حضرت علی(ع) چرا از همسر خود دفاع نکرد؟

شبهات_وهابیت  ?شیعیان علی را شجاع و پهلوان عرب میدانند، پس چرا درماجرای غصب خلافت و حمله به خانه اش، از همسر خوددفاع نکرد؟ يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابي‌ها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مى‌كنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاع‌ترين فرد زمان خود بود و… عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه‌ پاسخ‌هاى گوناگونى داده‌اند كه به اختصار به چند نكته بسنده مى‌كنيم. ✅عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب: اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمى‌كرد كه اين فكر را حتى از مخيله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است. سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مى‌نويسد: عمرآتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»! علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى» ✅تسليم وصيت پيامبر اكرم (ص): اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگي‌اش، مطيع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واكنش وامى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمى‌داد. آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبت‌هاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد. امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آن‌ها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانه‌تر بوده است. ✅در خطبه سوم نهج البلاغه مى‌فرمايد: در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آورده‏اند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد. ✅(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به غارت میبرند.  منابع:كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568 خطبه سوم نهج البلاغه

چرا خواص از دستور خداوند در غدیر خم #تبعیت نکردند؟

✅با وجود همه مدارک و اسناد مسلم تاریخی که در منابع دسته اول اهل سنت وجود دارد، با وجود تاکید شدید و صریح خداوند در #منصوب نمودن امیرالمومنان، و علیرغم تاکیدات واضح پیامبر اسلام، چرا بلافاصله پس از #ارتحال ایشان، خواص(ابوبکر، عمر، انصار و مهاجر) از دستور الهی #تبعیت نکردند؟

✅طبیعتا نمیتوان گفت همگی فراموش کردند، از طرفی بسیاری از اصحاب نظیر سلمان،ابوذر، طلحه و زیبر… با انتخاب ابوبکر #مخالفت کرده و در خانه علی(ع) تجمع نمودند.

✅دلایل سیاسی و اجتماعی زیادی در عدم #تبعیت خواص میتوان برشمرد، اما در اینجا بهتر است از بُعد روانشناختی به #شخصیت خواص پرداخت.

✅بدون شک یکی از دلایل عدم تبعیت از دستور خداوند، #حسادت سران به قریش و انصار به جوان ۳۳ ساله ای بود که در مدح و منزلت او آیات فراوانی نازل شده بود. امير المؤمنين عليه السلام، #حسادت ديگران را سبب دور شدن خلافت از خودش مي داند، چگونه قومتان شما را از اين مقام [يعنى خلافت] باز داشتند، در حالى كه، از ديگران سزاوارتر بدان بوديد چنين پاسخ دادند که آنها نسبت به ایشان #حسادت داشتند. خطبه ۱۶۲ نهج البلاغه دلیل دیگر را باید در #كينه قريش از كشته شدن پهلوانانشان توسط امير المؤمنين عليه السلام جستجو کرد.

✅ابن طاوس از پدرش نقل مي كند كه گفت : به امام سجاد عرض كردم : چرا قريش علي عليه السلام را دوست نداشت ؟ فرمود : چون سران آنان را به #جهنم فرستاد و براي بازماندگانشان جز عار وننگ چيزي باقي نگذاشت. تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ، ص 290 .

✅علي عليه السلام مي گويد:  از رسول خدا(ص) پرسيدم: چرا گريه مي كني ؟ فرمود : كينه هايي در سينه ها حبس شده اند كه پس از رفتن من سرباز خواهند نمود. عرض كردم : آيا دين من سالم خواهد ماند؟ فرمود: آري دينت سالم مي ماند. المعجم الكبير،ج11 ، ص60

✅اساسا در عرصه #سیاست بررسی شخصیت و بُعد روانشاختی خواص بسیار اهمیت دارد، همانگونه که در ماجرای فتنه سال ۸۸ رهبر انقلاب نیز ریشه برخی از مخالفتها را در #کینه شخصی افراد از نظام به دلیل کنار ماندن از پست و مقام یا شنیدن پاسخ منفی میدانستند.

#علیرضا_زادبر https://t.me/joinchat/AAAAADvV7pY_b_pIaHwEmg

امتیاز سادات؟!

 آیا امتیاز سیادت بگونه‌ای است که مجازات سادات گناهکار کمتر از دیگران باشد؟

سادات به جهت انتساب به پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) از برخی شرافت‌ها و امتیازات برخوردارند،اما در مقابل، اشتباهات یک سید نیز ممکن است مجازات‌های بیشتری را برای او به دنبال داشته باشد. از امام رضا(ع) در این باره سؤال شد، ایشان فرمودند؛ منکران از نسل ما برایشان دو برابر گناه نوشته می‌شود و نیکو کاران از ما دو برابر پاداش خواهند داشت: «سألت الرضا (ع) قلت له الجاحد منکم و من غیرکم سواء فقال الجاحد منا له ذنبان و المحسن له حسنتان»

کلینی، محمد بن یعقوب، کافی،جلد 1صفحه 378 

حکایت خواندنی مقام معظم رهبری از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

​?

?مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تبریزى معروف -که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحب‌دلِ زمان خودش بوده است- اوایلى که براى تحصیل وارد نجف شد، با این‌که طلبه بود ولى به شیوه اعیان و اشراف حرکت مى‌کرد. نوکرى دنبال سرش بود و پوستینى قیمتى روى دوشش مى‌انداخت و لباس‌هاى فاخرى مى‌پوشید؛ چون از خانواده اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‌التجار بوده یا از خانواده ملک‌التجار بودند. 

?ایشان طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آن‌که توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى -که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّى بزرگان مى‌رفتند در محضر ایشان مى‌نشستند و استفاده مى‌کردند- راهنمایى شد.

?روز اولى که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیئتِ یک طلبه اعیان و اشراف متعین به درس آخوند ملاحسینقلى همدانى مى‌رود، وقتى‌که مى‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلى همدانى، از آن‌ جا صدا مى‌زند که همان‌جا -یعنى همان دمِ در، روى کفش‌ها- بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همان‌جا مى‌نشیند. البته به او بر مى‌خورد و احساس اهانت مى‌کند، اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهى او را پیش مى‌برد. جلسات درس را ادامه مى‌دهد. استاد را -آن‌چنان‌که حق آن استاد بوده- گرامى مى‌دارد و به مجلس درس او مى‌رود.

?این، شکستن آن منِ متعرضِ فضولِ موجب شرکِ انسانى، در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگ‌بینى و خودشگفتى و براى خود ارزش و مقامى در مقابل حق قایل شدن را از بین مى‌برد و او را وارد جاده‌اى مى‌کند و به مدارج کمالى مى‌رساند که مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود، قبله اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست.

?بنابراین قدم اول، شکستن منِ درونى هر انسانى است که اگر انسان، دائم او را با توجه و تذکر و موعظه و ریاضت -همین‌طور ریاضت‌ها- پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونى خواهد شد.۱۳۶۹/۰۱/۳

? یازدهم ذیحجه، سالروز وفات عارف بزرگ، میرزا جوادآقا تبریزی

? @Rasayeandisheh

ثمرات حکومت اسلامی برای حوزه

گسترش توجه به دين و معنویت در سطح عالم، راز تجدید حیات حوزه، ارزش‌های انقلاب است.

جوهر حيات و رشد و بالندگى حوزه، مرهون انقلاب اسلامى و امام(ره) و مجاهدت‌هاى ايثارگران است.

انقلاب اسلامی، يك راه تازه در زندگي انسان باز كرده است. 

خط كلّى نظام اسلامى، رسيدن به تمدّن اسلامى است. 

بازگشت به عرصهء اجتماعی، حق انقلاب بر حوزه است. 

زمینهء ایجاد پايگاه‌هاي رفيع سياسي، اقتصادي و انساني برای حوزه در دنیا

مطرح شدن اسلام به عنوان يك پرچم برافراشته و سخن جاذبه‏دار و داعيه‏دار بعد از سال‌ها اضمحلال و انزواى مطلق در تمام دنيا

اقامه دین، به جای درس و بحث صرف، محور حرکت حوزه‌ها شد.

ایجاد فضاى مناسب براى رشد و تكامل حوزه

ارتقاء جایگاه و نفوذ روحانیت

ارتقاء سطح اندیشه و فکر و نگرش به مسائل حوزه به برکت انقلاب و نهیبی که امام(ره) به حوزه‏ها زد و همه را بیدار کرد.

 منبع: نشریه حاشیه