موضوع: "باشهدا"

ماجرای آشنایی رهبر انقلاب با شهید صیاد شیرازی

من تقريباً از اوّلين روزهاى پيروزى انقلاب اين شهيد(صیاد شیرازی) را شناختم. از اصفهان پيش ما مى‌آمد، گزارش مى‌داد و كمك مى‌خواست؛ از آن وقت ما با ايشان آشنا شديم. او سپس به كردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحميلى فعّاليت كرد؛ بعد از جنگ هم كه معلوم است. اين‌كه شما مى‌بينيد يك ملت، بزرگش، كوچكش، زن و مردش، جوانش، پيرش، امروزيش، ديروزيش، براى ابراز احترام به پيكر اين شهيد، يك اجتماع عظيم را به وجود مى‌آورند - كه جزو تشييعهاى كم نظير در دوران انقلاب بود - به‌خاطر همين اخلاص و همين صفاست. خداى متعال دلها را متوجّه مى‌كند. ما اين را لازم داريم و الحمدلله امروز هم افرادِ اين‌گونه داريم

 

بيانات در ديدار جمعى از فرماندهان و پرسنل ارتش ۱۳۷۸/۰۱/۲۵

هیچ امری مانند "شهادت"، نجات و شفاعت در آخرت را تضمین نمی کند

خواهر شهید جندقی در مصاحبه با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سپاه الغدیر، از برادرش بعنوان علاقه مندان، مریدان و دوستداران حضرت امام (ره) نام برد و به زندگی این شهید پرداخت.

خواهر شهید: شهید شیخ منصور جندقی متولد سال 1340 در شهرستان میبد است. وی در سن 15 سالگی پدرش را از دست داد. شهید جندقی دارای استعداد بالایی بود، به طوری که از همان ابتدا مورد توجه معلمین خود قرار گرفته بود.بعد از سپری کردن دوران راهنمایی به علت علاقه زیاد به دروس حوزوی وارد حوزه علمیه میبد شد. در میبد ازحضور اساتیدی همچون آیت الله اعرافی، استاد محقق، استاد هدایی و استاد امامی بهره مند شد.

شهید جندقی بعد از مدت کوتاهی که در میبد تحصیل کرد عازم قم شد. 4 سال در مدرسه رضویه قم تحصیل کرد و از حضور اساتید و علمای مجرب بهره مند شد. بعد از 4 سال تحصیل در قم جهت ادامه تحصیل عازم مشهد شد.

شهید جندقی علاقه و ارادت زیادی به حضرت امام (ره) داشت و در اوایل انقلاب نقش زیادی در مبارزات مردمی داشت، به طوریکه بارها از قم به تهران رفت تا در راهپیمایی مردم شرکت کند.

با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد. با وجود اینکه بعضی از استاتید وی به خاطر استعداد بالای او از وی خواسته بودند که در حوزه تحصیل کند و جبهه نرود، در جواب گفته بود که هیچ امری مثل شهادت نجات و شفاعت اخروی را تضمین نمی کند.

سرانجام در تاریخ 2 فروردین 1361 در سن 21 سالگی در عملیات فتح المبین به شهادت رسید و 7 فروردین در گلزار شهدای میبد به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

شهیدی که با گذشت سه ماه از پهلویش خون تازه جاری بود

سردار شهید محمد اسلامی نسب در روستای لایزنگان داراب متولد شد. کسی که فرمانده گردان امام رضا (ع) بود و در چهارم دیماه سال 1365 در محور شلمچه عملیات کربلای 4 به فیض شهادت نائل آمد.

این شهید بزرگوار با آغاز جنگ تحمیلی وارد عرصه جهاد در سرزمین خوزستان شد و تا لحظه شهادت به مبارزه با دشمنان پرداخت.

در طول این مدت در عملیات های مختلفی شرکت کرد و از ناحیه چشم مجروح شد. در عملیات والفجر 8 با سمت فرماندهی گردان امام رضا (ع) به خط رفت و در اثر پخش مواد شیمیایی دچار مصدومیت شد.

ادامه »

عاشقانه‌هايي كه بايد درباره «شهيد همت» خواند

17 اسفند در دل خود خاطره شهادت مردي را قرار داده كه دوازدهم فروردين سال 1344 در اصفهان به دنيا آمد. پس از شروع جنگ تحميلي، به صحنه جنگ وارد شد و در مدت حضورش در جبهه‌هاي نبرد، خدمات موثري ارايه كرد و در نهايت در هفدهم اسفند سال 1362 در جزيره مجنون به شهادت رسيد.

مردي كه در برابر خواسته همسرش براي خواندن خطبه عقدشان توسط حضرت امام مي‌گويد: ” راضي نيستم روز قيامت جوابگوي اين سؤال باشم كه چرا وقت مردي را كه متعلق به يك ميليارد مسلمان است به خودت اختصاص دادي.” همت كسي بود كه به گفته همسرش دست خانواده‌اش را جهت خريد براي او باز گذاشته بود، اما براي خودش جز يك حلقه ساده كه قيمت آن به دويست تومان هم نمي‌رسيد، خريد ديگري نكرد. مراسم عقدشان به دور از هرگونه تجملات و ريخت و پاش برگزار شد. همسر شهيد با لباس ساده سرسفره حاضر شده و همت نيز يك دست لباس سپاه به تن كرده بود.

قصه‌ي همت بعضي صفحاتش مثل قصه‌ي خيلي‌هاي ديگر است و بعضي‌هايش فقط مال خود اوست. او هم قصه‌ي به دنيا آمدنش هرچه بود، مثل همه‌ي ما، وقتي آمد گريست. بچگي كرد. مدرسه رفت. حتي گاهي از معلمش كتك خورد و گاهي به دوستانش پس گردني زد. بعضي تابستان‌ها كار كرد. دوست داشت داروسازي بخواند، ولي در كنكور قبول نشد. بعد دانشسرا رفت و معلمي كرد. او هم قهر، و هم عشق، هردو را داشت. خنديد و خنداند و زندگي كرد و همراه شد. و در آخر رفت و گرياند.

كتاب‌هاي زيادي درباره شهيد همت به نگارش درآمده اما برخي از اين دست كتاب‌ها شاخص‌تر هستند. براي مثال شايد اكنون ديگر كتاب “حكايت سرخ” كه اوايل دهه هفتاد در رساي اين شهيد نگاشته شده بود و بسيار نيز پرفروش بود را ديگر در كتاب‌فروشي‌ها پيدا نكنيد اما كتاب‌هاي چند سال گذشته جاي اينگونه آثار را پر كرده است. در ادامه تعدادي از كتاب‌هاي شاخص اين سال‌ها را كه با محوريت شهيد همت نگاشته شده‌اند را معرفي مي‌كنيم.

1- يادگاران 2 (كتاب محمدابراهيم همت) / انتشارات روايت فتح / نگارنده:‌ مريم برادران

اين كتاب كه مشتمل بر صد خاطره‌ي زيبا و خواندني از شهيد است در سال 1380 براي اولين بار منتشر شد و تابحال بارها با تيراژهاي بالا تجديد چاپ شده است و تاكنون بيش از 40 هزار عدد از اين كتاب توسط انتشارات و كتاب‌فروشي‌ها به مخاطبان عرضه شده است. در يكي از خاطرات اين كتاب آمده است:‌ قصه ي زندگي او از فصل انقلاب اسلامي تا جنگ هر روز پررنگ تر شده و بر صفحات پربارش افزوده مي شود. همه ي زندگي همت درس بود. از احترام و اهميتي كه به خانواده مي داد تا توجه و محبتي كه خرج بچه هاي جنگ مي كرد. همه دوستش داشتند تا جايي كه فدايي و پيش مرگ كُرد داشت.

2- معلم فراري / نشر شاهد / نگارنده: رحيم مخدومي

رحيم مخدومي نويسنده تواناي خاطرات جنگ، اين كتاب را به سبك زندگينامه داستاني محمدابراهيم همت، فرمانده لشكر 27محمدرسول الله (ص) سپاه، به نگارش درآورده و در مقدمه كتاب شرحي مختصر از سيرزندگاني وي را آورده و در 9 فصل ديگر كتاب خاطراتي ازگوشه‏‌هاي زندگي اين شهيد را با زباني داستاني و براي‏ نوجوانان به نگارش درآورده است. عناوين اين بخشها عبارت است از: «مورچه‏‌هاي زير ماشين»، «آشي كه يك وجب روغن داشت»، «معلم فراري»، «سلاح زير برف»، «پاهاي بزرگ»، «ظرفشويي‏ نيمه‏ شب»، «وحشت از شيشه»، «پس گردني» و «لبخندي كه رو ي‏سينه ماند».

3- طنين همت / نشر جمال / نگارنده ابراهيم رستمي

طنين همت، گوشه‌اي از زندگاني سردار شهيد محمد ابراهيم همت را بيان مي‌كند. از ويژگي‌هاي اين كتاب بيان مكالمه هاي حاج همت با ديگر فرماندهان است كه سرشار از معنويت و صفاست. مصاحبه هاي شهيد همت، وصيت نامه و گلچيني از سخنان آن شهيد مطالبي خواندني و جذاب فراهم آورده است كه ما را به جبهه هاي نوراني حق رهسپار مي‌گرداند.

4- شهيد همت / دفتر انتشارات كمك آموزشي / نگارنده: احمد عربلو

اين كتاب كه از سبك جديدي براي بيان خاطرات استفاده كرده است با لحن جذاب خود مخاطبان نوجوان را هدف گرفته است. در بخشي از اين كتاب در خاطره‌اي آمده است: ” «بسيجي‏‌ها آنقدر دوستش داشتند كه يك روز وقتي حاج همت به اردوگاهي مي‏‌رفت تا به نيروهايش سر بزند، بچه‏‌هاي بسيجي‏ به طرف او هجوم ببرند تا او را ببوسند. حاج همت با زحمت زيادي از دست بچه‏‌ها خلاص شد. يك نفر حاج همت را ديد كه انگشتش را گرفته است و با خنده مي‏‌گويد: بي‏ا انصاف‏ها انگشتم را شكستند! او باور نمي‏‌كند؛ اما روز بعد، همه حاجي را مي‏‌بينند كه انگشت شستش را بسته است. هجوم بسيجي‏‌ها براي ديدن او آنقدر زياد بود كه راستي راستي انگشت حاجي را شكسته بودند!»

5- افلاكيان زمين (محمدابراهيم همت) / نشر شاهد / نگارنده:‌ محمدحسين عباسي ولدي

دفتر ششم مجموعه كتاب‌هاي افلاكيان زمين به معرفي شهيد حاج محمد ابراهيم همت، فرمانده لشكر 27 محمدرسول الله(ص)، مي پردازد. اين كتاب شامل دو بخش با نام‌هاي «در مسير زندگي» و «يادهاي ماندگار» است كه بخش اول به معرفي شهيد و چگونگي شهادت و بخش دوم به بيان خاطراتي درباره ايشان مي پردازد. در معرفي اين شهيد گرانقدر و از نقاط اوج بخش اول همين بس كه ايشان «فاتح خيبر بود و مالك اشتر».

6- از چشم‌ها 3؛ به مجنون گفتم زنده بمان(كتاب همت) / انتشارات روايت فتح / نگارنده: فرهاد خضري

مجموعه كتاب‌هاي “از چشم‌ها” كه به همت انتشارات روايت فتح منتشر مي‌شود در سومين كتاب خود به روايت ماجراها و خاطرات شهيد محمد ابراهيم همت از زبان دوستان، همسر، برادر و همرزمان او دارد. اين نوشته‌ها سعي دارد ما را با منش و زندگي اين شهيد بزرگ آشنا كند.

7- نيمه پنهان ماه2؛ همت به روايت همسر شهيد / انتشارات روايت فتح / نگارنده: حبيبه جعفريان

همسران شهدا با وجود تمام سختي‌هايي كه قبل و بعد از شهادت همسرانشان كشيده‌اند اما هيچ‌وقت خاطرات روزهاي خوش و گاهي هم سخت همراهي با همسران شهيدشان را فراموش نكرده‌اند. اين خاطرات اگر براي آيندگان ثبت نشود شايد ديگر زماني براي بازخواني آنها باقي نماند. در اين كتاب همسر شهيد محمد ابراهيم همت خاطراتي فراموش ناشدني و به يادماندني را از او روايت مي‌كند. خاطراتي از شبهايي كه همت با سر و روي خاكي و پاهاي گِلگرفته به خانه بازمي‌گشت و همسرش حتي از گفتن كلمه‌اي بازمي‌ماند. مي‌ترسيد اگر كلمه‌اي بگويد اشكش سرازير شود و… . مجموعه كتاب‌هاي نيمه پنهان ماه شامل مصاحبه‌ها و ثبت خاطراتي است كه توسط نويسندگاني كه خود زن بوده و با روحيات زنانه خوب آشنا هستند، ثبت شده و به نگارش در آمده است. به شما توصيه مي‌كنيم به كتاب‌هاي ديگر اين مجموعه نيز نگاهي اندازيد.

8- به روايت همت / نشر صاعقه / نگارنده: حسين بهزاد

«به روايت همت» در برگيرنده 32 درس- گفتار برگزيده از مجموعه مصاحبه‌ها، سخنراني‌ها، بيانات توجيهي و … شهيد محمد ابراهيم همت در حد فاصل بهار 1359 تا زمستان 1362 خورشيدي است كه طي يك روند پژوهشي توسط اين نويسنده جمع‌آوري شده است. بهزاد در اين كتاب با رجوع به آرشيوهاي مدارك ديداري، شنيداري و مكتوب موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌‌هاي دفاع مقدس سپاه محمد رسول الله، مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و چندين ماخذ آرشيوي ديگر فراهم آمده است. بر خلاف بسياري از كتاب‌هايي كه طي ساليان گذشته كه دوستان، همرزمان و نيروهاي رزمنده درباره شهيد همت سخن گفته‌اند در اين كتاب فصل به فصل كتاب بيان ديدگاه‌هاي شهيد همت به روايت خود وي است. كتاب باورها و ديدگاه‌هاي همت به عوالم لاهوت و ناسوت، تاريخ، سياست و فرهنگ را در دل پچيده‌ترين حوادث تاريخي دفاع مقدس را روايت مي‌كند.

9- ضربت متقابل / انتشارات سوره مهر / نگارنده: گل علي بابايي

عنوان دوم مجموعه (حماسه 27) با نام (ضربت متقابل)كه حوادث مربوط به سوابق رزمي تيپ 27 محمد رسول الله را در تابستان گرم و طولاني سال 1361 هم زمان با آغاز دوران فرماندهي شهيد محمد ابراهيم همت بر اين يگان و عمليات عظيم برون مرزي رمضان در جبهه شرق را بيان مي كند.

10- آن روز در كنار تو / نشر پيام فاطميون / نگارنده: محسن پرويز

اين كتاب به شكل داستان نوجوان از روايت شهيد همت و براي اين قشر به نگارش در آمده و براي اولين بار در كنگره بزرگداشت سرداران شهيد سپاه و 36هزار شهيد استان تهران به مخاطبان عرضه شد.

پوستري براي بي ترمزها




شهيد محمد ابراهيم همت در جواب كساني كه به انقلابيون و بسيجيان امام خميني (ره) تهمت ميزند گفت:

زمان بازرگان به ما برچست چريك زدند، زمان بني صدر هم برچسب منافق، الان هم برچسب خشك مقدس، و تحجر، هر قدمي كه در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتيم برچسب بارانمان كردند، حالا روزي ده برچسب دشت مي كنيم اما بسيجيان دلسرد نباشيد! حاشا كه بچه بسيجي ميدان را خالي كند.

l

منبع: سایت سپاه الغدیر یزد