موضوع: "بصیرت"
صفات اهل بصیرت در مرام حضرت عباس(علیه السلام)
پنجشنبه 96/02/14
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «کان عمّناالعباس نافذالبصیرة، صلبالایمان، جاهد مع أبیعبدالله، و ابلی بلاء حسنا، و مضی شهیدا»؛ ابصارالعین/ص30
عموی گرانقدرم، عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین(علیه السلام) دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان خود را در راه خدا هدیه کرد.
حضرت عباس(علیه السلام) بصیرت نافذی داشتند؛ «بصیرت» عنصر بسیار مهمی در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مسلمین است، هزینه سنگینی که امت اسلامی پرداخت و واقعه سال 61 هجری به وجود آمد و امت اسلام از نعمت عظمای ولایت حضرت حسینبن علی(علیه السلام)و از نعمت برکت حضرت عباسبن علی(علیه السلام)محروم شد، اگر بصیرت وجود داشت، شاید اینگونه نمیشد، هنوز زمان زیادی از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نگذشته بود که جامعه اسلامی دچار انحراف و انحطاط گردید و در سایه این انحطاط دست به بزرگترین جنایت تاریخ زدند. همه این مسایل در نبود بصیرت تحقق یافت، کما اینکه رهبر معظم انقلاب هم به این نکته مکرر اشاره داشتهاند که اگر بصیرت نباشد، هرچند علم هم فراوان باشد، انسان دچار اشتباه و خطا میشود، چراکه شناخت حق از باطل بسیار مشکل است.
ادامه »
بصیرت در کلام رهبری
دوشنبه 95/10/06
اگر بصیرت نبود، انسان ولو بانیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد.
در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند.
راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید.
یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یک دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.
تشخیص خط درگیری با دشمن
دوشنبه 95/10/06
#بصیرت یعنی تشخیص خط درگیری با دشمن#
یکى از مسائل مهم، مسئلهى بصیرت است. من به شما عرض بکنم؛ بصیرت در این دوران و در همهى دورانها به معناى این است که شما خط درگیرى با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیرى است؟
بعضىها نقطهى درگیرى را اشتباه میکنند؛ خمپاره و توپخانهى خودشان را آتش میکنند به سمت یک نقطهاى که آنجا دشمن نیست، آنجا دوست است.
بعضیها رقیب انتخاباتى خودشان را «شیطان اکبر» به حساب مىآورند!# شیطان اکبر آمریکاست،# شیطان اکبر صهیونیسم است؛ رقیب جناحى که شیطان اکبر نیست، رقیب انتخاباتى که شیطان اکبر نیست. من طرفدار زیدم، شما طرفدار عمروئى؛ من شما را شیطان بدانم؟ چرا؟ به چه مناسبت؟ در حالى که زید و عمرو هر دو ادعاى انقلاب و اسلام میکنند، در خدمت اسلام و در خدمت انقلابند.
خط درگیرى با دشمن را مشخص کنیم. گاهى هست که یک نفرى در لباس خودى است، اما حنجرهى او سخن دشمن را تکرار میکند! خب، او را باید نصیحت کرد؛ اگر با نصیحت عمل نکرد، انسان با او باید حد و مرز تعریف کند: خط فاصل. جدا میشویم. اگر بناست شما با همان احساساتى که رژیم صهیونیستى نسبت به جمهورى اسلامى دارد - ولو با یک ادبیات دیگرى - بخواهى در مقابل جمهورى اسلامى بایستى و حرف بزنى، خب با رژیم صهیونیستى چه فرقى دارى؟ اگر با همان منطقى که آمریکا در مقابل جمهورى اسلامى عمل میکند، شما بخواهى با آن منطق با جمهورى اسلامى تعامل کنى، خب شما با آمریکا فرقى ندارى. این مسئله جداست. اما یک وقت هست که نه، اینجورى نیست. ممکن است اختلافات، اختلافات عمیقى هم باشد، اختلافات بزرگى هم باشد، اما انسان دشمن را با غیردشمن نباید اشتباه کند؛ دشمن حساب دیگرى دارد، غیردشمن حساب دیگرى دارد. خط درگیرى با دشمن را باید ترسیم کرد، مشخص کرد؛ این بصیرت میخواهد. بصیرتى که ما عرض میکنیم، این است.
یک عدهاى از آن طرف مىافتند، یک عدهاى از این طرف مىافتند. یک عدهاى با دشمن هم معاملهى دوست میکنند، فریاد دشمن را هم نمیشناسند، چون از حنجرهى دیگرى در مىآید؛ یک عده هم از این طرف، هرکسى که اندک اختلاف سلیقهاى با آنها دارد، به حساب دشمن میگذارند! بصیرت، آن خط وسط است؛ آن خط درست است.(بیانات رهبری در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى،1391/07/24)
كار بر دوش شماست،بصيرت، نورافكن است؛
دوشنبه 95/10/06
بيانات رهبری:در ديدار دانشجويان و جوانان استان قم
ما بايد برنامهريزى بلندمدت داشته باشيم. البته اين برنامهى بلندمدت جاى طرحش اينجا نيست - مراكز فكر، كانونهاى فكر، مراكز سياسى و فرهنگى دنبال اين حرفها هستند و اين كارها را بايد بكنند و ميكنند هم - آن چيزى كه من در مجموعه ميتوانم عرض كنم، اين است كه يك زمينهى اساسى براى برنامهريزىهاى بلندمدت هست كه اين را من بارها تذكر دادم، اينجا هم لازم ميدانم يك قدرى دربارهاش بيشتر صحبت كنم و آن، مسئلهى بصيرتيافتن است.
ادامه »