سه نکته مهم درباره روش تفسیر
گام اول: قرآن به یک زبان دیگر است و ادبیاتی فوقالعاده قوی دارد. ادبیات که میگویم تنها صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع نیست؛ بلکه لغت به لغت قرآن جای دقت دارد. یک جا اگر بحث خشیت است، نمیتوانید واژه «خشیت» را بردارید و به جایش واژه «خوف» بگذارید؛ یا اگر «خوف» آمده، نمیتوانید به جای آن «رهبت» بگذارید. یعنی تک تک کلمهها روی ظرافت است و ترکیب هایی بسیار عجیب و غریب دیده میشود. به عنوان کسی که شاید از جوانی خدا توفیق داده مرتب درگیر بحث تفسیر بودهام، میگویم که ما پیدا نکردیم آیه قرآنی که بیانش غیرعادی نباشد و مسائل و نکات عجیب و غریبی در نحوه تعبیر آن نباشد. یعنی آدم میماند که گویا همه جا مرا دعوت به تأمل کردهاند.
حضرت امیر (علیه السلام) میفرماید: «التمسوا غرائب القرآن»؛ سراغ چیزهای غریب و غیرعادی قرآن بروید. گاهی اوقات کلید بحث در آنجاست. کلید مطالبی که میخواهد بیان کند در آنجاست. همین چیزهای غیرعادی تو را میطلبد که به آنجا بروی.
بنابراین لازمه اینکه که بتوانید با آن متن ارتباط برقرار کنید، یک ادبیات خیلی قوی است. چیزی بیش از یک صرف و نحو قوی و بیش از یک معانی و بیان خوب. اینجا فقه اللغه هم لازم دارید و به مسائلی چون سبکشناسی، زیبایی شناسی و حتی تأملات آزاد ادبی نیز نیاز دارید. ما در بحث های تفسیری گاه به یک پیچیدگیها و زیباییهای ادبی برمیخوردیم که شاید هنوز هم در این سنجشهای زیباییشناسانه به این نکات توجهی نیست. مثلا میبینید در سورهای به گونهای از دنیا و آخرت سخن میگوید که گویا میخواهد این فاصلهها را بردارد. گویا راجع به یک فضا حرف میزند و میخواهد با نوع نثر و ادبیات جهنم و بهشت را با این دنیا ادغام کند.
در کتاب نقد و ادب دکتر مندور، (نمیدانم در متن یا حاشیه آن است که توسط دکتر شریعتی نوشته شده است) میگوید: طبق تحقیقات، همه جا آهنگ و موسیقی کلام قرآن کاملاً متناسب با محتواست. در ادبیات میگویند آهنگ یک کلام باید با محتوای آن هماهنگ باشد. فردوسی وقتی میگوید:
«به نام خداوند جان و خرد
کازین برتر اندیشه بر نگذرد»،
صدای توپ و تانک و چوب و چماق را میتوان از آهنگ آن احساس کرد.
شما وقتی میخواهید با قرآن ارتباط برقرار کنید، در واقع میخواهید یک روش یاد بگیرید. روش تفسیر. روش برداشت مطلب از قرآن. یاد گرفتن یک روش به این نیست که در کلاسی شرکت کنید و استاد بگوید و شما گوش دهید. یاد گرفتن روش به این است که خودتان وارد کار شوید. در کلنجار رفتن، کار کردن، نوشتن و خط زدن، نوشتن و غلط گرفتنِ استاد، به تدریج یاد بگیرید. درست مثل زمانی که میخواهید رانندگی یاد بگیرید که تا یک بار اشتباه نکنید و به یک گوشه نزنید، رانندگی یاد نمیگیرید. بنابراین توانایی تفسیر مهارتی است که آرام آرام در جان آدم مینشیند. در گام سوم باید روش تفسیر را در کار کارگاهی طولانی یاد گرفت
حافظ که میخواند:
«نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم»
این آهنگ با آن آهنگ فرق میکند. این آهنگ با محتوای خودش سازگار است؛ آن آهنگ هم با محتوای خودش سازگار است. اگر به زبان فردوسی بخواهید کلام حافظ را بگویید مایهء خنده است. بنابراین گام بزرگی که به خوبی باید برداشت ادبیات است.
گام دوم: قرآن مجموعهای است که به روال معهود تنظیم نشده است. شما یک کتاب عادی مثلا یک کتاب در زمینهء علوم سیاسی را که باز میکنید، با فهرست منظم و منطقی مواجهید. یک دیباچه دارد؛ بعد از آن، فصل اول که مبادی بحث را بیان میکند؛ فصل دوم در باب تاریخچه پیدایش قدرت گفتگو میکند و …..
آیه الکرسی
اما قرآن اینگونه نیست؛ سوره اول سوره ستایش، سوره دوم سوره گاو، سوره سوم خانواده عمران، سوره چهارم زنان، سوره پنجم خوراکی و … . به دید بیرونی که نگاه کنید این فهرست، فوق العاده عجیب و غریب است. نوع چینش آیات هم همینطور است؛ یعنی اگر سورهء بقره است، در آن یک گفتگویی راجع به یک گاو است؛ ولی سوره اصلاً راجع به گاو نیست. یعنی نوع چینش به گونهای است که اگر کسی میخواهد مطلب خاصی را از این کتاب در بیاورد، یک نوع احاطه به مجموعه میخواهد. از حضرت امیر علیه السلام میپرسند: یا علی شما از کجا میگویی اقل مدت حاملگی زن شش ماه است؟ حضرت دو آیه را میخواند. میفرماید: در یک آیه داریم «حَملُهُ و فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهراً»؛ حاملگی و شیر دادن 30 ماه است. در یک آیه هم داریم که «وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ كَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ»؛ مادرانی که میخواهند شیر دادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند ؛ یعنی 24 ماه،. 24 را از 30 کم کنیم میشود: 6 ماه.
ببینید از آیاتی که به نظر میآید هیچ ربطی به هم ندارند، حضرت چه نتیجهای میگیرند! در حالی که این دو آیه در دو سوره متفاوت هستند. یکی در سوره بقره؛ دیگری در سوره احقاف. برای آنها که احاطهء به قرآن دارند، آیات دور از هم نیز میتوانند کنار هم مطالب خیلی ظریفی را نتیجه دهند.
از امام میپرسند از کجا میگویید که دست دزد را از انگشتان باید قطع کرد، نه از مچ دست. میگوید: در قرآن آمده که «المساجد لله»؛ سجدهگاه ها مال خداست. پس نمیتوان جایی را که انسان با آن سجده میکند، قطع کرد. میبینید این استدلالها هرگز به ذهن ما خطور نمیکرد. لازمه این نوع استفاده از قرآن، احاطه به آیات قرآن است. شما میبینید زمانی که ائمه اطهار علیهم السلام یا پایینتر از آنها، علامه طباطبایی میخواهد راجع به چیزی حرف بزند، از گوشه و کنار قرآن آیات متعددی برای استدلال بر مطلبش ذکر میکند.
پس گام دومی که باید برداریم این است که با این متن مأنوس بشویم و بر آن تسلّط پیدا کنیم.
آنچه که تسلط را میآورد قرائت مستمر است.
پس گام دومی که باید برداریم این است که با این متن مأنوس بشویم و بر آن تسلّط پیدا کنیم. آنچه که تسلط را میآورد قرائت مستمر است
ما چون زیاد این متن را نمیخوانیم، خیلی با محتوایش آشنا نیستیم. حتی آنهایی هم که زیاد میخوانند، بسیاری از اوقات، معنای لغت را در آیه نمیدانند. هیچ وقت هم نمیروند نگاه کنند. به ثواب قرائتش بسنده میکنند. عبارتهای زیادی را در قرآن متوجه نمیشویم؛ ولی دنبال این هم نیستیم که این عبارتهای گنگ را برای خودمان معنا کنیم. یک بار باید این کار را بکنیم و از ابتدا تا انتهاء قرآن را عبارات مبهم و لغاتی را که معنای آنها را نمیدانیم، برای خود معنا کنیم.
گام سوم: شما وقتی میخواهید با قرآن ارتباط برقرار کنید، در واقع میخواهید یک روش یاد بگیرید. روش تفسیر. روش برداشت مطلب از قرآن. یاد گرفتن یک روش به این نیست که در کلاسی شرکت کنید و استاد بگوید و شما گوش دهید. یاد گرفتن روش به این است که خودتان وارد کار شوید. در کلنجار رفتن، کار کردن، نوشتن و خط زدن، نوشتن و غلط گرفتنِ استاد، به تدریج یاد بگیرید. درست مثل زمانی که میخواهید رانندگی یاد بگیرید که تا یک بار اشتباه نکنید و به یک گوشه نزنید، رانندگی یاد نمیگیرید.
بنابراین توانایی تفسیر مهارتی است که آرام آرام در جان آدم مینشیند. در گام سوم باید روش تفسیر را در کار کارگاهی طولانی یاد گرفت.
این سه گام، گامهایی است که برای کسب مهارت برداشت از قرآن لازم است طی شوند.
منبع: سایت لیلة القدر؛ نوشته حجت الاسلام دکتر امیر غنوی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1392/11/24 ساعت 12:15:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |