حضرت عيسي (ع) در روستاي بلا زده و گفتگوي او با مرده زنده شده

روزي حضرت عيسي (ع) همراه حواريون اصحاب نزديك خود) در سير و سياحت خود، به روستائي رسيد، ديد اهل آن روستا و پرندگان و حيوانات? آن، همه به طور عمومي مرده اند، فرمود:  معلوم است كه اينها به عذاب عمومي الهي كشته شده اند، اگر آنها به تدريج مرده بودند، همديگر را به خاك مي سپردند. حواريون:? اي روح خدا، از خداوند درخواست كن، تا اينها را زنده كند و علت عذابي⚡️را كه به سراغ آنها آمده، براي ما بيان كنند تا ما از كرداري كه موجب عذاب الهي مي شود، دوري كنيم. ❄️حضرت عيسي (ع) از درگاه خدا خواست تا آنها را زنده كند، از طرف خدا، از ناحيه فضا به عيسي (ع) ندا شد كه: آنان را صدا بزن ?عيسي (ع) شبانه بالاي تپه اي از زمين رفت و فرمود:  (اي مردم اين روستا يك نفر از آنها زنده شد و گفت:  بلي اي روح و كلمه خدا عيسي: واي بر حال شما، كردار شما چه بود؟  كه اينگونه شما را دستخوش بلاي عمومي نموده است مرد زنده شده:  چهار چيز ما را مشمول عذاب الهي كرد:  ??۱- طاغوت را مي پرستيديم  ??۲- دلبستگي به دنيا ترس اندك از خدا داشتيم  ??۳- آرزوي دور و دراز ??۴ - غفلت و سرگرمي به بازي هاي دنيا. عيسي: دلبستگي شما به دنيا چه اندازه بود مرد زنده شده: همانند علاقه كودك به مادرش، هنگامي كه دنيا به ما رو مي آورد شاد و خوشحال مي شديم و هنگامي كه دنيا به ما پشت مي كرد، گريه مي كرديم و محزون مي شديم. عيسي: طاغوت را چگونه مي پرستيديد مرد زنده شده: از گناهكاران پيروي مي كرديم. ☘عيسي: عاقبت كارتان چگونه پايان يافت. مرد زنده شده: ?? شبي با خوشي به سر برديم، صبح آن در (هاويه) افتاديم. عيسي: هاويه چيست مرد زنده شده: هاويه سجين است. عيسي: سجين چيست⁉️ ❄️مرد زنده شده: سجين كوههاي گداخته به آتش است كه تا روز قيامت، بر ما مي افروزد. ?عيسي: وقتي كه به هلاكت رسيديد، چه گفتيد و مأموران الهي به شما چه گفتند؟ ?مرد زنده شده: گفتيم: ما را به دنيا باز گردانيد، تا كارهاي نيك در آن انجام بدهيم و زاهد و پارسا گرديم، به ما گفته شد: (دروغ مي گوئيد). عيسي: واي به حال شما چه شد كه غير از تو شخص ديگري از اين هلاكت شدگان با من سخن نگفت. ⚜مرد زنده شده: اي روح خدا‼️ دهان همه آنها با دهنه آتشين بسته شده است و آنها به دست فرشتگان خشن، گرفتار مي باشند، من در دنيا در ميان آنها زندگي مي كردم، ولي از آنها نبودم، (و مانند آنها گناه نمي كردم) تا وقتي كه عذاب عمومي فرا رسيد و مرا نيز فرا گرفت، اكنون به تار موئي در لبه پرتگاه دوزخ آويزان مي باشم، نمي دانم كه از آنجا در ميان دوزخ واژگون مي شوم، يا نجات مي يابم (احتمالا عذاب این شخص، به خاطر ترك امر به معروف و نهي از منكر بوده است) عيسي (علیه السلام) به حواريون رو كرد و فرمود: يا اوليا الله الاكل الخبز بالملح الجريش و النوم علي المزابل خير كثير مع عافيه الدنيا و الاخرة ⚜اي دوستان خدا خوردن نان خشك با نمك زبر و خشن و خوابيدن بر روي خاشاكهاي آلوده، بسيار بهتر است، اگر همواره عافيت و سلامتي دنيا و آخرت باشد⚜  منبع :اصول کافی باب الذنوب  ج۲ ص۲۷۴ حدیث۲۳

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.