موضوع: "جنگ نرم"

دروغ های سوم خردادى!

حمیدداودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس نوشت:
تا نزدیک سالگرد آزادی خرمشهر میشه، سازمان ها و نهادهای دولتی، بودجه های آنچنانی شان را برای انجام یه مشت کار تکراری و بیهوده به باد می دهند!
حالا من هم شده ام مثل همان ها!
خواستم برای سالگرد خرمشهر خاطره ای بنویسم که دلم نیامد. راستش ترسیدم از خودم بگم. ترسیدم خیلی خوش به حالم بشه.
برای همین ترجیح دادم دل نوشته ای رو که چند سال پیش توی وبلاگم گذاشتم، بازخوانی کنم. شاید خیلی از شماها نخونده باشید. توی این دو سال هیچ خبر یا عکس العملی نشد! عیبی نداره. من هم اونقدر میگم تا به یه جای حضرات بربخوره!
اینم مقاله تکراری من برای سالگرد آزادی خرمشهر:

***

اگه هنوز احساس مىکنی یه ذره غیرت و مردونگی توی وجودت مونده، اینرو بخون!
ولی اگه میخوای فحش بدی و بگی این دوباره قاطی کرده، برو حال خودت رو بکن و بىخیال شو؛ مثل 32 سال گذشته!

یکی دو روزه عملیات شروع شده. همون صبح دهم اردیبهشت افتادیم توی محاصره. ایستگاه حسینیه قتل عامی بود. عراقیا روی جاده بدجوری مقاومت میکردند. خون بود و خون. ولی ما هنوز زنده بودیم.
اونروز همه بودند. من، امیر محمدی، جهانشاه کریمیان، سیدمحمود میرعلىاکبری، رضا علینواز …
ولی امروز …

دروغ های سوم خردادى!

هیچ کدوم اونا نیستند …
ولی من هستم!
اونا اون روز رفتند، با غیرت!
من امروز موندم، بى غیرت!

ببخشید! این درد چند ساله داره خفه ام مى کنه. زشته، بده، بى حیاییه، به خوبی و حیاء خودتون ببخشید.
بیاییم همدیگر رو خر نکنیم!
بیاییم سرمون رو از آخورمون دربیاریم و یه ذره غیرتی بشیم!
آره بد مى نویسم. بد و سیاه. ولی مگه دروغ مى گم؟
عذر مى خوام از همه ی بچه های خرمشهری. از همه ی بچه های جنوبی که اصلا تاریخ آزادی خرمشهر رو یادشون رفته!

موندم تا شاهد باشم که توی سالگرد سوم خرداد، بنیادها، سازمانها و ارگانها، میلیارد میلیارد بریزند توی حلقوم کثیف مطربین و تبلیغاتچى ها و چپون چپون که چی؟

چند سال پیش توی یه جلسه بودم که یه آدم عراقى الاصل که بدبختانه شده بود مسئول برگزاری همین جشن های بزن و بکوب و بخور بخور خرمشهر! یه پوشه ی گنده جلوش باز کرده بود و هی می گفت که واسه ی سالگرد خرمشهر مى خواییم فلان کنیم و بیسار.
یه مطرب کپى بردار هم که هر سال یکی از آهنگای آلمانی و … رو کپی مىکنه و مىده به خورد جماعت و تالار وحدت و وحشت …
بنرها و تابلوهای فلان قدری توی تهران برای سالگرد خرمشهر
حرفای تکراری … خاطرات کلیشه ای … تجلیل از حماسه آفرینان خرمشهر البته همه تهرانی و در همینجا و دریغ از یک خرمشهری!
مدال شجاعت و نشان ایثار و بارون سکه طلا.
و …

کوفتتون بشه وقتی یکی از مسئولین توی جلسه مىگه:
“بر اساس گزارش یکی از سازمانهای دولتی، دخترهای جوون خرمشهری به دلیل فقر مادی و نداری، پول ندارند (…) بخرند، بالاجبار از پارچه های معمولی چندباره استفاده مى کنند تا نیازشون رفع بشه و چون مدام از اینها استفاده مى کنند، به بیمارىهای مختلف خطرناک دچار شده اند!”

سرمون رو بگیریم بالا:
خرمشهر آزاد شد …
خرمشهر آزاد شد … جیب ماها باد شد!
خرمشهر آزاد شد … کنسرت ما شاد شد!
خرمشهر آزاد شد … بچه اونجا …

جشن بگیریم. بوق کشتی و زنگ کلیسا بزنیم. آلبومای رنگارنگ چاپ کنیم.
چقدر من کثیف شدم.
چقدر بى حیا شدم.
من از اونوقت که سالگرد خرمشهر رو توی تهران گرامی داشتم، لجن شدم.

اصلا بذارید واسه ی خودم یه سالگرد خرمشهر بگیرم.
جرم که نیست! مىخوام واسه ی خودم دروغ بگم.
چطور آقایون مى تونند توی تهران کنگره شعر و موزیک و بزن و … به یاد خرمشهر راه بندازند و یک سال خود و خونوادشون رو بیمه ی مالی و حالی بیت المال مسلمین بکنند! من نمىتونم زر مفت بزنم؟!
من که نه حق و حساب مىخوام، نه چک فلان میلیونی بابت چهار خط شعر و ور!

دروغ های سوم خردادی!!!
تیتر یک روزنامه ها و سایت های اینترنت در سالگرد آزادی خرمشهر
- وزارت بهداشت اعلام کرد به مناسبت سالگرد آزادی خرمشهر، دهها دکتر متخصص جهت هرگونه خدمات رسانی پزشکی به مردم شریف خرمشهر، به مدت یک ماه در سال، به آن سامان اعزام شدند.
- وزارت بهداشت جهت رفاه حال مردم عزیز خرمشهر، هزینه ی کلیهی داروهای لازم را پرداخت مىنماید.
- مراسم سالگرد خرمشهر با حضور نمایندگان مجلس که با اتوبوس به آنجا سفر کرده اند، برگزار شد.
- وزارت نیرو بعد از32 سال، از راه اندازی آب لوله کشی در خرمشهر به شیرینی آب تهران خبر داد تا دیگر خرمشهرى ها شاهد آب های کثیف اهواز و پساب های نیشکر رود کارون نباشند.

من دیگه بریدم. بقیه اش رو خود شما بنویسید.
خرمشهر در سی و دومین سالگرد آزادی، چرخ و فلک و شهربازی نمىخواد!
کار، آب شرب، کارخانه و تنها نگاهی غیرتمندانه مىخواهد و بس.

از بازسازی شهر “فاو” یک سال پس از پایان جنگ عبرت بگیریم.
صدام ملعون دو تا از قوىترین سپاه هایش (سپاه هفتم و سوم) را مامور کرد تا در عرض چند ماه پس از پایان جنگ با ایران، آنجا را به عروس جنوب تبدیل کنند!

چیه مثلا خیلی تکون خوردی؟!
من که عین خیالم نیست.
حقوق توپولم رو مىگیرم و توی مسجد محل شما از خاطراتم در آزادسازی خرمشهر تعریف مىکنم!
بترکه اون چشمت که نمىتونی ببینی!
اگه من نبودم که خرمشهر حالا حالاها آزاد نمىشد، غیرتمند!
منبع:مشرق

طرح 16 نماینده: تعطیلی سیزده بدر: آری؛ تاسوعای حسینی: نه!؟

16 نماینده مجلس با امضای طرحی به نام “ساماندهی تعطیلات رسمی کشور"، در پیشنهادی عجیب، برخی روزهای خرافی و نامعقول را به عنوان تعطیل رسمی و برخی مناسبت های مهم مذهبی را به بهانه ساماندهی غیرتعطیل اعلام کرده اند.

به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی “خیبرآنلاین”، بحث ساماندهی (بخوانید کاهش) تعطیلات رسمی کشور که سال هاست در برهه های مختلف زمانی، از سوی افراد مختلف مطرح شده و به جهت عدم کارشناسی و پختگی در طرح ها، به سرعت دچار بایکوت می شوند، بار دیگر بر سر زبان ها افتاده است.

براساس این گزارش، مباحث جدید از زمانی در رسانه ها مطرح شد که ابوالفضل ابوترابی، نماینده نجف آباد در مجلس، به عنوان طراح این طرح، طی مصاحبه های مختلف، جزییات آن را اعلام کرد که البته از همان اولین گفتگو، تنش ها و اعتراضات نیز آغاز شد.

در طرح جدید که به شدت سوال برانگیز و قابل تامل است و با توجه به روحیات حاکم بر نمایندگان محترم حاضر در مجلس، بعید است مورد اقبال قرار گیرد، برخی تعطیلات مهم مذهبی غیرتعطیل اعلام شده و در عوض، بر تعطیلی برخی روزهای خرافی و بی مورد تاکید ورزیده شده است.


در این طرح عجیب، تعطیلات روزهای تاسوعای حسینی(ع)، شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)، شهادت رییس مذهب تشیع حضرت امام جعفرصادق(ع) و نیز شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع) برداشته شده و از این روزها به عنوان روزهای غیرتعطیل یاد شده است!

البته، برای خالی نبودن عریضه، برای برخی از آنان تبصره هایی قید شده از جمله، تعطیلی شهادت حضرت فاطمه(س) و امام صادق(ع) تنها در شهر قم و روز شهادت امام صادق(ع) تنها در مشهد مقدس تعطیل باشند. همچنین، برای روز تاسوعا، درخواست تعطیلی دوساعت زودتر از روزهای معمولی پیشنهاد شده است!

در عوض، بر تعطیلی روزهای ذیل اصرار شده است: روز سیزده بدر، روز بعد از عید فطر و نیز 29 ماه مبارک رمضان!

از 16 نماینده طراح این طرح باید پرسید که براساس کدام منطق فکری و مذهبی، در راستای ساماندهی یا کاهش تعطیلات رسمی، ایام عید فطر باید تا 3 روز تعطیل شود اما روز شهادت رییس مکتب تشیع در تنها کشوری که حکومت شیعه در آن مستقر است، غیرتعطیل اعلام شود؟!

همچنین، حضرات طراح پاسخ دهند که روز سیزده بدر با کدام ادله عقلی و دینی همچنان باید تعطیل باشد اما تاسوعای حسینی(ع)، روزی که سراسر جهان تشیع در سوگ و مصیبت به سر می برد و به نوعی عزای عمومی همیشگی و دایمی است، روز کاری پیشنهاد می شود؟!

برای شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) که سال ها تلاش مرجعیت به ثمر نشست، چرا باید اینچنین غیرکارشناسانه برنامه لغو تعطیلی اعلام شود و نیز، برای تنها امام بزرگواری که حرم مطهرش در ایران اسلامی است و به فرموده امام خمینی(ره)، آن حرم، پایتخت معنوی جمهوری اسلامی است، تعطیلی روز شهادتش لغو و برای خالی نبودن عریضه، تنها به شهر مشهد محدود شود؟!

آیا 16 نماینده پیشنهاددهنده، با برداشتن این تعطیلی های مذهبی و مهم و اصرار بر تعطیلی روزهایی بی هویت، به دنبال مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ و اجتماع کشور هستند؟

همانگونه که ذکر شد، قطعا با حضور پرشمار نمایندگان محترمی که دغدغه دین و فرهنگ مردم را دارند، این طرح در همان ابتدا دچار شکست خواهد شد اما تعجب از افرادی است که با یک اقدام کاملا شتاب زده، وقت مجلس را اینچنین گرفته و اسباب نگرانی و دغدغه مراجع، علما و مومنین جامعه را فراهم می آورند.

پیشنهاد مشخص  آن است که چنانچه آقایان بر ساماندهی تعطیلات اصرار دارند، تعطیلات روزهای ذیل پس از بررسی کارشناسی در حوزه های مختلف سیاسی، مذهبی، اجتماعی، دستخوش تغییرات شوند: 12 و 13 فروردین، 15 خرداد، روزهای قبل و بعد عید فطر و روز 29 اسفند.

نکته مهم در لغو تعطیلات روزهای فوق این است که با توجه به تقویم رسمی فعلی، درواقع از 28 اسفند تا حداقل 14 فروردین، فضای رسمی کشور در تعطیلی به سر می برد که با لغو 3 روز تعطیلی 29 اسفند و 12 و 13 فروردین، درواقع یک دوره تعطیلی نزدیک به 10 روزه لغو می شود که این مساله، به کل طرح پیشنهادی جنجال برانگیز دوستان می ارزد.

البته کاستن یک روز از تعطیلی 4 روزه نوروز، 29 اسفند، 12 فروردین و 15 خرداد از دیگر پیشنهادات موجود در این طرح است که از کنار آنها عبور می کنیم.

مجموعه پوستر: تحریم کالاهای اسرائیلی

تخریب ذهن کودکان با بستنی میهن

حجت الاسلام “حامد تقدیری” در صفحه شخصی خود نوشت: سرمایش انقدر زیاد است که تربیت بچه هایمان را هم منجمد میکند. هم بستنی است هم وسیله ی بستن فکرها و جهت دهی تربیتی است. پدر برای تشویق فرزندش بستنی را میخرد در حالیکه به جای ماده بستنی هزاران مشکل تربیتی را به خورد فرزند میدهند. اینها رخنه های فرهنگی است که خیلی عادی از کنار آن میگذریم. نه تنها فرهنگ اسلامی بلکه فرهنگ ایرانی را هم هدف قرار داده است.

تهاجم فرهنگی عروسک باربی جریان مجهولی نیست که بزرگواران بگویند بی اطلاع بودند. در ایران کتابهای متعدد و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده است و در خیلی کشورها با آن مقابله میشود و پخش آن ممنوع است.

اینکه شرکت بزرگی چون شرکت میهن چنین خطایی کند و مسئولین وزارت فرهنگ کشور چیزی نگویند جای بسی تعجب دارد.

 

تخریب ذهن کودکان با بستنی میهن+عکس

در مبانی فقهی بزرگان چون شیخ انصاری ره و حضرت امام ره مرحوم خویی ره و… که دقت میکردم استنباط شخصی ام این بود که ادله بیع غرری و بعض ادله تکسب به حرام شامل آن میشود و شاید بتوان گفت اگر جلد آن مقصود واقع شود و هزینه ای در مقابل آن باشد مال مشبهه به حرام باشد و اکل مال بالباطل که حرمت وضعی خواهد داشت. البته جای تامل بیشتر دارد لکن شبهه در معامله هست.. فتأمل

«بنابراین تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند برروی ذهن ملت ما و برروی رفتار ملت ما - جوان، نوجوان، حتی کودک - اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جمله‌ی همین است؛ این اسباب‌بازی‌هایی که وارد کشور میشود از جمله‌ی همین است که من چقدر سر قضیه‌ی تولید اسباب‌بازی داخلیِ معنی‌دار و جذاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند؛ البته بحمدالله ظاهرا اینجا یک تصمیمی در این زمینه گرفته شد، حالا ان‌شاءالله همان تصمیم را هم دنبال کنید که اجرایی بشود.

خب، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاه‌های فعال و مسئول، عروسکهای خوبی درست کردند؛ خوب هم بود؛ اول هم حساسیت طرف مقابل را - یعنی مخالفین را، خارجی‌ها را - برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این [عروسکها] را درست کردند؛ ولی نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچه‌ی ما اصلا نمی‌شناسد - ببینید، پیوست فرهنگی که میگوییم اینها است - خب، یک عروسک است فقط، در حالی که مرد عنکبوتی را بچه‌ی ما میشناسد، بتمن را بچه‌ی ما میشناسد. ده بیست فیلم درست کرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسک را می‌شناسد؛ این پیوست فرهنگی [است‌]. شما بایستی این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ده بیست فیلم کودک درست میکردید برای اینکه این عروسک معرفی بشود پیش بچه‌ها؛ بعد که معرفی شد، آن‌وقت خودشان میخرند، [ولی‌] وقتی معرفی نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقتهایی را بایست کرد. به‌هرحال این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیتی است»

امام خامنه ای ۹۲/۹/۱۹
به نقل از مشرق

میانگین صحبت اعضای خانواده‌های ایرانی در روز به ۱۵ دقیقه رسید!

به برکت تلویزیون و اینترنت و اپلیکیشن‌ها

میانگین صحبت اعضای خانواده‌های ایرانی در روز به ۱۵ دقیقه رسید!

وقتی سعدی شیرازی حدود ۸ قرن پیش بیت معروف « هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای/ من در میان جمع و دلم جای دیگر است» را می سرود، شاید اصلا فکرش را هم نمی کرد که روزی این ماجرا به جای رابطه عاشقانه، سر از زندگی خانوادگی آدمها هم دربیاورد و کار به جایی برسد که غیر از «دل»، «سر» ها هم جای دیگر باشد.  اما حالا کافی ست موقع مهمانی یا جمعی خانوادگی، نگاهی به حاضران در مجلس بیندازید. نگاه های غرق شده در تلفن های همراه گاهی آن قدر طولانی و زیاد است که شک می کنید حاضران در مجلس با هم نسبتی داشته باشند و برای گفتگو و خوش و بش دور هم جمع شده باشند.

bigstock-Social-Media-Sign-282922281

چند روز قبل دکتر سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران اعلام کرد که طبق پژوهش‌های انجام شده، میانگین صحبت اعضای خانواده‌های ایرانی با یکدیگر در مدت شبانه روز به ۱۵ دقیقه رسیده‌است. اتفاقی که موسوی چلک آن را ناشی از عدم علاقه افراد به ارتباط با یکدیگر و موجب کم شدن محبت درون خانواده‌ها دانسته است.

کم حرف‌ شدن زن و شوهر‌ها پدیده‌ای ست که چون آمار دقیق و روشنی از آن در دسترس نیست. خیلی جدی گرفته نمی‌شود. اما بسیاری از فعالان و صاحب‌نظران حوزه اجتماعی این موضوع را یک تهدید برای کشور می‌دانند که باید حتی بیشتر از مسائل اقتصادی به آن توجه کرد.

در چند سال اخیر سر و کله شبکه های اجتماعی و نرم افزارها و اپلیکشن های ارتباطی پیدا شد که برای کاربران خود امکان ارتباط بیشتر و آسان تر را فراهم و دایره دوستان و آشنایان شان را بزرگتر کرده است. حالا نرم افزارهای ارتباطی جزء جدا نشدنی تلفن های همراه هستند و حتی بدون آنها زندگی و برقراری ارتباط به شیوه قبل برای کاربران بسیار مشکل است. این در حالی است که میانگین صحبت در خانواده های ایرانی در چند سال اخیر به شدت کاهش یافته و بسیاری از کارشناسان این موضوع را یک زنگ خطر بزرگ اجتماعی و حتی نوعی طلاق عاطفی در خانواده ها بیان می کنند.

برای اثبات جدی بودن این پدیده کافی است سری به آمار مرتبط در این باره طی سال های گذشته بیندازیم. در سال ۸۴ خبرگزاری فارس در گزارشی اعلام کرد که میانگین صحبت اعضای خانواده با یکدیگر، نیم‌ساعت در روز بوده است. این در حالی‌ست که در تیرماه و بهمن ماه ۹۲ حجت الاسلام «سید علیرضا تراشیون» استاد حوزه و دانشگاه در دو دوره مختلف، برگزار شد بیان کرد که:«میانگین ارتباط کلامی زوج‌های جوان ۱۷ دقیقه در شبانه‌روز است و این یک زنگ خطر بزرگ برای خانواده‌هاست.»

این یعنی میزان مکالمه افراد یک خانواده با یکدیگر در طی ۹ سال گذشته، نصف شده است.

رئیس انجمن مددکاری ایران در گفتگوی خود با خبرگزاری ها، در توضیح پدیده کم صحبتی اعضای خانواده با یکدیگر به شکل‌گیری پدیده «کودکان کلید‌دار» اشاره کرده و گفته: «اکنون در بسیاری از خانواده‌ها زن و شوهر شاغل هستند و فرزندانشان در خانه تنها می‌مانند. نمی‌توان فهمید که بچه‌ها در خانه چه می‌کنند. از سوی دیگر ارتباط میان اعضای خانواده ضعیف شده است. اکنون فقر محبت در ایران بسیار جدی است. ما کجا می‌توانیم محبت خوب و سالم را تجربه کنیم؟ سفره‌های ما سه ضلعی شده و یک ضلع آن تلویزیون است. اگر ارتباط میان نسلی دچار شکاف شود دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.» نکته جالب این است که خانواده‌ها در این ۱۵ دقیقه به جای اینکه در مورد خودشان صحبت کنند ترجیح می‌دهند در مورد مشکلات و مسائل اقتصادی و یا حتی دیگران حرف بزنند.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خواستار راه‌اندازی یک مرکز آمار و رصد در حوزه اجتماعی شد تا موارد مربوط به خانواده‌ها دقیق‌تر و موشکافانه‌تر مورد بررسی قرار بگیرد.

کم حرف‌تر شدن خانواده‌ها یک زنگ خطر است که می‌تواند در ادامه آن موجب جدایی و از هم پاشیدگی بنیان یک خانواده شود. دکتر ناصر قاسم زاده دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت و روان جامعه، راهکارهای روبروشدن با این مشکلات را این طور شرح داده است: «یکی از راهکارها مربوط به خود خانواده هاست که در هفته ساعاتی را به عنوان جلسات خانوادگی داشته باشند تا بتوانند مسائل و مشکلاتشان را مطرح کنند. وقتی پدر و مادرها در حضور فرزندانشان با هم صحبت کنند آنها عشق و دوست داشتن و وفاداری به همسر را یاد می گیرند و این امر باعث می شود که فرزندان بدانند پدر و مادرشان همدیگررا دوست دارند.» به گفته قاسم زاده، چگونه گفتن و چگونه شنیدن همسران با یکدیگر نیز از راهکارهای مقابله با این مشکل است: « غر زدن های مداوم و آوردن مشکلات بیرون از خانه به داخل خانه از جمله عوامل دوری از همسران از یکدیگر می شود . حال آن که زوجین باید هنر صبور و با عاطفه  بودن را بیاموزند تا در زندگی دوری و طلاق عاطفی رخ ندهد. همچنین صله رحم در خانواده باعث می‌شود فرزاندان عشق و محبت را یاد بگیرند و بعد‌ها خودشان نیز یک خانواده سالم تشکیل دهند.»

به نظر می رسد حالا دیگر وقت آن شده که به اپلیکیشن ها، تلفن های همراه هوشمند و تلویزیون، جور دیگری نگاه کرد. جوری که دوباره بحث قدیمی فناوری های نوین و فرهنگ استفاده از آنها را داغ می کند.