- درس هایی از اربعین
- فضیلت ماه شعبان
- 5 نفری ڪه شیطانرا بیچاره ڪردهاند
- شعار سال حوزه «حوزه و فضای مجازی»/ حوزه علمیه اجازه توهین به مقدسات را نمی دهد
- نگویید جامانده ایم
- اربعین و فصل عاشقی
- اعمال روز اربعین
- شفای بیماری چشم آیت الله بروجردی بوسیله گِل عزاداری سید الشهدا علیه السلام
- پیش امام حسین شکوه کنید تا یک نظری بکنند
- اعمـــــال مـــــاه صفـــــر

از زمین گیر کردن استاد دان ۵ کاراته تا قهقهه خنده در مراسم روضه
چهارشنبه 97/07/25
ادامه قسمت قبل(قسمت 3)
صبح چهارشنبه مهدی حوله به سر با چشمانی قرمز شده از حمام بیرون آمد، دیروز به خاطر شلوغی نتوانسته بود حمام کند. هر وقت حمام میرفت موقع صابون و شامپو زدن به سرش چشمانش را نمیبست و همیشه بعد از حمام چشمانی درشت و قرمز در میان صورتی کشیده و لاغر نظر هر بینندهای را به خود جلب میکرد. با مهدی سر میز صبحانه نشستیم، تخممرغ شیرین با نان ساندویچی دست پخت برادران تایلندی! تا به حال تخممرغ شیرین نخورده بودم. اما برای مهدی خوب بود که آوازه قند خوردن دزدکیاش، تا عراق و خانه سید جاسم هم رسیده بود.
هفتهای یک قنددان را خالی میکرد حتی در ماه رمضان و در حال روزه! سحری مفصّلی میخورد و روزه میگرفت و تا موقع افطار کسی نمیدید که مهدی چیزی بخورد. تشنگی را خوب طاقت می آورد اما همیشه قنددان خالی میشد. با دندانهای یکی در میان شکسته و سیاه، قندهای بیزبان را خرد میکرد و فرو میداد. سیبک برجسته گلویش هنگام قورت دادن قند آب شده، تماشایی بود، چون میخواست کسی نفهمد که قند خورده، لب کج میکرد و قهقهه خندهای میزد آنگاه سبیک لاغر و بلندش بالا و پایین میشد.

حاج آقا اول بریم زیارت حضرت عباس(ع) یا زیارت امام حسین(ع)؟
سه شنبه 97/07/24
سفرنامه اربعین (۲)؛ - ادامه قسمت قبل
ماشین ون مانند قطرهای، از دریای ماشینها بیرون زد و به سوی کربلا روانه شد. نماز صبح را در مسجدی نزدیک بدره به جماعت اقامه کردیم و دوباره حرکت کردیم، مهدی کنار من نشسته بود و چرت میزد، ریشهای زبر و تیغ تیغی خود را میخاراند. چانه خود را در مشتش گرفته بود و چرت میزد. سرش را روی شانهام گذاشتم و گفتم: مهدی سرت را روی شونه من بگذار و راحت بخواب. سرش را روی سینه من گذاشت، موهای کوتاه و تیز او در برخورد با قبای من خش خش میکرد. دستم را کمی جابجا کردم، ناگهان مهدی گردن کشید و صدایش در آمد : دایی رضا هااا؟ هااا؟ کلهام بو میده، بو لاش میده!؟ هاا؟ هاا؟ دایی رضا. خوب شد دست به دماغم نبردم، واقعا بو میداد! اگر دست به دماغم میزدم بهش برمیخورد، خیلی بچه تیزی است اگر دست از پا خطا میکردی سریع مچت را میگرفت!

هوی هوی دایی رضا، صابون برداشتی؟ شامپو چی؟!
دوشنبه 97/07/23
همین
چهار سال پیش بود که پشت فرمان ماشین پراید ۱۴۱ نقرهای رنگم نشسته بودم؛ هادی کنارم نقش شوفر را بازی میکرد و محسن صندلی عقب لمیده بود و غُر میزد. بار اولی بود که برای پیاده روی اربعین دل به راه داده بودیم. هیچ کدام ویزا نداشتیم، محسن حتی گذرنامه هم نداشت.

توصیه امام صادق)علیه السلام برای پیاده روی اربعین
یکشنبه 97/07/22
۱۳ توصیه امام صادق(علیه السلام )برای پیاده روی اربعین
رفتار نیکو با همراهان، کمگویی، فراوان به یاد خدا بودن، صلوات فرستادن، کمک به نیازمندان در سفر، از جمله مواردی است که امام صادق(ع) در آداب پیادهروی اربعین بیان فرموده است.
پیادهروی در مراسم اربعین یک توفیق عظیم و وصف ناپذیر است که برای بهرهوری بیشتر از این سفر معنوی لازم است تا زائرین آدابی را رعایت کنند.
توفیق رفتن به زیارت سید و سالار شهیدان در مراسم اربعین آن هم با پای پیاده، شامل عاشقان شوریده حالی میشود که با شیدایی خاص خود این سفر عشق را در مینوردند تا نهایتا کام تشنه خویش را با وصال به معشوق سیراب کنند. این سفر عشق را آدابی نورانی است که امام صادق(ع) در ضمن حدیثی به آنها اشاره میفرماید که در ادامه میخوانیم:

هرکس من را از ماه صفر باخبرکند...!???
چهارشنبه 97/07/18
چندی است در برخی از سایتها و وبلاگ ها عبارت زیر تبلیغ می شود آیا تبلیغ این عبارت درست است و من می توانم این عبارت را تبلیغ کنم و معنی دقیق این دعا چیست؟
منبع مسند و موثق این روایت چه کتابی است و چه کسی این روایت را از پیامبر اسلام (ص) نقل نموده اند خواهشا آدرس کامل را اعلام نمایید
چنین حدیثی نیافتیم و حدیث هایی که در اینترنت مشاهده می کنید تا در منابع معتبر ندیده اید یا در سایت های معتبر و شناخته شده تایید نشده اند ، نپذیرید.
متاسفانه کارخانه حدیث سازی در اینترنت به شدت فعال است و در قالب های ظاهر الصلاح اهداف شومی را تعقیب می کنند.
ادامه »