میلاد سلطان عشق مبارک باد

حق، معرفت به هر نگاهم داده 

در حلقه ی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است

ایرانی ام و رضا پناهم داده . . .


میلاد مسعود ولی نعمت ما، آقا امام رضا مبارک

نماز شب در کلام علما

نماز شب یکی از اعمالی است که مورد تأکید همه علما می باشد

یکی از اعمالی که مورد تأکید همه علما می باشد بحث نماز شب است و این سیره علما برگرفته از سفارش و تأکید ایمه اطهار علیه سلام می باشد در این مقاله نکاتی هر چند کوتاه از لسان ایمه اطهار  و علما بزرگوار خدمت شما بیان خواهد شد.

 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به من گفت: ای محمد عش ما شئت فانک میت؛ هرچه می خواهی زندگی کن، عاقبت میرنده هستی؛ عمر جاوید برای کسی نیست.
 
 و احب من شئت فانک مفارقه؛ هرکه را دلت می خواهد دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما این را هم بدان که از او جدا می شوی.

 معلوم است که در زیر اینها چه مستتر است؛ یعنی پس انسان باید کسی را دوست داشته باشد که از او جدا نمی شود. این حساب را داشته باش، هر که را می خواهی دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما بدان که تو از همه اینها جدا می شوی؛ فقط یک حقیقت است که از او جدا نمی شوی.

 اعمل ما شئت فانک ملاقیه؛ هرچه می خواهی عمل کنی بکن، اما این را هم بدان که تو به عمل خود خواهی رسید و با عمل خودت در یک وقتی ملاقات خواهی کرد.
 
بعد فرمود: جبرئیل به من فرمود: شرف المؤمن صلاته اللیل و عزه کف الاذی عن الناس؛ شرافت مؤمن در نمازی است که شب می خواند و عزت مؤمن در این است که اذیتش به هیچ انسانی نرسد.

 امام صادق علیه السلام فرمود: ان البیوت التی یصلی فیها باللیل بتلاوة القرآن تضیی لاهل السماء کما تضیئ نجوم السماء لاهل الارض؛ خانه هایی که در آن خانه ها شب خیزی برای نماز شب می شود و قرآن تلاوت می شود، برای مردم آسمانها آنچنان می درخشد که ستارگان برای مردم زمین.   
          
فضیلت نماز شب در كلمات علمای اخلاق
 آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) می‌گوید: از طالبان آخرت، احدى به مقامى از مقامات دینى نرسید مگر آنانكه اهل تهجد و شب زنده‏دارى بودند.[2]
 
شیخ أنصارى(ره) به شاگردان دستور مى‏ داد كه حتماً باید نماز شب بخوانند و خیلى روى این معنى تأكید داشت.[3]
 
علامه‌ی طباطبایی(ره) امر شانزدهم از امور ضروری برای سالك را شب‌زنده‌داری می‌داند[4] و نقل می‌كند كه در آغاز ورودم به نجف یك روز درِ مدرسه ‏اى ایستاده بودم كه مرحوم قاضى از آنجا عبور مى‏ كردند، چون به من رسیدند دست خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: «اى فرزند! دنیا مى‏ خواهى نماز شب بخوان؛ و آخرت مى ‏خواهى نماز شب بخوان!»

 عوامل محروم كننده از نماز شب


1. تنبلی: حضرت نبىّ اكرم(ص)فرمود: كسى نیست مگر اینكه در شبى دو مرتبه فرشته‏ اى او را از خواب بیدارش می‌كند  و می‌گوید: بنده‏ى خدا بنشین و به یاد خدا باش در مرتبه ‏ى سوم كه فرشته او را بیدار مى‌كند اگر آگاه نشد شیطان در گوشش ادرار می‌كند.[5]
 
2. پرخوری سبب پرخوابی می‌شود و پرخوابی نیز سبب از دست رفتن نماز شب می‌شود.[6]

3. مطلق گناهان[7] به‌ویژه دروغ.[8]

4.  در روایات آمده است كه بنده یك یا دو شب از تهجد و شب زنده دارى محروم مى‏ گردد براى اینكه به خود عجب نكند.[9]

 گناه مانع نماز شب
 امام علی (ع ): جاء رجل الی امیرالمؤمنین - علیه السلام - فقال : یا امیرالمؤمنین انی  قد حرمت الصلاة باللیل ، فقال امیرالمؤمنین -علیه السلام - : انت رجل قد قیدتک ذنوبک .مردی نزد امیرالمؤمنین (ع ) آمد وگفت : ای امیر مؤمنان ! من از نماز شب محروم شدم . علی (ع ) فرمود: تو مردی هستی که گناهانت تو را زندانی  (اسیر) کرده است . (10)


======================================
پی نوشت ها :
1. کتاب خانه طهور
2. ملكى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 462 و 463.
3.  طهرانی، سید محمّد حسین حسینی؛ ولایت فقیه در حكومت اسلام(4-1)، علامه طباطبایى - مشهد مقدس، چاپ سوم، 1428ه.ق،‌ ج4،‌ ص 96.
4.  طهرانی، سید محمّد حسین حسینی؛ رسالة لُبّ اللباب فى سیر وسلوك أولی الألباب، دار المحجة البیضاء - بیروت، چاپ چهارم، 2010 – 1431، ص 132.
5.  شیخ حسن دیلمى؛ پیشین، ج1، ص 91.
6.  نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377،‌ص 314.
7. كلینى، پیشین، ج2، ص 272.
8.  شیخ صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الرضى - قم، چاپ: اول، 1406ق، ص 42.
9.  ملكى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 403
10.  میزان الحکمه ، ج 5، ص 422

 

منبع: سایت تبیان

دلیل ازدواج نکردن حضرت معصومه(س)

همواره این سؤال برای بسیاری مطرح می شود که چرا دختران امام کاظم(ع) بر خلاف تأکید پیامبر(ص) ازدواج نکردند، اما باید گفت که این مسئله دلایل مختلفی دارد.

یعقوبی که از مورخین شیعه است درباره علت ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم(ع) می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند، به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.

در پاسخ به این گفته یعقوبی باید گفت که اولا: گفته یعقوبی بی اساس و مخالف با سنت اهل بیت(ع) است، زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید، زیرا که روایات زیادی از ناحیه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسیده که همه حاکی از اهمیت این امر مستحبی دارد تا جائی که حضرت ختمی مرتبت می فرماید(فلیس منی) یعنی اگر کسی ازدوج ننماید از من نیست. آیا معقول است امامی که ما قائل به معصومیتش می باشیم این وصیت را در حق فرزندانش نماید، پس باید گفت که نظریه یعقوبی خالی از واقعیت و غیرمستند است.

ثانیا: متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است که مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیتنامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: “وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه". “هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه‌ و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".

در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید: “ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک". “هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد”

باید متذکر شد که در این وصیتنامه حضرت بیشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام کند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند. بنابر بیان فوق باز فرمایش یعقوبی رد می شود و بی اساس بودن قول او را می توان پی برد و لذا صاحب کتاب(حیاه الامام موسی بن جعفر) صریحا مجعول بودن نقل یعقوبی را علان نموده است.

نظریه دوم که در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسی بن جعفر(ع) داده اند این است که گفته اند چون برای آن مخدرات هم کفو پیدا نمی شد لذا ازدواج ننمودند. در رد این نظریه فوق دو جواب ذکر شده است؛ اولا: “سیره ائمه اطهار(ع) این نبود که دختران خود را به جهت پیدا نشدن(کفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلکه آنها عملا‌ و قولا مومن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند و امر می فرمودند که اگر دین و تقوای کسی را پسندید دختران خود را به همسری او درآورید.

ثانیا: در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از اولاد امام حسن مجتبی(ع) و از تبار حضرت سیدالشهداء(ع) بودند که می توانستند کفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست می باشد و آن خفقان شدید هارونی است. اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه‌ امام کاظم(ع) آمد و شد کند، کجا رسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند.

اما پاسخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه اولا: فاطمه کبری حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنیا آمده و نظر به اینکه این بانو به اجماع مورخین بزرگترین دختران حضرت امام موسی کاظم(ع) بوده و همچنین آن حضرت هم در سال 201هـ .ق به شهادت رسید باید گفت که ایشان در زمان شهادت امام کاظم (ع) 10 سال بیشتر نداشت و تازه بحد بلوغ رسیده بود چه رسد که مابقی دختران آن حضرت که از فاطمه معصومه(ع) کوچکتر بودند.

ثانیا: چون مورخین عنایت کافی در تاریخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممکن است که آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشکلاتی که مطرح گردید، ازدواج نموده و این سنت شایسته جدشان را پیروی کرده باشند مضافا براینکه(عدم الوجدان لا یدل علی عدم الموجود) چون مورخین مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذکر نکرده و یا در کتب تاریخی موجود نیست دلیل بر ازدواج نکردن آن مخدرات نمی توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبنی بر عدم ازدواجش کافی است.

از لوازم آرایش غیر بهداشتی تا جراحی زیبایی غیر مجاز

در خیابان های شهر که راه می روی و به صورت هایشان که نگاه می کنی دیگر از چهره های طبیعی خبری نیست. بینی ها مصنوعی و سربالا، گونه ها برجسته و غیر طبیعی، پوست ها سرخ و سفید که با رنگ های آرایشی تزیین شده است. مثل این که نقابی روی صورت خودشان گذاشته اند که شناسایی نشوند! آنقدر تغییرات روی خودشان انجام داده اند که با عکس های شناسنامه شان قابل مقایسه نیستند! دیگر هویت اصلی خود را از دست داده اند.

طبیعتا هر زن و مرد جوانی زیبایی را دوست دارد و دوست دارد که زیبا باشد. اما نباید میل به زیبا بودن و زیبا شدن تبدیل به یک بحران شود. امروزه اکثر جوانان به جای اهمیت دادن به زیبایی های طبیعی خدادادی، با هر وسیله و راهکاری که بتوانند شکل و شمایل خود را به صورت های گوناگون در می آورند. طوری که ممکن است دیگر قابل شناسایی نباشد.

در این میان هر راهکاری که برای تغییرات وجود داشته باشد، آزمایش می کنند. از استفاده لوازم آرایشی گرفته تا انواع جراحی های زیبایی! از هیچ راهی برای تغییر دادن خودشان دریغ نمی کنند. کشیدن پوست صورت، بالابردن ابروها ، جراحی زیبایی پلک و جراحی زیبایی بینی که رایج ترین نوع جراحی به حساب می آید. این جراحی های پلاستیک نه فقط بین زنان بلکه بین مردان هم رواج پیدا کرده است.

ادامه »

دغدغه چی بپوشم برای دختران امروزی

- می‌خواهم خوش‌تیپ باشم؛

- می‌خواهم شخصیت داشته باشم؛

- پیش دوستانم آبرویم را حفظ کنم؛

- لباس قدیمی که بپوشم، بقیه مسخره‌ام می‌کنند؛

- چادر ساده که برای عهد مادربزرگان ما بود؛

- و…
این‌ها استدلال‌ها، پاسخ‌ها و توجیه‌های هرروزه ماست، به خودمان و دیگران. وقتی چشم‌هایشان (و احتمالاً چشم‌های خودمان!) چهارتا می‌شود. وقتی تشخیص می‌دهیم اگر زیر چادر شلوار Leg (یا همان ساپورت خودمان) بپوشیم، خیلی خوش‌تیپ می‌شویم. وقتی احساس می‌کنیم، چهار تار موی‌مان هم از زیر چادر بیرون بزند، خیلی گیری ندارد و به زیبایی‌مان کمک می‌کند. وقتی‌که پیش خودمان می‌گوییم با چادر هم می‌توان «فشن» بود!

«فشن چادر» یکی از پدیده‌هایی است که دخترانِ معتقدِ سرزمینِ من، با آن دست‌به‌گریبان‌اند. آن‌هایی که می‌خواهند هم آراسته و به‌اصطلاح امروزی‌ها خوش‌تیپ باشند، اما حجاب‌شان را هم حفظ کنند. یا در بین دوراهی خودشان و خانواده‌شان مانده‌اند که چادری بمانند یا به مانتو بسنده کنند.
دخترانی که جز مادرانشان، هیچ الگوی دیگری ندارند. نه کسی برای‌شان تیپ ساخته، نه شخصیت بیرونی دارند که به آن افتخار کنند و نه مدلی دارند که از آن تبعیت کنند. آن‌هم در دنیایی که دیگر انتخاب پوشش، مرزی ندارد و تنها پارامتری که هر شخص را محدود می‌کند، تا حدودی قانون است و البته اعتقادات شخصی‌اش.

فشن چادر

از طرف دیگر، نگاه انعطاف ناپذیرعده‌ای مبنی بر این‌که «حجاب زیبا نیست» کمی اوضاع را پیچیده‌تر کرده است. نگاهی که معتقد است حتی پوشیدن روسری رنگی زیر چادر مشکی، زینتی برای زن است و حرام. آن‌هایی که حجاب کامل را صرفاً «چادر مشکیِ غیرِ ملی و غیر لبنانی و غیر دانشجویی» می‌دانند و برای زن محجبه، یک فرمول بیش‌تر ندارند: چادر مشکی ساده.

حالا در این وانفسای مدل و رنگ و طرح و نقش، کسی هست بیاید پیدا شود و برای دختران محجبه کشورم، حداقل ۱۰ الگو و مدل بسازد؟ تا اگر دختری نخواست مدل مادرانش چادر سرش کند، بتواند چند مدل دیگر حجاب را تجربه کند و به‌یک‌باره همه‌چیز را کنار نگذارد؟

کسی هست که حجاب کامل و برتر را دوباره از این طریق زنده کند و به‌جای تحقیر و کوچک کردن بانوان (به‌اصطلاح) بدحجاب، کمی از این طریق به احیای حجاب بیندیشد؟
.
منبع: مجله اینترنتی دخت‌ایران