- کسب درآمد از کاشت ناخن
- احکام شرعی رای دادن
- 12فروردین در کلام مقام معظم رهبری
- نظر مقام معظم رهبری در باره ایام دهه محسنیه
- معامله قرن
- همه چیز از خداوبخواهید حتی بند کفشتان!!!
- امام موسی کاظم از زبان امام خمینی( ره) مقام معظم رهبری
- وظايف راهبردي بسيج از منظر فرماندهي كل قوا؟2
- وظايف راهبردي بسيج از منظر فرماندهي كل قوا؟
- استکبار ستیزی و آمریکا از دیدگاه رهبری
موضوع: "با بزرگان"
استکبار ستیزی و آمریکا از دیدگاه رهبری
شنبه 97/08/12
? پاسخ های رهبر انقلاب به ۱۰ پرسش در مورد نسبت جمهوری اسلامی و آمریکا
?خودتان را برای ادامه مبارزه آماده کنید
1⃣ استکبار به چه معناست؟
یعنی آن کسانی که در همه کارها مداخله میکنند برای حفظ منافع خود؛ حق تحمیل بر ملت ها را برای خود قائل است، پاسخگو هم به هیچ کس نیست.
2⃣ مبارزه با استکبار یعنی چه؟
یعنی یک ملّتی زیر بار مداخلهجویی و تحمیل قدرت استکبارگر نرود.
3⃣ منطق مبارزه با استکبار چیست؟
مبارزه با استکبار در انقلاب اسلامی، یک حرکت خردمندانه و متکی به عقلانیت است.
4⃣ سابقه دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی چیست؟
اولین حکومتی که با حرکت مردم ایران به طور جدی مخالفت کرد، آمریکا بود… در اولین ماههای پیروزی انقلاب در حالی که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود، مجلس سنای آمریکا یک قطعنامه شدید اللحنی علیه جمهوری اسلامی صادر کرد…
5⃣ دعوای جمهوری اسلامی با دنیای استکبار و آمریکا بر سر چیست؟
رژیم ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، داعیه ابرقدرتی مطلق دنیا را داشت… در حساس ترین نقطه، انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد که مهمترین شعارش مقابله با ظلم و استکبار بود… از یک چنین نقطهای آمریکاییها بیرون رانده شدند.
6⃣ جمهوری اسلامی به دنبال چیست؟
جمهوری اسلامی دنبال استقلال، آزادی، منافع ملی و پیشرفت علم و فناوری در کشور است؛ اینها حقوق این ملت است.
7⃣ وضعیت فعلی ما در مبارزه با استکبار چگونه است؟
دست ما پر است؛ ما فکر درست داریم. امروز جمهوری اسلامی هم سلاح دارد، هم پول دارد، هم علم و فناوری دارد، هم قدرت ساخت دارد، هم اعتبار دارد، هم میلیونها استعداد دارد.
8⃣ پایان این مبارزه چه خواهد بود؟
پایان این راه، بن بست برای رژیم طاغوت و استکبارگر آمریکاست.
9⃣ برای پیروزی چه شرایطی لازم است؟
باید مراقب بود؛ باید فهمید که چالش هست. اگر دچار نفهمی و راحت طلبی شدیم، شکست میخوریم. اگر متکی به خدا و دین خدا بودید، قطعاً پیروز میشوید.
? تکلیف مبارزه با استکبار بعد از مذاکره چیست؟
مبارزه با استکبار تعطیل پذیر نیست؛ این جزو مبانی انقلاب است… خودتان را آماده کنید برای ادامه مبارزه با استکبار.
?? کانال اساتیدانقلابی
بابا! از میان انگشتان آقا میبینم
جمعه 97/08/11
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
وقتی به تراجم علمای سلف مراجعه کنیم، میبینیم که افراد بسیاری در میان آنها بودهاند که صاحب کرامات و معنویات بودهاند؛ هم در علمیات صاحب کرامت بودهاند و هم در عملیات و عبودیت. جمع بین این دو نیز کرامت است!
شخصی پسر نابینایش را نزد مرحوم شیخ جعفر شوشتری[۱] برده بود که بهجهت استشفای او سورهی حمد بخواند. ایشان فرموده بود: «ما جوانها هنوز حال و نَفَس پیرها را نداریم، به نزد پدرم بروید».
وی نزد پدر ایشان رفته بود و ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سورهی حمد شده بود، مقداری که خوانده بود بچه گفته بود: بابا! از میان انگشتان آقا میبینم. وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملاً دیده بود!
[۱] عالم بزرگ، شیخ جعفر شرفالدینبنمحمدباقر (حدوداً ۱۲۵۰ـ ۱۳۳۵ه.ق.)، صاحب تألیفات متعدد از جمله کتاب «الخصائصالحسینیة».
? در محضر بهجت، ج١، ص١٧
زائر حسین( ع) از نو شروع کن، گذشته ات بخشیده شد
جمعه 97/08/11
حجتالاسلام پناهیان، غروب روز اربعین در کربلای معلا برای گروهی از زائران امامحسین(ع) دربارۀ «بهرهگیری از فرصتِ ناب بعد از زیارت اربعین برای تغییر در زندگی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
بشارت پیامبر(ص) به زائر حسین(ع): از نو شروع کن، گذشتهات بخشیده شد!
در روایات ما مضمونی هست که مکرراً بر آن تأکید شده است و این تأکید، نشاندهندۀ حقیقت مهمی است که میتواند مبدأ یک «رسم» باشد. مضمون مورد نظر این است که در روایات فرمودهاند: وقتی زائر از حرم امامحسین(ع) برمیگردد، یک ملَک از جانب رسولخدا(ص) میآید و به او سلام میرساند و میفرماید: هرچه در گذشته بوده، پاک شده است (گناهان گذشتهات بخشیده شد) و حالا عمل و زندگیات را از نو شروع کن! «حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى» (کاملالزیارات/132)
ما اگر مغفرت را باور کنیم، انگیزه و قدرت بسیار زیادی پیدا میکنیم برای اینکه «از نو شروع کنیم» یعنی انگار نه انگار که که تا حالا، خطایی و عادت بدی داشتهایم؛ همهچیز را میتوانیم از نو شروع کنیم. اگر میخواستیم آدم خوب و ایدهآلی باشیم، چگونه زندگی میکردیم؟ از این بهبعد، میتوانیم همانطوری زندگی کنیم.
برای تغییر مسیر غلط، انگیزهای بالاتر از «اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ» نیست!/ هرچیزی را میخواهی تغییر بدهی، الان وقتش است!
خیلیوقتها، تسویف و عقبانداختنِ توبه، بهخاطر این است که آدم میگوید: «چطوری گذشتۀ خرابم را درست کنم؟» اینکه آدم ریلِ زندگیاش را تغییر بدهد و مسیر خودش را عوض کند، خیلی همّت میخواهد. کسی که با یکسری عادتها و رفتارهای بد درگیر است، بهسادگی نمیتواند عادتهای خودش را تغییر دهد، مگر اینکه انگیزۀ خیلی قوی و خوبی پیدا کند. و واقعاً انگیزهای بالاتر از «اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ» نیست؛ یعنی اینکه «از نو شروع کن!»
اگر آدم این عفو و مغفرت الهی را در حرم امامحسین(ع) باور کند، برای تغییر رفتار خودش انگیزه پیدا میکند. مثلاً اگر میخواستی نماز خودت را اولوقت بخوانی، یا تعقیبات نماز را حسابشده بخوانی و… از الان شروع کن! هرچیزی را میخواهی تغییر بدهی، الان وقتش است!
باید به زائران کربلا تبریک گفت که زندگیِ تازهای شروع کردهاند؛ این باید رسم بشود
باید به زائران اباعبدالله(ع) تبریک بگوییم بهخاطر اینکه زندگیِ تازهای را شروع کردهاند. بنده اگر بهجای خبرنگاران عزیزی بودم که دمِ مرزها میآیند و میخواهند با زائران کربلا مصاحبه کنند و خوشآمد بگویند و حال این سفر را از آنها بپرسند، این سؤال را هم از زائران میپرسیدم تا رسم بشود: «شما در این زندگیِ تازهای که آغاز کردهاید، چه برنامهها و نقشههایی دارید؟»
مثلاً میشود به زائرانی که برمیگردند، یک پیامک شبیه پیامکهای تبلیغاتی بزنند و بگویند: «زندگیِ تازۀ شما مبارک باشد، در این شروع نو برای زندگیتان، چه برنامههایی برای خودتان در نظر گرفتهاید؟» این باید رسم بشود! همانطور که در آغاز سال شمسی «نو شدن» یک رسم است، بعد از زیارت امامحسین(ع) هم باید این «نو شدن و شروع تازه» یک رسم بشود.
طبق روایت، هر کار خوبی را خواستید شروع کنید، یکسال ادامه بدهید تا نتیجه بگیرید
شما چه برنامههایی را میخواهید در زندگی خودتان تغییر بدهید؟ در برنامۀ جدیدی که دارید، چهکار میخواهید انجام دهید؟ اگر ما بخواهیم کارهای خوبی را شروع کنیم، باید برخی آداب را درنظر بگیریم، مثلاً اینکه فرمودهاند: هر کار خوبی را خواستید شروع کنید، یکسال ادامه بدهید تا نتیجه بگیرید (امام صادق(ع): مَنْ عَمِلَ عَمَلًا مِنْ أَعْمَالِ الْخَیْرِ فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَةً وَ لَا یَقْطَعْهُ دُونَهَا؛ دعائمالاسلام/1/214)
مثلاً اگر تصمیم میگیرید که هفتهای یکبار زیارت عاشورا بخوانید (که بهتر است روز و حتی ساعت آن را هم مشخص کنید) یکسال این برنامۀ هفتگی را ادامه بدهید. یا اینکه تصمیم بگیرید هر روز «دعای عهد» بخوانید و یادِ امامزمان(ع) را در طول سال، ادامه دهید.
ما پس از زیارت اربعین، در آغاز یک زندگیِ نو هستیم / اینکه بگویند «گذشتهات پای ما؛ زندگیِ تازهای آغاز کن» واقعاً به آدم انرژی و انگیزۀ تغییر میدهد
ما پس از زیارت اربعین، در آغاز یک زندگیِ نو هستیم. اما در بین ما رسم نیست که مسئلۀ مغفرت کامل در زیارت امامحسین(ع) را اینقدر جدّی بگیریم! اگر خودمان با حُسنظن برخورد کنیم و این مغفرت را جدّی بگیریم، انگیزههای ما برای تغییر، خیلی تقویت میشود.
اینکه به آدم بگویند: «گذشتهات پای ما! عمل خودت را از نو شروع کن و زندگیِ تازهای را آغاز کن» خیلی به آدم انرژی میدهد. خیلیها بعد از زیارت امامحسین(ع) حواسشان به این نیست و این تبدیل به یک رسم نشده است که مردم بگویند: «من که تازه از کربلا آمدهام، تصمیم گرفتهام دیگر غیبت نکنم، ناسزا نگویم، نمازم را درست کنم و… الان که همۀ خرابیها و گناهان گذشتهام پاک شده است، چرا دوباره پروندهام را خراب کنم؟!» اگر کسی توبه کند و دوباره پروندۀ خودش را خراب نکند، توبۀ او «توبۀ نصوح» خواهد بود و خدا این آدم را دوست خواهد داشت.
وعدۀ امامصادق(ع) به آدم گنهکاری که خودش را تغییر داد
ابابصیر که از اصحاب امامصادق(ع) بود، در شهر خودش (کوفه) همسایهای داشت که خیلی لاابالی و اهل هرزگی و حرامخواری بود، به سلطان ظالمِ آن زمان خدمت میکرد و اعتقادات ولایی هم نداشت. ابابصیر میخواست برای حج و دیدار امامصادق(ع) به مکه و مدینه برود. قبل از سفر، همسایۀ لاابالی خودش را صمیمانه نصیحت کرد، همسایهاش به او گفت: من آنقدر آلوده به گناه شدهام که دیگر نمیتوانم اوضاع خراب خودم را تغییر بدهم، مگر اینکه صاحبِ شما-یعنی امامصادق(ع)- یک کاری برای من انجام دهد!
ابابصیر وقتی نزد حضرت رفت، داستانِ همسایهاش را عرض کرد، حضرت فرمود: از طرف من به همسایۀ خودت پیغام بده، من همۀ گذشتهاش را بهعهده میگیرم، بهاین شرط که در آینده رفتارش را تغییر بدهد و کارهای زشتی را که انجام میدهد، ترک کند. وقتی ابابصیر به کوفه برگشت، به همسایۀ گنهکارش گفت: من پیغام تو را به صاحبم، امامصادق(ع) رساندم و ایشان فرمود: من همۀ گذشتهات را برعهده میگیرم، بهشرطی که رفتارت را تغییر بدهی، حتی از مالِ حرامی که داری، خارج بشوی…
آن همسایۀ گنهکار، به قولِ امامصادق(ع) اعتماد کرد و تصمیم گرفت رفتار خودش را تغییر بدهد و واقعاً خودش را از رفتارهای زشت و مال حرام، جدا کرد. بعد از مدتی در بستر مرگ قرار گرفت، یار امامصادق(ع) بالای سرش حاضر شد. آن فرد، در لحظههای آخرِ جاندادن، لبخند زد و گفت: «صاحبت به وعدهاش وفا کرد» (…فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَى صَاحِبُکَ لَنَا ؛ کافی/1/474)
آن آدم گنهکار، مثل شما به سمت حرم امامحسین(ع) پیادهروی نکرده بود و حتی خودش هم به زیارت امامصادق(ع) نرفته بود و زیاد هم معتقد نبود، ولی امامصادق(ع) فرمود «اگر خودش را تغییر بدهد، من گذشتۀ او را بهعهده میگیرم» چون کسی که از گذشتۀ خودش جدا شود، کلی انرژی میگیرد و انگیزۀ قوی پیدا میکند.
یا اباعبدالله! ما کار چندانی نکردهایم؛ فقط پیاده به سمت حرمت آمدهایم، چون میدانیم تو ما را تحویل میگیری… انشاءالله همۀ ما از فردای اربعین، یک زندگی تازهای را شروع کنیم.
آیت الله وحضور در کاباره؟؟!!!
جمعه 97/07/13
?لبنان به عروس خاورمیانه معروفه ، انواع و اقسام فساد هم توش هست ، امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که خیلی تو مردم محبوب بود یه روز کاملا ناگهانی وارد یک کاباره شد ، همه مشغول میگساری بودند ، یدفه همه تا او را دیدند دست و پای خودشون و گم کردند اما در میان تعجب همه سید هم پشت میز میکده نشست و به خدمتکار گفت برای من هم مشروب خوب بیاورید ، سکوتی به آنجا حاکم شد اما او شوخی نمیکرد و جدی گفت پس چرا وایسادی ؟ خدمتکار رفت با حالت شرمندگی یه پیاله مشروب آورد گذاشت جلوی سید ، همه با تعجب بهش نگاه میکردن که چی میشه که ناگهان سید یه تیکه جگر از گوشه عبایش دراورد و انداخت تو لیوان مشروب ، و به صحبت با جوانها ادامه داد ، بعد مدت خیلی کمی جگر بسیار کوچک شده بود و انگار تو مشروب حل شده بود ، ناگهان سید برنامه اصلیشو شروع کرد ، و گفت رفقا اسلام برا همین میگه مشروب نخورید ، ببینید این مشروب با این تیکه جگر چی کار کرد ، دقیقا همین ضرر رو به بدنتون میزنه … ?او همیشه این مدلی نهی از منکر میکرد ، البته این مدل نهی از منکر خیلی هنر میخواست و هزینه داشت و ممکن بود مورد تهمت ها واقع بشی اما او میدونست تو جایی که سبک زندگی ها کاملا غربی شده باید یکمی با جوانها همراه شد بعد حرف اصلیتو بزنی ، این جوری بود که همه بهش میگفتن مسیح لبنان و بزرگ و کوچیک مریدش بودن… ?به نقل از حجت الاسلام زائری
داستان طلبه ای که 15سال نان خشک میخورد
جمعه 97/07/06
در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت: میرزا را کاردارم.
مردم گفتند: میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت: عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود.
خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت.
دفتردار میرزا تعجب کرد…
وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد.
گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی ازدهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول
سنی ها گفتند خوب است بدون پول است.
این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند.
دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد.
این طلبه 15سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که ان ها بیرون می انداختند را می خورد 15سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند.
مصباح الهدی آیت الله وحید خراسانی