
فضیلت ماه شعبان
سه شنبه 01/12/02
ماه شعبان ماهی است که روزی مؤمنان برای ماه مبارک رمضان افزون می شود، و بهشت در این ماه زینت می شود. به دلیل آنکه روزی مؤمنان در این ماه برای ماه رمضان تقسیم بندی میشود، نام این ماه را شعبان قرار دادهاند. ماه شعبان ماهی است که به اعمال خوب انسان هفتاد برابر پاداش داده میشود، و کارهای زشت انسان آمرزیده میشود، و مورد مؤاخذه واقع نمیگردد و عمل نیک پذیرفته میگردد. خدا به بندگان نیک خود مباهات مینماید، و از عرش عظمت و قدرت خود به روزهداران و عبادت کنندگان نظر رحمت میافکند، و به سبب ایشان به حاملان عرش خود مباهات مینماید…».
برخی از اعمال ماه شعبان

سالروز تولد حاج شیخ عبدالکریم حائری مهرجردی
چهارشنبه 01/01/03
سوم فروردین۱۳۰۱ تأسیس حوزه علمیه قم توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی طاب ثراه
✅ یک قرن جود و جهاد و اجتهاد با محصولی چون انقلاب اسلامی با پرورش رهبری چون روحالله الموسوی الخمینی ره
✳️در شصت كيلومتري يزد در روستاي مهرجرد؛ مرد پاكدل و پرهيزگاري به نام محمّد جعفر زندگي ميكرد. او چون نياكان خود به كار كشاورزي اشتغال داشت و از همين راه امرار معاش ميكرد. محمّدجعفر پس از آنكه جواني برومند گشت، از همان روستا همسري انتخاب كرد و زندگي تازهاي را آغاز نمود و با اشتياق به انتظار فرزندي نشست. امّا اين انتظار سالها طول كشيد، جوانيِ او سپري گشت و دوران نشاطش به سرآمد، امّا او همچنان بدون فرزند بود. ديگر زندگي در نظرش تاريك مينمود؛ از يك طرف سپري شدن دوران جواني و از طرف ديگر اشتياقِ داشتنِ فرزند، آرامش را از وي سلب و زندگي شيرين و بيدغدغهاش را ناآرام ساخته بود. در چنين شرايط روحي تصميم گرفت براي صاحب فرزند شدن ازدواج كند.
ابتدا قضيه را با همسرش در ميان نهاد و رضايت او را به دست آورد، سپس با هدفي مقدّس از بيوه زني، كه خود فرزند يتيمي نيز داشت، تقاضاي ازدواج موقّت كرد. چند روزي گذشت؛ آن روز براي اوّلين بار محمّدجعفر به خانة همسر دومّش رفته بود. آن زن براي راحتي شوهرِ جديدش، ميخواست دختر يتيمش را از خانه به بيرون بفرستد، ولي دخترك يتيم قبول نميكرد، از قضا هوا هم سرد بود و دخترك ميلرزيد و ميگفت:« مادر! من در اين هواي سرد به كجا بروم؟» مادر هم سعي ميكرد او را به عناويني راضي كند كه بيرون برود. محمّدجعفر اين صحنه را ميبيند و بسيار ناراحت ميشود. همان لحظه بقية مدّت باقيماندة مقرّر در عقد ازدواج را ميبخشد و مَهرية او را به تمام و كمال ميدهد و با خداوند به اين مضمون مناجات مي كند:
? «خدايا! من ديگر براي فرزند به خانة كسي نميروم تا مبادا دل طفل يتيمي براي خاطر من آزرده شود، تو اگر ميخواهي قدرت داري كه از همان زن كه تا به حال فرزند نياورده به من فرزند عطا كني و اگر نخواهي هم خود داني. خدايا! امر موكول به توست. ميخواهي فرزند از همان اوّلي بده، ميخواهي نده.»
اين روز در زندگي محمّدجعفر روز فرخنده و مباركي گرديد. در اين روزِ به يادماندني، خلوص و صفاي دل محمّدجعفر با زبان نيايش او به هم آميخت و دعايش در پيشگاه خداوند مورد اجابت قرار گرفت. به طوري كه سال بعد خانة پر از صفاي او به نور جمال كودكي منوّر گرديد. اين كودك بعدها حوزة علمية قم را تأسيس كرد. او آيتالله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (حدود 1280-1355 قمري) بود.
خود او بعدها نقل ميكرد: «وقتي كه بچّه بودم به مقتضاي كودكي خيلي شيطنت ميكردم، در اين مواقع مادرم ميگفت: تقصيري نداري! بچّهاي كه به زور از خدا بگيري، بهتر از اين نميشود.»?
? ر.ک: سرّ دلبران ص 44.
#آیتالله_مؤسس
#صدسالگی_حوزه_علمیه_قم
#خنده_حلال
? قرار ما، قرارگاه معنویت ?
╭┅────????───┅╮
? @Gh_Manaviyat ?
╰┅──────────??

کسب درآمد از کاشت ناخن
شنبه 00/11/30
کسب درآمد از کاشت ناخن
? سؤال: آیا کسب درآمد از خدمات #کاشت_ناخن ، جایز است؟
✅ جواب: اگر #ناخن_مصنوعی ، قابل برداشتن باشد، کاشتن آن و دریافت دستمزد به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر برداشتن آن ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، کاشتن ناخن (بدون ضرورت غیر قابل اجتناب) و دریافت دستمزد، جایز نیست.
#احکام_کسب_و_کار

15 توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی برای یک زندگی مومنانه
دوشنبه 00/11/11
*١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی برای یک زندگی مومنانه که فوق العاده است:*
١. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .
٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
٣. اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .
۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است ، حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .
۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظرت کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن .
۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد .

((روایتی مستند از زندگی #شهیدمحسنوزوایی))
دوشنبه 00/11/11
یکمحسنعزیز
((روایتی مستند از زندگی #شهیدمحسنوزوایی))
«روزی در میانه هجدهسالگی شبیه ما بود. شبیه ما آدمهای معمولیِ این روزها و نه حتی آدمهای نسلِ خودش. میتوانست خوش باشد و بیخیالِ همهچیز رشد کند و به پول و شهرت و هر چیزی که میخواست برسد.
میتوانست به تاریخ گره نخورد؛ در روزگاری که تاریخ، زیادی گره خورده بود.
ولی افتاد به باز کردن یک به یک گرههایی که سر راه رشد کشورش افتاده بود و یا در لحظه میافتاد. استبداد، فقر، استعمار، جنگ.
با دست، با دندان، با جان. یکی را که باز میکرد، گره کورتری جلوی راهش سبز میشد.
عادت به کارهای سخت نداشت.
اما آدمِ کارهای سخت شد. بس که امید داشت به حل مشکلها و نمیترسید از خطر کردن و ناامید نمیشد از شکستها.
گرهها جلویش غول میشدند و او از هفت خان میگذشت تا آنها را باز کند و گاهی هفت وادی سخت را باید میگذراند که قسمتی از جغرافیای مردم را از دست بدقلقیِ تاریخ نجات بدهد.
روزی که در میانه بیست و دوسالگی، از جانش برای باز کردن گرهی مایه گذاشت، اصلاً شبیه آدمهای معمولی نبود.
نه آدمهای معمولیِ نسل خودش و نه آدمهای نسل ما و نه حتی نسل گذشتهاش.
این کتاب شرح یک سفر چهار ساله است.
چهارسالی که در آن کسی از یک آدم معمولی به یک قهرمانِ فراموش نشدنی تبدیل شده است.
شرح یک سفر چهارساله جذاب و رو به رشد. یک سفرِ عمودی.
#معرفی_کتاب
نویسنده: فائضهغفارحدادی