موضوع: "مذهبی"
چه کنیم تا لایق نگاه حضرت مهدی(عج) شویم؟
جمعه 92/12/09
اگر ما در مسیر صحیح حركت كنیم لایق نگاه حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشّریف) خواهیم گشت. راه های قرار گرفتن در مسیر صحیحِ حرکت، به قرار زیر است:
همدلی با یکدیگر
در نامهاى از ناحیه مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه براى شیخ مفید فرستاده شده؛ حضرت، نبود صفا و یکدلى در بین شیعیان را سبب غیبت خود مى شمرند.
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا … (2)
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما … .
تلاش در ترک گناهان
در ادامه همان نامه، آقایمان بیان فرمودند که علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آنچه از کردار آنان به ما مىرسد و ما توقّع انجام این کارها را از آنان نداریم: فَما یحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُۆْثِرُهُ مِنْهُمْ.
هر زمان دیدیم که رابطه ما با آن بزرگوار کمرنگ شده؛ بدانیم که خداوند از ما راضی نیست. زیرا از امام محمد باقر علیه السلام، نقل شده است: اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم (3) هنگامی که خداوند از آفریدگانش خشمگین شود، ما (اهل بیت) را از مجاورت با آنها دور می سازد.
عدم رضایت خداوند از ما، دلیلی جز گناهان ما ندارد. پس بیاییم با ترک گناهانمان زمینه ظهور حضرت را فراهم سازیم.
امام صادق علیه السلام، در فضیلت انتظار فرج مهدى (عج الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند: «هر كس از شما بمیرد، در حالى كه انتظار ظهور حاكمیت دین خدا را داشته باشد، همچون كسى است كه در خدمت قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) باشد در خیمه او …؛ بلكه همچون كسى است كه در ركاب قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) بجنگد، نه به خدا، مانند كسى است كه در ركاب پیامبر (صلى الله علیه و آله) شهید شده باشد
تلاش در رشد عقلانی و اخلاقی
در روایتی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) آمده است: یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه (4): «قومی از مشرق زمین، خروج میکنند که زمینهساز سلطنت و حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند بود».
این آماده سازی میتواند در زمینه فرهنگ و عقلانیت مردم باشد، که در صورت بالا رفتن سطح آن، زمینه برای ظهور حضرت، فراهم خواهد شد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: اذا قام قائمنا وضع یده علی رۆوس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به اخلاقهم (5) « چون قائم ما، قیام کند؛ دستش را بر سر بندگان میگذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاق را به کمال میرساند».
از این حدیث استفاده میشود که کار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تکمیل نقص عقول و اخلاق مردم است تا از معارف الهی بهره مند شوند. در نتیجه این مردم هستند که با تلاش خود و بالا بردن سطح علم، اخلاق و فرهنگ جامعه میتوانند زمینهساز ظهور کلی حضرت شوند تا به واسطه آن به کمال عقلانی نهایی برسند.
انتظار
دعا همراه با گریه و زاری
در روایتی از امام ششم (علیه السلام) در مورد تعجیل در ظهور حضرت چنین آمده است: شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما (اهل بیت (علیهم السلام)) را نزدیك خواهد كرد؛ اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش، طول خواهد کشید.(6)
دعا و آرزوی ظهور نباید فقط صرفا زبانی باشد بلکه باید قلباً نیز منتظر حضرت باشیم و منتظر واقعی حضرت باشیم.انتظار فرج داشتن یعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنى آرزوى واقعى و حقیقى مجاهد بودن در راه حق، انتظار فرج داشتن یعنى واقعاً در نیت ما این باشد كه در ركاب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشّریف) و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح كنیم.(7)
امام صادق علیه السلام، در فضیلت انتظار فرج مهدى (عج الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند: «هر كس از شما بمیرد، در حالى كه انتظار ظهور حاكمیت دین خدا را داشته باشد، همچون كسى است كه در خدمت قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) باشد در خیمه او …؛ بلكه همچون كسى است كه در ركاب قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) بجنگد، نه به خدا، مانند كسى است كه در ركاب پیامبر (صلى الله علیه و آله) شهید شده باشد. (8)
زراره مىگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: فدایت شوم، اگر زمان غیبت را درك نمودم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: اى زراره، اگر آن زمان را درك كردى، این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَانَّكَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اعْرِفْ نَبِیَّكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَانَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اعْرِفْ حُجَّتَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَانَّكَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى» (9)
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما …
خداوندا، خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. پروردگارا، فرستادهات را به من بشناسان، چون اگر او را به من معرفى نكنى، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها، حجت (امام وقت) خود را به من معرفى كن، چرا كه اگر او را به من نشناسانى، در دینم گمراه خواهم شد.
آرى، آن كسى كه مىخواهد، از یاران امام زمان باشد، باید همه توان خود را در ایجاد تقوا و پاكى و عدالت به كار برد و در پاسدارى از اسلام بكوشد.
آقا جان دیگران فکر می کنند که من آدم خیلی خوبی هستم؛ پاکِ پاک. ولی من كه خودم رو بهتر از بقیه میشناسم، میدونم که گناهكارم. آرزو میكردم همونی بودم كه مردم فكر میكنند. از اینكه خوب نیستم ناراحتم، از این كه خالص نیستم ناراحتم. مولا جان دستم رو بگیرید، عزیز زهرا اگه من بدی كنم؛ دیگران كارایی كه من انجام دادم رو، به نام شما می زنند، مولا جان كمكم كنید که منتظر واقعی شما شوم، مددم كنید که در راه شما قدم بردارم .الهی آمین. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
پی نوشت ها:
1. سوره مبارکه اعراف، آیه 198.
2. بحارالأنوار، ج53، ص177.
3. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص 343.
4. سنن ابن ماجه، ج2، ح 4088.
5. بحار الانوار، ج52، ص336، ح71.
6. همان، ص132؛ البرهان، ج3، ص 125؛ المیزان، ج10، ص331.
7. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج23، ص 597.
8. بحارالانوار، ج 52، ص 126.
9. منتخبالاثر، ص 501.
آیا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خودشان در مسجد جمکران نماز می خوانند؟
سه شنبه 92/12/06
شخصی از آیت الله بهجت ره پرسید:« آیا وجود مبارک و باهرالنور حضرت ولی عصر علیه السلام خودشان هم به مسجد جمکران تشریف می آورند و مانند مردم به نماز می ایستند؟!
ایشان در پاسخ به این سوال فرمودند: آقایی که اهل علم بود می گفت: بنده و یک شخص دیگر و یک پیرمرد شب جمعه ای به مسجد جمکران رفتیم، ساعت دوازده شب بعد از خواندن نماز و توسل و روضه خوانی سیدالشهدا علیه السلام رفیقمان برای رسیدن به خدمتش خیلی اظهار اشتیاق کرد. سپس آقایی را دیدیم که آمد و دم محراب مسجد چهار رکعت نماز خواند، اما چه نمازی و با چه صدای دلنشینی!
من از یک طرف و رفیقمان از پشت سرش، صدای قرائتش را می شنیدیم، تا این که آن آقا بعد از نماز بلند شد و به طرف در مسجد حرکت نمود، و من نتوانستم از هیبت او از جا بلند شوم؛ ولی رفیقمان تا دم در مسجد از پشت سرش رفت و آقا از مسجد خارج شد و من تا دم در ایشان را می دیدم.
سپس رفتم و از در مسجد به طرف راست و چپ نگاه کردم، دیدم غیب شده است و او را ندیدم.
منبع:ورق های آسمانی ص 156 و 157
راز نامگذارى امام زمان(عج) به "قائم" به روایت آیتالله جوادی آملی
یکشنبه 92/12/04
از جمله اسامی و القاب حضرت ولیعصر ارواحناه فداه «بقیة الله» است که آیتالله عبدالله جوادی آملی در کتاب «امام المهدی(عج) موجود موعود» به علت انتساب این نامگذاری اشاره میکند که در ادامه میآید:
وجود مبارک حجت بن الحسن(عج) داراى القاب و اسامى متعددى است که هر یک وجه خاصى از آن ذات کریم را بیان مىدارد. از القاب مشهور حضرتش مىتوان به «قائم» اشارهاى ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتى آمده است که گویاى سرّ لطیفى است. براى تسمیه آن پیشواى منتظر به قائم وجوه متعددى ذکر شده که به برخى از آنها اشاره مىشود:
١ . از حضرت باقر(ع) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى! گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(ع)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجهزنان گفتند: اى اله و اى سید ما! آیا نمىنگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مىکنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آنها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدتها بگذرد، آنگاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مىخواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آنها انتقام مىگیرم.(1)
٢ . بر اثر غیبت طولانى، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیارى از افراد محو و فراموش مىشود و آنگاه حضرتش پس از این فراموشى ناگوار قیام مىکند.(2)
٣ . او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگى قائم به حق بودند از ویژگى خاصى برخوردار است: «سمّی بالقائم لقیامه بالحق».(3) در ویژگى قیام آن حضرت روایاتى هست از جمله حضرت عبد العظیم حسنى(ع) مىگوید که به امام جواد(ع) عرض کردم که آرزو مىکنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد(ع) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایتکننده به دین او هستیم، امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک مىکند و از عدل و داد پر مىسازد، من نیستم، او همان است که ولادتش از مردم مخفى و شخصش غائب مىشود . . . همنام و هم کنیه رسول خداست…(4)
نیز حضرت عبد العظیم مىگوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه(ع) بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدى است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وى اطاعت کرد.(5)
این لقب، تنها به امام عصر(عج) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومى امامت معصومان است.(6) امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصى حضرت بقیةاللّه است و تنها آن حضرت به عنوان «قائم آل محمد» شناخته مىشود: ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته(7)، و منّا المصطفى و المرتضى و منّا یکون المهدی قائم هذه الأمة(8)، به گونهاى که به شیوهاى پسندیده مرسوم شده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام مىکنند.
*پینوشتها:
١ ) . علل الشرایع، ج ١ ، ص ١٩١ - ١٩٢ ؛ بحار الانوار، ج 45 ، ص ٢٢١ و ج 5١ ، ص ٢٨ - ٢٩ .
٢ ) . کمال الدین، ج ٢ ، ص 5٠ ؛ بحار الانوار، ج 5١ ، ص ٣٠ .
٣ ) . الارشاد، ج ٢ ، ص 4٩ - 5٠ ؛ بحار الانوار، ج 5١ ، ص ٢٨٣ .
4 ) . کمال الدین، ج ٢ ، ص 4٩ - 5٠ ؛ بحار الانوار، ج 5٢ ، ص ٢٨٣ .
5 ) . کمال الدین، ج ٢ ، ص 4٩ .
6) . الارشاد، ج ٢ ، ص ٣٩ .
7) . المحاسن، ج ١ ، ص ٢٨٧ ؛ بحار الانوار، ج 5٢ ، ص ١٢6 .
8) . کفایة الاثر، ص ٢٩٨ ؛ بحار الانوار، ج 46 ، ص ٢٠٢ .
کمک شیطان به نمازگزار !
یکشنبه 92/12/04
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه مسجد ، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد .
او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت .
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد .
در راه مسجد و درهمان نقطه مجدداً زمین خورد !
او دوباره بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت .
یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد .
در راه مسجد ، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید .
مرد پاسخ داد :
(( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید . از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.))..
مرد اول از او خیلی تشکر کرد و هر دو ، راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند .
همین که به مسجد رسیدند ، مرداول از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نمازبخواند .
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد .
مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار کرد و مجدداً همان جواب را شنید. ..
مرد اول سوال کرد که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند .
مرد دوم پاسخ داد :
((من شیطان هستم.))
مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد .
شیطان در ادامه توضیح داد :
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم . وقتی شما به خانه رفتید ، خودتان را تمیز کردید و به مسجد برگشتید ، خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد ، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتید . به خاطر آن ، خدا همه گناهان افراد خانواده تان را بخشید. ..
من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم ، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان راخواهد بخشید .
بنا براین ، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم .
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است از مواجهه با سختی ها در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان رابطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و رحمت خدا را ببینید.
زیباترین پیشگویی قرآن
شنبه 92/12/03
در مورد شأن نزول این سوره، اکثر مفسران اعتقاد دارند که چون فرزندان پسر پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از دنیا رفتند، دشمنان خوشحال شدند که بعد از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) دین او نیز نابود خواهد شد و کسی ادامه دهنده راه او نخواهد بود.
روایت شده که روزی پیامبر اکرم وارد مسجد شدند و در مسجد عاص بن وائل و عمرو بن العاص هم بودند. عمرو به کنایه و استهزا گفت: یا ابا الابتر، زیرا مردم زمان جاهلیت رسم داشتند به مردی که فرزند نداشت ابتر یا دم بریده می گفتند.[1]
خداوند سوره کوثر را برای شادی قلب پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) نازل کرد تا به وی بگوید که دشمن تو ابتر است و دین و نسبی ندارد و دین اسلام باقی و برقرار خواهد ماند.
این خود یکی از پیشگویی های زیبای قرآن است؛ چرا که اولاً نسل و دین پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از طریق فرزندان فاطمه(علیهم السلام) گسترش یافت و ثانیاً فرزندان و خاندان آن دشمن خدا، بعد از چند نسل به کلی منقرض گشتند.
از کوثر چه می دانیم؟
تمامی مفسّران اعم از مفسران شیعه یا سنی، معنای کوثر را «خیر کثیر» می دانند. اما واقعاً منظور از کوثر چیست؟
در روایتی آمده است که وقتی این سوره نازل شد پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) بر فراز منبر رفت و سوره را بر مردم تلاوت فرمود. اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده است؟ فرمود: نهری است در بهشت، سفیدتر از شیر، صاف تر از قدح، در دو طرف آن قبه هایی از درّ و یاقوت است.
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که فرمود: کوثر نهری است در بهشت که خداوند آن را به پیامبرش در عوض فرزندش (عبدالله که در حیات او از دنیا رفت) به او عطا فرمود.
بعضی گفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب می شوند.
بعضی آن را به نبوت تفسیر کرده و بعضی دیگر به قرآن و بعضی به کثرت اصحاب و یاران و بعضی به کثرت فرزندان و ذریه که همه آن ها از نسل دخترش فاطمه زهرا(علیهماالسلام) به وجود آمدند و آنقدر فزونی یافتند که از شماره بیرونند و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیامبر اکرمند.[2]
بعضی نیز آن را به شفاعت تفسیر کرده اند که در هر کدام به عنوان مصداقی از کوثر قابل احتمال است.
در بین مفسران اهل سنت فخر رازی پانزده احتمال در مصداق کوثر ذکر کرده است و به عنوان قول سوم می نویسد:
«مراد از کوثر اولاد و فرزندان رسول خداست به این جهت که این سوره در رد بر کسانی نازل شد که عدم وجود اولاد پسر و تداوم نسل را بر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) خرده می گرفتند، بنابراین معنی سوره این است که خداوند به او نسلی می دهد که او در طول زمان باقی می ماند. [3]
شایسته است در اینجا حدیثی را که مرحوم بحرانی در تفسیر خود «البرهان فی تفسیر القرآن» در ارتباط با سوره کوثر آورده است ذکر کنیم.
او از عبدالله بن عباس نقل می کند «از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) شنیدم که فرمودند: خداوند به من و علی پنج چیز عنایت کرد: به من جوامع الکلم و به علی جوامع العلم را عطا کرد. مرا نبی و او را وصی قرار داد. به من کوثر و به او سلسبیل عطا کرد. به من وحی فرمود و به او الهام. من به سوی او به معراج رفتم و درهای آسمان و حجاب ها به رویم گشوده شد تا اینکه علی به من نگریست و من به او نگریستم.
راوی گوید: پس پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گریه کرد.
گفتم: پدر و مادرم فدایت؛ چه چیز شما را گریاند؟
فرمودند: ای ابن عباس! اولین سخنی که خداوند با من تکلم کرد این بود که ای محمد! پایین را بنگر. من به حجاب ها نگریستم که پاره شدند و آسمان باز شد و علی را دیدم. در همان حال سرش را به طرف من بلند کرد و با من سخن گفت و من نیز با او سخن گفتم.
ابن عباس گوید: پرسیدم یا رسول الله! پروردگارت چه چیزی گفت؟ فرمود: به من گفت ای محمد! علی را وصی و وزیر و جانشین بعد از تو، قرار دادم. بدان که او سخن تو را گوش می دهد.
پس خداوند ملائکه را امر کرد تا بر علی درود فرستند و دیدم که ملائکه در حال رفت و آمد هستند؛ هیچ فرشته ای نمی گذشت مگر اینکه این گونه به من تهنیت می گفت. ای محمد(صلی الله علیه واله وسلم) قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخت، با جانشینی پسر عمّت علی، سرور و شادی بر تمام ملائکه وارد شد.
من (پیامبر) حاملین عرش را دیدم که سرهایشان را به سمت زمین پایین آوردند. گفتم ای جبرئیل! چرا حاملین عرش سرشان را به پایین خم کرده اند؟ گفت: ای محمد(صلی الله علیه واله وسلم) تمام ملائکه به صورت علی ابن ابیطالب (صلی الله علیه واله وسلم) می نگریستند به جز حاملین عرش؛ خداوند به آن ها نیز اجازه داده است تا برای ساعتی به چهره علی (علیه السلام) بنگرند.
ابن عباس گوید: گفتم: یا رسول الله! مرا سفارش فرما.
فرمودند: بر تو باد به دوستی علی بن ابیطالب قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرد، از بنده هیچ حسنه ای پذیرفته نمی شود مگر با حب علی بن ابیطالب. خدای تعالی داناتر است که اگر عمل فرد با ولایت علی بود از او می پذیرد و اگر همراه با ولایت نبود از او چیزی سوال نمی کند و دستور ورود او را به آتش می دهد.[4]
باید ابرهای آسمان در ماتم عظمایی که بر دخت پیامبر و همسرش علی وارد آمد به جای باران خون ببارند.
شما را چه شد که این قدر زود عهد و پیمان را شکستید و راه بی وفائی را در پیش گرفتید؟ هنوز خانه پیامبر، بدن مطهر او را در برگرفته است. این چه بلوایی است که بر پا کرده اید؟ سقیفه دیگر چه صیغه ای است؟ به کجا می روید؟
یا رسول الله به آنان بگویید:
هنگامی که آیه اولوالامر نازل شد، جابر از شما پرسید: یا رسول الله، اولوالامر کیانند؟ پاسخ دادید: علی و حسن و حسین و فرزندان حسین. آنگاه دوازده امام را یک یک نام بردید تا حجت را بر آن ها تمام کرده باشید.
یا رسول الله، به آنان بگویید: علی آئینه اکمال دین است. علی نشانه اتمام نعمت خدا بر بندگان و آیت رضایت پروردگار است. پس چرا کنارش زدند؟ مگر آنان قرآن نخوانده بودند. مگر در غدیرخم حضور نداشتند؟
یا رسول الله، شما به آنان بگویید که کوثری که خداوند به شما بخشید همان فاطمه ای است که آنان دیگر صدای گریه هایش را نمی شنوند. بگویید که خدا دین شما را با فرزندان فاطمه گسترش می دهد. اف بر این انسان که چقدر فراموشکار است؛ همین زهرایی که جگر گوشهء پیامبر بود، در عزای پدرش سیلی خورد، پهلویش شکست، بازویش سیاه و فرزند بدنیا نیامده اش هلاک شد.
همین علی که نور چشم پیامبر بود با طناب بر دست و گردن به مسجد برده شد تا به زور از او بیعت بگیرند.
آری وقتی با دسیسه و نفاق، قرآن از اهل بیت خدا می شود، وقتی بین دو امانت پیامبر فاصله می افتد، باید منتظر دیدن این صحنه ها بود.
باید دید که به واسطهء این جنایت ها، مهدی فاطمه مخفیانه به دنیا بیاید و مخفیانه رشد کند تا دشمنان از وجود او مطلع نشوند و شیعه از درک محضرش محروم بماند تا وعدهء الهی بر تشکیل حکومت صالحان پا برجا باشد.
آری در اثر دسیسهء سقیفه و نادیده گرفتن پیوند قرآن و عترت، آن شرارت ها بر خاندان پاکان و یاران و دوستداران آن ها و دین الهی وارد شد که امواج آن تا به امروز همچنان در تلاطم است.
اگر فرقه وهابیت به اسم، تمام آثار تاریخی اسلام را در سرزمین وحی نابود می کند.
اگر بقیع به خرابه ای تبدیل می شود و بر مزار فرزندان زهرا در بقیع حتی یک شمع هم نمی سوزد.
اگر بوسه زنندگان به قبر پیامبر و فرزندانش را تازیانه می زنند و بقیع را منطقه ممنوعه می دانند.
اگر شیعیان اهل بیت از دور بر غربت فرزندان زهرا در بقیع خون گریه می کنند.
اگر تلاش پنهان و آشکار در جریان است تا در خانه خدا نام و آثار علی وجود نداشته باشد. همه و همه از آثار سقیفه است.
پی نوشت ها :
[1] - تفسیر القمی 2/445
[2] - نمونه/ 27/371
[3] - عترت رسول در کتاب خدا /37
[4] - البرهان فی تفسیر القرآن