اثرات مثبت و منفي رسانه بر فرهنگ جامعه

 در عرصه هاي فرهنگي نيز وسايل ارتباط جمعي مي تواند نقش و كاركردهاي مؤثري داشته باشند. از مسئوليت فرهنگ سازي گرفته تا ترويج ، تقويت و نهادينه سازي آموزه ها، باورها و رفتارهاي خاص و مطلوب در جامعه . مخصوصاً راديو ، تلويزيون و سينما در ميان وسايل ارتباط جمعي ، ظرفيت و توان فوق العاده اي در توليد و مصرف الگوهائي فرهنگي دارد و آنها را به راحتي از طريق توليد و نشر برنامه هاي خاص مي تواند در حركت هاي فرهنگي جامعه جهت دهي نمايد .

ترويج انواع مدلهاي لباس ، چگونگي تعامل و رفتار متقابل شهروندان ، طرز حركات و حرف زدن،شيوه مصرف و زندگي كردن ، خودباوريهاي فردي و اجتماعي ، تقويت روح همبستگي و اتحاد ، ترغيب شهروندان به تطبيق و رعايت مقررات جامعه ، تلاش جهت بارور ساختن فرهنگ بومي و خرده فرهنگ هاي موجود در جامعه و …..

از سوي ديگر نيز بجاي اينكه از اين ابزار براي بهتر كردن فرهنگ عمومي خود استفاده كنند ، بدليل عدم تخصص و آشنا نبودن به اهميت رسانه ها با توليد برنامه هاي بي محتوا سمت سويي را دنبال مي كنند كه بيشترين ضربه را به فرهنگ عمومي وارد مي كنند. فرهنگي همچون تملق ، ريا ، خرافه پرستي و ….

 رسانه و نابودي فرهنگ

 در جهان امروز سرعت انتقال يك انديشه ه مراتب هزارن با بيشتر از يكي دو قرن گذشته است . هم ابزار تبليغ تغيير كرده است و هم شيوه هايتبليغ با گذشته تفاوت دارد. امروزه گاهي پيغامها سريع و صريح نيست ، بلكه پوشيده و به نوعي مستتر در جامعه هايي است كه نمي توان به راحتي از نيت و هدف پيام دهنده در بادي امر آگاه شد.

  شايد گفتن اين سخن كمي بدبينانه باشد ، ولي نمي توان آنرا كتمان كرد : بي راه نيست اگر بگوئيم كه در عصر حاضر تمامي آداب و سنن و يا باورهاي بشري در معرض هجوم آداب و سنني هستند كه نه ريشه هاي اخلاقي دارند و نه ريشه هاي انساني.

 به همان دليل فوق اين آداب از راههايي رخ مي نمايند كه حتي گاهي قوي ترين باورمندان را هم به كژراهه هدايت مي كند. بسياري از اخلاقيات و رفتارهاي برخي از جوامع بشري محصول تراستهاي تبليغاتي و انتشاراتي است . انديشه هايي كه آنها را خلق الساعه آفريدند فقط در فكر اندوختن سرمايه و يا قدرت اند، نه آنكه دغدغه اخلاق داشته باشند.

اگر در گذشته يك آيين و سنت بعد از صدها سال قوام مي گرفت و نسل به نسل آن را حفظ مي كردند ، اما امروزه همان آيين را چيزهاي مشابهي تهديد مي كند كه چه بسا در چشم بهم زدني نابود مي شوند . اغلب رسانه ها در دنياي امروز به جاي آنكه فرهنگي ايده آل و انساني را ترويج كنند ، خود دست به ايجاد و ساخت فرهنگ ها و آدابي مي زنند كه از قِبَلِ آن بتوانند سيطره خود را بر همه سطوح زندگي بشري تحميل و كامل كنند.

  شيوه هاي جذب مخاطب

 شيوه هايي كه رسانه ها براي رشد فرهنگ جديد بر مي گزينند متفاوت وگاه از لطافت خاصي برخوردار است ؛ همين لطافت بيان و تبليغ است كه براحتي مي تواند فكري را خام و مطيع سازد. فرهنگ سازان جهان امروز راحت ترين و در عين حال مقبول ترين راه را براي نهادينه كردن يك رهنگ بر مي گزينند. آنان اول به سراغ كساني مي روند كه از تحليل و انديشه مقاوم و محكمي برخوردار نباشند و بيشتر احساسات و عواطف آنها را احاطه كرده باشد ؛ مهمترين قشر هم در اين ميان جوانان و نوجوانان هستند.

 جامعه شناسان معتقدند كه گروههاي سني پايين براحتي اغوا مي شوند و ابزار سلطه را راحت تر مي پذيرند و زود هم تحت تأثير رفتارهايي قرار مي گيرند كه نياز به تعقل و تفكر نباشد . اساساً براي فرهنگ سازان امروز چندان هم مهم نيست كه اين قشر در كدام جامعه و كدام كشور زندگي مي كنند ، ضمن آنكه براي هر اقليمي ابزار خاص خود را در دست دارند ،مهم براي آنها تبليغ و نشر باورها و فرهنگ هاي تهي و بي مايه آنان است ، البته گرچه  فشار و حجم  تبليغات  برروي  كشورهاي جهان  سوم  و  يا  باصطلاح  توسعه  نيافته زياد است ، ولي آنان به شكل كلان ، جهاني را مي بينند كه چون دهكده اي كوچك در دستشان باشد.

رسانه ها مهمترين ابزار تغيير و دگرديسي فرهنگ ها و حتي دولت ها هستند . آنها اسطوره ها و نمادهاي جديدي خلق مي كنند ، شخصيت هايي را پديد مي آورند كه خيل عظيمي از مردم بالاخص جوانان با فكر آنها مي خوابند و به عشق آنها بيدار مي شوند . اسطوره هايي كه امروز رسانه ها خلق مي كنند عموماً فاقد اخلاق و منش انساني هستند؛ اين اسطوره ها بيشتر هيجان آور ، رويايي و بسيار غير زميني هستند ، به گونه اي كه آنها را مي توان كاملاً در مقابل نمادهاي اسطوره اي گذشتگان قرار داد كه از بن مايه هاي انساني برخودار بودند.

مهمترين ابزار مبارزه با فرهنگ مهاجم ، فرهنگ يا رسانه قوي است، فقط بايد راه كار را شناخت و بكار بست. از جمله آنكه :

 1.  نقاط ضعف و انحراف فرهنگ مهاجم را شناخت و از تحميل آن بر مردم و يا اشاعه آن در بين اقشار خاص جلوگيري كرد.

2. فرهنگ ملي و اصيل خود را تقويت كرده و به شكلي نيرومند و درست در مقابل فرهنگ مهاجم قرار داد.

3. نيازهاي فرهنگي و اخلاقي مردم را سنجيد و به آن هم در بهترين شرايط پاسخ داد.

4. به كمك كارشناسان و انديشمندان دنياي رسانه ، حيله ها و ترفندهاي تبليغي آنها را بر ملا كرد و خود ترفندي جديد خلق كرد و روبروي فرهنگ مهاجم قرار داد.

5. وجوه فرهنگي مشترك اقوام و مليت هاي درون سرزميني را بازشناسي كرد و برروي آنها كار تبليغي و فرهنگي درست انجام داد؛ وجوهي مانند : دين،زبان،آداب،باورها و سنن نقش تعيين كننده اي در اين زمينه دارند . در ايران مي توان به دين و فرهنگ و حتي آييني چون نوروز كه عموماً بين همه اقوام در گستره ايران تاريخي مشترك است ، اشاره كرد.

6.  نقاط قوت فرهنگ خود را شناسائي و آن را به درستي به مردم بازشناساند.

 مهمترين رقيب رسانه ، رسانه است ؛ پس با زبان رسانه مي توان جلوي رسانه تخريب گر ، فرهنگ جامعه مان را حفظ نمود.

منبع:tajrobehkar.com

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.