داستانک: خدا پیش شما چقدر اعتبار دارد؟!

گفت: عباس آقا با این درآمدت زندگیت میچرخه؟

گفتم: خدا رو شکر ،کم وبیش میسازیم.خدا خودش میرسونه.

گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم لو نمیدی!

گفتم: نه یه خورده قناعت میکنم گاهی اوقات هم کار دیگه ایجور بشه انجام میدم ،خدا بزرگه نمیذاره دست خالی بمونم.

گفت: نه. راستشو بگو

گفتم: هر وقت کم آوردم یه جوری حل شده.خدا رزاقه، میرسونه.

گفت: ای بابا ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو دیگه!

گفتم: حقیقتش یه یهودی توی بازار هست هر ماه یه مقدار پول برام میاره کمک خرجم باشه.

گفت: آهان. ناقلا دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی.حالا فهمیدم چطور سر میکنی.

گفتم مرد حسابی سه بار گفتم خدا میرسونه باور نکردی یک بار گفتم یه یهودی میرسونه باور کردی.

 

یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟

به فیروزآبادی بودن مادرم و میبدی بودن پدرم افتخار می کنم +دستخط

سرلشکر فیروزآبادی رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دست نوشته ای آورده است که به فیروزآبادی بودن مادرم و میبدی بودن پدرم افتخار می کنم.

به گزارش خبرنگار نارین نیوز، سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن آقایی فیروزآبادی در دست نوشته ای که چند روز پیش  و جهت کتاب تذکره شعرای میبد به رشته تحریر درآورده، آورده است که “یاد شعرای میبد گلستانی است که هرچه دلپذیرتر باشد تو را می خواند. عطر گلها تو را جذب می  کند رنگ و نقش گلها چشمانت را می نوازد زمزمه ی باد رایحه ی گلها را و نم شبنم آنها را همچون بوسه بر گونه ها می ساید شاعر پرواز می کند و از فراز گلستان و تصویر سه بعدی می گیرد و در قالب شعر و کلام موزون می ریزد و روح من و شما را دوباره گلباران و معطر می سازد فروح و ریحان و جنت نعیم.

بنده حقیر در این میانه چه ام و چه می کنم من بسیجی ام خاکم همان خاک پاک که بوستان و گل بر آن می روید زیر پای گلها درست نگاه کنید خاک جلوه می کند من فرزند بوترابم که تقدیر از مدینه به کوفه از کوفه به بصره و … اصفهان و زواره و عقدا و به میبد در پناه علمای سادات رسیدم. سید عبدالرسول داماد میبد شد و عروس بی بی زری، سید فضل الله پدرم از ستم ایام به مشهدالرضا پناه برد و اینک سیدحسن یوسف شمایم که از برکت بسیج و عطر خاک جبهه ها و طوفان انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( قدس الله نفسه زکیه) و برکت انفاس حضرت امام خامنه ای عزیز و به لطف سربازی ایشان خبری از حقیر فرزند فیروزآباد میبد برای شما آمده است.

به فیروزآبادی بودن مادرم و میبدی بودن پدرم افتخار می کنم. جناب آقای عباس آزادی، آزاد میبدی که قداست شعر و ادب خطه ی خردمدلان و به کیشان میبد و فیروزآباد را تذکره ای آورد برای شهر و دیارمان به نام خوبان از میان گلها نگاهش به خاک هم افتاد و سپاسگذارم از این فرصت برای عرض سلام و اردات و التماس دعا استفاده میکنم و از درگاه محبوب تبارک و تعالی برای رفتگان دیارمان آمرزش می طلبم به شهدا درود می فرستم و دست کوچک، بزرگ فیروزآبادی و میبدی را می فشارم و ادای احترام می کنم.  سلامت و سعادت مند باشید./ سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن‌آقایی فیروزآبادی – امضاء بهمن ۱۳۹۲″

گفتنی است دکتر سید حسن فیروزآبادی در سال ۱۳۳۰ خورشیدی درخانواده ای مذهبی در روستای مال آباد مشهد مقدس از پدر و مادری که اهل فیروز آباد میبد یزد بودند  متولد شد.

دوران تحصیلات ابتدایی را در محلات و مدارس شرق مشهد گذراند و دوران دبیرستان را در دبیرستان نصرت الملک ملکی که پس از پیروزی انقلاب شهید مصطفی خمینی نام گرفت تحصیل نمود و از سال ۱۳۵۰ با افکار امام خمینی(ره ) آشنا شد و توفیق تقلید از مرجعیت فقهی ایشان را پیدا نمود. وی  در سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد.

* سوابق انقلابی
۱) دستگیری و زندانی شدن در پادگان مشهد بوسیله عوامل ساواک
۲)  شرکت در کلاس های  درس  آیت الله خامنه ای در مسجد امام حسن (ع)  مشهد
۳) مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی در دانشگاه مشهد
سوابق پس از  پیروزی انقلاب اسلامی
۱) عضو هیات موسس جهاد سازندگی خراسان
۲)  مسوول هیات واگذاری زمین شمال خراسان
۳)   فارغ  تحصیل از دانشگاه مشهد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران
۴)  مسوول جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ با حکم شهید رجایی
۵)  عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور در سال ۱۳۶۱
۶)  معاون امور دفاعی نخست وزیر در سال ۱۳۶۴
۷) جانشین نخست وزیر در قرار گاه خاتم (ص)
۸) مسوول ستاد امداد و درمان جنگ
۹)  مسوول امور پناهگاهها و دفاع غیر عامل و پدافند ش. م . ه .
۱۰)  دبیر کمیسیون مهندسی صنعتی جنگ دولت و مسوول کمیته ساخت موشک زمین به زمین
۱۱)  مسوول کمیته تحقیقات مهندسی صنعتی جنگ و صدها طرح صنعتی و موشکی
۱۲)  جانشین رییس ستاد فرماندهی کل قوا
۱۳)  رییس ستاد کل نیروهای مسلح از  سال ۱۳۶۸ تا کنون با حکم مقام معظم رهبری
۱۴)  نائل شدن به درجه سر لشکر بسیجی از سوی فرماندهی کل قوا
۱۵)  عضو شورای عالی امنیت ملی از بدو تاسیس تا کنون
۱۶)  عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
۱۷)  عضو بسیج مستضعفین و خادم  آستان قدس رضوی (ع)

*سوابق علمی و پژوهشی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
عضو هیات علمی دانشگاه  علوم پزشکی بقیه الله
رییس هیات امنای دانشگاه عالی دفاع ملی
عضو هیات تحریریه مجله علمی کوثر
آشنا به زبانهای عربی و انگلیسی
تالیف مقالات پژوهشی در زمینه های  دینی و انقلابی

سنگى که همراه آدم‌ ‌از بهشت به زمین آمد

حجرالاسود یا سنگ سیاه، جزئى بسیار مقدس از مسجدالحرام است که در کنار کعبه قرار گرفته است. از زمان بناى کعبه، حجرالاسود در کنار آن قرار داشته و پیش از اسلام و پس از آن، مورد اعتناى کامل بوده و به لحاظ همین تقدس است که رسول خدا(ص) آن را نگاه داشت و دیگر سنگهایى را که به شکل بت ‏ساخته شده بود، به دور ریخت.

حجر الاسود در جریان تخریب کعبه در اثر سیل در فاصله دورى احجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف بوده و برابر آن سنگ سیاهى روى زمین تا انتهاى مسجد کشیده شده است.

 سنگى که همراه آدم‌ ‌از بهشت به زمین آمد

قریش براى نصب آن با یکدیگر به دشمنى پرداختند اما با درایت رسول خدا (ص) همه قریش در فضیلت آن سهیم شدند و عاقبت به دست آن حضرت نصب گردید. به مرور زمان، از حجم نخستین این سنگ کاسته شد و حتى اجزاى آن از یکدیگر جدا گردید.

آخرین بار قسمتهاى مختلف آن را به یکدیگر متصل کردند و آن را در محفظه‏ اى نقره‏ اى قرار دادند و تنها به آن اندازه که براى بوسیدن و استلام لازم بود، جاى خالى گذاشتند.

در روایات بسیارى که شیعه و سنى نقل کرده ‏اند، حجر الاسود از سنگهاى بهشتى دانسته شده که همراه آدم (ع) به زمین آمده است. همچنین در روایتى از پیامبر(ص) حجر الاسود به منزله دست راست‏ خداوند خوانده شده که در روى زمین قرار گرفته است و مردم با دست کشیدن روى آن و بوسیدنش، با خداوند بیعت و اطاعت ‏خود را از او تثبیت مى‏ کنند. در نقلى از ابن عباس آمده است که اگر کسى با رسول خدا (ص) بیعت نکرد و سپس حجر الاسود را استلام کرد، با خدا و رسول بیعت کرده است. در روایات آمده است: این سنگ در آغاز سفید بوده که با رسیدن دست انسانهاى گنهکار به آن سیاه شده است.

در سال 317 ه.ق. یکى از فرقه ‏هاى منسوب به اسماعیلى مذهبان که به قرامطه شهرت داشتند، حجر الاسود را از کنار کعبه برداشتند و به احسا بردند. آنان به مدت 22 دو سال (تا سال 339 ه.ق.) سنگ را در آنجا نگاه داشتند و سپس در عید قربان سال مزبور، آن را به جاى نخست باز گرداندند. پس از آن در طى سالهاى پس از آن، حجر الاسود مکرر -به طور عمد یا غیر عمد- از جایش کنده شد و هر بار اجزائى از آن خرد و جدا شد و باز به هم چسبانیده شد. اکنون مجموعه آن در هاله ‏اى از نقره قرار داده شده است.

حجر الاسود در حال حاضر در کنار کعبه، در ارتفاع یک و نیم مترى زمین قرار دارد. در روایات بر استلام و بوسیدن حجر الاسود سفارش بسیار شده و در نقلها آمده است که رسول الله(ص) مقید به استلام و بوسیدن آن بوده است.

حجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف بوده و برابر آن سنگ سیاهى روى زمین تا انتهاى مسجد کشیده شده است. به علاوه چراغى سبز رنگ بر دیوار مسجد برابر حجر الاسود نصب شده تا راهنماى طواف کنندگان باشد.

شما بگویید! زیباترین جمله‌ای که درباره حجاب شنیده‌ای چیست؟!

زیباترین جمله‌ای که درباره حجاب شنیده‌ای چیست؟!

سارا: نه اینطور نیست، ولی دنیا تغییر کرده و ما هم باید تغییر کنیم! خوبه که هرچند وقت، افکار آدم آپ تو دیت بشه!

تمام ماجرا همین بود. دو سه روزی است که سارا را ندیده ام. دروغ چرا، دیروز در کوچه همدیگر را دیدیم ولی مثل غریبه ها بدون سلام و علیک و با نوازش گوشه چشمی از کنار همدیگر گذشتیم! ما همسایه های دیوار به دیوار و از قدیمی های محله ایم. تا آنجایی که یادم می آید، ما از بچگی با هم قد کشیدیم و مثل دو خواهر با هم بزرگ شدیم. دوران کودکیمان در خانه های یکدیگر با بازی سپری شد و با هم در یک مدرسه درس خواندیم. مادرانمان دوستانی صمیمی اند و مردم محله پدرهای ما را به عنوان دو برادر می شناسند. به خاطر می آورم که روز جشن تکلیف هر دویمان با چادرهای سفیدی که گلهای ریز صورتی چشم نوازشان کرده بود به همراه بقیه بچه ها، کلی شادی کردیم و اینکه حجاب کدام یکی از ما بهتر است با هم بگو مگو داشتیم. چون من مثل مادرم نمیگذاشتم حتا یک تار مویم از زیر چادر بیرون بیاید اصرار داشتم که من از همه با حجابترم. از آن روز، مدل چادر سرکردن بچه ها، در کامل بودن حجابشان، بهانه گفتگوی اهل محله بود. هر کدام از بچه ها که می توانست حجابش را کاملتر حفظ کند، خودش را به رخ دیگران می کشید. پدرم به شوخی به پدر سارا می گفت که حجاب مریم از حجاب مادرش هم کاملتر است.

«تو ای خواهرم، تویی که با حجاب خود حافظ خون شهیدان هستی و تویی که می توانی با عفت و حجاب خود جامعه را از منجلاب گمراهی نجات بخشی، جبهه تو و سنگر تو در مقابله با دشمنان چادری است که بر سر می کنی و جهان را با این عمل به زانو درخواهی آورد و ان شاالله از پیروان راستین مکتب حضرت زهرا سلام الله علیه خواهی بود»حجاب شنیده‌ای چیست؟! سارا: من که کار بدی نکردم! حالا یه مشت از موهام از زیر چادر بیرون بزنه به کجا برمی خوره! اصلا کی میبینه؟ مریم: ولی تو با این کارت همه اون چیزهایی که به اونها عشق می ورزیدیم را زیر سوال بردی!…

امسال کلاس دوم متوسطه، جولانگاه رقابت درسی من و سارا است. دیروز معلم ادبیات از ما خواست که زیباترین جمله ای که تاکنون در مورد حجاب شنیده ایم را بیابیم و با طرح در کلاس و با رأی بچه ها به زیباترین جمله جایزه داده شود. در مسیر بازگشت از مدرسه، افکارم صفحه به صفحه ورق می خورد و خواسته معلم ادبیات ذهنم را شخم می زد؛ به یکباره مراسمی که دیشب در مسجد محله برگزار شده بود از خاطرم گذشت؛ مراسمی به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد شهادت شهید رضا کربلایی محمدحسن. در این برنامه، وصیت نامه شهید که به شکل زیبایی هم چاپ شده بود به دستم رسید و مشغول خواندش شدم. لابلای جملات وصیت نامه، جمله ای من را مجذوب خود کرد.

خواندم و خواندم و چندباره خواندم. گویا از خواندش سیر نمی شدم و شاید هم عمق مطلب را درنمی یافتم. «تو ای خواهرم، تویی که با حجاب خود حافظ خون شهیدان هستی و تویی که می توانی با عفت و حجاب خود جامعه را از منجلاب گمراهی نجات بخشی، جبهه تو و سنگر تو در مقابله با دشمنان چادری است که بر سر می کنی و جهان را با این عمل به زانو درخواهی آورد و ان شاالله از پیروان راستین مکتب حضرت زهرا سلام الله علیه خواهی بود».

وقتی به خانه رسیدم بی وقفه رفتم سراغ کتابخانه و وصیت نامه شهید را از میان کتاب ها پیدا کردم و برای چندمین بار آن را خواندم. بی اختیار دستم به سمت گوشی تلفن رفت و شماره سارا را گرفتم. سلام کردم و حالش را پرسیدم و بدون مقدمه جمله های شهید را برایش خواندم و نظرش را پرسیدم.

سارا حرفی نزد ولی از پشت گوشی میشنیدم که ریز ریز گریه می کند. گفتم : سارا چی شده؟ جواب داد: پشیمانم و اگر به اشتباهم ادامه می دادم نمی دانم روز قیامت چه جوابی باید به شهدا می دادم؟ ازت ممنونم که مرا متوجه اشتباهم کردی! بابت حرفهای چند روز پیش مرا ببخش! جملات این شهید از زیباترین جملاتی بود که تا بحال شنیده ام!

منبع: تبیان

راز زیبایی رخسار مؤمن چیست؟

برای هر عملی و کاری زینت و آراستگی وجود دارد که باعث متمایز شدن یک چیز با چیز دیگر می‌شود. یکی از اعمال و رفتار انسان بحث طاعت و بندگی خداست که در احادیث و روایات از آن به عنوان بهترین زینت و زیور برای انسان یاد شده است.

امام علی(ع) در حدیثی می‌فرمایند: “هیچ آراسته‏‌ای به زیوری مانند طاعت خدا، آراسته نشد۱".

ایشان همچین در توصیف نیکوترین سلوک فرمودند: “نیکوترین هیأت (وسلوک) آن است که تو را با مردم آمیزش دهد و در میان آنها زیبایت گرداند و زبان (بدگویی) آنان را از تو باز دارد۲".

در حدیث دیگری از امام علی(ع) در بیان زیور ایمان می‌خوانیم که حضرت می‌فرمایند: “زیور ایمان، پاکی درون است و نیک رفتاری برون۳".

ایشان همچنین درباره علت و سبب زیبایی رخسار مؤمن، فرمودند: “زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او۴".

منابع احادیث:

۱- غررالحکم: ۹۴۸۹ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۶۰

۲- غررالحکم: ۳۴۷۰ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۶۰

۳- غررالحکم: ۵۵۰۴ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۶۰

۴- غررالحکم: ۴۸۴۸ منتخب میزان‌الحکمة: ۱۰۸

به نقل از سپاه الغدیر یزد