وایبر یا کانون خانواده؟
جهان کنونی به خصوص در دو دهه اخیر شاهد تحولات فراوانی بوده است که به واسطه پیشرفت تکنولوژی پدید آمده است. به مدد همین پیشرفت تکنولوژی رسانه ها عضو جدیدی از خانواده ها شدند.
کارشناسان ارتباطات جهان کنونی را جهان رسانه ای می نامند و معتقدند با آمدن رسانه ها حوادث بزرگی در جهان رخ داده است. علم ارتباطات پدید آمدن انسان رسانه ای را یکی از این حوادث می داند. انسانی که به واسطه رسانه ها زندگی می کند و بی رسانه هیچ است؛ به تعبیری دیگر رسانه برای انسان کنونی جزء لاینفک زندگی اوست.انسان امروزی به اعتقاد آنان بدون رسانه احساس خلع و تنهایی می کند. انسان امروز دیگر آن انسان سنتی نیست، رسانه ها جای سنت را گرفته اند و خود برای آنان سنت ها، الگوها و ارزش های جدید به وجود آورده اند.با این حال اما ما نیز از این تحول عمیق بی بهره نبوده ایم با وجود این که موج این حادثه عظیم کمی دیرتر از سایرین به ما رسیده است.
اگرچه اولین رسانه صوتی که در سال ۱۲۸۴ در دوران قاجار به ایران آمد گرامافون بود اما به راحتی این ابزار جدید جای خود را در خانواده های ایرانی باز کرد چرا که به واسطه شنیداری بودن این رسانه برقراری ارتباط با آن حتی برای افرادی که سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند بسیار آسان بود.پس از آن اما آمدن رسانه هایی چون رادیو و تلویزیون و به خصوص تلفن های همراه جامعه ایران را بیش از پیش متحول کرد. نقش رسانه های برجسته در ایران مانند رادیو و تلویزیون و بعد از آن رسانه های مکتوب در جهت دهی افکار عمومی و بروز تحولات عمیق چون شکل گیری انقلاب اسلامی بسیار قابل تأمل است اما با آمدن اینترنت و رسانه هایی که به واسطه آن در ایران به وجود آمدند در زندگی اجتماعی ایرانیان نقش بسزایی دارد.
اگرچه ورود اینترنت و گوشی های هوشمند موبایل، هر یک به صورت مجزا جامعه ایران را متحول کرد اما پیوستن این دو به یک دیگر تغییرات عمیق تری را به جامعه ایران وارد کرده است.
با این وجود هر دگرگونی می تواند با پیامدها و اثرات مثبت و هم منفی همراه باشد اما شاید نمود این اثرات منفی در برابر دید انسانی بیشتر از اثرات مثبت آن باشد.
این روزها تلفن های هوشمند موبایل برای انسان ها نقش یک رسانه همراه را بازی می کند که دیوار زمان و مکان را درهم شکسته است. هر کجا که باشد و در هر زمانی می تواند به راحتی از طریق یک خط ارتباطی سیار مانند سیم کارت تلفن همراه و یک گوشی هوشمند به یک رسانه متصل شود و حتی خودش یک رسانه باشد.
در چنین شرایطی ایرانیان بهترین نمونه درهم شکنندگان این دیوار زمان و مکانند. گویی این روزها تلفن همراه هوشمند برای ایرانیان به یک یار جدایی ناپذیر تبدیل شده است که در هر مکانی چه اتوبوس، چه در تاکسی، چه در دفتر کار و چه در خانه و در هر زمانی، چه شب و چه روز از دستانشان نمی افتد.
از سوی دیگر اما این روزها هم که شبکه های اجتماعی موبایلی مثل وایبر و لاین به جمع ایرانیان پیوسته است بازار داغ سرهای خم شده روی گوشی های هوشمند دوچندان شده است و در هر کجا حتی در مهمانی های ایرانی این وایبر و لاین است که بیشتر از میهمانان کلمات و جملات را رد و بدل می کند. حتی در برخی از موارد اعضای خانواده در یک خانه برای برقراری ارتباط با سایر اعضا از طریق گروه های خانوادگی با هم گفتگو می کنند.علاوه بر این در هر خانواده ایرانی غیر از گوشی های موبایلی که راه گفتگوهای مجازی را هموار کرده است این تلویزیون است که بیشترین سکوت در خانه را می شکند. اکثر مواقع این تلویزیون است که اعضای خانواده را در کنار هم جمع می کند و اگر پیش بینی سریال های تلویزیون نبود موضوع بحث و گفتگو نیز از خانواده ها رخت برمی کند.
این ادعا اما با مقایسه آماری که از میانگین ساعات گذراندن ایرانیان در شبکه های اجتماعی با میانگین ساعات صحبت اعضای خانواده ایرانی در رسانه ها منتشر می شود تأیید می شود.
چندی پیش مجله مهر با انتشار گزارشی از یک پژوهش اعلام کرد که، میانگین صحبت اعضای خانوادههای ایرانی با یکدیگر درطی ۸ سال گذشته نصف شده است و در مدت شبانه روز به ۱۵ دقیقه رسیدهاست.این در حالی است که خبرگزاری فارس در سال ۸۴ میانگین صحبت اعضای خانواده با یکدیگر را نیمساعت در روز اعلام کرده بود. همچنین در تیرماه و بهمن ماه ۹۲ میانگین ارتباط کلامی زوجهای جوان ۱۷ دقیقه در شبانهروز اعلام شد.اما این روند آنچنان رو به گسترش است تا به آنجا که جامعه شناسان جامعه را به ادامه این روند افزایشی هشدار داده اند. در حال حاضر دچار کم حرفی مفرط در درون خانوادهها هستیم. حرف نزدن و گفتوگو نکردن بین نسلی، بین فردی و بین جنسیتی در میان خانوادهها به چشم میخورد. حتی آنجا که خانوادهها با هم صحبت میکنند به دعوا و خشونت میانجامد.
خانواده ایرانی پر آسیب ترین نهاد در ایران است. او خانواده ایرانی را به عنوان یک خانواده تمام شده نمیشناسند، از سوی دیگر آن را تعین یافته و سازمان یافته هم نمیدانند. خانواده ایرانی در مسیر تغییرات اجتماعی پیشتاز است و تحولات در جامعه ایرانی بیشتر از دل خانواده رخ میدهد و خانواده یک کنشگر فعال در تحولات اجتماعی ایران است.
خانواده به تنهایی تغییرات اجتماعی را سامان نمیدهد و نهاد دین و سیاست اساسی ترین نهادهایی هستند که در سامان تغییرات اجتماعی در ایران تعیین کننده هستند.با این تفاسیر اما باید گفت که خانواده ایرانی در جامعه امروز شکل سنتی خود را از دست داده است و نظام خانواده رو به منزوی تر شدن می رود و تعامل میان اعضا رو به کمرنگ تر شدن پیش می رود به نوعی که گویا خانواده امروز ایرانی رسانه ها را بیشتر از اعضای خانواده می پسندد.حال سوال اینجاست که چرا خانواده ایرانی اینقدر دچار تحول شده است و اعضای خانواده کانون گرم گروه های لاین و وایبر را به کانون گرم خانواده ترجیح می دهند؟
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1393/10/22 ساعت 11:30:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |