چرا امام خامنه ای (مدظله العالی) محافظ دارند؟
امام خامنه ای(مدظله العالی) همانطور که همه ی ما میدانیم در همه ی سفرها و دیدارهایشان تعدادی محافظ به همراه دارند که وظیفه ی حفظ جان آقا و کنترل دیدار کنندگان بر عهده ی آن هاست، مدتی است این شبهه ایجاد شده است که این محافظان چه ضرورتی دارند،آیا داشتن محافظ خلاف سیره پیامبر و معصومین نیست؟مگر امام علی(ع) که در محراب به شهادت رسید محافظ داشتند؟
در پاسخ به این سوال اولاً باید توجه داشت که نوع سلاحهای جنگی امروز و دیروز با یکدیگر متفاوت است، اگر در گذشته عموم جنگها رو در رو و تن به تن بوده و افراد شجاعی مانند امام علی(ع) به راحتی میتوانستند در مقابل حمله دشمن از خود دفاع کنند، اما اکنون یک فرد از فاصلههای بسیار دور میتواند افراد بسیاری را ترور کند و به همین دلیل مبارزه با این نوع از دشمنان، مقدمات و تکنیکهای خاص به خود را میطلبد که با آنچه که در گذشته وجود داشت کاملاً متفاوت است.
دوماً پیامبر و ائمه نیز در مواردی که خطرجدی جانشان را تهدید می کرد محافظ داشتند و اکنون با پیشرفت سلاح های کشتار جمعی و ترور هر لحظه برای شخصی مانند رهبر جمهوری اسلامی ایران لحظه ی خطر جدی است.
و اما دو مورد استفاده از محافظ در سیره معصومین (ع):
پیامبر هم محافظ داشتند
«گروهى از منافقان نیت سوء قصد به پیامبر(ص) داشته و تصمیم گرفتند تا آنحضرت را از بالاى گردنه کوهی صعب العبور به درّه پرت کنند. چون حضرتشان به مکان مورد نظر رسید، این توطئه با وحی الهی به اطلاع پیامبر(ص) رسید. از اینرو ایشان به همراهان فرمود: از پایین گردنه عبور کنید که هم آسانتر و هم گشادهتر است، اما خود پیامبر(ص) به دلایلی به همراه دو نگهبان از راه گردنه عبور فرموده و به عمار بن یاسر دستور داد زمام شتر را در دست گیرد و جلو حرکت کند و به حذیفة بن یمان دستور فرمود مراقب پشت سر باشد. در فراز گردنه بود که صداى همهمه منافقان که آهنگ او کرده بودند به گوش رسید. پیامبر(ص) خشمگین شد و به حذیفه دستور داد تا آنها را دور گرداند. حذیفه به جانب ایشان برگشت و با چوبی که در دست داشت به مرکبهاى آنها حمله کرد. آنها هم که مطمئن شده بودند رسول خدا از مکرشان آگاه شده به سرعت از گردنه پایین آمده و خود را میان مردم مخفی ساختند».(۱)
محافظان امام حسین(ع)
پس از مرگ معاویه، حاکم مدینه امام حسین(ع) را به کاخ خود فراخواند تا از ایشان برای یزید بیعت بگیرد. وقتی خبر این دعوت به امام رسید «… اشخاصی را به دنبال یاران و نزدیکانش فرستاد و بعد از نقل ماجرا به آنان فرمود: سلاح در زیر جامهها پنهان داشته و بر در سراى ولید (حاکم مدینه) بنشینید؛ اگر صدای مرا شنیدید که بلند سخن مىگویم و شما را ندا مىدهم، بدون هیچ دستوری، خویش را به داخل خانه برسانید و اگر دانستید که کسى قصد من دارد، او را دفع کنید و هر کس که قصد هلاک من کرده باشد، او را بکشید و البته تا مطمئن نشدید که آنان قصد کشتن من را دارند؛ حرکتى نکنید. پس امام عصاى پیامبر را به دست گرفت و از خانه بیرون آمد و به همراه سی نفر نزد ولید رفت و بعد از رسیدن به آنجا آنچه گفته بود را مجدّداً تکرار کرد و فرمود که امیدوارم سالم به سمت شما برگردم …»(۲)
۱) واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج ۳، ص ۱۰۴۲ – ۱۰۴۳، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق؛ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۵، ص ۴۶۶، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ، ج ۲، ص ۷۴، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
۲) ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج ۵، ص ۱۳، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۲۲، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1393/02/27 ساعت 10:29:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |