- اگر خدا عادل است چرا برخی افراد به صورت مادرزاد بیمار یا ناقص العضو هستند؟ گناهی که نداشتهاند.
- آمده ام ای شاه پناهم بده
- مذاکرۀ مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟
- با نامحرم ارتباط نگیر
- چرا خدا شیطان را آفرید؟
- روزی که آیت الله جوادی آملی خاک بر سر ریختند!
- تاثیر وضو در سرنوشت انسان
- من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
- صدقه در ماه شعبان
- آیت الله العظمی وحید خراسانی در دیدار با تولیت آستان قدس رضوی:
موضوع: "با بزرگان"

پاداش مخصوص روزه
پنجشنبه 93/04/19
آیت الله محمد تقی بهجت( رحمة الله علیه)
در حدیث قدسی آمده است: «الصَّوْمُ لی وَ أَنَا أَجْزی بِهِ؛ روزه برای من است، و من خود پاداش آن را میدهم» یعنی خداوند متعال ثواب آن را بدون واسطه میدهد، علاوه بر ثوابهایی که در کتاب و سنت ذکر شده است: «فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِی لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْینٍ؛ پس هیچکس نمیداند که چه چشمروشنیهایی برای آنان مخفی شده است».
در محضر بهجت، ج1، ص225

شهید صدوقی سومین شهید محراب
جمعه 93/04/13



در حدود ۱۰ سال است که بنده خدمت ایشان بودم واقعاً فردی غمخوار برای ملت به نظر می رسید بله ایشان تا 65 سالگی که حالشان مساعدتر بود سعی می نمودند و علاقه داشتند که کارهای مردم را خود مستقیماً انجام دهند وبا مردم روبرو شوند ولی از65 سالگی به این طرف که نسبتاً حالت ضعفی پیدا کردند قرار شد دفتر باز کنند و کارها که سنگین شد به آنجا رجوع شود و سپس مسئول دفتر با ایشان در تماس دائم باشند و مسائل و مشکلات مردم را حل نمایند تا اینکه مسئله انقلاب پیش آمد و در سال ۵۷ که چهلم تبریزیها در یزد گرفته شد و ایشان از آن به بعد و هر شب درمسجد حظیره و پس از اقامه نماز صحبت می کردند و مردم هم سراپا گوش و آماده برای همه چیز می آمدند و از بیانات ایشان بر علیه رژیم منفور پهلوی استفاده می کردند و اکثر شبها مردم خبر می آوردند که ساواک می گیرد و می بندد و تبعید می کند و چنین و چنان می کند و ایشان می فرمودند من برای همه کار آمادگی دارم و لباسهای مرا آماده کنید که اگر قرار است من تبعید شوم بروم و در این ایام مرتب جوانهای پرشور و انقلابی و مسلمان یزد هر شب با وسایل مختلف از قبیل سنگ و چوب و شیشه بنزین می آمدند و می رفتند پشت بام حضرت آیت الله و تا صبح آمادگی هر گونه دفاع در مقابل حمله خون آشامان یزیدی را داشتند .
ایشان عادت داشتند هر شب بعد از نماز شب که نزدیک اذان صبح بود پیاده می رفتند تا مسجد حظیره برای اقامه نماز و پس از نماز صبح پیاده برمی گشتند منزل که این اواخر منهم سعی کردم بدنبال ایشان بروم و هنگامی که از مسجد به منزل برمی گشتند شروع به خواندن دعا و قرآن می کردند و اگر خیلی خسته بودند یکی دو ساعت می خوابیدند.
آيتالله صدوقي پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده مردم يزد به مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي راه يافت. همچنين، از سوي امام به عنوان نماينده ولي فقيه و امامجمعه يزد منصوب گرديد.
او از مخالفان دولت موقت به نخست وزيري مهندس مهدي بازرگان بود و با كنارهگيري اين دولت همراهي داشت. مخالفتهاي وي با گروههاي التقاطي و منافقين نيز زبانزد همگان بود و آنها هم كينه اين يار امام و ياور انقلاب را بهدل داشتند. وي از مخالفان سرسخت ابوالحسن بنيصدر، نخستين رييس جمهور فتنه گر، مليگرا و غربزده، بود كه به همراه شهيد آيتالله سيدعبدالحسين دستغيب، امام جمعه وقت شيراز، بيانيهاي در انتقاد از او منتشر ساختند.
فعالیت های عام المنفعه آن شهید بزرگوار
از جمله فعالیت های ایشان، تأسیس حوزه های علمیه شهرهای بم تاکستان و شهر کرد، احداث کتابخانه در مسجد حظیره، تأسیس دفتر تبلیغات اسلامی در یزد و صندوق قرض الحسنه حضرت ولی عصر (عج)، خدمات پزشکی و درمانی: احداث بیمارستان سیدالشهداء(ع) با کلیه تجهیزات پیشرفته و کمک و خدمات شهید و حضور مستمر آن بزرگوار در بروز زلزله شهرهای طبس کرمان و مشهد را می توان نام برد.
آثار شهادت را بنده از روز دوشنبه در ایشان می دیدم اینطور که در بین دعاهایشان که می خواندند مرتب می شنیدم که می فرمودند خدایا شهادت را نصیب من بگردان و از این فیض مرا محروم نگردان البته با این خدماتی که ایشان به اسلام کردند شهادت برای ایشان خیلی بجا بود ولی فعلاً زود بود وجود ایشان برای انقلاب خیلی ضروری بود ولی خدا لعنت کند دشمنان اسلام را که کسانی را چون قاتل ملعون روسیاه تحریک کردند و اینطور باعث شهادت ایشان شد وایشان دو هفته ای بود که البته در یزد بودند و برای نماز جمعه حتی المقدور خودشان می رفتند ولی این دو هفته گذشته بعلت ضعف که داشتند نرفته بودند.
ولی جمعه دهم ماه مبارک رمضان را می خواستند خودشان بروند که حتی از قرآن هم استخاره کردند خوب آمد که دیگر عازم شدند که بروند و حدود ساعت11:30 دقیقه بود که ازخواب بیدار شدند و رفتند برای غسل جمعه و پس از آن سریعاً به مسجد رفته بودند خلاصه خودم را به مسجد رساندم و پس از اقامه نماز و خطبه ها من تقریباً چند متری بیشتر با محل انفجار فاصله نداشتم و از جا بلند شدیم که ایشان از جلویم رد بشوند و بدنبالشان برویم تا پای ماشین که یکدفعه دیدم صدای آخی از ایشان بلند شد و گفتند آخ ولم کن و بلافاصله صدای انفجاری بگوش رسیدکه تقریباً همزمان بود و ناگهان دیدم بله جنازه ایشان را مردم می برند و پیراهن و لباس ایشان کاملاً غرق بخون شده است.

بخشی از پیام حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیت الله صدوقی
انا لله وانا الیه راجعون طبع یک انقلاب فداکاری است . لازمه یک انقلاب شهادت و مهیا بودن برای شهادت است . صدوقی عزیز رضوان الله علیه شهید بزرگی که در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و یار و مددکار گرفتاران و مستمندان بود و وقت عزیزش صرف در راه پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب می شد وبرای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت. اینجانب دوستی عزیز که بیش از ۳۰ سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم و اسلام خدمتگزاری متعهد و ایران فقیهی فداکار واستان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهائی که آمال این شهیدان است نزدیک شد. من به پیشگاه مقدس بقیة الله الاعظم روحی فداه و ملت عزیز و اسلام عزیزتر تبریک و تسلیت عرض می کنم.
به نقل از فرهنگ نیوز

من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم
شنبه 93/03/31
یادداشت های شهید چمران در آمریکا
من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم، دست از گناهان بشويم، قلب خود را يكسره تسليم خدا كنم، از دنيا و مافيها چشم بپوشم.
اوايل تابستان 1959
من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم، دست از گناهان بشويم، قلب خود را يكسره تسليم خدا كنم، از دنيا و مافيها چشم بپوشم. تنها، آرى تنها لذت خويش را در آب ديده قرار دهم.
من روزگار كودكى خود را در بزرگوارى و شرف و زهد و تقوى سپرى كردهام. من آدم خوبى بودهام، بايد تصميم بگيرم كه مِنبعد نيز خود را عوض كنم.
حوادث روزگار آدمى را پخته مىكند و حتى گناهان مانند آتشى آدمى را می سوزاند.
اوايل بهار 1960
نزديك به يك سال مىگذرد كه در آتشى سوزان مىسوزم. كمتر شبى بهياد دارم كه بدون آب ديده بهخواب رفته باشم و آههاى آتشين قلب و روح مرا خاكستر نكرده باشد!
خدايا نمىدانم تا كى بايد بسوزم؟ تا چند رنج ببرم؟ در همه حال، همه جا و هميشه تو شاهد بودهاى. عشقى پاك داشتم و آن را به پرستش ذات مقدس تو ارتباط مىدادم، ولى عاقبتش به آتشى سوزان مبدل شد كه وجودم را خاكستر كرد. احساس مىكنم تا ابد خواهم سوخت. شمعى سوزان خواهم بود كه از سوزش من شايد بشريت لذت خواهد برد!
خدايا، از تو صبر مىخواهم و به سوى تو مىآيم. خدايا تو كمكم كن.
امروز 19 رمضان يعنى روزى است كه پيشواى عاليقدر بشريت در خون خودش غوطه مىخورد. روزى است كه مرا به ياد آن فداكارىها، عظمتها و بزرگوارىهاى او مىاندازد. از او خالصانه طلب همت مىكنم، عاشقانه اشك، يعنى عصاره حيات خود را تقديمش مىنمايم. به كوهساران پناه مىبرم تا در… تنهايى، از پس هزارها فرسنگ و قرنها سال با او راز و نياز كنم و عقدههاى دل خويش را بگشايم.
خدايا نمىدانم هدفم از زندگى چيست؟ عالم و مافيها مرا راضى نمىكند. مردم را مىبينم كه به هر سو مىدوند، كار مىكنند، زحمت مىكشند تا به نقطهاى برسند كه به آن چشم دوختهاند.
ولى اى خداى بزرگ از چيزهايى كه ديگران به دنبال آن مىروند بيزارم. اگرچه بيش از ديگران مىدوم و كار مىكنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فداى فعاليت و كار كرده و مىكنم ولى نتيجه آن مرا خشنود نمىكند فقط بهعنوان وظيفه قدم به پيش مىگذارم و در كشمكش حيات شركت مىكنم و در اين راه، انتظار نتيجهاى ندارم!
خستگى براى من بىمعنى شده است، بىخوابى عادى و معمول شده، در زير بار غم و اندوه گويى كوهى استوار شدهام، رنج و عذاب ديگر برايم ناراحتكننده نيست. هر كجا كه برسد مىخوابم، هر وقت كه اقتضا كند مىخيزم، هرچه پيش آيد مىخورم، چه ساعتهاى دراز كه بر سر تپههاى اطراف بركلى بر خاك خفتهام و چه نيمههاى شب كه مانند ولگردان تا دميدن صبح بر روى تپهها و جادههاى متروك قدم زدهام. چه روزهاى درازى را كه با گرسنگى بهسر آوردهام. درويشم، ولگردم، در وادى انسانيت سرگردانم و شايد از انسانيت خارج شدهام، چون احساس و آرزويى مانند ديگران ندارم.
اى خداى بزرگ، براى من چه مانده است؟ نام خود را بر سر چه بايد بگذارم؟ آيا پوست و استخوان من، مشخّص نام و شخصيّت من خواهد بود؟ آيا ايدهها، آرزوها و تصورات من شخصيّت خواهند داشت؟ چه چيز است كه من را تشكيل داده است؟ چه چيز است كه ديگران مرا بهنام آن مىشناسند؟…
در وجود خود مىنگرم، در اطراف جستوجو مىكنم تا نقطهاى براى وجود خود مشخص كنم كه لااقل براى خود من قابل درك باشد. در اين ميان جز قلب سوزان نمىيابم كه شعلههاى آتش از آن زبانه مىكشد و گاهى وجودم را روشن مىكند و گاه در زير خاكستر آن مدفون مىشوم. آرى از وجود خود جز قلبى سوزان اثرى نمىبينم. همه چيز را با آن مىسنجم. دنيا را از دريچه آن مىبينم. رنگها عوض مىشوند، موجودات جلوه ديگرى به خود مىگيرند.

برکت امام رضا(ع)
جمعه 93/03/30
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمیشود،
هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمیشود،
اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است.
اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند
اگر فرزندی کوشید،رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛
به وساطت مقام امام رضا(ع)است
آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)

ذکری برای رهایی از نگاه به نامحرم
پنجشنبه 93/03/22
جناب شیخ رجبعلی خیاط ذکر « یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» را بعد از دیدن نامحرم موثر و کارساز می دانستند و بارها این ذکر را به اطرافیان توصیه می کردند تا از وسوسه شیطان در امان باشند.
می گفتند:«چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خیر حبیب… ؛ یعنی خدایا من تو را می خواهم، اینها چیه، این ها دوست داشتنی نیستند، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید…»