كنگره بزرگداشت سرداران شهيد سپاه و 36هزار شهيد استان تهران به مخاطبان عرضه شد.

اگر مؤمن اختیار مرگش دست خودش بود یک لحظه در این دنیا نمی‌ماند!

دست نوشته مرحوم حاج آقای یحیی زاده به به خواهر طلبه ای که پدر از دست داده بود، در باره پدیده مرگ

باسمه تعالی

دختر صبورم ( پ – ح )
به تو سلام می‌کنم و پس از سلام، بدون هیچ‌گونه مقدمه ای در این نهمین شب ماه صیام سطوری را سیاه می‌کنم.


۱-از خدای بسیار مهربان، طلب می‌نمایم، به تو فرزند مهربانم در فراق پدر مهربانت، صبر بیشتری عنایت فرماید و امیدوارم در این سال و ماه علی (علیه‌السلام) به تو شیعه علی توانایی، صبر و بردباری در فراق بابایت علی را عنایت نماید؛ و این حقیر نیز رجاء واثق دارد، این دعا در حق تو مستجاب خواهد شد و همچنان سر بلند خواهی بود.۲-حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: لولا الاجال التی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفة عین «اگرمؤمن اختیار مرگش دست خودش بود یک لحظه در این دنیا نمی‌ماند»! ولی چه کنیم که تو، من، ما و همه مجبور به پذیرش قضاء و قدر الهی هستیم و ملزم هستیم در این ناملایمات و در هنگام وقوع چنین مصیباتی که مرگ بر ایمان از هر چیزی شیرین‌تر و گواراتر است، بسوزیم و بسازیم و تا اراده‌اش تعلق نگرفته است بمانیم!
۳- انسان وقتی می‌میرد بویژه اگر انسانی مؤمن باشد، حضوری بسیار فعال در خانه و کاشانه و در جمع اقوام و دوستانش خواهد داشت؛ و اگر تا هنگام حیات فقط هر جا که حضور دارد، می‌بیند و اطلاع می‌یابد، پس از مرگ، در همۀجاها حضور دارد، خانه و خانواده‌اش را می‌بیند، در همان لحظه فرزند دیگرش که چه بسا ده‌ها یا صدها کیلومتر دورتر است، می‌بیند، در ناراحتی‌ها و بر اندوه های همۀ آن‌ها ناراحت و اندوهگین می‌شود و در شادی‌های آن‌ها شاد و…
پس دختر خوب و مهربانم مواظب باش اگر تو بابا را نمی‌بینی و اگر تو در حوزه و اینجا حضور داری، پدرت نیز حالا در اینجا حضور دارد، دیگر دیوارها و فاصله‌ها مانع سر راه نیست، مواظب باش! مبادا! او را اندوهگین نمایی!
۴- جسارت به پدرت و به تو نمی‌نمایم، خود را لایق اینکه پدرت بدانم، نمی‌دانم ولی هر چه هستم و به هر عنوان مرا قبول داری، واقعاً دوست دارم به مصداق آنچه حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: که مؤمن حزنش را در قلبش نگه می‌دارد و ظاهر نمی‌سازد، حزن خود را ظاهر نسازی و حتی برای خوشحال نمودن روح پدرت، در قلب نیز محزون نباشی!

yahyazadeh (158)

ساعت ۱۸:۳۰
سه شنبه ۱۵ / ۹ / ۷۹

لازم به ذکر است که ایشان یکی از نخبگان استان یزد بود روحش شاد وراهش پر رهرو باد.

آیا زن و شوهر در آخرت هم می توانند با هم زندگی کنند؟

 

زنان ومردانى که در دنیا همسر یکدیگرند،اگر هر دو با ایمان باشند در آنجا نیز به هم ملحق میشوند و دربهترین شرایط زندگى میکنند وحتى بیان شده که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است.
در روایات آمده که اگر همسر زن،اهل بهشت بود، او را اختیار میکند والا یک مرد ازمیان مردان بهشتى برمیگزیند.

روایت دختر آمریکایی که خاک شلمچه را با خود به نیویورک برد

فرمانده قرارگاه خاتم‌الأوصیا گفت: یک دختر آمریکایی‌الأصل در شلمچه جلوی مرا گرفت و گفت که می‌شود ذره‌ای از این خاک شلمچه را به نیویورک ببرم؟
حسین یکتا صبح امروز در دومین یادواره سرداران و شهدای حوزه مقاومت بسیج والفجر درازی و ششمین یادواره 15 شهید روستای زائر عباسی شهرستان دشتی، اظهار داشت: آن چیزی که امروز مشاهده می‌کنیم آن است که حکومت شهدا بر دل‌ها آغاز شده است و هرجا می‌رویم شاهد برگزاری یادواره شهدا هستیم.



راوی دوران هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: یک دختر آمریکایی‌الأصل در شلمچه جلوی مرا گرفت و  گفت می‌شود ذره‌ای از این خاک شلمچه را به نیویروک ببرم؟ گفتم برای چه پاسخ داد موضوع خاک نیست موضوع سوالی است که دارم و می‌خواهم هر وقت دلم تنگ شد این خاک را بو کنم پس از سخنان این دختر به یاد سخنان حضرت امام افتادم که فرمودند تا قیامت مزار و مقتل شهیدان دارالشفای عاشقان، عارفان و دلسوختگان است.

یکتا خاطرنشان کرد: دختر ارمنی دنبال تابوت شهدا راه می‌افتد ومی‌گوید تابوت شهید را به من بدهید تا به خانه ببرم و مادر ارمنی می‌گوید تابوت شهید گمنام را به من بدهید تا تا آن تابوت مرا خاک کنند.

وی اضافه کرد: امروز حکومت شهدا بر عالم آغاز شده است و کجاست صدام، کجاست قذافی و مبارک امروز نام و یاد امام (ره) و شهدا در دنیا می‌درخشد و برنده اصلی ما هستیم.

فرمانده قرارگاه خاتم‌الأوصیا افزود: در کشور اندونزی در مراسم یادواره شهدا بیش از 10 هزار نفر شرکت می‌کنند و هر کس عاشق خدا شود خدا عاشق او می‌شود.

یکتا با بیان اینکه شهدا برکت نظام هستند، گفت: در ابتدای دولت نهم مشکل اعتبار راهیان نور داشتیم وقتی فیلم مادر شهید را بردم در هیئت دولت تحت تاثیر قرار گرفتند و مشکل بودجه راهیان نور حل شد.

وی تصریح کرد: حزب‌اللهی انقلابی در مقابله با جنگ نرم دشمن خط را می‌شکنند و در این نبرد فرهنگی قطعا پیروز خواهند شد.

فرمانده قرارگاه خاتم‌الأوصیا افزود: شهدا چراغ راه ما هستند و امروز نبرد بزرگی بین ما و دشمن شروع شده است اگر به سیره شهدا عمل کنیم در این نبرد یاری دین خدا کرده‌ایم در غیر اینصورت جا خواهیم ماند.
به نقل از:سپاه الغدیر یزد