خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم!

یک انبار شیر را یک فضله ی موش نجس می کند ..

در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می اندازد و بالا می کشد می بیند پر از طلا است.

خداوند می خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی گرداند و رو به آسمان می کند که خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم.

دوباره سطل را بالا می کشد می بیند طلاست. می گوید خدایا من طلا نمی خواهم،من آب می خواهم. بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود. برای او طلا قیمت نداشت.

در جریان دیگری مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می شد دید این حمام دار آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می کند.

خدایا تو را شکر می کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می شدم می دانم مسئولیتم زیاد می شد و ظلم می کردم. خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی.

خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم. چون من گول می خوردم و مال مردم را می خوردم. خدایا شکر که من وزیر نشدم خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم. خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم.

مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد. (راه یافتن شرک به دل انسان از راه رفتن مورچه سیاهی بر روی یک سنگ سیاه در دل یک شب تاریک پنهان تر است.[1])

مقدس اردبیلی داخل می رود و سلام می کند و گرم می گیرد او هم نمی شناخت که این مقدس اردبیلی است.

مقدس می گوید از چند دقیقه ی قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می شنیدم که دعای می کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این ها نشدم این دعاهایت خوب بود اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم.

می خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم. حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست.

مقدس گفت: چطور؟ گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد. گفت: یک داستانی برای مقدس اردبیلی نقل می کنند می گویند یک شب نصف شب بلند شد می خواست نماز شب بخواند دلو را داخل چاه انداخت طلا درآمد سه بار طلا در آمد داخل چاه سرازیر کرد گفت خدایا من از تو آب می خواهم من با این چیزها گول نمی خورم.

این طور چیزی می گویند درست است؟ مقدس گفت: درست است. (حمام چی نمی دانست این خود مقدس است.) حمامچی گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود. گفت: اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد.حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است..

یک حمامچی مچ مقدس اردبیلی را می گیرد. حواسمان جمع باشد ریا اینقدر ریز است…
——
[1]: پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه و آله و سلم)

  • محمدرضا
    نظر از: محمدرضا
    1400/06/06 @ 01:17:22 ق.ظ

    محمدرضا [بازدید کننده]

    به نظرم حمامی بایدبه جای این دعاهامیگفت خدایامراازسوء ظن نجات بده،چون ممکن است اون اطراف کسی دیده یاشنیده همونطوری که این مردحمامی تنهابودولی مقدس اردبیلی صدایش راشنیدیاممکنه ایشون(مقدس اردبیلی) تعریف کرده وگفته شخصی اینجوربوده ولی مردم تطبیق کردن برخودمقدس اردبیلی

  • محمدرضا
    نظر از: محمدرضا
    1400/06/06 @ 01:16:51 ق.ظ

    محمدرضا [بازدید کننده]

    به نظرم حمامی بایدبه جای این دعاهامیگفت خدایامراازسوء ظن نجات بده،چون ممکن است اون اطراف کسی دیده یاشنیده همونطوری که این مردحمامی تنهابودولی مقدس اردبیلی صدایش راشنیدیاممکنه ایشون(مقدس اردبیلی) تعریف کرده وگفته شخصی اینجوربوده ولی مردم تطبیق کردن برخودمقدس اردبیلی

  • 4 stars
    محمدتقی
    نظر از: محمدتقی
    1399/09/09 @ 08:45:35 ب.ظ

    محمدتقی [بازدید کننده]

    سلام علیکم
    ظاهرا این داستان دلیل براین نمیشود که مرحوم مقدس اردبیلی کارش را ریاءً انجام داده. چون دلو انداختن به درون چاه و طلا بیرون آمدن او , نشان برعظمت وبزرگی اوست که خداوند هم چنین به او مرحمت کرده است.
    بلکه مرحوم مقدس اردبیلی ازاین که او چنین دعایی کرده , پندواندرز میگیرد و مراقبات خودشان رابیشتر میکند
    ازچنین داستان هایی بین علما زیاد بوده است که مثلا با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف دیدار داشته است وبعدا خبرش بین مردم پخش میشود. یااین که مثلا چشم برزخی داشته است وبین مردم پخش میشود.
    آیامیتوان گفت که تمام آنها ریاء پخش کرده اند??!
    شاید این که آنها پخش کرده اند بخاطر این باشد که مردم را متوجه کنند که اگر معصوم هم نباشی میتوانی به این درجات برسی. یاشاید وجوه دیگری.
    درهر صورت ما بعنوان مخاطبین این حکایت(برفرض صحت) , باید حسابرسی براعمال خودمان و درکمین بودن شیطان رجیم را برداشت کنیم وبیشتر به خداوندواهل بیت علیهم السلام استغاثه کنیم تا مارا درراه هدایت کنند.

  • اکبر
    نظر از: اکبر
    1399/02/09 @ 02:02:45 ب.ظ

    اکبر [بازدید کننده]

    سلام
    این داستان مقدس اردبیلی و حمامی در کدام کتاب معتبر آمده است؟؟
    اگر این داستان واقعیت داشته باشد آیا کار حمامی درست بوده که نسبت به عالمی مثل مقدس اردبیلی سوء ظن داشته
    به نظرم این داستان آثار بدی را میتونه به جای بزارد مثل گناه بزرگی چون سوء ظن

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.