ماجرای آشنایی رهبر انقلاب با شهید صیاد شیرازی
من تقريباً از اوّلين روزهاى پيروزى انقلاب اين شهيد(صیاد شیرازی) را شناختم. از اصفهان پيش ما مىآمد، گزارش مىداد و كمك مىخواست؛ از آن وقت ما با ايشان آشنا شديم. او سپس به كردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحميلى فعّاليت كرد؛ بعد از جنگ هم كه معلوم است. اينكه شما مىبينيد يك ملت، بزرگش، كوچكش، زن و مردش، جوانش، پيرش، امروزيش، ديروزيش، براى ابراز احترام به پيكر اين شهيد، يك اجتماع عظيم را به وجود مىآورند - كه جزو تشييعهاى كم نظير در دوران انقلاب بود - بهخاطر همين اخلاص و همين صفاست. خداى متعال دلها را متوجّه مىكند. ما اين را لازم داريم و الحمدلله امروز هم افرادِ اينگونه داريم
بيانات در ديدار جمعى از فرماندهان و پرسنل ارتش ۱۳۷۸/۰۱/۲۵
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1393/01/21 ساعت 05:49:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/05/09 @ 10:16:21 ق.ظ
رحیمی [عضو]
با سلام
شادی روح همه مادران شهدا صلوات
به یاد مادر شهید عزیز صیاد شیرازی
دلتنگ يك صبح از سلام ساده ات هستم
لب هاي آرام تو را باور كنم يا نه!؟
مادر شدی که نوحه ی فرزند سر کنی
شاید جهان بی خبری را خبر کنی
با تیر آه و نیزه ی صبر غیور خویش
در سینه ی شقاوت دشمن اثر کنی
مادر شدی اگرچه زمانه امان نداد
آغوش خویش وقف سرور پسر کنی
مرثیّه ی بلندِ رثا بوده ای ولی
باید به صبر ، شِکوه ی خود مختصر کنی
با قامت رشادت ، آنقدر خم شوی
تا راحت از حصار مصیبت گذر کنی…
ای سوز ناگزیر دلت مغتنم ! بمان !
تا روح سرد قافله را شعله ور کنی
بنشین و بر مزار پسر شمع شو ، بسوز !
تا شام شوم مظلمه را در به در کنی
تابوت شرحه شرحه ی فرزند را مگر
مانند پاره پاره ی قرآن به سر کنی
در چشم خصم قد بفرازی و اقتدا
به خطبه های زینب خونین جگر کنی
ای آنکه قلب توست مفاتیح فتح عشق
دستم به دامنت که دعا بیشتر کنی
دستم به دامنت که در آغوش سجده ها
باری دعا به حال نزار بشر کنی
وایا به سرنوشتِ ستمکار روزگار
مادر اگر تو باشی و نفرین اگر کنی
امیرحسین حبیب پور
التماس دعا - یا علی علیه السلام