از وبلاگ نویسی تا فعالیت در شبکه های اجتماعی
آیا دوران وبلاگ نویسی به پایان رسیده است؟ آیا با وجود شبکه های اجتماعی پرمخاطب و محبوب همچنان باید به شیوه سنتی وبلاگ نوشت؟ آیا نوشتن در فیس بوک یا توییتر بهتر از نوشتن در وبلاگ نیست؟
نسل جوان، از انقلاب روایتهای جدید میخواهد. روایتهایی که با هجمههای آنطرف آبیها که راست و دروغ را با هم قاطی میکنند و به خوردمان میدهند، بتواند قد علم کند. روایتهایی که فکر نو، طرح نو و ایدههای نویی میخواهد که انگار خیلی در این دهه مورد استقبال نیست.نسل جوان دوست دارد با ابزارهای امروزیاش، با شبکههایی که در آن عمر میگذراند، انقلاب را ببیند، دلیلش را بفهمد، روایتهایش را بخواند و با آن خاطرات زنده شود و آگاه. نسل جوان نیاز دارد که هر روز انقلاب را جلوی چشمش ببیند و آن را جاری بداند. تا خودش بتواند هر روز انقلاب کند و جمهوری اسلامیمان را تازهتر کند و بانشاطتر
شروع وبلاگنویسی همیشه برای افراد تازه کار کابوس بزرگی محسوب می شود؛ به همین علت بیشتر این افراد همیشه از این کار فرار می کنند. دلیل چنین کاری به عوامل بسیاری بستگی دارد، از جمله:نداشتن -اطلاعات برای چگونگی شروع کار-انتخاب موضوع- انتخاب سرویس و کار با آنها-چگونگی جذب کاربرو..
اطلاعات لازم برای شروع کار
به جرات می گویم این مرحله که ابتدایی ترین مرحله برای یک وبلاگنویس است، مهمترین مرحله است. نداشتن اطلاعات در هر زمینه ای باعث سردرگمی در روند کار شده تا جایی که ممکن است در ادامه از انجام آن صرف نظر کنید! پس شما برای کسب اطلاعات بیشتر، باید از مقالات بسیاری که در این زمینه نوشته شده استفاده کنید. این مطلب نیز کم و بیش در این راستا می تواند به شما کمک کند تا شیوه ی درست شروع کار را بیاموزید.
انتخاب موضوع
در انتخاب موضوع در ابتدای کار دستتان بازتر است. چون وقت کافی برای یافتن آن را خواهید داشت. و رفته رفته نوع موضوع خود را متناسب با عملکرد و دانش خود که در این زمینه به بدست آورده اید انتخاب می کنید. از اینکه وبلاگ ها و وبسایت های مختلفی با موضوعی که شما انتخاب کرده اید مطالب بسیاری نوشته اند نگران نباشید؛ زیرا خوانندگان با اینکه منبع مطالعاتی خود را از میان سایتهای پربازدید و معروف انتخاب می کنند، شانس شما هم به همان اندازه خواهد بود به شرطی که مطالب شما مطالبی رقابتی و مفید باشد.
انتخاب سرویس مناسب
به شخصه دوستان و افراد زیادی را می شناسم که برای انتخاب سرویس مورد نظر برای وبلاگنویسی در پی هاست شخصی و سیستم های مدیریت محتوا و… هستند و می خواهند حرفه ای شروع کنند! اما برای شروع دست نگه دارید! حرفه ای بودن بد نیست اما برای حرفه ای شدن باید قدم به قدم پیش رفت چون یک شبه نمی توان حرفه ای شد!انتخاب سرویس یکی از مواردی است که سلیقه ی شخصی در آن دخیل است و شما با امتحان کردن سرویس های مختلف حتما یکی از آن ها را انتخاب خواهید کرد. ابتدا بیایید از سرویسهای وبلاگ دهی رایگان استفاده کنید تا از کم و کیف آنها با خبر شده و بعد سیستم مورد نظر را با توجه به نیازهای خود انتخاب کنید.یکی از مزایای سرویس های رایگان وبلاگدهی، همانطور که از نام آن برمی آید رایگان بودن آنهاست. یعنی شما چه برای ساخت یک وبلاگ و یا چند وبلاگ هزینه ای را متقبل نمی شوید. این مزیت راه را برای امتحان کردن روش های مختلف برای حرفه ای شدن در وبلاگنویسی برای شما باز گذاشته تا بتوانید حتی اگر به قیمت اداره ی چند وبلاگ با موضوعات مختلف هم که شده، آینده ی وبلاگنویسی خود را رقم بزنید.
کسانی که از صفر شروع کردند می دانند هرکدام از این عوامل، پروسه ای طاقت فرساست، اما باید این را هم بدانند که تنها ابتدای هر کاری سخت است و زمانی که علمشان در این زمینه وسعت پیدا کرد، عاشق کارشان می شوند. برای نوشتن در وبلاگ یا وبسایت خود ابتدا باید اعتماد به نفس خود را بالا برده و مطمئن باشید که در طی کار، شوق و خلاقیت بیشتری برای ادامه ی کار پیدا خواهید کرد.
اما با وجود ونفوذشبکه های اجتماعی تحت وب وموبایلی آیا دوران وبلاگ نویسی به پایان رسیده است؟ آیا با وجود شبکه های اجتماعی پرمخاطب و محبوب همچنان باید به شیوه سنتی وبلاگ نوشت؟ آیا نوشتن در فیس بوک یا توییتر بهتر از نوشتن در وبلاگ نیست؟با وجودی که هزاران کاربر در شبکه های اجتماعی مختلف می نویسند اما کافیست امروز نیز یک واژه را در گوگل یا هر جستجوگر دیگری جستجو کنید خواهید دید که همچنان بخش قابل توجهی از نتایج جستجو از وبلاگها هستند و دلیل آن ساده است دسترسی موتورهای جستجوگر به صفحات وبلاگها و نمایه سازی محتوای آنها بسیار ساده تر است و البته نکته مهم دیگر اهمیت و ارزشی است که موتورهای جستجو به آدرس هر وبلاگ میدهند. بخش قابل توجهی از صفحات ایندکس شده فارسی و در واقع محتوای قابل دسترس فارسی متعلق به وبلاگهای فارسی است.
نوشتن در فضای وب روند تکاملی از وب ۱ به وب ۲ و از وب ۲ به سمت شبکههای اجتماعی موبایلی داشته است. به این معنا که در وب ۱ سایتها فعالیت گستردهای داشتند و در وب۲ نقطه عطف، «حضور شهروندان» در قالب وبلاگها بود که در نتیجه شاهد حضور و فعالیت بلاگرهایی بودیم که به صورت تخصصی، حرفهای و کارشناسی، نظرات خود را در وبلاگها مطرح میکردند. از سال ۲۰۰۴ تاکنون در عصر وب ۲ قرار داریم اما پیش از آن ما در وب ۱، نقطه عطفی مانند وب ۲ داشتهایم. در وب ۱، وبلاگها پس از گسترش سایتها که غیرشهروندی بودند میبایست ظهور آنها را به مثابه نقطه عطفی دانست که وب ۱ از کاربرد به عنوان کاربری برای شهروندان به حضور شهروندی به وسیله وبلاگها تبدیل شد.در وب ۲ شاهد نقطه عطفی به نام گروهنگاران به جای تکنگاران هستیم. در وبلاگها افراد تکنگار هستند. اما در شبکههای اجتماعی افراد، گروهنگار میشوند؛ اما در وب ۲، نقطه عطفی را شاهد هستیم و آن، کوچ کردن شبکههای اجتماعی و انتقال آن به شبکههای اجتماعی موبایل بوده است.
البته در سال ۲۰۲۰، ما شاهد حضور وب ۳ هستیم. به این معنی که تاکنون سه عنصر ساختاری صوت، تصویر و متن را در اینترنت داشتیم که در وب ۳ هوش مصنوعی نیز به این ساختار، افزوده میشود. در وب ۳ انسان به شبکهوند تبدیل میشود و خیلی از امور دیجیتالی و هوشمند خواهند شد. در این مسیر تغییری جدی در مخاطب مشاهده خواهیم کرد که زمینههای آن از هماکنون در وب ۲ قابل مشاهده است. به باور من، چنانچه در کنفرانس علمی روز جهانی ارتباطات عرض کردم، امروز میتوانیم نام مخاطبان را از کاربر به ارتباطگر تغییر دهیم و شاید تئوری پایان مخاطب به یک معنا درست باشد. چنانچه در پایان عصر وب ۱، شاهد تمام شدن نظریه فیدبک یا بازخورد بودیم.
یکی از مهمترین اتفاقات اینترنت، تولید علم و آرای شهروندان بوده است. شبکههای اجتماعی هم اطلاعرسانی یعنی تولید اطلاعات و علم را بر عهده دارند؛ اما در عین حال عمدتاً آرای شهروندان را نیز منتشر میکنند.در عصر شبکه اجتماعی که به تلفن همراه منتقل شد، پیامها و مطالعات، کوتاه و ارتباطات، سریع و تولید، بیش از حد متکی بر پیام شهروندان است. وقتی میگوییم پیام، باید توضیح بدهم که بخشی از این پیام، شامل اطلاعات، بخشی شامل آرای شهروندی و برخی نظرات کارشناسی است. اما در این میان، توسعه شبکههای اجتماعی موجب به حاشیه رفتن وبلاگ شد؛ گرچه آنها را از بین نبرد بلکه سایه آن را بر روی وبلاگها میبینیم چنانچه سایه شبکههای اجتماعی موبایلی را بر روی شبکههای اجتماعی غیرموبایلی مشاهده میکنیم.
تا پیش از این، مخاطبان روی توئیتر و فیسبوک فعال بودند؛ اما الان روی اینستاگرام و وایبر حضور بیشتری دارند. چنانچه سایه شبکههای اجتماعی موبایلی را بر سر شبکههای اجتماعی وبی نیز مشاهده میکنیم، سایه آنها بر سر وب ۲ هم سنگینی میکند و روی شبکههای آنها هم تاثیر گذاشته است.در عین حال وبلاگهای تخصصی و کارشناسی و وبلاگهای نوشته چهرهها و افراد مطرح، همچنان مخاطبان خاص خود را دارند. البته تعداد مخاطبان و بازدیدکنندگان آنها مثل گذشته نیست. اما وبلاگ یک شخص مطرح یا سردبیر یک نشریه، ممکن است در گذشته، سه میلیون بازدیدکننده داشته است؛ اما اکنون تعداد مخاطبان آن به ۸۰۰ هزار بازدید رسیده است. مخاطبانی که علاقهمند به موضوع هستند و به صورت هدفمند مطالب و موضوعات مرتبط را دنبال میکنند.
شبکههای اجتماعی نتوانستند نیاز کاربران وب ۲ را که به دنبال مطالب کارشناسی هستند و نیاز تخصصی دارند برطرف کنند. به همین دلیل، هنوز هم مخاطب فعال در شبکههای اجتماعی باید برای تامین نیازهای محتوایی خود به وب ۱ مراجعه کند تا بتواند نیازهای خود را برطرف کند و مطالب موجود را به دست بیاورد. در واقع در شبکههای اجتماعی، مطلب تخصصی خوانده نمیشود؛ مگر اینکه لینک آن مطلب به وب ۱ وصل باشد. در واقع، هر از چندگاه، کاربران یا به تعبیری ارتباطگران، از وب ۲ به وب ۱ بازگشت دارند. در وبسایت تخصصی، باید به دنبال مطلب عمیق بود و باید همچنان به سایتها و کتابخانههای بزرگ دنیا مراجعه کنیم. این در حالی است که اگر کاربر دنبال مطلب باشد؛ برایش مهم نیست اطلاعات مورد نظر آن روی وب ۱ یا وب ۲ باشد. اساساً وب ۲ که تبدیل به رسانه ارتباطی سریع و سرگرمی شده، نمیتواند نیاز اصلی و تخصصی مخاطب را تامین کند و لذا او، به سراغ مطالب تخصصی و پستهای مهم درباره آن میرود.
اما در هر حال شبکههای اجتماعی و دسترسی به آنها، به یکی از شاخصهای مدرنیته تبدیل شده است و جدای از محاسن غیرقابل انکار آن، معایبی را نیز به دنبال دارد. از جمله تبعات آن، دور شدن افراد از عمق و پر شدن وقت در سطح است که اتفاق بدی است. از شاخصهای اصلی مدرنیته، وب ۲ است و ممکن است خیلیها حاضر نباشند معایب آن را در کنار محاسنش بگویند، چراکه اعلام حضور در وب ۲ و شبکههای اجتماعی، قدرت میآورد. کاستلز میگوید: شبکههای اجتماعی قدرت شبکهای و قدرت شبکهای یکی از مولفههای ساختار قدرت ملی است. اکنون این اتفاق افتاده است و پیشبینی کاستلز، زمانی مطرح شد که هنوز شبکههای اجتماعی وجود نداشت. برای اعلام حضور در عرصه قدرت، شبکههای اجتماعی افراد را در کمترین زمان ممکن مطلع میکنند. از معایب آن هم این است که هرچقدر هم وقت بگذارید، تنها برای حضور و مطلع شدن است ولی به مخاطب عمق نمیدهد و راهکار آن دوری کردن از افراط است. گرچه وجوه مثبت آن را نباید نادیده انگاشت.کاربران این رسانهها باید بدانند حضور در عرصههای ارتباطی که با تکنولوژی تعریف میشوند، چه مزایا و معایبی دارند. معایب آن را درک کنند و ارتباطات میان فردی، حضوری و خانوادگی را از بین نبرند و رسانههای اصیلی چون کتاب را نابود نکنند.
نگاه به مخاطب در نویسنده وبلاگ با کاربر شبکه اجتماعی متفاوت است اکثر افراد حاضر در شبکه های اجتماعی دوستان خود را مخاطب نوشته هایشان می دانند اما در وبلاگها مخاطب میتواند هر کسی باشد و در موارد متعدد مطالبی را در وبلاگها میخوانیم که نویسنده حتی گوشه چشمی به مسئول دولتی دارد که ممکن است خواننده احتمالی مطلبش باشد. خواندن و دنبال کردن دائمی وبلاگها رابطه مستقیمی با محتوا و بروز بودن وبلاگ دارد و در واقع بیش از هر چیز انتظار کاربران از مشاهده وبلاگ خواندن محتوای آن است. بنابراین برای آنها که میخواهند به خاطر محتوا و نوشته هایشان مخاطب داشته باشند وبلاگها جای بهتری هستند.
طی این سالها در عرصه روزنامهنگاری همیشه صحت مهمتر از سرعت بوده، هر چند که سرعت هم در نشر اخبار مهم است اما به نظرم صحت مهمتر از همه چیز است؛ چرا آنهایی هم که در شبکههای اجتماعی هستند به دنبال اخبار صحیح میگردند.رسانههای رسمی باید حضور خودشان را در شبکههای اجتماعی توسعه دهند. این اقدام از طریق آمادهسازی یک صفحه جداگانه برای رسانههای رسمی امکانپذیر است. به نوعی که یک خبرگزاری رسمی در صفحه شبکه اجتماعی میتواند یکسری از حواشی رویدادها و حتی نظرات مخاطبان را داشته باشد ولی در صفحه رسمی و خروجی اصلی خبرگزاری قرار نگیرد و در عین حال اعلام کند که به عنوان مثال مسوولیت فلان اخبار را بر عهده نمیگیرد اما وظیفه دارد مردم را از حواشی و نگاه مخاطبان مطلع کند؛ به نظرم آزادی عمل اینجاست که معنا پیدا میکند.
اگر به دنبال یک مطلب جدید هستید یا مایل به انتشار محتوا یا اظهار نظر به شکلی حرفه ای تر و برای مخاطب بیشتر هستید همچنان وبلاگ نویسی بهترین شیوه است. وبلاگ نویسی امروز بصورت مشخصی از حوزه وبلاگ نویسان نسل اول خارج شده است و دیگر محدود به جوانانی با تحصیلات دانشگاهی یا افراد فرهیخته نیست و در واقع با نگاهی به وبلاگ های به روز شده در سرویس های مختلف وبلاگ عملا شاهد حضور پررنگ نوجوانان و جوانانی هستیم که با آنچه در نسل اول وبلاگ نویسی دیدیم متفاوت هستند.
همه وبلاگ نویس ها و صاحبان وب سایتها همیشه نگران این موضوع هستند که رتبه آتی آنها بعد از به روز رسانی مجدد گوگل چقدر خواهد شد؟آیا مقدار آن کم یا زیاد خواهد شد؟تقریبا در دنیای وبلاگ نویسی هیچ چیزی هیجان انگیز تر از این نیست که شما یک شب با رتبه صفر بخوابید و فردایش ببنید که رنک وبلاگ شما به ۱ یا ۲ یا ۳ و یا حتی بالاتر از آن رسیده است.ساختن یک وبلاگ با محتوای با کیفیت و منحصر بفرد کاری زمان بر است و بالاتر از آن به دست آوردن رتبه و رنکینگ بالا است که شاید از تولید محتوای با کیفیت نیز سخت تر باشد.البته در بین فاکتور های متعدد موثر در پیج رنک محتوای با کیفیت و لینکهای با کیفیت نقش عمده ای را بازی می کنند
آینده وبلاگنویسی
شبکههای اجتماعی مسلما کارشان تهیه وتولید محتوانیست و هر کسی هم که بخواهد خبر خاصی یا مطلب خاصی را دنبال کند بهسایت های رسمی ومرتبط مراجعه میکندشبکههای اجتماعی مثل وایبر، واتسآپ و … که به تلفنهای همراه ورود پیدا کردهاند،در بازنشر اخبار وبر خی مطالب کوتاه نوشت خیلی موفق عمل کردهاند. در اینجا ما با عنصری به نام سرعت مواجه هستیم که به اعتقاد من رسانههای حرفهای هیچگاه شبکههای اجتماعی را در تولید اخبار نمیتوانند رقیب خود تلقی کنند؛ اما گاهی پیش میآید که بخشی از اخبار مثل حاشیههای یک رویداد که خبرگزاریهای رسمی آن را منتشر نمیکنند در شبکههای اجتماعی به آنها پرداخته میشود؛ اینجاست که خبرگزاریهای رسمی و دیگر رسانههای حرفهای در تولید اخبار توسط ارتباطگران شبکههای اجتماعی به چالش کشیده میشوند.
بطور مشخص وبلاگ نویسی تحت تاثیر قوانین و حتی سلیقه مسئولین کشور در این حوزه است. فیلتر شدن بسیاری از وبلاگهای منتقدان و فعالان اجتماعی عملا باعث دلسری و یا حداقل عدم حضور پررنگ بخش بزرگی از آنها در دنیای وبلاگهای فارسی شده است.همچنین فیلترینگ باعث محافظه کار شدن وبلاگ نویسان جدی تر شده است که این خود از جذابیت وبلاگها چه برای نویسنده و چه برای مخاطب می کاهد.وبلاگ باعث می شود با خودمان رو راست باشیم و جسارت بیان ایده هایمان را پیدا کنیم. وبلاگ نویسی، تمرین دموکراسی است، چرا که ممکن است پیامهایی در قالب نقد یا حتی توهین دریافت کنیم. وبلاگ، تمرین سعه صدر، آموزش دیپلماسی نوشتن و دیپلماسی گوش دادن به حرف مخاطبان است و وبلاگ باید، آهسته و پیوسته به کارش ادامه بدهد.در واقع، وبلاگها، همچون قهوه خانه های قدیمی عمل کرده اند، آنها این امکان را به ما می دهند که با افرادی از نقاط مختلف جهان، ارتباط برقرار کرده و اظهار نظرات ایشان را در مورد مطالب خود، دریافت کنیم. این یک واقعیت است که ساختار وبلاگها با ظهور رسانه های جدید، تغییر می کند، اما جنس و محتوای آنها از بین نمی رود و آن محتوا، در قالب رسانه های جدیدتر مطرح شود. وبلاگ، همچون نوجوانی است که در ابتدا، هیجانی بوده، اما اکنون به مرحله ای رسیده که به تعادل و بلوغ خود نزدیک شده و در مسیر ارتباط منطقی تری با مخاطب، گام برمی دارد.
در وبلاگنویسی هرچقدر مسیر را جلوتر میرویم، فضای آن محدود میشود. وب چیزی است که محتواهای تولیدشده در آن باقی میماند و از بین نمیرود؛ اما اولویتهای آن جابهجا میشوند. بر همین اساس هم نمیتوانیم بگوییم در فضای مجازی؛ وبلاگ و بلاگر از بین میرود؛ بلکه فضای آن، محدود میشود و ممکن است کسی بلاگر و وبلاگنویسی را به یاد نیاورد؛ اما آثار و نوشتههای آن برای همیشه در محیط اینترنت باقی خواهد ماند و قابل استفاده است.
با چنین روندی دور از واقعیت نیست که بگوییم رفتار و سلیقه مسئولین در برخورد با فضای مجازی فاکتور مهمی در آینده وبلاگ نویسی فارسی خواهد بود. همچنین قابل انتظار است که با محبوبت فعلی شبکه های اجتماعی تا مدتها انتقال بخشی از کارکردهای وبلاگ نویسی به شبکه های اجتماعی ادامه داشته باشد و این بدین معناست که افراد کمتری تمایل به وبلاگ نویسی خواهند داشت اما بطور قاطع در آینده نزیک هم وبلاگ های فارسی همچنان صاحبان بخش قابل توجه محتوای فارسی قابل دسترس و جدی خواهند بود.با اینحال بازیگران اصلی دنیای وبلاگ نویسی مانند بلاگر و وردپرس میتوانند تغییراتی هرچند محدود در شکل و انتظار از وبلاگ نویسی ایجاد کنند که به نظر میرسد تلفیق بیشتر با شبکه های اجتماعی از اینگونه تغییرات در آینده باشند و البته همین قضیه در سلیقه وبلاگ نویسی فارسی نیز تاثیر داشته و در نهایت وبلاگهای فارسی نیز تاثیر می پذیرند.
برداشت اخر:
با توجه به رشد سریع فناوری ها و ظهور فناوری ها در زندگی افراد هر روزه با تهدیدهایی در رابطه با این فناوری های نوظهور مواجه هستیم. فناوری های جدید در فضای سایبر علاوه بر مزایایی بی شماری که دارند زمینه بروز برخی جرائم را نیز فراهم می آورند که پیشگیری از وقوع آن ها نیازمند آگاه سازی تخصصی و عمومی است.وبلاگها و وبسایتها میتوانند تبدیل به گروههایی شوند که شبیه کمپنها عمل کنند و محتوا را در شبکههای اجتماعی گسترش دهند. کاربران میتوانند آنقدر پیام را در وبلاگها و وبسایتها به اشتراک بگذارند که خود به خود در شبکههای اجتماعی همچون فیس بوک به اشتراک گذاشته شود.کمپینها همان قرارگاه سایبری است و فعالیتهای این کمپینها بر اساس نوآوری و ایدههاست بنابراین نیازمند انگیزه درونی کاربران و فعالیتهای داوطلبانه است. بهترین راه هدایت کردن این نیروها، کار داوطلبانه و تقویت انگیزههای درونی و بیرونی آنهاست. بسیاری از کارهای داوطلبانه فضای مجازی را میتواند مدیریت کرد و اگر این قرارگاهها در فضای مجازی ایجاد شود قطعا تبدیل به بزرگترین پایگاه فرهنگی نشر پیامهای ارزشی خواهد شد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1393/12/22 ساعت 10:57:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1393/12/25 @ 11:21:53 ب.ظ
خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو]
سلام
ممنون . مفید بود
موفق باشید
1393/12/23 @ 04:31:06 ب.ظ
مشهدي [عضو]
خيلي جالب بود از زحمات همه شما متشكريم
1393/12/22 @ 11:23:38 ب.ظ
شمس [عضو]
باسلام مطالب بسیار عال بود. استفاده کردیم.
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سری بزنید.
http://rihane.womenhc.com