کارنامه یک کاسب

منبع: نارین نیوز

جوان در كلام امام صادق(ع)

اشاره: در مكتب مترقى اهل بيت توجه ويژه اى به جوانان و نوجوانان شده است و هر كدام از امامان معصوم(ع) به نوعى به اين گروه اجتماعى پرداخته اند. آنچه پيش رو داريد، نگاهى گذرا به جوانان از ديدگاه حضرت صادق(ع) است. هدايت جوانها بعد از اينكه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسيان به شهادت رسيد و او دست به قيام زد و مردم را به سوى حق دعوت نمود، حضرت امامصادق(ع) به عنوان راهنمايى به او فرمود: «يا ابن اخى عليك بالشّباب ودع عنك الشّيوخ؛(1) اى فرزند برادرم! جوانان را درياب و پيران را رها كن!» امام صادق(ع) در روايات ديگر نيز اين مسئله را بيان نموده اند كه جوانها زودتر حرف حق را مى پذيرند و به سوى خير و نيكى مى شتابند و آمادگى بيشترى دارند. از جمله، از اسماعيل بن عبدالخالق چنين نقل شده است كه من شنيدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل مى پرسيد: به بصره رفتى؟ گفت: بلى، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام چگونه يافتى؟ گفت: به خدا سوگند كه شيعيان اندك اند و تلاشهايى كرده اند، امّا آن هم اندك است. آن گاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «عليك بالاحداث فانّهم اسرع الى كلّ خيرٍ؛(2) بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) كه آنان در (پذيرش) هر نيكى و خيرى با شتاب ترند.» تجربه پيروزى انقلاب اسلامى و حضور جوانان در صحنه هاى مختلف، و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانيت و رهبرى انقلاب، و همين طورحضور تمام عيار جوانان در صحنه هاى مختلف جنگ تحميلى، دوران سازندگى و پيشرفتهاى علمى، مهر تأييدى است بر مضامين احاديثى كه مطرح گشت. جوان و كسب دانش فراگيرى دانش در جوانى همچون نقشى است بر سنگ كه تا پايان عمر، انسان را همراهى مى كند، از اينرو هر كس هرچه دارد، از جوانى دارد، بههمين سبب است كه پيشوايان دينى سخت بر اين مسئله سفارش كرده اند كه در جوانى دنبال علم و دانش باشيد. در كلام الهى نيز دوره جوانى، دوره منحصر به فردى است. آنجا كه در قرآن كريم مى فرمايد: «و لمّا بلغ أشدّة و استوى آتيناه حكماً و علماً؛(3) چون به حدّ رشد و كمال خويش رسيد، به او علم و حكمت عطا كرديم.» امام صادق(ع) در تفسير آن فرموده اند: «اشدّه ثمانى عشرة سنةٌ و استوى التحى؛(4) اشدّ يعنى هجده سالگى و استوى يعنى ريش درآورد.» امام صادق(ع) مى فرمايند: «لست احبّ ان ارى الشّابّ منكم الّا غادياً فى حالين امّا عالماً او متعلّماً فان لم يفعل فرّط و ان فرّط ضيّع فان ضيّع اثم و ان اثم سكن النّار والّذى بعث محمّداً بالحقِّ؛(5) دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانشجو. اگر (جوانى) چنين نكند، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه كرده است و اگر گناه كند، سوگند به آنكه محمد(ع) را به حق برانگيخت، دوزخ جايگاه او خواهد شد.» به همين سبب است كه جوانان بايد از عمر خويش استفاده كافى ببرند تا بعداً پشيمان نگردند. جوان و عبادت بهترين دوران براى رشد معنوى و بالندگى روح انسان، دوران جوانى است. انبياى بزرگوار كه لياقت دريافت وحى و افتخار رسيدن به نبوت را پيدا كردند، بر اثر عبادتهاى دوران جوانيشان بود.پيامبر اكرم(ع) فرموده اند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پيشه، نزد فرشتگان افتخار مى كند، در حالى كه مى فرمايد: بنده ام را بنگريد! براى من خواسته هاى نفس خود را كنار نهاده است.»(6) حضرت صادق(ع) نيز بر اين امر تأكيد نموده است، آنجا كه فرمود: «انّ أحبّ الخلائق الى اللّه تعالى شابٌّ حدث السّنّ فى صورةٍ حسنةٍ جعل شبابه و ماله فى طاعة اللّه تعالى ذاك الّذى يباهى اللّه تعالى به ملائكته فيقول عبدى حقّاً؛(7) به راستى كه دوست داشتنى ترين مردم نزد خداوند، جوان كمسال و خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى اش را در راه فرمانبرى از خداوند بزرگ قرار داده است. آنكه خداوند بزرگ به وى نزد فرشتگان افتخار مى كند و مى فرمايد اين بنده حقيقى من است.» امام صادق(ع) كه بيش از ديگران به سخنان خويش عمل مى كرد، در جوانى اهل بيش ترين عبادت بود. ايشان مى فرمايند: «اجتهدت فى العبادة و اناشابٌّ فقال لى أبى يا بنىّ دون ما أراك تصنع فانّ اللّه عزّ وجلّ اذا أحبّ عبداً رضى عنه باليسير؛(8) در جوانى بسيار در عبادت مى كوشيدم. پدرم به منفرمود: فرزندم! از آنچه انجام مى دهى، كم كن، زيرا خداوند عزيز و جليل اگر بنده اى را دوست بدارد، با عبادت كم هم از او خشنود مى گردد.» آثار عبادت در جوانى عبادت در هر سنّ و سالى، آثار گرانسنگى دارد، امّا در جوانى آثار و بركات ويژه اى به همراه خواهد داشت. از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: پيامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جوانى را در مسجد ديد كه از شدّت بى خوابى سر مى جنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در كاسه سر فرو رفته بود. پيامبر(ع) به وى فرمود: جوان! چگونه صبح كردى؟ گفت: اى پيامبر! با يقين صبح كردم.پيامبر(ع) از سخنش شگفت زده شد و فرمود: هر يقينى حقيقتى دارد. حقيقت يقين تو چيست؟ گفت: اى پيامبر!يقين من همان است كه مرا اندوهگين ساخته و شبها بيدار نگاهم داشته و روزها (با روزه دارى) تشنه ام كرده است. خود را از دنيا و آنچه در آن است، رها ساختم. گويا بر عرش پروردگارم مى نگرم كه براى رستاخيز برپا شده، و مردم براى حسابرسى از قبرها سر برآورده اند و من در ميان آنانم. پيامبر خدا به يارانش فرمود: او بنده اى است كه خداوند دلش را به نور ايمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه دارى نگهدار! جوان گفت: اى رسول خدا!برايم دعا كن كه همراه تو به شهادت نايل آيم! پيامبر(ع) برايش دعا كرد. چيزى نگذشت كه در يكى از جنگهاى پيامبر شركت جست و پس از به شهادت رسيدن نه نفر، به شهادت رسيد و او دهمين نفر بود.»(9) همراهى با پدر از امورى كه حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نموده اند، اين است كه آنها نبايد همراهى پدر را رها كنند. خصوصاً در اين دوران كه دوستان ناباب و دزدان فكر و ايمان فراوان اند كه بر ضرورت اين كار مى افزايد، چرا كه پدر دلسوز هميشه مواظب است كه خطر انحراف جوانش را تهديد نكند. حضرت صادق(ع) فرموده اند: «دع ابنك يلعب سبع سنين و يؤدّب سبع سنين و الزمه نفسك سبع سنين؛(10) بگذار فرزندت هفت سال بازى كند (و آزادباشد) و هفت سال تربيت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.» جوان و خوش اخلاقى اخلاق نيك براى همه لازم، مفيد و مثمر ثمر است، چنان كه امام صادق(ع) مى فرمايند: «حسن الخلق من الدّين و هو يزيد فى الرّزق؛(11) خوشخلقى بخشى از دين است و روزى را افزون مى كند.» اما اين امر براى جوان زيباتر، مفيدتر و لازم تر است. ايشان در جاى ديگرى چنين مى فرمايند كه هرگاه ورقة بن نوفل بر خديجه دختر خويلد وارد مى شد، به وى چنين سفارش مى كرد: «اعلمى أنّ الشّاب الحسن الخلق مفتاحٌ للخير مفلاقٌ للشّر؛(12) بدان كه جوان خوش اخلاق، كليد خوبيها و قفل بديها است…». جوان و ازدواج از مهم ترين دغدغه هاى دوران جوانى، مسئله ازدواج است. هر جامعه كه امر ازدواج جوانها را به خوبى و سادگى حل نموده، كم تر دچار انحرافاتاست. و هر جامعه اى كه نسبت به اين امر بى تفاوت بوده، ضربه هاى سختى از ناحيه انحرافات جنسى جوانان خورده است، به همين سبب، پيامبراكرم(ع) و امام معصوم(ع) طرحها و راهكارهاى مفيدى براى اين مسئله انديشيده اند. پيامبراكرم(ع) فرموده اند: «هر جوانى كه در سنّ كم ازدواج كند، شيطان فرياد بر مى آورد كه «واى بر من! واى بر من! دو سوّم دينش را از دستبرد من مصون نگه داشت.» پس بنده در يك سوّم باقى مانده، تقواى الهى پيشه سازد.»(13) حضرت صادق(ع) نيز بر اين امر به عنوان يك راهكار مهم تأكيد دارند، آنجا كه مى فرمايند: «جوانى از انصار به نزد پيامبر(ع) آمد و از نيازمندى اش نزد ايشان شكوه كرد. پيامبر(ع) به وى فرمود:«ازدواج كن!» جوان گفت: خجالت مى كشم بار ديگر نزد پيامبر(ع) باز گردم (و بگويم كه با دست خالى چگونه ازدواج كنم؟!) آن گاه مردى از انصار به وى رسيد و گفت: دخترى زيبا دارم. پس آن را به ازدواج آن جوان درآورد. از آن به بعد، خداوند در زندگى او گشايشى ايجاد كرد. جوان نزد پيامبر آمد و داستان را باز گفت. آنگاه پيامبر خدا(ع) فرمود: اى جوانان! بر شما باد به ازدواج.»(14) اين دسته از احاديث، اين حقيقت را ثابت مى كند كه در ازدواج، داشتن تمكّن مالى شرط نيست، بلكه حتى ممكن است ازدواج سبب تمكّن مالى نيز شود. زمينه گناه در جوانى راز اينكه امامان ما اين همه بر امر ازدواج تأكيد داشته اند، اين است كه با توجه به اينكه شهوت جنسى در دوران جونى در اوج خود قرار دارد، زمينه گناهان ناشى از آن بيشتر است و با عدم ازدواج، احتمال آلودگى به گناهان بيشتر است. امام صادق(ع) فرموده اند: «وقتى يوسف با همسر سابق عزيز(مصر) ازدواج كرد، او را باكره يافت. به وى گفت: چه چيزى تو را بر آن كار (زشت كه قبلاً نسبت به من كردى) واداشت؟ گفت: سه خصلت: جوانى، ثروت و اينكه همسر نداشتم.(يعنى پادشاه ناتوانى جنسى داشت)(15) اين حديث نشان مى دهد كه يكى از عوامل انحرافات جنسى، عدم ارضاء صحيح ميل جنسى در دوران جوانى است. حضرت صادق(ع) در جاى ديگر فرموده اند: «روز قيامت، زنى زيبا آورده مى شود كه به خاطر زيبايى اش فريب خورده است. زن مى گويد: خدايا! مرا زيبا آفريدى و گرفتار شدم. مريم آورده مى شود و گفته مى شود تو زيباترى يا اين؟او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد. و نيز مرد(جوان و) زيبايى آورده شود كه به خاطر زيبايى اش (در دوران جوانى) فريفته شده است و مى گويد:پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و چنين گرفتار زنان شدم. در اين هنگام يوسف(ع) آورده مى شود و به وى گفته مى شود: تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد.» سفارش به جوانان حضرت صادق(ع) براى اصلاح جوانان توصيه هاى مهم و كارسازى دارند كه به نمونه هايى اشاره مى شود: الف. ايشان در حديثى مى فرمايند:«يا معشر الاحداث اتّقوا اللّه و لاتأتوا الرّؤساء دعوهم حتّى يصيروا أذناباً لاتتّخذوا و الرّجال و لائج من دون اللّه انا و اللّه خيرٌ لكم منهم ثمّ ضرب بيده الى صدره؛(16) اى گروه جوانان! تقوا پيشه كنيد و نزد رئيسان نرويد. رهايشان كنيد تا زمانى كه از رياست بيفتند. مردان (شخصيّتهاى برجسته) را به جاى خداوند دوست همراز مگيريد. به خدا سوگند! من برايتان بهتر از آنان هستم. آن گاه با دست بر سينه اش زد(يعنى به جاى ما به دنبال رهبران ستمكار نرويد).» در اين حديث گرانسنگ حضرت به چند نكته اشاره نموده اند: 1ـ تقوا و پاكى را پيشه سازيد. 2ـ به دنبال رؤسا و مقام داران نباشيد. 3ـ شخصيت زده نشويد. 4ـ ما را در زندگى رها نكنيد كه از هر نظر مصالح شما را تأمين مى كنيم. ب. آن حضرت در جاى ديگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل نموده است. آنجا كه مى فرمايد: «يا بنىّ ايّاك و الضّجر و سوء الخلق و قلّة الصّبر فلايستقيم على هذه الخصال صاحب و الزم نفسك التّؤدة فى امورك و صبّر على مؤونات الاخوان نفسك و حسّن مع جميع النّاسخلقك؛(17) فرزندم! بپرهيز از گرفتگى و بد خُلقى و ناشكيبايى، چرا كه با اين خصلتها، دوستى استوار نمى ماند. آرامش و وقار را در كارهايت حفظ كن و خود را بر هزينه كردن براى برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نيكو ساز.» پى نوشت ها: 1. كافى، محمد بن يعقوب كلينى، بيروت، دارصعب و دارالتعارف، 1401 ق، ج 1، ص 362، ح 17. 2. همان، ج 8، ص 93، ح 66. 3. سوره يوسف، آيه 22. 4. معانى الاخبار، ابن بابويه قمى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1361 ش، چاپ اوّل، ص 226. 5. امالى، طوسى، قم، دارالثقافة للنشر،1414 ق، ص 303، ح 604. 6. ر.ك: كنزالعمّال، متقى هندى، بيروت، مؤسسة الرسالة، ج 15، ص 776، ح 43057. 7. اعلام الدين، حسن ديلمى، قم مؤسسه آل البيت، ص 120. 8. اصول كافى، ج 2، ص 87، ح 5. 9. ر.ك: كافى، ج 2، ص 53؛ ترجمه اين حكمت نامه جوان، ص 400 و 401. 10. من لايحضره الفقيه، صدوق، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ج 3، ص 492، ح 4743. 11. تحف العقول، على بن شعبه، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1404 ق، ص 373. 12. الامالى، شيخ طوسى، ص 302، ح 598. 13. ر.ك: بحارالانوار، ج 103، ص 221، ح 34. 14. ر.ك:كافى، ج 5، ص 330، ح 3. 15. ر.ك: بحارالانوار، ج 12، ص 296، ح 79. 16. بحارالانوار،ج 24، ص 246، ح 5؛ تفسير العياشى، ج 2، ص 83، ح 32. 17. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 373، ح 5762.

روز بازگشت‏به فطرت

در فرهنگ اسلامی اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت‏به فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزه‏دار در طول ماه رمضان با ارتباطهای پی در پی با خداوند متعال واستغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگی‏های ظاهری و باطنی که بر خلاف فطرت آن‏هاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعی خود برمی‏گردند . امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز از همین زاویه به عید فطر می‏نگرد و با اشاره به روز عید می‏فرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه وشکر قیامه وکل یوم لا یعصی الله فهو عید (۱) ; این عید کسی است که خدا روزه‏اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است .» بلی روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتی‏ها و پلیدی‏ها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است . عید فطر روز بازگشت‏به فطرت است، این معنا رامی‏توان از لغت «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معنای بازگشت و «فطر» به معنای «فطرت و طبیعت‏» است . مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانی خداوند به صفای باطن دست‏یافته و در حقیقت، شخصیت واقعی خویش را بازیافته‏اند، آری، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهای جهل و نادانی و غفلت‏به انواع گناهان و معصیت‏ها مبتلا شده و از حقیقت‏خود دور می‏شود و در نتیجه دچار خودفراموشی و خدا فراموشی می‏گردد . اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضای معنوی آن ماه و تلاش‏های خویش به یک زندگی نوین دست می‏یابد، که می‏توان آن را «بازگشت‏به خویشتن‏» نامید . در روز عید فطر گوئی یک مسلمان از نو متولد می‏شود، چرا که طبق گفتار امیرمؤمنان علیه السلام، روزه‏داران در شب عید فطر از تمام آلودگی‏ها و پلیدی‏ها پاک شده‏اند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت نموده‏اند . آن حضرت چنین می‏فرماید: «واعلموا عباد الله! ان ادنی ما للصائمین والصائمات ان ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (۲) ; ای بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزه‏دار است، این است که فرشته‏ای در روز آخر ما مبارک رمضان به آن‏ها ندا می‏دهد: ای بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد .» شیخ مفید می‏نویسد: اینکه روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان برای قبولی اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اینکه خداوند متعال گناهانشان را بخشیده و بر عیب‏های آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثواب‏های بسیاری برای روزه‏داران عطا خواهد کرد و از اینکه مؤمنین در اثر تلاش‏های شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شده‏اند، حالت‏سرور و نشاط دارند . در این روز غسل معین شده و این علامت پاکی از گناهان می‏باشد، عطر زدن و بوی خوش استعمال کردن و لباس زیبا و تمیز پوشیدن و به صحرا رفتن و زیر آسمان نماز خواندن همه‏اش علامت‏شادی و سرور و از روی حکمت می‏باشد (۳) . ● مراتب روزه‏داران در عید فطر بدون تردید تک تک مسلمانان با فرا رسیدن عید سعید فطر نوعی شادی و لذت درونی در خود احساس می‏کنند، اما استقبال مسلمانان از روز عید فطر یکنواخت و مساوی نیست . زیرا هر کسی نسبت‏به معرفت و ایمان خود به این عید بزرگ و با عظمت می‏نگرد و از آن بهره می‏گیرد . زمینه‏ها، ذهنیت‏ها، مراتب ایمان و عوامل دیگری در نگرش و انگیزه افراد دخالت دارد . به همین جهت عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی‏قدس سره (۴) روزه دارانی را که به عید سعید فطر وارد می‏شوند، به پنج گروه تقسیم می‏کند و نوع نگرش آنان رانسبت‏به این روز با عظمت توضیح می‏دهد . ایشان در مورد پایین‏ترین مراتب استقبال کنندگان از عید فطر می‏نویسد: «گروهی از روزه‏داران حقیقت روزه را نشناخته‏اند و با زحمت و تکلف از خوردن و آشامیدن و سایر مبطلات خود داری می‏کنند و این را نوعی طاعت می‏شمارند و خود را منت‏دار خداوند می‏دانند . آنان از اعضاء و جوارح خود مراقبت نکرده و با دروغ و غیبت و بهتان و افترا و دشنام، به آزار دیگران پرداخته و زحمات خود را هدر می‏کنند و در نزد خدای عالمیان منزلتی ندارند، مگر اینکه حضورشان در روز عید برای حسن ظن به عنایت‏خدای بزرگ باشد و در نمازگاه خود در روز عید فطر از گناهان استغفار نموده و طلب آمرزش کنند .» وی عالی‏ترین مرتبه استقبال کنندگان از عید فطر را از آن روزه‏داران عارفی می‏داند که لذت ندای خدای «جل جلاله‏» ، رنج گرسنگی و تشنگی و شب زنده داری را از یاد آنان برده و با شوق و شکر بلکه با وجد و سکر (۵) آن را پیشواز نموده، در سرعت‏سیر و سلوک و پیشروی به سوی خیر، جدیت‏به خرج داده و از عمق جان به ندای رب الارباب لبیک گفته‏اند . خداوند متعال اعمال را از این گروه به حسن قبول می‏پذیرد و آن‏ها را به مقام قرب نزدیک می‏نماید و در پیشگاه صدق در جوار خود با اولیاء و اصفیاء می‏نشاند و از «جام اوفی‏» به آن‏ها می‏چشاند و به مقام «او ادنی‏» می‏رساند (۶) . آری، در حقیقت در سحرگاه عید فطر اولیاء الهی با حضرت حق چنین نجوا دارند: ای عید عاشقان به حقیقت جمال تو هر لحظه عیدیی رسدم از وصال تو عید کسان غره شوال و عید من آن ساعتی بود که ببینم جمال تو حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در مورد ابعاد اقتصادی و اجتماعی عید فطر می توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملی ارزشمند برای فقرزدایی، توسعه اقتصادی و حل مشکلات اجتماعی در جامعه اسلامی اشاره نمود . افزون بر اینکه در کنار کمک به فقراء، موارد مصرف دیگری نیز برای زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آن‏ها احیای روحیه همیاری و تعاون، رسیدگی به وضع بهداشتی، درمانی و فرهنگی مسلمانان می‏باشد . از زکات فطره می‏توان قرض بدهکاران حقیقی و افرادی را که در راه معصیت و خلاف بدهکار نشده‏اند، پرداخت نمود . در ساختن مسجد، مدرسه، پل‏ها و راه‏ها و بیمارستان‏ها و برطرف کردن سایر نیازهای مسلمانان نیز می‏توان از این بودجه مردمی استفاده کرد . همچنین با این بودجه می‏توان باورهای دینی و اعتقادات مسلمانان ضعیف الایمان را تقویت نمود و کسانی را که در معرض شبهات و وسوسه‏های دشمنان قرار دارند یاری کرد . مسلمانان با عمل به این موارد که با پرداخت زکات فطره انجام می‏شود، در حقیقت‏به بخشی از دعاهای ماه رمضان - که در مدت یکماه بعد از نماز زمزمه می‏کردند - ، در روز عید فطر جامه عمل می‏پوشانند . گذشته از این‏ها، پرداخت زکات فطره که با نیت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام می‏شود، نوعی بهره‏گیری از مادیات برای رسیدن به معنویات است . بدین جهت گفته‏اند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره می‏باشد، چرا که دادن زکات موجب جدایی از تعلقات مادی و هواهای دنیوی و نفسانی است و انسان مؤمن برای دوام فطرت الهی خویش و بازگشت‏به عهد فطری «الست‏» از هر آنچه رنگ تعلق دارد، باید رها و آزاد باشد و زنجیر مادیات را از پای خود برکند تا سبک بال به سوی خداوند گام نهد . همچنانکه امام علی علیه السلام فرمود: «تخففوا تلحقوا (۷) ; سبکبال باشید تا [به مقصد] برسید .» رسیدن به وصال حق باگران باری و تعلقات بسیار سازگار نیست . خداوند متعال می‏فرماید: «قد افلح من تزکی وذکر اسم ربه فصلی‏» (۸) ; «همانا رستگار شد کسی که [با پرداخت زکات، ] خود را تزکیه نمود و آنکه نام پروردگارش را یاد نموده و سپس نماز خواند .» یکی از مصادیق این آیه، عید فطر و زکات فطره می‏باشد . در روایات آمده است که همواره رسول خدا صلی الله علیه و آله روزهای عید فطر قبل از رفتن به مصلی فطره را تقسیم می‏کرد و این آیه را می‏خواند (۹) . ● تعظیم شعائر اسلامی خداوند متعال می‏فرماید: «ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب‏» (۱۰) ; «هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دل‏هاست .» تعظیم شعائر الهی یکی دیگر از ویژگی‏های عید سعید فطر می‏باشد . شعار تکبیر و تهلیل و تحمید و تقدیس از جمله اعمالی است که به روز عید جلوه خاصی می‏بخشد . یک مسلمان باید از راه‏های مختلف ندای حیاتبخش توحید را به گوش جهانیان برساند، که یکی از آن راه‏ها بیان شعارهای مذهبی است . رسول خدا صلی الله علیه و آله می‏فرماید: «زینوا اعیادکم بالتکبیر (۱۱) ; عیدهای خود را با [شعار] تکبیر زینت دهید .» و در حدیث دیگری می‏فرماید: «زینوا العیدین بالتهلیل والتکبیر والتحمید والتقدیس (۱۲) ; عیدهای فطر و قربان را با شعارهای لا اله الا الله و الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله زینت دهید .» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود نیز چنین می‏کرد . آن حضرت در روز عید فطر از منزل بیرون می‏آمد و تا رسیدن به مصلا با صدای بلند، شعار «لا اله الا الله‏» و «الله اکبر» سر می‏داد و حتی در میان خطبه‏ها و قبل و بعد از آن با صدای رسا این کلمات را تکرار می‏نمود . حضرت رضا علیه السلام در مورد علت تکبیرهای زیاد در روز عید فطر می‏فرماید: «تکبیر، تعظیم و زرگداشت‏خداوند متعال است و نوعی تشکر از هدایت‏ها و نعمت‏های پروردگار جهانیان می‏باشد . (۱۳) » ● تقویت وحدت مسلمانان اجتماع روز عید فطر می‏تواند در پیوند و همدلی مسلمانان نقش آفرین باشد . آنان در گردهمایی روز عید فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاری‏های همدیگر آگاه می‏شوند . در این گردهمایی بغض‏ها و کینه‏ها تبدیل به دوستی و همدلی می‏شود و مؤمنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری به همدیگر می‏کنند . عید فطر از سویی حکایت از پیوند معنوی انسان با خدای خویش دارد و از سوی دیگر حکایت‏گر ارتباط وی با هم‏کیشان خود است . حضرت سجاد علیه السلام روز عید فطر را روز جشن و شادی و اجتماع و همیاری مسلمانان نسبت‏به یکدیگر می‏داند و می‏فرماید: «اللهم انا نتوب الیک فی یوم فطرنا الذی جعلته للمؤمنین عیدا وسرورا ولاهل ملتک مجمعا ومحتشدا (۱۴) ; پروردگارا! ما به سوی تو برمی‏گردیم در روز عید فطرمان که آن را برای اهل ایمان روز عید و شادی و برای اهل ملت‏خودت روز اجتماع و همیاری قرار دادی .» حضرت رضا علیه السلام در مورد نقش عید فطر در تحولات معنوی، اقتصادی و اجتماعی جامعه می‏فرماید: «انما جعل یوم الفطر العید، لیکون للمسلمین مجتمعا یجتمعون فیه ویبرزون لله عزوجل فیمجدونه علی ما من علیهم، فیکون یوم عید ویوم اجتماع ویوم زکات ویوم رغبهٔ ویوم تضرع و . . . فاحب الله عزوجل ان یکون لهم فی ذلک مجمع یحمدونه فیه ویقدسونه (۱۵) ; روز فطر، عید مقرر شده تا مسلمانان در این روز گرد هم آیند و برای خداوند ظهور کنند و او را به خاطر نعمت‏هایش تعظیم کنند . پس این روز، روز عید، روز اجتماع، روز فطر، روز زکات، روز رغبت و روز تضرع و . . . است . پس خداوند بزرگ دوست دارد که مسلمانان در چنین روزی اجتماعی داشته و در آن، او را ستایش کرده و مقدس بدارند .» ● عید فطر و حرکت‏های سیاسی در طول تاریخ، اجتماع روز عید فطر آنچنان مهم و تحول آفرین بوده که رهبران سیاسی نیز از آن بهره گرفته‏اند . در این مورد می‏توان از حرکت‏سیاسی ابومسلم خراسانی و شورش وی بر علیه دستگاه خلافت‏بنی امیه نام برد . وی به سلیمان بن کثیر دستور داد به اقامه نماز عید فطر و ایراد خطبه بر علیه امویان بپردازد . سلیمان نیز انقلاب و شورش بر علیه سلطنت اموی را در خطبه نماز عید فطر اعلام کرد . به این ترتیب آنان در سال ۱۲۹ ق در روز عید فطر در شهرهای ماوراء النهر به پا خاسته و قیام خود را اعلام کردند (۱۶) و در مدت کوتاهی سلسله بنی امیه را منقرض ساختند . ▪ حرکت امام رضا علیه السلام برای نماز عید در این میان حرکت معنوی، اجتماعی و سیاسی حضرت رضا علیه السلام برای نماز عید اهمیت‏خاصی در تاریخ اسلام دارد . این حماسه جاویدان نشان می‏دهد که اگر پیشوایان معصوم علیهم السلام و بزرگان دین و رهبران صالح در جوامع مسلمان فرصت می‏یافتند و می‏توانستند از نمازهای عید فطر و قربان بهره برداری کنند، چه نتایج پرباری برای مسلمانان داشت . برای آشنایی خوانندگان گرامی با عظمت این حرکت و نقش آن در تحولات معنوی و سیاسی جهان اسلام و همچنین توجه به سیره اهل بیت علیهم السلام در اجرای مراسم عید فطر و قربان خلاصه‏ای از آن واقعه را می‏خوانیم: بعد از جریان ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام، عید فرا رسید . مامون با اصرار زیاد از آن حضرت خواست تا برای اجرای مراسم عید حضور یابد و ضمن اقامه نماز عید خطبه بخواند . امام رضا علیه السلام به فرستاده مامون فرمود: شروطی را که میان من و تو در پذیرفتن امر ولایتعهدی بود، خودت می‏دانی [ . بنا، بر این بود که من از این گونه امور معاف باشم] . مامون پیغام داد که: من می‏خواهم با این عمل دل مردم آرامش یابد و فضیلت‏شما را بشناسند . پیغام‏ها از سوی مامون و امتناع حضرت رضا علیه السلام پیوسته ادامه داشت تا آنکه حضرت رضا علیه السلام در اثر پافشاری خلیفه فرمود: دوست دارم مرا از این امر معاف داری و اگر معاف نمی‏داری، من همچنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام برای نماز عید بیرون می‏آمدند، خواهم آمد . مامون گفت: هر طور که دوست داری بیرون بیا و مراسم عید را به انجام برسان . آن‏گاه دستور داد سرداران و تمام مردم صبح زود در مقابل منزل مسکونی حضرت رضا علیه السلام اجتماع نمایند . با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه برای شرکت در مراسم و بهره‏گیری از وجود حضرت رضا علیه السلام خود را آماده کردند . هنگامی که خورشید طلوع کرد، امام علیه السلام غسل نمود و عمامه سفیدی را که از پنبه تهیه شده بود بر سر گذاشت و یک سر آن را روی سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت . دامن را به کمر زد و به همه پیروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند . آن‏گاه عصای پیکان داری به دست گرفت و از منزل بیرون آمد . آن حضرت در حالی که پا برهنه بود و پیراهن و سایر لباس‏هایش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیک خویش - که آنان نیز چنین کرده بودند - به همین شکل از منزل به سوی مصلا حرکت کردند . موقع خروج از منزل، امام رضا علیه السلام سر به سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت، این تکبیرها آن چنان با صلابت و روحانیت‏خاصی ادا می‏شد که گویی آسمان و در و دیوار با نوای حضرتش هم آواز هستند . سرداران و نظامیان و سایر مردم که با آمادگی و آراستگی تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامی که امام رضا۷ و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروی از امام رضا علیه السلام و هماهنگ با او فریاد تکبیر سردادند . شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سر داد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت علیه السلام به لرزه در آمد، سرداران هنگامی که حضرت را با آن حال دیدند از مرکب‏های خود پیاده شدند و کفش‏های خود را در آورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام علیه السلام به راه افتادند . حضرت رضا علیه السلام پیاده راه می‏رفت و هر ده قدم یک بار می‏ایستاد و سه تکبیر می‏گفت . یاسر خادم می‏گوید: در این حال ما خیال می‏کردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم آواز گشته است، شهر مرو یکپارچه گریه و شیون بود، فضل بن سهل ذوالریاستین با مشاهده این اوضاع به مامون گفت: اگر [امام ] رضا علیه السلام با این وضع به مصلا برسد، مردم مجذوب او خواهند شد [و ممکن است‏با یک اشاره طومار حکومت را در هم پیچند، ] به نظر من بهتر است که از او بخواهی تا برگردد . مامون هم فورا کسی را فرستاد واز حضرت رضا علیه السلام در خواست نمود تا از میانه راه برگردد . امام رضا علیه السلام هم کفش‏های خود را طلبید و سوار مرکب شده، به منزل مراجعت کرد . (۱۷) این روایت گذشته از اینکه تدبیر و دوراندیشی حضرت رضا۷ را برای شکست‏سیاست‏های شیطانی مامون نشان می‏دهد، چگونگی اجرای مراسم باشکوه عید در سیره اهل بیت‏۷ و کیفیت‏یک نماز واقعی عید را بیان می‏کند . پی‏نوشت‏ها: ۱) نهج البلاغه، حکمت ۴۲۸ . ۲) امالی شیخ صدوق، ص‏۱۰۰ . ۳) مسار الشیعهٔ، ص‏۳۰ . ۴) ایشان که استاد اخلاق و عرفان برجسته‏ای در حوزه علمیه قم بود، در سال ۱۳۴۳ق به دیار حق شتافت . در مکتب تربیتی این عارف فرزانه بزرگان فراوانی تربیت‏شدند که از جمله آن‏ها می‏توان از حضرت امام خمینی‏قدس سره، آیت الله مرعشی نجفی‏قدس سره، شیخ اسماعیل تائب تبریزی، آخوند ملا علی معصومی و میرزا عبد الله شالچی تبریزی نام برد . در مورد مقام عرفانی و جذبه این استاد کامل عرفان همین قدر کافی است‏بدانیم که حضرت امام خمینی‏قدس سره آن‏گاه که پس از یکدوره طولانی تبعید، در اوج عزت و افتخار از پاریس به ایران مراجعت کرده و به شهر قم وارد شد، در اولین فرصت‏به مزار شیخان رفته و در کنار قبر استادش حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی حاضر شده و در کنار آن نشست، آن‏گاه به نشانه تواضع و حق‏شناسی، تحت الحنک عمامه خود را باز کرد - و با آنکه همیشه دستمال همراه داشت - با گوشه عمامه خود غبار سنگ استاد عارف را زدود و سپس به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداخت . ۵) سکر، یک اصطلاح عرفانی است و عبارت است از یک نوع کیفیت نفسانی که موجب انبساط روح است و آن بواسطه غلبه سروری است که هرگاه عشق و محبت‏سالک به آخرین درجه برسد، بر وی عارض می‏شود . او در آن حال بر قوای حیوانی و نفسانی خویش چیره می‏گردد و حالت‏بهت و سکر و حیرت پدید می‏آید و این حالت، عارف سالک را مبهوت و متحیر و سرگردان می‏کند . در شرح کلمات باباطاهر آمده است که سکر حقیقی آن است که سالک در فنا مقام گیرد .(فرهنگ علوم عقلی، ص‏۳۰۰ منبع : أفتاب

از موتورسیکلت قدیمی نماینده مجلس تا زندگی ساده رهبری

طبیعی است مسئولانی که در منازل میلیاردی به سر می‌برند و خود و خانواده‌شان برخوردار از زندگی اشرافی و خودروهای آن‌چنانی و غرق در نعمت هستند، نمی‌توانند مردم را به تحمل مشکلات ناشی از آرمان‌گرایی و پافشاری بر حقوق مسلّم دعوت کنند.

 

 «اقتصاد مقاومتی»، کلیدواژه‌ای است که در سال‌های اخیر به ویژه پس از تشدید تحریم‌های ظالمانه بر ضد جمهوری اسلامی ایران، جایگاه ویژه‌ای یافته است و دولتمردان و صاحب‌نظران درباره آن به تبیین و تحلیل پرداخته‌اند.
در این میان، اگرچه مقام معظم رهبری با تاکید برجسته بر راهبرد اقتصاد مقاومتی، آن را به عنوان پادزهری مؤثر در برابر باج‌خواهی و تضییق‌های نظام سلطه برشمرده‌اند، اما مع‌الاسف برخی- وشاید بسیاری- از مسئولان و نهادهای حکومتی آن‌گونه که باید و شاید، ضرورت ماجرا را درنیافته‌ و بیش از پایبندی عملی، به تمجیدهای گفتاری بسنده کرده‌اند.

ادامه »

این حرف ها را هرگز به فرزندتان نگویید

در مطالب زیر ده مورد از جملات زیان بخشی را که احتمال دارد والدین ابراز دارند و سپس راه کارهای اجتناب از این موقعیت ها را تشریح کرده ایم

هنگامی که بچه ها تکلیف خود را در مدرسه جا می گذارند، امکان دارد حتی شمار زیادی از پدران و مادران فهمیده، فرزند خویش را ملامت کنند و بگویند:” تو چقدر نادانی؟” . یا به طور مثال، چنانچه در یک روز تعطیل بچه ها با هم دعوا کنند، ممکن است والدین بردبار نیز از این وضع شگفت زده شوند و بانگ برآورند:” به چه علت بچه های من چنین رفتاری دارند؟!".

احتمال دارد بزرگ کردن بچه، همچون آزمایشی جهت سنجش میزان صبر و استقامت پدر و مادر باشد، ولی این مورد خیلی اهمیت دارد که کاربرد عبارت آزارنده، احتمالا حس عزت نفس بچه را کاهش می دهد. “دونالد کیت"، رایزن روان شناس کودک در دانشگاه پنسیلوانیا، اظهار می دارد: والدین باید بدانند که خشمگین و محروم ساختن بچه از برخی چیزها را باید بدین جهت اعمال کنند که بچه پی برد چه رفتاری باید داشته باشد. به هر حال، پدر و مادر، امکانات روحی روانی ضروری را به منظور مهار موقعیت های گوناگون دارا می باشند.”

در مطالب زیر ده مورد از جملات زیان بخشی را که احتمال دارد والدین ابراز دارند و سپس راه کارهای اجتناب از این موقعیت ها را تشریح کرده ایم:

ادامه »