- سردار مثل پدر
- حضرت زهرا سلام الله علیها در کلام رهبری
- دلنوشته شیعه در فاطمیه
- دفاع مقدس از نگاه رهبری
- پیش امام حسین شکوه کنید تا یک نظری بکنند
- دعای که مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی توصیه کردند که در این ایام بیماری کرونا بخوانند
- رهبر انقلاب و توصیه هایی در مورد ماه رجب
- مساله سبک زندگی اسلامی را در مجالس و هیاتها پیگیری کنید
- تشریح شاخصهای انتخاب درست در انتخابات مجلس توسط رهبر انقلاب
- عباراتی که رهبر معظم انقلاب در نماز بر پیکر سردار سلیمانی و ابومهدی قرائت کردند
موضوع: "رهبری"
چفیههای آقا
شنبه 92/12/03
به پاس یادبود استاد گرامی وعالم وارسته ونماینده شهرم
گزیدهای از یادداشتهای دو روز روانشاد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید جلال یحیی زاده
سهشنبه 9 خرداد 91
… به دفتر روحانیت در دفتر رهبری رفتم و نامه 6 صفحهای (در کاغذ A-4) که دستنویس، دیشب طی 2، 3 [ساعت] نوشتم و گزارشی از بعضی سوء مدیریتهای مجلس را توضیح دادم، به آقای … دادم تا به رهبری برساند…
چهارشنبه 24 خرداد 91
صبح، بانشاط و سرحال به مجلس رفتم تا پس از جلسهای کوتاه، به ملاقات رهبری برویم. نمایندگان هر دوره، چهار ملاقات سالانه با رهبر معظم دارند که این اولین ملاقات دوره جدید با رهبر است. برای من این جلسه از هر سال جالبتر است؛ چون نامه 6 صفحهای برای آقا نوشتهام و بعضی از مشکلات مجلس را به آقا گزارش کردم… .
من دنبال علایمی هستم که مطمئن شوم آقا نامه مرا بطور کامل خوانده است! این را هم از صحبتهای امروز آقا باید استشمام کنم و هم از بعضی طرق دیگر! البته من فعلاً عجالتاً قطع و یقین دارم که آقا نامهام را کامل مطالعه فرموده است!
[پس از دیدار:]
جلسه کمی از ساعت 12 گذشته بود که به پایان رسید. در این دیدار از صحبتهای رهبر معظم، کاملاً انتقاد از بعضی اقدامات مجلس هشتم مشخص بود… .
جالبتر اینکه به وضوح احساس کردم رهبر معظم، نامه مرا مطالعه فرموده و بعضی از صحبتهای ایشان، ناظر به همان نامه بود!
[عصر همان روز:]
خاطره فراموش ناشدنی:
فردی پشت تلفن گفت: از دفتر رهبرم! ایشان نامه شما را خوانده، سلام رساندهاند، تشکر کردهاند، چفیههایی که خواستی دستور دادند خدمت شما بدهیم! … در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، تلفن قطع کردم… .
وقتی وارد بیت شدم، همه گیتهای بازرسی کاملاً آماده بودند… خیلی راحت مرا عبور دادند. وارد محوطه خانه آقا که شدم،
…[منشی آقا] با روحانی جوان سید به استقبالم آمده بودند، باز آن جملات را تکرار کرد و بستهای که حاوی چفیه بود به من داد. من آن را بوسیدم، اشک ریختم و گفتم: جانم فدای آقا که به این سرعت، نامه طلبه کوچکی میخواند و پاسخ میدهد.
من در پایان نامه 6 صفحهای نوشته بودم که از چند سال قبل، برای صبیهام، از آقای دکتر حداد عادل مشاور عالی شما (رئیس سابق مجلس و رئیس کمیسیون فرهنگی) چفیهای متبرک به بدن مبارک شما خواسته بودم که هنوز نداده؛ حالا برای اینکه مطمئن شوم نامه را حضرتعالی مطالعه فرمودید، علاوه بر آن چفیه، چند چفیه برای سایر فرزندان و … [بفرستید]؛ که آقا پنج تا فرستاده بود.
[شب همان روز:]
این هم روزی پرکار و پرجاذبه بود که اوج آن ملاقات با رهبری بود که البته این نهمین بار و نهمین سالی بود که به عنوان نماینده و همراه نمایندگان، محضرشان شرفیاب میشدیم؛ ولی آنچه که امروز و این ملاقات را بسیار شیرینتر کرد، محتوای سخنان رهبری در جلسه امروز و فرستادن پنج چفیه آن هم به شکل ویژه برای من بود.
من از دکتر حداد عادل که مشاور عالی رهبری هم هست، تلفنی بعد از دریافت چفیه سؤال کردم که آقا درمورد نامه من، چیزی به شما نگفت؟… او گفت: جای تو خالی بود، بعد از سخنرانی امروز آقا خدمتشان رسیدم… آقا چیزی درمورد نامه شما نگفت. ولی سه، چهار [بار] بااطمینان گفت: مطمئن هستم آقا شما را خیلی دوست دارد. این را بدان و اطمینان داشته باش!
باید خدا را شکر کنم الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا أن هدانا الله. خداوند مرا بر این موضوع استوار بدارد.
۲۲ جمله درباره «۲۲ بهمن»
پنجشنبه 92/11/10
بيست و دوم بهمن، براى ملت ما در حكم عيد فطرى است كه ملت در آن، از يك دوران روزهى سخت خارج شد؛ دورانى كه محروميت از تغذيهى معنوى و مادّى را بر ملت ما تحميل كرده بودند. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
بيست و دوم بهمن، در حكم عيد قربان است؛ زيرا در آن روز و به آن مناسبت بود كه ملت ما اسماعيلهاى خودش را قربانى كرد. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
بيست و دوم بهمن، در حكم عيد غدير است؛ زيرا در آن روز بود كه نعمت ولايت، اتمام نعمت و تكميل نعمت الهى، براى ملت ايران صورت عملى و تحقق خارجى گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
هر گاه و هر جا كه از پیروزی ۲۲ بهمن یادی و نامی آورده می شود، چهره ی شهید و نقش خونین شهادت، در برابر چشم ها پدیدار می گردد. ۱۳۶۸/۱۱/۱۹
اگر كسى مىخواهد بداند در ايران چه خبر است، به راهپيمايى روز قدس و بيست و دوم بهمن و مراسم سالگرد امام نگاه كند، تا بفهمد در ايران چه خبر است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
دههى فجر، در حقيقت مقطع رهايى ملت ايران و آن بخشى از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا كرده است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دههى فجر، جزو رشحات اسلام است. خيال نكنيد كه دههى فجر منهاى اسلام، چيزى است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دههى فجر، آن آيينهيى است كه خورشيد اسلام در آن درخشيد و به ما منعكس شد. اگر اين آيينه نبود، باز هم مثل همان دورههاى تاريك و قرون خاليه، بايستى ما مىنشستيم و اسمى از اسلام مىآورديم. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
برگزارى دههى فجر، بايد مثل برگزارى جشن نيمهى شعبان باشد. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
خاطرهى امام، بيش از هميشه، در دههى فجر و بيستودوى بهمن است. حتّى بيشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، اين بزرگداشت نشاندهندهى شخصيت آن بزرگوار است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دهه فجر در حقيقت ولادت امامت در اين كشور است؛ به همان معنايى كه خود امام و اسلام براى ما ترسيم كردهاند. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
هر روزى از روزهاى اين دهه - مخصوصاً روز بيستودوم بهمن - ايام اللَّه و خاطرههاى فراموشنشدنى براى ملت ايران هستند. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
۲۲ بهمن در حيات تاريخى و ملى كشور و هدايت سرنوشت ملت ايران به سوى حق و صلاح نقش بزرگى داشته است. ۱۳۷۸/۱۱/۰۶
در طلیعهیروزهای درخشان فجر از همه چیز شایستهتر تكریم شهیدان و خضوع در برابر روح فداكار آنهاست. ۱۳۷۹/۱۱/۱۲
دشمنان سعى مىكنند انقلاب را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به ياد مردم مىآورد. سعى مىكنند امام را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست. ۱۳۸۰/۱۱/۰۳
حادثه بيستودوم بهمن و پيروزى انقلاب، پايان تحقير ملت ايران بود. ۱۳۸۰/۱۱/۲۱
اگر انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در اين كشور نبود، هيچ اميدى وجود نداشت كه سلطه جهنّمىِ تحقيرآميز امريكا و حكومت ديكتاتورىِ قسىّالقلب پهلوى از اين مملكت بركنده شود. ۱۳۸۱/۰۳/۱۴
راهپيمايى بيستودوم بهمن در جهان يك پديده بىنظير است؛ هيچ كشورى در هيچ مراسمى چنين اجتماعى را در شهرهاى بزرگ و كوچك به خود نمىبيند و به ياد ندارد؛ اين مخصوص شماست. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴
راهپيمايى بيستودوم بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ نشاندهندهى عزم عمومى ملت ايران است؛ مظهر همان چيزى است كه هر دشمنى را در هر حد و اندازهيى از اقتدار نظامى و توانايىهاى تبليغاتى و سياسى، مرعوب مىكند. ۱۳۸۳/۱۱/۱۹
ملت ايران هر سال با حركت خود در بيستودوم بهمن، دشمن را در جاى خود متوقف و وادار به عقبنشينى كرده. ۱۳۸۳/۱۱/۱۹
روز ۲۲ بهمن و راهپيمائى ۲۲ بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ مظهر اقتدار ملت ايران است؛ مظهر حضور مردمى و اراده و عزم ملى ملت ايران است كه مرد و زن و پير و جوان، در همهى شرائط به خيابانها مىآيند و خودشان را در سرتاسر كشور در مقابل چشم بينندگان قرار ميدهند؛ اين خيلى باعظمت است. ۱۳۸۶/۱۱/۱۹
سالگرد انقلاب ما يك مراسم خشك و رسمى نيست؛ يك مراسم صددرصد مردمى است. ۱۳۸۶/۱۱/۱۹
آرمان شهر حضرت ولیعصر(عج) در بیان رهبر انقلاب
شنبه 92/11/05
قرنهاست انسانها چشم به راه آمدنت هستند…
قرنهاست انسانها آرزوی زندگی در اتوپیا، آرمانشهر و مدینهی فاضلهای را دارند که با دستان خدایی تو ساخته خواهد شد…
قرنهاست زمین بیتاب توست که برکاتش را عرضه کند و آسمان چشم انتظارت که رحمتش را بر سر خلایق فرو بارد…
قرنهاست شیعه چشم به راه منتقم خون حسین علیهالسلام است…
قرنهاست…
ای صاحب عصر و زمان، ای که دعایت مستجاب است و آمینت پذیرفته…
به دعای مخلوقات… به دعای خدا پرستان… به دعای مسلمانان… به دعای ما شیعیان بی قرار و چشم به راه برای تعجیل در فرجت آمین بگو تا خدا به واسطهی دعا و آمین مستجاب “تو” لذت زندگی در آرمان شهری را که تو خواهی ساخت به ما عنایت کند.حدیثی از امام محمد باقر علیهالسلام دربارهی امام مهدی عجلالله تعالی
محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر عليهالسّلام شنيدم كه مىفرمود: قائم ما منصور به رعب است و مؤيّد به نصر، زمين براى او درنورديده شود و گنجهاى خود را ظاهر سازد، و سلطنتش شرق و غرب عالم را فرا گيرد و خداى تعالى به واسطهی او دينش را بر همهی اديان چيره گرداند، گر چه مشركان را ناخوش آيد، و در زمين ويرانهاى نماند جز آنكه آباد گردد و روحاللّه عيسى بن مريم فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد.
متن عربی
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ اَلثَّقَفِيِّقَالَ سَمِعْتُأَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرَ عيَقُولُ اَلْقَائِمُمِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ اَلْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطَانُهُ اَلْمَشْرِقَ وَ اَلْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دَيْنَهُعَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَفَلاَ يَبْقَى فِي اَلْأَرْضِ خَرَابٌ إِلاَّ قَدْ عُمِرَ وَ يَنْزِلُرُوحُ اَللَّهِ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ ع فَيُصَلِّي خَلْفَهُ(1)
آرمان شهر امام مهدی عجلالله تعالی
مقام معظم رهبری دربارهی آرمان شهر امام مهدی(عج) میفرماید: اصلِ اميد به يك آيندهى روشن براى بشريت و ظهور يك موعود، يك منجى، يك دست عدالتگستر در سرتاسر جهان، تقريباً مورد اتفاق همهى اديانى است كه در عالم سراغ داريم. غير از حالا دين اسلام و مسيحيت و يهوديت، حتّى اديان هند، بودائى و اديانى كه نامى از آنها هم در ذهن اكثر مردم دنيا نيست، در تعليمات خود يك چنين آيندهاى را بشارت دادهاند. اين در واقع اميد بخشيدن به همهى انسانها در طول تاريخ است و پاسخگوئى به نياز انسانها به اين اميد، كه حقيقتى هم با آن بيان شده است.
اديان الهى و آسمانى -كه اغلب اين اديان ريشههاى الهى و آسمانى دارند، نخواستهاند اميد واهى به مردم بدهند؛ آنها واقعيتى را بيان كردند. در خلقت بشر و تاريخ طولانى بشريت حقيقتى وجود دارد- و آن حقيقت اين است كه اين ستيزهى ميان حق و باطل، يك روز به سود حق و به زيان باطل پايان خواهد گرفت و از آن روز به بعد دنياى حقيقى بشر، زندگى مطلوب انسان، آغاز خواهد شد كه در آنجا ستيزهگرى مفهوم مبارزه نيست، مبارزه براى تسابقِ در خيرات است. اين يك حقيقتى است كه بين همهى اديان مشترك است.
خصوصيت اعتقاد ما شيعيان اين است كه اين حقيقت را در مذهب تشيع از شكل يك آرزو، از شكل يك امر ذهنى محض، به صورت يك واقعيت موجود تبديل كرده است.
حقيقت اين است كه شيعيان وقتى منتظر مهدى موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنيات غوطه نميخورند؛ يك واقعيتى را جستجو ميكنند كه اين واقعيت وجود دارد. حجت خدا در بين مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى ميكند؛ مردم را مىبيند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس ميكند.
انسانها هم، آنهائى كه سعادتمند باشند، ظرفيت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زيارت ميكنند. او وجود دارد؛ يك انسان واقعى، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگى ميكند. اين، خصوصيتِ عقيدهى ما شيعيان است.
آنهائى هم كه از مذاهب ديگر اين عقيده را قبول ندارند، هيچوقت نتوانستند دليلى كه عقلپسند باشد بر رد اين فكر و اين واقعيت، اقامه كنند. همهى ادلهى روشن و راسخ كه بسيارى از اهل سنت هم آن را تصديق كردهاند، به طور قطع و يقين از وجود اين انسان والا، اين حجت خدا، اين حقيقت روشن و تابناك با همين خصوصياتى كه من و شما ميشناسيم -حكايت ميكند و شما در بسيارى از منابع غير شيعه هم اين را مشاهده ميكنيد.
فرزند مبارك پاكنهاد امام حسن عسكرى عليه الصّلاة و السّلام، تاريخ ولادتش معلوم است، مرتبطينش معلومند، معجزاتش مشخص است و خدا به او عمر طولانى داده است و ميدهد. و اين است تجسد آن آرزوى بزرگ همهى امم عالم، همهى قبائل، همهى اديان، همهى نژادها، در همهى دورهها.(2)
استاد حسن رحیم پور ازغدی در صفحات 25-24 کتاب “مهدی(عج) ده انقلاب در یک انقلاب” آورده: وعدههايى كه راجع به مهدى(عج) داده شده، چك بىمحل نيست! ايدئولوژىهاى بشرى اگر از “اتوپيا” حرف زدند، از افلاطون تا توماسمور، كامپانلا و فرانسيسبيكن، هركس از مدينۀ فاضله در غرب و در دنيا حرفى زده، همه از نوع نمونۀ انتزاعى “وبرى” و تيپ ايدهآل او بودهاند، زيرا همۀ آنها با مصالح و امكانات عادى بشرى سنجيده مىشوند، اما مهدويّت، ارتباط با خزاين غيب جهان و با عقلانيّت پنهان عالم است. مهدى(عج) فقط جان جهان نيست، بلكه عقل جهان نيز هست. يداللّه با دست بشر فرق مىكند و اينها به يك اندازه نيروى پرتاب ندارند، لذا جامعۀ مهدوى، “ناكجاآباد” نيست، “همهجاآباد” است.
یک جزيرهی دورافتادهی محصور در خود، شهركى پشت ابرها و در ذهن شاعران نيست. با مصالح واقعى و در همين دنياى واقعى ساخته خواهد شد. اين حقيقت، در روايات ما تكرار شده و نبايد در اين قضيه وارد تأويل شويم. قبل از ظهور مهدى(عج) اگر هركس از اتوپيا حرفى زد -كه تركيبى از “تخيّل” و “واقعيّت” است- ولى هنر مهدى(عج)، واقعى كردن آرمانهاى قابل تحقّق بشرى است كه تا حال تحقّق پيدا نكرده است. مزيّت مهمّى كه مدينۀ آرمانى اسلام، آن “زيست جهان” عدالت كه با نام مبارك مهدى(عج) گره خورده و بر خرابههاى اقتدار كنونى عالم بنا خواهد شد، اين است كه گرچه شكل اعلاى آن به دست مهدى(عج) تحقّق خواهد يافت، ولى اين اميد، ما را در عصر غيبت، از وظيفهی بنا كردن اشكال طبيعىتر و مدلهاى ناقصتر آن جامعه، معاف نمىكند و در برابر اتهاماتى كه به “آرمانشهر دينى” وارد شده، بايد گفت كه آرمان شهر اسلام، يك شهر اسكولاستيك نيست، يك ماكت و شهر مردهها و مجسمهها نيست.
بعضى فكر مىكنند وقتى از شهر اخلاق، قانون و عدالت، سخن مىگوييم همه مثل روبات در اين شهر راه مىروند، احساس ندارند، يكشكل و يكاندازه و يكنوعند، تفاوت و تنوّعى نيست و گويا همه در آن دوران، ماشين مىشوند.
بعضى فكر كردند در جامعهاى كه حضرت مهدى(عج) خواهد ساخت، مردم ديگر شهوت ندارند؛ عصبانى نمىشوند؛ احتياجى به نان، خانه، كار، مطالعه و تفريح ندارند. نه، آن مدينه، جامعهاى واقعى با آدمهاى واقعى است و اين استعدادها و غرايزى كه در ما و شماست در آنان و در آن دوران نيز خواهد بود. هنر مهدى(عج) اين است كه آنان را سازماندهى مىكند و در مسير كمال انسان، سعادت بشر و عدالت بهكار خواهد گرفت و غرايز بشر، ريشهكن نمىشود و در دنياى بعد از ظهور هم، آدمها شهوت دارند؛ خشم دارند؛ احتياج به خور و خواب دارند؛ احتياج به كار، تفريح، ازدواج، استراحت، مطالعه و همهچيز دارند. منتها همهی اين روابط در سايهی عدالت، برادرى، آزادى و عقلانيّت، صورت مىگيرد.
جامعهی مهدى(عج)، جامعهی بسته هم نيست كه پليسهاى آن از شهروندهايش بيشتر باشند. در آن جامعه، اگر قرار است عدالت تا اين حد جدّى برقرار شود نبايد گمان كرد كه حتما در هرخانه، يك پليس ايستاده است! چنين نيست و جامعهی مهدوى، طبق روايات ما، جامعه بسته نيست و لازم نيست كه از هركسى دو پليس مراقبت كنند. يك شهر قرون وسطايى هم نيست. گرچه يك شهر دينى است اما مبتنى بر ايدئولوژىهاى بشرى هم نيست. شهرى است كه براساس آگاهى، آزادى و اخلاق، بنا مىشود و تمدّنى است كه براى نخستينبار در مقياس جهانى، علم و عبوديت، قدرت و معنويت و دنيا و آخرت را با يكديگر جمع مىكند و لذا نمىتواند شهر بستهاى باشد.(3)
***
ویژگیهای امام مهدی عجلالله تعالی
برپایی مدینهی فاضله
در جلد یکم کتاب ارزشمند کمالالدین و تمام النعمه ابن بابویه، ص524 به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: …و الّذى بعثنى بالحقّ نبيّا لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدى… و تشرق الأرض بنوره و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب.
…سوگند به آنكه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت اگر از دنيا جز يك روز نماند، آنروز را خداوند مىگستراند تا فرزندم مهدى قيام كند پهنهی زمين به نور او روشن گردد و حكومت او شرق و غرب گيتى را فراگيرد.
“مردم جهان در عين حال كه شاهد نابسامانى، جنگها، فساد، بىعدالتى، ناامنى و الحادگرايى در جهان بودهاند؛ دولتها، احزاب و سازمانهاى بسيارى را نيز ديدهاند كه مدعى خدمت به جهانيان و ايجاد آرامش، صلح و امنيت و بهبود وضع اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى در دنيا بودهاند! اما در عمل چيزى جز تباهى و ستم و جنگ مشاهده نكردهاند. سرانجام روزگارى فرا مىرسد كه معنويت و عدالت، به دست تواناى مرد الهى و در دولت كريمۀ اهل بيت عليهم السّلام پياده مىشود و رفاه، امنيت، عدل و يكتاپرستى در همهجاى عالم گسترش مىيابد. روشن است كه اين تنها با تشكيل دولت و انسجام در امور، به دست مىآيد.
امام باقر علیهالسلام در تفسير آيۀ اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي اَلْأَرْضِ… مىفرمايد: “اين آيه در حق آل محمد صلّىاللّه عليه و اله، حضرت مهدى(عج) و ياران او است كه خداوند آنها را مالك شرق و غرب جهان نموده، آيين اسلام را پيروز مىكند و بدعتها و باطلها را به دست او و يارانش نابود مىسازد -چنانكه [قبلا] سفيهان حقّ را لگدمال كرده باشند- تا اينكه از ستم نشانهاى نمىماند"(4)
اين دولت بهترين، كاملترين، و مردمىترين دولتها-پس از نابودى و پايان وقت دولتهاى ديگر-خواهد بود. در اين زمينه روايتى آمده است: «همانا دولت ما آخرين دولتها است و براى هيچ خاندانى دولتى نيست مگر اينكه قبل از ما حكومت كند؛ تا هنگامىكه ما به قدرت رسيديم كسى نگويد-وقتى روش حكومتى ما را ديدند-اگر ما نيز به قدرت مىرسيديم، اينچنين رفتار مىكرديم. و اين گفتار خداوند است كه: عاقبت براى تقواپيشگان است"(5 و 6)
محمد حکیمی، در جلد 1، صفحات 164-161 کتاب عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام (پژوهشی در انقلاب جهانی امام مهدی(عج)) دربارهی این ویژگی امام مهدی نوشته “از برنامههاى امام مهدى علیهالسلام، تشكيل حكومت فراگير جهانى است، و ادارهی همهی اجتماعات از يك نقطه و با يك سياست و برنامه. در آن دوران و به دست امام بزرگ انسان، آرمان والاى تشكيل جامعهی بزرگ بشرى و خانوادهی انسانى تحقق مىپذيرد، و آرزوى ديرينهی همهی پيامبران و امامان و مصلحان و انسان دوستان برآورده مىگردد…
در دوران رهبرى امام مهدى علیهالسلام، با ايجاد مركزيت واحد و مديريت و حاكميت يگانه، براى همهی اجتماعات و نژادها و منطقهها، يكى از عوامل اصلى تضاد و جنگ و ظلم نابود مىشود، و انسانها بىبيم از فشار سياستها به آغوش انسانها بازمىگردند، و مهربان و برادر در كنار يكديگر زندگى مىكنند، و مناطق مرفّه به مناطق محروم مىرسند، به استثمار حق محرومان و استعمار كشورهاى ضعيف نمىپردازند، بلكه كمبودها و عقبماندگيهاى طبيعى و بشرى و ديگر مشكلات و نابسامانيها به دست بخشهاى مرفّه و توانمند جامعه بشرى جبران مىگردد، و به معناى واقعى كلمه يك امت و يك خانواده از كل اجتماعات بشرى تشكيل مىشود.
آخر ايشان قائم است كه به دست او خاور و باختر زمين گشوده مىگردد.
دو مانع بزرگ بر سر راه چنين آرمانى عظيم وجود دارد:
1- عوامل سلطه و استكبار جهانى كه از سرمايهداران و سياستمداران تشكيل مىشود.
2- عقبماندگى فرهنگى و نبود تربيت درست انسانى، كه به همين دليل تودههاى انسانى در مسير غرضها و خودكامگيهاى مستكبران قرار مىگيرند.
اين هردو عامل در آن دوران و به دست باكفايت امام مهدی علیهالسلام ريشهكن مىشود، و با تصفيهی اجتماعات بشرى از عوامل سلطه و استكبار مالى و سياسى، عامل قدرتمند مركزى ايجاد مىشود، و با هدايت و تربيت درست انسانها روابط صميمى و نزديك ميان همهی افراد نوع انسانى، از هر نژاد و زبان و مليت، برقرار مىگردد. در پرتو اين دو جريان، راه بشريت به سوى زندگى سعادتمندانه هموار میشود.
***
کلام زیبایی از امام خمینی(ره) دربارهی امام مهدی علیهالسلام
“من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، برای این که دومی در کار نیست.
ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیّا کنیم از برای این که اگر چنانچه موفق شدیم انشاءاللَّه به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان."(7)
***
وظایف منتظران
- “انتظار فرج و گشايش، در نهايت دورانى كه ما در آن قرار داريم و بشريت دچار ستمها و آزارهاست، يك مصداق از انتظار فرج است، ليكن انتظار فرج مصداقهاى ديگر هم دارد. وقتى به ما مىگويند منتظر فرج باشيد، فقط اين نيست كه منتظر فرج نهايى باشيد، بلكه معنايش اين است كه هر بنبستى قابل گشوده شدن است.
فرج، يعنى اين؛ فرج، يعنى گشايش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج مىآموزد و تعليم مىگيرد كه هيچ بنبستى در زندگى بشر وجود ندارد كه نشود آن را باز كرد و لازم باشد كه انسان نااميد دست روى دست بگذارد و بنشيند و بگويد ديگر كارى نمىشود كرد؛ نه، وقتى در نهايتِ زندگىِ انسان، در مقابلهى با اينهمه حركت ظالمانه و ستمگرانه، خورشيدِ فرج ظهور خواهد كرد، پس در بنبستهاى جارى زندگى هم همين فرج متوقَّع و مورد انتظار است.
اين، درس اميد به همهى انسانهاست؛ اين، درس انتظار واقعى به همهى انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانستهاند؛ معلوم مىشود انتظار، يك عمل است، بىعملى نيست. نبايد اشتباه كرد، خيال كرد كه انتظار يعنى اينكه دست روى دست بگذاريم و منتظر بمانيم تا يك كارى بشود. انتظار يك عمل است، يك آمادهسازى است، يك تقويت انگيزه در دل و درون است، يك نشاط و تحرك و پويايى است در همهى زمينهها.
اين، در واقع تفسير اين آيات كريمهى قرآنى است كه: “و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فىالارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين” يا “ان الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين". يعنى هيچوقت ملتها و امتها نبايد از گشايش مأيوس شوند."(8)
- “ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان(عج) هستیم، پس دیگر بنشینیم تو[ی] خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عجّل علی فرجه، عجّل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او، و فراهم کردن این که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. انشاءالله ظهور میکند."(9)
***
تشرفات
تشرف سيد بحرالعلوم در مسجد سهله
عالم جليل آخوند ملا زينالعابدين سلماسي رحمة الله عليه فرمود: روزي در مجلس درس فخر الشيعه، آيتاللّه علامه بحرالعلوم رحمة الله عليه در نجف اشرف نشسته بوديم، که عالم محقق جناب ميرزا ابوالقاسم قمي -صاحب کتاب قوانين- براي زيارت علامه وارد شدند.
آن سال، سالي بود که ميرزا از ايران براي زيارت ائمه عراق (عليهم السلام) وحج بيت اللّه الحرام آمده بودند. کساني که در مجلس درس حضور داشتند که بيشتر از صد نفر بودند متفرق شدند.
فقط من با سه نفر از خواص اصحاب علامه، که در درجات عالي صلاح و ورع واجتهاد بودند، مانديم.
محقق قمي رو به سيد کرد و گفت: شما به مقامات جسماني (به خاطر سيادت) و روحاني و قرب ظاهري (مجاورت حرم مطهر امير المؤمنين عليهالسلام) وباطني رسيدهايد. پس از آن نعمتهاي نامتناهي، چيزي به ما تصدق فرماييد.
سيد بدون تامل فرمود: شب گذشته يا دو شب قبل (ترديد از ناقل قضيه است) براي خواندن نماز شب به مسجد کوفه رفته بودم. با اين قصد، که صبح اول وقت به نجف اشرف برگردم، تا درسها تعطيل نشود.
وقتي از مسجد بيرون آمدم، در دلم براي رفتن به مسجد سهله شوقي افتاد، اما خود را از آن منصرف کردم، از ترس اين که به نجف اشرف نرسم، ولي لحظه به لحظه شوقم زيادتر ميشد و قلبم به آنجا تمايل پيدا ميکرد. در همان حالت ترديد بودم که ناگاه بادي وزيد و غباري برخاست و مرا به طرف مسجد سهله حرکت داد. خيلي نگذشت که خود را کنار در مسجد سهله ديدم. داخل مسجد شدم، ديدم خالي از زوار و مترددين است جز آن که شخصي جليلالقدر مشغول مناجات با خداي قاضيالحاجات است آن هم با جملاتي که قلب را منقلب و چشم را گريان ميکرد.
حالم دگرگون و دلم از جا کنده شد و زانوهايم مرتعش و اشکم از شنيدن آن جملات جاري شد. جملاتي بود، که هرگز به گوشم نخورده و چشمم نديده بود، لذا فهميدم که مناجات کننده، آن کلمات را نه آن که از محفوظات خود بخواند، بلکه آنها را انشاء ميکند.
در مکان خود ايستادم و گوش ميدادم و از آنها لذت ميبردم، تا از مناجات فارغ شد. آنگاه رو به من کرد و به زبان فارسي فرمود: مهدي بیا.
پيش رفتم و ايستادم. دوباره فرمود که پيش روم. باز اندکي رفتم و توقف نمودم.
براي بار سوم دستور به جلو رفتن داد و فرمود: ادب در امتثال است. (يعني تا هر جا که گفتم بيا نه آن که به خاطر رعايت ادب توقف کني) من هم پيش رفتم تا جايي رسيدم که دست ايشان به من و دست من به آن جناب ميرسيد. ايشان مطلبي را فرمود.
آخوند ملا زينالعابدين سلماسي ميگويد: وقتي صحبت علامه رحمة الله عليه به اين جارسيد، يک باره از سخن گفتن دست کشيد و ادامه نداد وشروع به جواب دادن محقق قمي راجع به سؤالي که قبلا ايشان پرسيده بود کرد. آن سؤال اين بود، که چرا علامه با آن همه علم واستعداد زيادي که دارند، تأليفاتشان کم است.
ايشان هم براي اين مساله دلايلي را بيان کردند، اما ميرزاي قمي دوباره آن صحبت حضرت با علامه را سؤال نمود. سيد بحر العلوم (رحمة الله عليه) با دست خود اشاره کرد که از اسرار مکتومه است.(10)
***
شعری از حافظ دربارهی امام مهدی علیهالسلام
غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند/ خرابِ بادهى لعلِ تو هوشيارانند
تو را صبا و مرا آبِ ديده شد غمّاز/ وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زيرِ زلفِ دوتا-چون گذر كنى-بنگر/ كه از يمين و يسارت چه بىقرارانند
گذار كن چو صبا بر بنفشهزار و ببين/ كه از تطاولِ زلفت چه سوگوارانند
نصيبِ ماست بهشت اى خداشناس برو/ كه مستحقِّ كرامت گناهكارانند
نه من بر آن گلِ عارض غزل سرايم و بس/ كه عندليبِ تو از هر طرف هزارانند
تو دستگير شو اى خضرِ پى خجسته كه من/ پياده مىروم و همرهان سوارانند
بيا به ميكده و چهره ارغوانى كن/ مرو به صومعه كآن جا سياهكارانند
خلاصِ حافظ ز آن زلفِ تابدار مباد/ كه بستگانِ كمندِ تو رستگارانند(11)
***
امام مهدی عجلالله و شهدا
طلایهداران سپاه صبح سر رسیدهاند و ظلمت را تا پنهانترین زوایای دیار عدم پس میرانند. جهان در انتظار عدالت است.
هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلبها را فراگرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت.
شب حیات انسان با انقلاب اسلامی در فجر صادق خویش داخل شده است و شایسته است که اکنون منتظر صبح باشیم ، صبح دولت یار. (شهید سید مرتضی آوینی)(12)
پینوشتها و منابع:
1- کمالالدین و تمام النعمه ابن بابویه ج1/ص 331/ ترجمه کمالالدین منصور پهلوان، ج 1/ صص604-603
2- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان 27/5/1387
3- برگرفته از کتاب در انتظار ولی اعظم/صص31-30
4- هذه لآل محمد، المهدى و اصحابه يملكهم اللّه مشارق الارض و مغاربها و يظهر الدين و يميت اللّه -عز و جل- به و باصحابه البدع و الباطل كما أمات السفهة الحق حتى لايرى أثر من الظلم": على بن ابراهيم قمى، تفسير قمى، (قم: دار الكتاب، ١۴٠۴)، ج ٢، ص ٨٧ ؛ سيد شرفالدين حسينى، تأويل الآيات الظاهره، ص ٣٣9
5- انّ دولتنا آخر الدول و لم يبق اهل بيت لهم دولة الا ملكوا قبلنا لئلا يقولوا-اذا رأوا سيرتنا-اذا ملكنا سرنا بمثل سيرة هولاء و هو قول اللّه تعالى: وَ اَلْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ": محمد بن حسن طوسى، كتاب الغيبة، ص ۴٧٣
6- آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، رحیم کارگر، مرکز تخصصی مهدویت ج 1/ صص160-159
7- در انتظار ولی اعظم ص82 به نقل از صحیفه امام ج 12/ص483
8- بیانات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمهى شعبان 29/06/1384
9- کتاب در انتظار ولی اعظم /ص 89 به نقل از صحیفه امام ج 18، ص 270
10- حکایات عبقری حسان صص24-23 به نقل از کتاب عبقری حسان ج 2/ص99/س21
11- دیوان حافظ/ غزل 195
12- برگرفته از وبلاگ پلاک 313
اولین روزنامهای که با «آیتالله خمینی» مصاحبه کرد
یکشنبه 92/10/22
به گزارش سرویس مجازی خبرگزاری بسیج، پس از رحلت آیتالله العظمی سیدمحمدحسین بروجردی در 10 فروردین 1340، مسئله جانشینی ایشان مورد توجه ویژه مراکز مذهبی قرار گرفته بود. لذا روزنامه کیهان در خبری از صلاحیت امام خمینی(که آن روزها آیت الله خمینی نامیده می شدند) برای مرجعیت خبر داد و برای اولین بار با ایشان مصاحبه کرد.
روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود نوشت طبق نظر علمای علوم دینی و کلیه اعضای حوزه علمیه شهر قم چهارده نفر دارای صلاحیت مرجعیت تقلید هستند. نخستین نام در فهرست چهارده نفره روزنامه کیهان «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی» بود.
خبرنگار روزنامه کیهان عصر روز 14 فروردین 1340 راهی قم شد تا مسئله جانشینی آیتالله بروجردی را با علمای اعلام و شخصیتهای مذهبی طراز اول مطرح کند. حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی به خبرنگار روزنامه کیهان گفت: «اکنون اعضای حوزه سرگرم عزاداری هستند، لکن پس از تخفیف مجالس سوگواری، مدرسین کار خود [شروع مجدد دروس حوزه علمیه] را آغاز خواهند کرد.»
حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی در ادامه درباره آینده حوزه علمیه قم فرمودند: «حوزه علمیه قم را خدا حفظ میکند قبل از مرحوم آیتالله [بروجردی] به دست دیگران محفوظ شد و بعد از ایشان هم امر با خداست، انشاءالله خداوند آن را حفظ خواهد کرد.»
نظر رهبری درباره خرافات ۹ ربیع الاول
شنبه 92/10/21
حضرت آیتالله خامنهای درباره خرافات نهم ربیعالاول میفرمایند: بعضیها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا(س)، این روزها و در این دوران کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند.
روز نهم ربیعالاول نزد شیعیان جایگاه خاصی دارد، چرا کهاین روز را یکی از اعیاد مهم تلقی کرده و به خاطر سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) به شادی میپردازند.
البته گهگاهی دیده میشود که بعضی از افراد جاهلانه یا عامدانهبیان میکنند که در چنین روزی خلیفه دوم کشته شده و داستانسراییهای بسیاری هم در زمینهدارند؛ افسانههایی که بیشتر توسطدشمنان اسلام و برای دامن زدن به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی ساخته میشود.
عالمان دینی بر خرافهبودن این موضوع تأکید دارند و آن را موجب دامن زدن بهاختلافات مسلمانان میدانند.
به بهانه برگزاری جشنهایی تحت عنوان اعیاد نهم ربیعالاول، بر آن شدیم که صحت یا سقم آنها را از کارشناسان جویا شویم که در ادامه میآید:
* مرگ خلیفه دوم اواخر ذیالحجه یا اول محرم است
حجتالاسلام محسن جنتیمنش کارشناس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی با بیان اینکه از لحاظ تاریخی چه شیعه و چه سنی تاریخ مرگ خلیفه دوم را نهم ربیع نمیدانند، ابراز داشت: طبق روایات تاریخی «عمر بن خطاب» اواخر ذیالحجه یا اول محرم فوت کرده است.
وی با خرافی دانستن برخی جشنهای نهم ربیع، افزود: «این رسم غلطی است، لذا با توجه به بحث بیداری اسلامی و اینکه نگاه ملتها به سوی ایران است، دامن زدن به آن، کار اشتباهی است و در این شرایط نیاز به وحدت بیش از گذشته احساس میشود.
*برگزاری جشنهای خرافی موجب برهم زدن وحدت مسلمانان میشود
حجتالاسلام غلامرضا مقیسه، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم نیز با اشاره به اینکه برگزاری این قبیل جشنها، موجب برهم زدن وحدت مسلمانان را فراهم میآورد، بیان داشت: در این موقعیت که مسلمانان دارای دشمنان مشترک هستند، برگزاری چنین مجالسی باعث اختلاف بیشتر میان مسلمانها میشود.
* امر عامیانهای که جزو شعائر شیعه تلقی نمیشود
محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه در حوزه تاریخ اسلام با بیان اینکه برگزاری مراسمی تحت عنوان «عید الزهرا» یک امر عامیانهای است که نمیتوانآن راپای ارزشها و شعائر شیعه تلقی کرد، به طوری که علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را مخل وحدت مسلمانان میدانستند، تصریح کرد: برپایی چنین جشنهایی یک کار عامیانهای است که برخی از افراد بدون توجه به مصالح مسلمین مطرح کردند، در حالی که مرگ خلیفه دوم در ۹ ربیعالاول، از لحاظ تاریخی اعتباری ندارد.
* جشنهایخرافی نهم ربیع از چه زمانی باب شد؟
شاید با گذر در طول تاریخ اسلام تا سدههای اخیر برگزاری چنین مراسمی را در جامعه اسلامی شاهد نبوده باشیم، رجبی دوانی نیز با بیان اینکه تا کنون در هیچ منبع تاریخی ندیده است که در گذشته یک چنین مراسمی برگزار شود، درباره دلایل خود ابراز داشت: شیعه در گذشته آن چنان محدود، محصور و تحت تعقیب بود که حتی در برخی از ادوار شیعه بودن جرم بود، چه رسد به اینکه فرد تظاهر به تشیع کند، لذا احتمال دارد از دورانی که تشیع در ایران مذهب رسمی اعلام شد، از عصر صفویه و چه بسا در دوران قاجار به بعد این امر باب شده باشد.
*نقشه دشمن برای دور کردن مردم از اندیشه مهدوی
حجتالاسلام سید جعفر موسوی نسب، مدیر بنیاد فرهنگی خراسان رضوی با اشاره به خرافاتی که در این روز از جانب معاندان و مخالفان مطرح میشود، بیان داشت: باید امسال در ایام ربیع از آن خرافهها که مخالف دیدگاههای امام(ره) است، پرهیز و جایگاه واقعی امامت را برای جامعه اسلامی تبیین کنیم.
وی با اشاره به اینکه عیدالزهرای واقعی ما شیعیان تبیین جایگاه امامت و ولایت حضرت مهدی(عج) است، افزود: خشنودی آن حضرت در این است که ما این جایگاه رفیع امامت را برای جامعه خود تبیین کنیم و از مباحثی که تفرقه بر انگیزند پرهیز کنیم.
حجتالاسلام موسوی نسب تصریح کرد: ماجرای قتل خلیفه دوم در این روز دسیسه دشمنان بوده که میخواستند با مطرح کردن آن در این روز مردم را از اصل امامت و مهدویت دور کنند.
*هشدار مقام معظم رهبری در برپایی چنین جشنهایی
حضرت آیتالله خامنهای با هشدار درباره برگزاری چنین مراسمی میفرمایند: بعضیها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند … اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیلهای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما میخواهید انقلابش را قبول کنید این است، میدانید چه فاجعهای اتفاق میافتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را میکنند، در حالیکه فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده … آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند.(هفتهنامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل ۳۲۳، صفحه ۶)
*اصلی که بارها در کتابهای تاریخی شیعه و سنی بر آن تأکید شده است
بر اساس این گزارش، در کتابهای تاریخی شیعه و سنی نیز تاریخ مرگ خلیفه دوم اواخر ذیالحجه و اول محرم ذکر شده است، این منابع تاریخیعبارتند از: «تاریخ الیعقوبى»، «التنبیه والإشراف»، «مروج الذهب»، «الفتوح»، «مسارّ الشیعه»، «الإمامة والسیاسة»، «أنسابالأشراف»، «الطبقاتالکبرى» و «تاریخالطبری».
همچنین در سیره اهلبیت(ع) تأکید بر مدارا با اهل سنت صورت گرفته است، چنان که در کتابهایی نظیر «المحاسن للبرقی»، «الکافی»، «تفسیر العیاشی»، «بحارالانوار» و «مستدرک الوسایل» به احادیثی بر میخوریم که بر اصل وحدت مسلمانان اذعان دارند.
منبع یزد بانو