موضوع: "مذهبی"

ابزارهاي برگزيده آخر الزماني شيطان!!
شنبه 92/12/10
اگر دوره آخرالزمان را دوره سلطه فرهنگ شيطاني بناميم، سخن به گزاف نگفته ايم؛ دوره اي که شاخص عمومي جهت گيري ها و حرکت ها به سمت اهداف، منويات و برنامه هاي شيطاني است. چند قرني است، شعار « خدا مُرد» نيچه سرلوحه برنامه ريزي ها و استراتژي ها شده است؛ اما در اين ميان برخي از خلقيات و رفتارهاست که بيش از ديگر رفتارها و منش ها مورد اقبال و توجه قرار گرفته است. در اينجا نگاهي اجمالي به دنياي اطراف خود مي اندازيم:
تفاخر
ديديم شيطان در ابتداي نافرماني خود در برابر خداوند چنين گردن کشيد که من بهتر از اويم مرا از آتش آفريده اي و او را از گِل. اين خُلق از اهم خلقيات آخر الزماني مردم شده و افراد با تمام قوا به دنبال خود برتر نمايي در مقايسه با ديگران افتاده اند. آنچه در پي تکاثر و زياده طلبي اتفاق مي افتد و در واقع زمينه ساز ظهور رفتار زياده خواهي در انسان مي شود، گاهي خود حب دنياست؛ ولي در بسياري از موارد در مقايسه با داشته هاي ديگر و فخر فروشي به آنها معنا پيدا مي کند. انسان ها زياده خواه مي شوند تا به ديگران فخر بفروشند که ما بيشتر از شما داريم و از اين جهت بالاتر از شماييم.
حرص، زياده خواهي و تکاثر
تکاثر يا زياده خواهي در حالتي اتفاق مي افتد که شخص بيش از آنچه را نياز دارد، طلب و براي به دست آوردن آن تلاش کند. آسيب هاي ناشي از تکاثر به حدي است که يک سوره از قرآن به آن اختصاص يافته و درجايي ديگر نيز مصداق حيات دنيوي خوانده شده و چنين آمده:
« اعملوا انما الحياه الدنيا لعب و لهو و زينه و تفاخر بينکم و تکاثر في الاموال و الاولاد کمثل غيث اعجب الکفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يکون حطاما و في الاخره عذاب شديد و مغفره من الله و رضوان و ما الحياه الدنيا الا متاع الغرور؛
بدانيد که زندگي دنيا، در حقيقت، بازي و سرگرمي و آرايش و فخرفروشي شما به يکديگر و فزون طلبي در اموال و فرزندان است. [مثل آنها] چون مثل باراني است که كشاورزان را رُستني آن [ باران] به شگفتي اندازد. سپس [ آن کشت] خشک شود و آن را زرد بيني، آن گاه خاشاک شود و در آخرت [دنيا پرستان را ] عذابي سخت است و [مؤمنان را ] از جانب خدا آمرزش و خشنودي است و زندگاني دنيا جز کالاي فريبنده نيست.»
مفهوم سرمايه با مجموعه تحولاتي که در پي رنسانس داشته بارزترين مصداق تکاثر است.
يکي از ويژگي هاي جالب دنيا که در آيات و روايات به آن اشاره شده اعتباري و غير واقعي بودن دنياست. با توجه به سلطه جدي فضاي مجازي و سايبري بر زندگي ها در اين روزها، زندگي هاي مردم سراسر زمين به سمت مجازي شدن پيش مي رود و خودنمايي و زياده طلبي ها در اين عرصه معني مي شود. انسان ها تمام تلاش خود را مي کنند که با چپاول اموال و ضايع کردن حقوق ديگران، دزدي و سرقت، آميختن حلال و حرام، نپرداختن حقوق واجب، مانند خمس و زکات يا پرداختني هاي لازم و موظف مانند صدقه، صرفاً به دنبال افزودن صفرهاي حساب هاي خود در بانک ها هستند.
تنوع طلبي، مصرف زدگي و مدگرايي
يکي از روحياتي که در قرآن، قوم بني اسرائيل را با آن وصف کرده، تنوع طلبي است. در دوره اي که آنان با حضرت موسي(ع) در حال سفر از مصر بودند، خداوند به آنان مرحمت کرده و غذاهاي بهشتي براي آنان از آسمان مي فرستاد تا رنج کشيدن بار غذا را بر دوش تحمل نکرده و بتوانند سريع تر حرکت کنند. پس از مدتي، آنان در نهايت جسارت و صراحت به موسي (ع) گفتند: به خدا بگو ما نمي توانيم به يک غذا صبر و عادت کنيم از خدا بخواه براي ما عدس و پياز بفرستد تا تنوع در آن ايجاد شود. اين روحيه تنوع طلبي تا قرن ها اختصاص به يهود و بني اسرائيل داشت تا اينکه با رنسانس، روال يهودي سازي جهان دنبال شد و اين روزها فرهنگ قوم يهود مبناي تمام رفتارها و منش ها گشته است؛ بي آنکه بسياري از ما متوجه آن باشيم.
روحيه تنوع طلبي را در ميان ما جاري ساخته اند تا با مصرف گرايي ما چرخ صنعت و توليد آنان رونق بيشتري پيدا کند به اين ترتيب ما نيز بيشتر از پيش در فرهنگ يهودي خداگريز، غوطه ور مي شويم.
عنوان زدگي (حب جاه و برتري جويي نوين)
جاه طلبي از جمله خصايص و خلقيات شيطاني است که مبناي بسياري مفاسد به شمار مي آيد. در زندگي مدرن با تأسيس ادارات، نهادها و مؤسسات ، اين فرصت براي همه فراهم شد که عنوان داشته باشند و اين عنوان مبناي تفاخر نسبت به هم قرار گيرد. عنوان ها در ساختارهاي تشکيلاتي رتبه پيداکردند و اگر کسي را اين روزها با رتبه و عنوان و مقامي پايين تر از آنچه حکم کارگزيني اش تعريف کرده، خطاب کنند، توهين غير قابل بخشش و گذشتي به حساب مي آيد و حتماً بايد با آن برخورد شود! اخلاقي که به شدت در قرآن مورد نهي قرار گرفته است.
تجمل گرايي
خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد، اما گاه زيبايي گرايي تمام توجه فرد را به خود جلب مي کند و بهانه اي براي تفاخر و خودنمايي مي شود. اين روحيه نيز مصرف زدگي، اسراف و تبذير را به دنبال مي آورد. ترکيب تنوع طلبي، تجمل گرايي و مدزدگي، فرهنگي را به دنبال مي آورد که فرد، تمام هم و غم زندگي اش را در خريد و نمايش آنچه خريده و خود برتر نمايي خلاصه مي کند. اين سبک يکي از مؤثرترين راه هاي غفلت از خدا و ياد خداست. علت ها و آثار مختلفي را براي تجمل گرايي مي توان برشمرد؛ مثلاً يکي از آنها چشم و هم چشمي است.
مدگرايي ( جهالت مدرن) و تبليغات زدگي ( تقليد نوين)
از جمله ابزارهايي که با آن تنوع طلبي، معنا و مصداق مي يابد، فرهنگ مُد است. از مد مي توان به تقليد جاهلانه و جهالت مدرن يادکرد که شخص بي توجه به نياز، ضرورت ها و حتي علاقه و سليقه خود، صرفاً بر اساس آنچه مدسازان يا ابزارهاي تبليغاتي براي او تعريف مي کنند، مطلوب و محبوبش مي شود.
غرب زدگي ( تغيير قبله اعمال و آمال)
زيباترين و بهترين رنگ براي زندگي و حيات بشر، رنگ خدايي است و کعبه نمادي است که ما اين جهت را گم نکنيم و زندگي را بر اساس آن جهت دهي کنيم. در دوره مدرن جهت بسياري از پيروان اديان، مذاهب و ملل مختلف جهان يا به تعبير دقيق تر عموم آنان به يک سو شده و همه مناسبات زندگي ما را رسانه ها، آزمايشگاه ها و گويندگان و نويسندگان غربي تعيين مي کنند. همين قدر که گفته شود بنابر آزمايش هاي انجام شده در آزمايشگاه هاي آمريکا يا فلان کشور اروپايي به چنان نتيجه رسيده اند، براي ما کافيست تا آن را به راحتي قبول کنيم. حال اگر براي ما مسلمانان روايات معتبر و گاه متعددي در خلاف اين ادعا وجود داشته باشد. آنچه کنار گذاشته مي شود روايت است نه نتايج آزمايش هايي که معلوم نيست آيا واقعاً انجام شده يا تبليغات رسانه هاست. اين امر به خوبي نشان مي دهد که قبله اعمال کجاست. علاوه بر آن براي بسياري از مردم سفر سياحتي، اقامتي يا مهاجرت به کشورهاي غربي آرزويي بزرگ شده که به دنبال برآورده ساختن آن هستند.
خودخواهي، بي دردي، بي تعهدي، سردي عواطف و تغافل
يکي از ويژگي هاي شاخص و شايع دوره ما، مشغول شدن افراد به خود است. آن قدر مردم به خود مشغول شده اند که دوست، فاميل، آشنا و … همه در حاشيه قرار گرفته اند. هجمه اخبار و اطلاعات در حدي است که از شنيدن بدترين اخبار، مانند آوارگي بيست ميليون نفر در سيل پاکستان، کشته شدن يک ميليون عراقي به دست آمريکايي ها و معلول شدن هزاران کودک و بزرگسال در طول اين سال ها، نسل کشي مسلمانان به دست صرب ها و ده ها و صد ها خبر ديگر، صرفاً ما را ناراحت مي کند و بس. بلافاصله هم اگر خبري بشنويم، لبخند بر لبانمان مي نشيند.
خردگرايي جايگزين خداگرايي
در طول قرون متمادي، انبياي الهي نه تنها پيام هاي معنوي الهي را براي زندگي پس از مرگ به انسان ها ابلاغ مي کردند که هر آنچه را آنها براي زندگي در زمين، بدان نياز داشتند نيز به انسان ها مي آموختند. به استناد روايات تاريخي نقل شده از اهل بيت (ع) تمام علوم مورد نياز بشر در عرصه هاي نظري و فن آوري به دست انبيا براي بشريت آورده شده است در پي رنسانس تمدني بنا نهاده شد که بر اساس خداگريزي و خدا ستيزي است وتلاش مي کند همه چيز را بر اساس مقصد نوين حيات که همان بندگي نفس و شيطان است با شعار خردگرايي و ابزار آزمون و خطا به هر قيمت، حتي تباهي نسل هاي متعدد، همه چيز را بازنگري و نوزايي کند. در اين مسير چه مقصد و چه راه حرکت و ابزارهاي مورد استفاده در طول مسير همه و همه غير خدايي اند.
نوزايي معاصي در پرتو رسانه ها
رسانه ها مهم ترين ابزار ترويج فرهنگ نوين غربي است؛ فرهنگي که الان شرق تا غرب عالم را متأثر از خود ساخته و تمام جهات جغرافيايي جهان از حيث فرهنگ، غربي شده اند. اينترنت، ماهواره، تلويزيون و .. از سويي براي تحقق حاکميت شيطان به ترويج فساد و فحشا از هر طريق ممکن همت گماشته اند و از سوي ديگر، برخي گناه ها مانند دروغ، غيبت، تهمت و افترا، نمامي ( سخن چيني) و … با استفاده از ابزار رسانه دچار تحول مفهومي شده و براي بسياري از مردم کاملا عادي شده است.
منبع:نشريه موعود( ويژه جن)، شماره 123،124

فکری که گناهان را نابود می سازد!
شنبه 92/12/10
از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: یاد مرگ، شهوت های غیرمشروع و حرام را در وجود آدمی نابود می سازد، ریشه غفلت و ناآگاهی را قطع می نماید، دل را به وعده الهی تقویت می نماید، طبیعت آدمی را نرمی و رقت می بخشد، خواهش های بزرگ نفسانی را درهم می شکند، آتش حرص و طمع امور دنیوی را فرومی نشاند و دنیا را در نظر انسان کوچک و ناچیز می سازد.
همچنین در این باره از پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، روایت شده است که فرموده اند: ویران کننده ی لذت ها را فراوان یاد نمایید!
عرض نمودند ای پیامبر خدا؛ آن چیست؟
پیامبر (ص) فرمودند: آن مرگ است. هیچ بنده ای آن را یاد نمی کند مگر این که اگر در فراخی، آسایش و رفاه است، دنیا برای او تنگ و اگر در شدت سختی، رنج و مصیبت است، دنیا برای او فراخ می شود، و نیز فرمودند: مرگ را زیاد یاد کنید؛ زیرا یاد آن گناهان را نابود می کند و موجب زهد و پارسایی در دنیا می گردد، پس اگر هنگام ثروتمندی (جاه و مقام) آن را یاد کنید، ویران کننده ثروت است و اگر هنگام فقر از آن یاد نمایید، شما را به زندگی راضی (امیدوار) می نماید.

راه گرايش جوانان به "نماز "
شنبه 92/12/10
راه هاي جذب جوانان به نماز و آگاه کردن آن ها از فلسفه، ارزش و اهميت آن، بسيار متنوع و متناسب با شرايط فردي و اجتماعي جوانان است، ولي عمده راه هاي تعميق گرايش هاي آن ها به مسائل معنوي و نماز، در دو مورد زير خلاصه مي شود:
1. بالا بردن سطح آگاهي و شناخت آن ها درباره ي نماز:
اين کار مي تواند با استفاده از شيوه هاي تشويق، اهداي کتاب هاي مناسب و تأئيد شده و جذاب، و برگزاري مسابقات، جلسات آموزشي - تفريحي، اردو و غير اين ها انجام شود.
قرآن کريم در آيات فراواني علم را ستوده و نسبت به جهل و ناداني هشدار داده است؛ مانند: «آيا کساني که مي دانند و کساني که نمي دانند، يکسانند؟ تنها خردمندانند که پند پذيرند» [زمر،9]. نيز: «…. انما يخشي الله من عباده العلماء» [فاطر، 28]: … از بندگان خدا، تنها دانايانند که از او مي ترسند. و نيز: «و تلک الامثل نضربها للناس و يعقلها الا العالمون» [عنکبوت، 43]: و اين مثل ها را براي مردم مي زنيم، [ولي] جز دانشوران آن ها را در نيابند. و…
2. ارائه ي الگوي مناسب از سوي والدين، مربيان و دوستان: اين الگو مي تواند اهميت دادن به نماز اول وقت، حضور در مسجدها و نماز جماعت، مطالعه ي کتاب هايي درباره ي اهميت نماز، و بازگو کردن آن و چنين کارهايي باشد.
مسأله ي ارائه ي الگو در راه تبليغ، از اهميت فراواني برخوردار است. امام صادق عليه السلام، مي فرمايد: «کونوا دعاه الناس بغير السنتکم»: شما با رفتار و کردارتان دين را تبليغ کنيد، و نه تنها با زبانتان.
در پايان يادآور مي شويم که مشاوره با کارشناسان ديني و تبليغي، به ويژه در موارد خاص، مفيد و در برخي مواقع لازم است.
عوامل بي ميلي برخي جوانان به نماز نيز مي تواند بسيار گوناگون باشد، ولي عمده ي آن ها از جهل و روابط نامناسب ريشه مي گيرد. ناداني نسبت به اهميت نماز، بستر مناسبي را براي انحراف هاي بعدي به وجود مي آورد. تحقير و برخوردهاي نامناسب با جوانان و ارائه ي الگوي تنفر آميز نيز، در بي رغبتي آن ها به نماز دخالت بسياري دارد.
منبع:مجله آموزش قرآن 20 /س

چه کنیم تا لایق نگاه حضرت مهدی(عج) شویم؟
جمعه 92/12/09
اگر ما در مسیر صحیح حركت كنیم لایق نگاه حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشّریف) خواهیم گشت. راه های قرار گرفتن در مسیر صحیحِ حرکت، به قرار زیر است:
همدلی با یکدیگر
در نامهاى از ناحیه مقدّس امام زمان عجل الله تعالی فرجه براى شیخ مفید فرستاده شده؛ حضرت، نبود صفا و یکدلى در بین شیعیان را سبب غیبت خود مى شمرند.
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا … (2)
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما … .
تلاش در ترک گناهان
در ادامه همان نامه، آقایمان بیان فرمودند که علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آنچه از کردار آنان به ما مىرسد و ما توقّع انجام این کارها را از آنان نداریم: فَما یحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُۆْثِرُهُ مِنْهُمْ.
هر زمان دیدیم که رابطه ما با آن بزرگوار کمرنگ شده؛ بدانیم که خداوند از ما راضی نیست. زیرا از امام محمد باقر علیه السلام، نقل شده است: اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم (3) هنگامی که خداوند از آفریدگانش خشمگین شود، ما (اهل بیت) را از مجاورت با آنها دور می سازد.
عدم رضایت خداوند از ما، دلیلی جز گناهان ما ندارد. پس بیاییم با ترک گناهانمان زمینه ظهور حضرت را فراهم سازیم.
امام صادق علیه السلام، در فضیلت انتظار فرج مهدى (عج الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند: «هر كس از شما بمیرد، در حالى كه انتظار ظهور حاكمیت دین خدا را داشته باشد، همچون كسى است كه در خدمت قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) باشد در خیمه او …؛ بلكه همچون كسى است كه در ركاب قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) بجنگد، نه به خدا، مانند كسى است كه در ركاب پیامبر (صلى الله علیه و آله) شهید شده باشد
تلاش در رشد عقلانی و اخلاقی
در روایتی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) آمده است: یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه (4): «قومی از مشرق زمین، خروج میکنند که زمینهساز سلطنت و حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند بود».
این آماده سازی میتواند در زمینه فرهنگ و عقلانیت مردم باشد، که در صورت بالا رفتن سطح آن، زمینه برای ظهور حضرت، فراهم خواهد شد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: اذا قام قائمنا وضع یده علی رۆوس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به اخلاقهم (5) « چون قائم ما، قیام کند؛ دستش را بر سر بندگان میگذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاق را به کمال میرساند».
از این حدیث استفاده میشود که کار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تکمیل نقص عقول و اخلاق مردم است تا از معارف الهی بهره مند شوند. در نتیجه این مردم هستند که با تلاش خود و بالا بردن سطح علم، اخلاق و فرهنگ جامعه میتوانند زمینهساز ظهور کلی حضرت شوند تا به واسطه آن به کمال عقلانی نهایی برسند.
انتظار
دعا همراه با گریه و زاری
در روایتی از امام ششم (علیه السلام) در مورد تعجیل در ظهور حضرت چنین آمده است: شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما (اهل بیت (علیهم السلام)) را نزدیك خواهد كرد؛ اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش، طول خواهد کشید.(6)
دعا و آرزوی ظهور نباید فقط صرفا زبانی باشد بلکه باید قلباً نیز منتظر حضرت باشیم و منتظر واقعی حضرت باشیم.انتظار فرج داشتن یعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنى آرزوى واقعى و حقیقى مجاهد بودن در راه حق، انتظار فرج داشتن یعنى واقعاً در نیت ما این باشد كه در ركاب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشّریف) و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح كنیم.(7)
امام صادق علیه السلام، در فضیلت انتظار فرج مهدى (عج الله تعالی فرجه الشّریف) فرمودند: «هر كس از شما بمیرد، در حالى كه انتظار ظهور حاكمیت دین خدا را داشته باشد، همچون كسى است كه در خدمت قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) باشد در خیمه او …؛ بلكه همچون كسى است كه در ركاب قائم (عج الله تعالی فرجه الشّریف) بجنگد، نه به خدا، مانند كسى است كه در ركاب پیامبر (صلى الله علیه و آله) شهید شده باشد. (8)
زراره مىگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: فدایت شوم، اگر زمان غیبت را درك نمودم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: اى زراره، اگر آن زمان را درك كردى، این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَانَّكَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اعْرِفْ نَبِیَّكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَانَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اعْرِفْ حُجَّتَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَانَّكَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى» (9)
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما …
خداوندا، خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. پروردگارا، فرستادهات را به من بشناسان، چون اگر او را به من معرفى نكنى، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها، حجت (امام وقت) خود را به من معرفى كن، چرا كه اگر او را به من نشناسانى، در دینم گمراه خواهم شد.
آرى، آن كسى كه مىخواهد، از یاران امام زمان باشد، باید همه توان خود را در ایجاد تقوا و پاكى و عدالت به كار برد و در پاسدارى از اسلام بكوشد.
آقا جان دیگران فکر می کنند که من آدم خیلی خوبی هستم؛ پاکِ پاک. ولی من كه خودم رو بهتر از بقیه میشناسم، میدونم که گناهكارم. آرزو میكردم همونی بودم كه مردم فكر میكنند. از اینكه خوب نیستم ناراحتم، از این كه خالص نیستم ناراحتم. مولا جان دستم رو بگیرید، عزیز زهرا اگه من بدی كنم؛ دیگران كارایی كه من انجام دادم رو، به نام شما می زنند، مولا جان كمكم كنید که منتظر واقعی شما شوم، مددم كنید که در راه شما قدم بردارم .الهی آمین. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
پی نوشت ها:
1. سوره مبارکه اعراف، آیه 198.
2. بحارالأنوار، ج53، ص177.
3. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص 343.
4. سنن ابن ماجه، ج2، ح 4088.
5. بحار الانوار، ج52، ص336، ح71.
6. همان، ص132؛ البرهان، ج3، ص 125؛ المیزان، ج10، ص331.
7. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج23، ص 597.
8. بحارالانوار، ج 52، ص 126.
9. منتخبالاثر، ص 501.