راه وصول به كاملترين مراتب ايمان و برترين يقين
سه شنبه 95/03/25
ذكر صلوات براى استجابت دعا
ذكر صلوات بر محمّد و آل محمد نشانه ادب در مقابل پيامبر اكرم (ص) و موجب استجابت دعاست. در بعضى از روايات تصريح شده است كه براى استجابت دعا، آن را با صلوات بر محمّد و آل محمّد آغاز كنيد، زيرا صلوات بر محمّد و آل محمّد همواره مستجاب است و خدا كريم تر از آناست كه دعاى اوّل را مستجاب كند و دعاى دوّم را مستجاب ننمايد. و در روايات ديگرى آمده است كه دعايتان را با صلوات شروع و با آن ختم كنيد، تا دعاى شما بين دو دعاى مقبول واقع شود و مستجاب گردد، زيرا خدا كريم تر از آن است كه اوّل و آخر دعا را مستجاب كند و وسط آن را مستجاب ننمايد.2
در اين دعاى شريف نيز در ابتداى دعا و در پايان هر چند فرازى از آن، صلوات بر محمّد و آل محمّد ذكر شده است.
راه وصول به كاملترين مراتب ايمان و برترين يقين
...
امام (ع) پس از ذكر صلوات مىفرمايد:«و بَلِّغْ بايمانى اَكْمَلَ الاْيمان واجْعَلْ يقينى اَفْضَلَ اليقين»
كامل ترين مراتب ايمان را به من مرحمت كن و يقين من را برترين يقين قرار بده.
وقتى كه انسان از خدا امور معنوى را طلب مىكند، بايد بهترين و بالاترين مراتب آن را بخواهد. معمولاً ما در مورد نيازهاى مادى و دنيوى خود طالب بهترين ها هستيم و از خدا نيز آن را طلب مىكنيم، ولى براىكسب سجاياى انسانى به مرتبه پايين آن اكتفا مىكنيم؛ اگر بلند همت باشيم سعى مىكنيم واجبات خود را انجام داده و از محرمات دورى جوييم، تا به آتش جهنم گرفتار نشويم. امّا امام (ع) در اين دعا به ما تعليم مىدهد كه كوتاه همت نباشيم و در دعاهاى خود ايمانى مانند ايمان انبيا و يقينى مانند يقين صدّيقين از خدا طلب كنيم، تا اگر لياقت كسب آن مراتب عالى را نداشتيم، خدا به اندازه ظرفيت ما، آن را به ما عطا كند.
نعمتهاى بزرگ مادى همواره با خود آفاتى به همراه دارند؛ هر چه نعمت مادى بيشتر، گرفتارى و دردسر و غصه آن نيز بيشتر است؛ امّا نعمتهاى معنوى اين گونه نيستند؛ آن ها هر چه عالى تر باشند، لذت، سعادت و كمال آن ها نيز بيشتر خواهد بود؛ بنابراين، بايد در مورد امور معنوى همت خود را متوجه بالاترين مراتب ايمان و يقين نمود و از خدا براى كسب آن ها يارى خواست.
ايمان داراى درجاتى است و قابل افزايش و كاهش است. قرآن كريم مىفرمايد:
«…. و اِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ اياتُهُ زَادَتْهُمْ اِيماناً…» و چون آيات خدا را بر آنان تلاوت كنند بر مقام ايمانشان بيفزايد… .
امام (ع) در اين دعا از خداوند بالاترين درجات ايمان را طلب مىكند كه هيچ كاستى نداشته باشد. شايد دليل اينكه امام (ع) در مورد يقين به «بهترين» تعبير نموده، اين است كه حقيقت يقين اعتقاد صد در صد قطعى است كه احتمال خلاف آن نمىرود؛ بنابراين، نمىتوان گفت كه يقين مراتب يا كم و زيادى دارد، امّا مىتوان براى آن انواعى برشمرد. كيفيت يقين ها با هم متفاوت است؛
يك نوع آن يقينى است كه از راه استدلال حاصل مىشود و به آن علم اليقين مىگويند
نوع ديگر آن يقينى است كه با كشف و شهود حاصل مىشود و به آن عين اليقين مىگويند
نوع سوم آن كه با يافتن حقيقت و اتصال به آن حاصل مىگردد، به آن حق اليقين اطلاق مىشود.
براى تقريب به ذهن مىتوان اين موضوع را به شربت گوارايى كه در ليوانى وجود دارد تشبيه كرد: فردى آن را نديده است، ولى توسط مخبر صادقى به وجود آن پى مىبرد؛ فرد ديگرى آن شربت را در ليوان مىبيند و فرد سوم، اين شربت را مىچشد. در اينجا هر سه نفر به وجود اين شربت يقين دارند، امّا نحوه يقين هر كدام متفاوت است. شايد منظور از «افضل» در اين دعا نحوه كامل تر و بهترين يقين است، كه معمولاً علماى اخلاق آن را به حق اليقين تعبير مىكنند.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی
دعاى صالحان
سه شنبه 95/03/25
همه دعاهاى وارد شده از سوى ائمه اطهار (ع) وسيله گرانبهايى براى تقرب به خداى متعال هستند، ولى برخى از دعاها مزاياى ديگرى نيز دارند؛ گنجينه هايى از علوم و معارف اهل بيت(ع) در آن ها ذخيره شده است، كه با دقت در آن ها مىتوان به اندازه ظرفيت، فهم، معرفت و دقت خود از معارف بلند و گرانبهاى آن ها بهره جست. دعاى مكارم الاخلاق از جمله آن ها است. هر فراز اين دعاى شريف حاوى پيامها و درسهاى مهمى براى انسان است. همان طورى كه از نام اين دعا پيداست، موضوع اين دعا متمركز در مسائل اخلاقى است و با دقت در مضامين آن مىتوان به نكات بسيار ارزشمند اخلاقى دست يافت.
...
نام اين دعا به ما يادآور مىشود كه در مقام درخواست از خداى متعال، نبايد تنها به امور مادى و دنيوى توجه داشت. شايد اكثر كسانى كه دعا مىكنند، بيشتر متوجه نيازهاى مادى جسمانى، اجتماعى و… خود هستند و كمتر توجه دارند كه كسب فضايل اخلاقى نيز نيازمند درخواست از خداست؛ بلكه به همان اندازه كه فضايل اخلاقى از امور مادى برترى دارد، بايد براى به دست آوردن آن بيشتر و عميق تر دعا كرد.
an style="color: #0000ff; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: medium;">ما معمولاً زمانى به سراغ دعا مىرويم و از خدا طلب كمك مىكنيم كه احساس كنيم وسايل مادى براى رفع آن حاجت در اختيار ما نيست.«فاِذا رَكِبُواْ فِى الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»(( عنكبوت / 65))زمانى كه در وسط دريا امواج خروشان و سهمگين بلند مىشود و انسان خود را در معرض غرق شدن مىبيند، آنگاه دست به دعا برمى دارد؛ وقتى كه با مشكل بزرگى روبرو مىشود و رفع آن را در توان خود نمىبيند، از خدا طلب يارى مىنمايد. در حالى كه بايد هر چيزى را كه طالبيم و بقاء آنچه را كه داريم تنها از خدا بخواهيم، زيرا عالم هستى تحت قدرت اوست؛ سر رشته دار همه اسباب و مسببات اوست و نيز آنچه خدا به ما عطا مىكند، خود ضمانت بقاء ندارد و بقاء آن به دست خداست. و از اين نظر تفاوتى ميان احتياجات پيش پاافتاده و نيازهاى معنوى و اساسى انسان وجود ندارد.
كارگرى كه صبح از خانه بيرون مىآيد تا براى كسب روزى حلال به كار خود مشغول شود، بايد بينديشد كه دست، پا، چشم، عقل، حيات و نعمتهاى بى شمار ديگرى كه در اختيار اوست، همه از جانب خداست و اگردر هر كدام از اين اسباب خللى حاصل شود، او به خواستهايش نمىرسد؛ پس بايد همراه با تلاش و كوشش، نيازهاى خود را از خدا بخواهد.
دانشجويى كه مشغول تحصيل علم است، بايد در پى تحصيل علم تلاش كند، امّا بداند كه استاد، هم مباحثه، كتاب، گوشى كه مىشنود، فهمى كه درك مىكند، سلامتى و… همه از خداست و اگر هر كدام از آنها قوام نيابد، او نمىتواند به تحصيل علم بپردازد؛ پس بايد از خدا بخواهد كه اسباب علم آموزى را براى او فراهم آورد.
يكى از نيازهاى اساسى انسان تحصيل مكارم الاخلاق و سجاياى انسانى است. درست است كه بايد با تلاش و كوشش اخلاق سيئه را از خود دور ساخت و فضايل اخلاقى را جانشين آن ها نمود، ولى چون اختيار همه اسباب و مسببات تنها به دست خداست، بايد توفيق كسب آن ها را از خدا خواست. اين اسباب و وسايط كه در نظام خلقت وجود دارند، همگى مجارى فيض خدايند.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی
تحفه روزه دار
شنبه 95/03/22
امام صادق علیه السلام:
اَلطّيبُ تُحفَةُ الصّائِمِ.
بوى خوش، تحفه روزه دار است.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 113
عقب ماندگی امت مسلمان ناشی از چیست؟
شنبه 95/03/22
عقب ماندگی امت مسلمان ناشی از دوری از قرآن است
انس با قرآن دلهای ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد. هرچه در دنیای اسلام کمبود هست، بر اثر دوری از معارف الهی و معارف قرآنی است. قرآن کتاب حکمت است، کتاب علم است، کتاب حیات است. حیات امتها و ملتها در آشنائی با معارف قرآن و عمل به مقتضای این معارف و عمل به احکام قرآنی است. انسانها اگر طالب عدالتند و از ظلم بیزارند، راه مبارزهی با ظلم را باید از قرآن فرا بگیرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسیلهی معرفت و آگاهی و علم میخواهند زندگی را رونق ببخشند و راحت و رفاه را برای خودشان تأمین کنند، راهش به وسیلهی قرآن نشان داده میشود. انسانها اگر در پی ارتباط با خدای متعال و صفای معنوی و روحی و آشنائی با مقام قرب الهی هستند، راهش قرآن است.
ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگی ما، کجرفتاریهای ما، کجتابیهای ما در مسائل اخلاقی و زندگی، همهی اینها ناشی از دوری از قرآن است. ملتهای مسلمان بر اثر حاکمیت طغیانگران و طاغوتها – که قرآن مخاطبان خود را این همه از طاغوتها برحذر داشته است – خونشان مکیده شد؛ نه فقط خون اقتصادیشان، نه فقط منابع حیاتی و معادن زیرزمینی و نفت و امثال اینها، بلکه روحیهی ایستادگیشان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنیا هم از ملتهای مسلمان گرفته شد. ملتهای مسلمان به فرهنگ خودشان پشت کردند، فرهنگ مادیگری را پذیرفتند.
...
با اینکه بظاهر ما کلمهی «لا اله الّا اللَّه» گفتیم، در طول زمان مسلمان بودیم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهای ماها اثر کرد و ماها را از حقایق دور کرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنیویمان را از دست دادیم، بلکه اخلاق و معالم اخلاقیمان را هم از دست دادیم. ما اگر دچار تنبلی هستیم، اگر دچار ضعف و سستی هستیم، اگر دلهای ما با یکدیگر مأنوس نیست، اگر در میان ما بدخواهی وجود دارد، اینها از آثار فرهنگ تزریقاتیِ تحمیلیِ ضد اسلامی و غیر اسلامی است.
نقش قرآن این است که ما را از لحاظ ماده و معنا اعتلاء ببخشد؛ و این کار را قرآن میکند. کسانی که با تاریخ آشنا هستند، نمونههایش را در تاریخ دیدند؛ و ما مردمِ این زمان، در زمان خودمان داریم نمونههایش را مشاهده میکنیم. یک نمونه، همین شما ملت عزیز ایران هستید. شما خیال نکنید در دوران رژیمهای طاغوتی – چه رژیم پهلوی، چه قبل از آنها رژیم قاجار – ملت ایران ذرهای اعتبار در محیط بینالمللی داشت؛ نداشت. این استعداد جوشان و متراکمی که در ملت ما هست، مثل یک گنجینهی فراموش شدهای، مثل گنجی در ویرانهای مدفون شده بود؛ مگر به صورت تصادفی، یک فردی خودش را نشان بدهد، که نشان نمیداد. این همه جوان فعال و پرنشاط و مبتکر و علاقهمند به پیشرفت کشور که امروز شما ملاحظه میکنید در عرصههای مختلف افتخار میآفرینند، عزت میآفرینند، نام نیک برای ملتشان درست میکنند؛ خب، جوانها آن روز هم بودند، اما به خاطر غلبهی طواغیت، این حرفها دیگر نبود.
به همین اندازه که ما یک قدم به سمت قرآن، به سمت معارف قرآنی برداشتیم – که آنچه که ما به سمت قرآن حرکت کردیم، واقعاً یک قدم هم بیشتر نیست – خدای متعال به ما عزت داده است، به ما حیات داده است، به ما آگاهی و بصیرت داده است، به ما قدرت و قوّت بخشیده است. ملت ما امروز یکی از زندهترین و قویترین ملتهای دنیاست. استعداد متراکم و جوشان وآمادگی و مشاهدهی پیدرپی پیشرفتها در عرصههای مختلف؛ امروز وضع کشور ما اینجوری است. ملتهای دیگر هم ملت ما را تحسین میکنند.
۱۳۹۰/۰۵/۱۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
«مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» در محضر بهجت العرفا
جمعه 95/03/21
حضرت آیتالله العظمی بهجت(ره) در کتاب «ورقهای آسمانی؛ پرسشهای شما و پاسخهای آیتالله بهجت(ره) به پرسشهایی درباره امام زمان(عج) پاسخ گفته است که بخشی از آن در ادامه میآید:
درباره معنای عبارت «مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» توضیح دهید؟
عدهای با استناد به «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ بعد از آن که زمین از ستم و جور پر میشود، آن را از قسط و عدالت پر میکند»، خیال کردهاند که ظهور حضرت ولی عصر(عج) متوقف است بر پرشدن یا پر کردن دنیا از ظلم و جور. با این استدلال که اظهار او (ع) واجب است، پس مقدمه این واجب که پر شدن و یا پر کردن دنیا از ظلم و جور است، نیز واجب است.
شبیه به حرف ایشان، کسی خواب دیده بود پدر محمدرضا، یعنی رضاخان پهلوی گفته بود: من خیلی سعی کردم امام زمان (ع) ظهور کند، ولی نشد و آن را به پسرم محمدرضا حواله دادم! و در نقل دیگر گفته بود: همینهایی که از من استقبال کردند، هفته دیگر برای تشییع جنازه من میآیند! معنای روایات «مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ این است که ظلم فراگیر میشود.» و گویا آن زمانی است که همه (اعم از بیدین و دیندار) اعتراف کنند که وضعی که در آن قرار دارند، وضع عقلایی که ممکن باشد بشر در سایه آن زندگی انسانی کند، نیست. در روایت، کفر ذکر نشده، بلکه ظلم و جور ذکر شده است، زیرا حکومتهای کفر همواره با عدل (نظیر انوشیروان) چه بسا بودهاند.
آقایی میگفت: میتوانم از ظلم حکومت عراق جلوگیری کنم، ولی میدانم که مرا به ایران تبعید میکنند که از این جا بدتر است، چون زمان رضا خان بود و الآن در ترکیه که این قدر با ایران اظهار توافق و دوستی میکنند، رفتن دختران با حجاب به مدارس ممنوع است.
با این بیان حضرت عالی وظیفه ما در این میان چیست؟
در خلوت و جلوت باید برای مسلمانان دعای جدی کرد؛ زیرا از جمله «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ [امام زمان (ع) بعد از ظهور] زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آن که زمین پر از ظلم و جور شود.» میرساند که همه به جز اندکی منحرف میشوند و آنگاه حضرت برای هدایت مردم ظهور میکند.
عبارت «بعد ما مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا؛ تهدید عجیبی است، زیرا میرساند که در آن زمان، در روی زمین یک وجب هم عدل حاکم نیست.» ظلم حاکم است به طوری که همه ملل حتی کفار هم میدانند که به ظلم گرفتارند؛ وگرنه اهل کفر، هم کدام به هر مرام و دینی باشند خود را به حق و مستقیم میدانند.
البته نباید از ثبات قدم در دین مأیوس باشیم، و نباید از دعا دست برداریم، بلکه اگر توانستیم دیگران را هم به ثبات و استقامت با خود موافق کنیم، و اگر نتوانستیم، تنها خویشتن را در مقام خود تثبیت کنیم و با ظلم همپیمان نشویم و با ظالمان معاونت نکنیم.