- *آزادی زن در اسلام*
- «شبهات فاطمی»اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
- حضرت زهرا سلام الله علیها در کلام رهبری
- دلنوشته شیعه در فاطمیه
- علت توصیه زیاد به تشکیل خانواده
- نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها
- نماهنگ "گلبرگ کبود" با صدای علی فانی (+ متن)
- چرا اطلاعات کمی درباره خانواده حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها در خانه پدری ایشان وجود دارد؟
- ایام محسنیه وعزاداری
- زن از دیدگاه مقام معظم رهبری
موضوع: "شبهات فاطمی"
«شبهات فاطمی»اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
چهارشنبه 00/10/08
شبهه ای مطرح می کنند که: اصلاً خانههاي آن زمان مدينه در نداشتند و فقط يك پرده يا حصير در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا»
یعنی «شما در بعضي خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین كساني كه مفتاح و كليد منزل خود را به شما ميدهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخوريد». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد كليد معنا دارد؟
آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب “صحیح مسلم” ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پيغمبر اكرم(ص) دستور داده بودند که: «شبها درها را ببنديد». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آيا به پرده مي گويند در؟!
ثالثاً) «بخاري» در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «رواي مي گويد سوال كردم كه: درِ خانه عايشه دو لنگه بوده يا يك لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ میگیرد که: يك لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عايشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولي خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!
چرا اطلاعات کمی درباره خانواده حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها در خانه پدری ایشان وجود دارد؟
سه شنبه 98/11/08
چرا اطلاعات کمی درباره خانواده حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها در خانه پدری ایشان وجود دارد؟ آیا آن حضرت خواهران و برادرانی داشتهاند و سرگذشت آنها چه شد؟
بنا بر روایات مشهور، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله شش فرزند از حضرت خدیجه سلامالله علیها داشتند و یک فرزند هم از همسر دیگری به نام ماریه قبطیه. فرزندان ایشان از حضرت خدیجه سلامالله علیها، دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله بودند که به همین علت، پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله را ابوالقاسم هم میخواندند. ولی هر دو در کودکی از دنیا رفتند.
چهار دختر هم برای پیامبر صلیالله علیه و آله نام بردهاند که برخی از منابع میگویند اینها جز حضرت زهرا سلامالله علیها، فرزندان حضرت خدیجه سلامالله علیها از همسران پیشین او بودهاند. ولی شواهد نشان میدهد که اینها همه فرزندان حضرت خدیجه سلامالله علیها از پیامبر صلیالله علیه و آله بودهاند. دختران پیامبر صلیالله علیه و آله به نامهای زینب، بعد از او رقیه و امکلثوم و حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها بودهاند.
منبع:https://www.tasnimnews.com
شبهات فاطمی(1)
چهارشنبه 93/12/13
چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟(1)
رسالت حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام، فقط دفاع ظاهری و آن هم از ظلم ظاهری و فیزیکی به حضرت سیدة النساء (ع) نبود که بپرسیم: «پس چرا کاری نکرد»؟ بلکه حفظ و نشر اسلام، بیداری و بصیرت بخشیدن به مردم، مقابله ریشهای با ظلم در زمینهها و اشکال مختلفش و هدایت بشر به سوی کمال «قرب الهی» از وظایف اصلی آن حضرت بود که سبب تحمل بسیاری از صدمات و لطمات میگردید.
شبهه:
چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟
لازم است به چند نکتهی مهم توجه شود:
اول: فقط کسانی که از قوههای علم، عقل و ایمان برخوردار نیستند، به قوهی قدرت بدنی یا فیزیکی اتکا و بسنده میکنند (چه در درگیریهای فردی و چه در جنگها و تکیه به تسلیحات، مثل امریکای امروز).
دوم: آن که چنین افرادی، هدفی جز «من» و آن هم «من طبیعی و مادی – یا من حیوانی» ندارند، لذا فقط در پی پاسخ خواستهی نفس حیوانی خود عمل میکنند، اما کسانی که از قوای «علم، عقل و ایمان» برخوردارند، اهداف والاتری داشته و مقاصد بلندتری را در نظر دارند که گاه و یا حتی اغلب مجبور میشوند برای تحقق آن اهداف بلند و انجام رسالت، از خواستهها یا منافع شخصی خود بگذرند.
رسالت حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام، فقط دفاع ظاهری و آن هم از ظلم ظاهری و فیزیکی به حضرت سیدة النساء (ع) نبود که بپرسیم: «پس چرا کاری نکرد»؟ بلکه حفظ و نشر اسلام، بیداری و بصیرت بخشیدن به مردم، مقابله ریشهای با ظلم در زمینهها و اشکال مختلفش و هدایت بشر به سوی کمال «قرب الهی» از وظایف اصلی آن حضرت بود که سبب تحمل بسیاری از صدمات و لطمات میگردید.
سوم: اساساً القای این که حضرت (ع) کاری نکرد، یک دروغ، تحریف و اتهام هدفدار برای ظلم بیشتر و انحراف عمیقتر اذهان عمومی میباشد. مگر میشود که حضرت هیچ کاری نکرده باشند و دست روی دست گذاشته و نگاه کنند؟!
لذا از سویی شاهدیم که وقتی حضرت زهراء علیهاالسلام (البته نه به خاطر حقوق شخصی و نفس) بلکه به خاطر رفع غصهها و دغدغههای آن حضرت میپرسند: شما که چنین و چنان هستی و قدرتت زبانزد است، چرا انتقام نمیگیرید و یا به قول ما «چرا عمل متقابل به مثل نمینمایید؟» حضرت پاسخ عملی میدهند. یعنی لباس رزمش را پوشیده و شمشیر را بر میدارد. اما به هنگام خروج و با بلند شدن صدای اذان، از همسرش میپرسد: «یا فاطمه، آیا انتقامت را میخواهی یا حفظ و بقای دین پدرت را ؟» و ایشان هر کدام را میخواست، حق بود. اما او نیز معصوم است و همان رسالت را دارد، لذا پاسخ میدهد: «حفظ و نشر دین پدرم را». حضرت بر میگردد و سلاح بر زمین میگذارد و میفرماید: «پس مجبورم سکوت و تحمل کنم».
یا همینطور شاهدیم که وقتی به خانهی حضرت ریختند، امام ساکت نشسته بودند، بلکه به عمر حمله برده و او را زمین زدند و روی سینهی او نشسته و بدین مضمون فرمودند: والله تو میدانی که [برای حفظ دین] مجبور به سکوت هستم، وگرنه نه تو و نه هیچ کس دیگری نمیتوانست به زور وارد خانهی علی شود. و در تاریخ مثبوت است که علی (ع) در حال درگیری بود که او را به ریسمان کشیدند و آن ضربات را بر همسرش وارد نمودند.
هم چنین برخورد ایشان پس از شهادت و در بقیع که میخواستند خاکش را زیر و رو کرده و بدن مبارک حضرت فاطمه (ع) را خارج نموده و به اصطلاح از اول و به دست خودشان غسل، کفن و دفن کنند، شاهد دیگری بر مدعا و نیز قدرت فیزیکی و استفادهی حکیمانه از آن است. ایشان در بقیع حاضر شده و خطاب به آن جمع کثیر بدین مضمون فرمودند: «والله اگر نوک تیشهای به زمین بخورد، همه شما را میکشم».
یکی از بزرگان قوم با دیدن تنهایی علی (ع) و کثرت جماعت خود، به قصد تحقیر و شاید تمام کردن کار به ایشان حمله کرد، اما علی (ع) او را زمین زد و بر سینهاش نشست و شمشیر بر گردنش گذاشت که ابوبکر نزدیک شد و پس از اصرارها گفت: «علی جان، تو را به جان رسول خدا قسم میدهم که رها کن». و ایشان بلند شدند و آنها نیز بقیع را ترک کردند و وصیت فاطمه (ع) مبنی بر مخفی ماندن قبر – که مبین بسیاری از حقایق و معرف حق و باطل است- محقق شده و دوام یافت. [اگر چه این واقعه دلیل بر بودن مزار ایشان در بقیع نمیباشد].
چهارم: دفاع از حق الهی حاکمیت و باز پس گرفتن آن، اولیتر از دفاع از حقوق شخصی بود. پس اگر حضرت علی (ع) به خاطر حفظ و اشاعه و انتقال اسلام ناب به مردم زمان و نسلهای دیگر، مجبور به سکوت و تحمل گردید، تحمل ظلمهای فیزیکی و خودداری از اقدام متقابل، نه تنها عجیب نیست، بلکه با گذشت تاریخ معلوم شد که بسیار حکیمانه و بر اساس هدف الهی، علم، حکمت و بصیرت بوده است.