چشمی که براي رسيدن به نعمت هاي بهشت خندان است!

​چه كسي براي حسينم گريه مي كند؟

هنگامي كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شهادت حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاي او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:

- پدر جان! اين گرفتاري چه زماني رخ مي دهد؟

رسول خدا فرمود:

- زماني كه من و تو و علي در دنيا نباشيم.

آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:

- چه كسي بر حسينم گريه مي كند، و به عزاداري او قيام مي نمايد؟

پيامبر فرمود:

- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بيتم، و مردان بر مردان گريه مي كنند و در هر سال، عزاداري او را تجديد مي كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براي زنان شفاعت مي كني و من براي مردان، و هر كه بر گرفتاري حسين گريه كند، دست او را مي گيريم و داخل بهشت مي كنيم. فاطمه جان! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمي كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براي رسيدن به نعمت هاي بهشت خندان است!

منبع: کتاب داستانهای بحارالانوار. نویسنده: محمود ناصری پاییز 78

انواع قلوب در قرآن

❤️بيست نوع قلبي که به انها قرآن کریم اشاره کرده❤️

❤️القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي . 

{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }

❤️القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ }

❤️ القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }

❤️القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }

❤️القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }

❤️القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }

❤️القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }

❤️القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }

❤️القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام .

{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }

❤️القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد .

{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }

❤️القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست .

{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }

❤️ القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند .

{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }

❤️القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان .

{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }

❤️القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .

{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }

❤️القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند .

{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }

❤️القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است .

{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }

❤️القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد .

{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }

❤️الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند .

{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }

❤️القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند .

{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }

❤️القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است .

{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }

اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان

…………

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِین

باب شهادت

منتظران به گوش باشید

نقطه ضعف مردم در عزاداری

​❌ در جریان مجالس عزاداری و وعظ و خطابه، امروز دو نقطه ضعف در مردم هست؛

 یکی اینکه علاقه شدید دارند که در مجالس، اجتماع و ازدحام زیاد شود، دیگر اینکه می‏ خواهند از لحاظ گریه، مجلس بگیرد و شور بپا شود و کربلا شود.

اینجاست که یک خطیب، سر دوراهی قرار می‏گیرد: ازدحام را زیاد کند و مجلس را کربلا کند، یا حقایق را بگوید که احیاناً نه ازدحام می‏شود و نه شور و واویلا.

علما باید با عوامل پیدایش تحریفات مبارزه کنند، جلو تبلیغات دشمنان را بگیرند، دست دشمنان را کوتاه کنند، با اسطوره سازی‏ها مبارزه کنند. مثلًا کتاب لؤلؤ و مرجان حاجی نوری یک نوع قیام به وظیفه به نحو شایسته است که این مرد بزرگ کرده است و ما امروز از نتیجه کار  این مرد بزرگ استفاده می‏کنیم.

?حماسۀ حسینی، ج 2، ص:197