موضوع: "سیره اهل بیت"

نقد خرافات مشهور درباره میلاد پیامبر(ص) از زبان رجبی‌دوانی

 


دوانی

خشک‌شدن دریاچه ساوه صحت ندارد

 

محمدحسین رجبی‌دوانی استاد تاریخ اسلام به مناسبت فرا رسیدن هفدهم ربیع‌الاول و سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص)، ضمن تبریک این ایام در گفت‌وگو با خبرنگار آئین و اندیشه فارس برخی خرافات منتسب به این ایام را برشمرد:

* خشک‌شدن دریاچه ساوه صحت ندارد

برخی نقل‌ها و منابع تاریخی حوادث عجیبی ـ از جمله خشک‌شدن دریاچه ساوه ـ را برای ولادت پیامبر(ص) بر شمرده‌اند. گذشته از اینکه بسیاری از محققان معاصر، برخی از راویان این نقل‌ها یا احادیث را ضعیف و مشکوک دانسته‌اند، چنین مواردی را در سخن از ولادت رسول خدا(ص) مطرح نمی‌کنند، چرا که از نگاه آن‌ها اصل آن ماجراها زیر سؤال است. ولادت پیامبر(ص) رحمت است و نه نقمت که دریاچه ساوه را خشک کند. ضمن اینکه تاکنون کسی نیز بررسی نکرده است که آیا واقعاً در منطقه ساوه دریاچه‌ای بوده است که خشک شود یا خیر؟!

* سرنگونی بت‌های مکه واقعیت ندارد

در برخی نقل‌ها آمده است که در شب میلاد حضرت، همه بت‌های مکه به رو افتاده و سرنگون شد. قاعدتاً نمی‌توان به این نقل‌ها اعتماد کرد، چون اگر این نقل واقعیت داشت، در میان مردم بت‌پرست متعصّب مکه، انعکاس وسیعی می‌یافت و به این سادگی از ذهن آنان پاک نمی‌شد.

* مطالب کذب درباره دایه و دوران شیرخوارگی حضرت

در خصوص دوران شیرخوارگی پیامبر(ص) در بادیه نیز مطالبی مطرح می‌شود که اشتباه است.

محمد(ص) دو، سه یا هفت روز بیشتر از مادر شیر نخورد. شاید آمنه به سبب شوک ناشی از درگذشت ناگهانی عبدالله قادر به شیر دادن نبود. تا چند روز «ثویبه» کنیز ابولهب ـ که پیش از این حمزه را شیر داده بود ـ به محمد(ص) شیر می‌داد، تا اینکه طبق سنت آن زمان، زنانی از بادیه برای تحویل گرفتن نوزادان اهل مکه به این شهر آمدند.

مطابق روایات از ۱۰ زنی که از قبیله سعدیه آمده بودند، تنها حلیمه نتوانسته بود نوزادی را برای شیر دادن با خود ببرد. گفته می‌شود او ابتدا از بردن محمد(ص) به سبب آنکه یتیم و فقیر بود، امتناع کرد، اما چون نمی‌خواست دست خالی باز گردد به تشویق همسرش حاضر شد آن حضرت را با خود ببرد!

این مطلب با واقعیت رجبی با تأکید بر مطابقت ندارد. سنت سپردن نوزادان به زنان شیرده، سنتی اشرافی و در خاندان‌های متموّل رایج بود که با دو انگیزه صورت می‌گرفت: یکی؛ پرورش آنها در فضای پاک و آزاد بادیه که از آلودگی و بیماری‌های شهر به دور بود و دیگری؛ آموختن زبان فصیح عربی.

بنابراین عمل‌کردن به سنت اشراف برای فقرا معنی ندارد! جد و قیّم محمد(ص) یعنی عبدالمطلب، از افراد شاخص مکه و ثروتمندان قریش بود و برای حلیمه یا هر زن دیگر، افتخار بزرگی بود که نوزاد سرور و بزرگ مکه را پرورش دهد.

دوره اقامت حضرت محمد(ص) در بادیه را با توجه به روایات موجود، دو، چهار و یا پنج سال ذکر می‌کنند که با توجه به شواهد و قرائن، قول پنج سال صحیح‌تر به نظر می‌رسد. در این مدت حلیمه دو یا سه بار آن حضرت را به مکه نزد مادر برد و سرانجام او را به مادر سپرد.

* «شق‌الصدر» داستان مجعول است

داستان مجعول شق‌الصدر یکی دیگر از خرافات مشهور درباره پیامبر(ص) است.

در منابع اهل تسنن و برخی منابع شیعه، نقل‌هایی حاکی از شکافتن سینه حضرت محمد(ص) ـ شق‌الصدر ـ هنگام اقامت در صحرا آمده که کاملاً بی‌اساس است.

به موجب این نقل‌های بی‌اساس، دو مرد سفیدپوش (یا جبرئیل) از آسمان به زمین آمده و در مقابل چشمان کودکانی که با آن حضرت بازی می‌کردند، سینه محمد(ص) را شکافته و قلب او را بیرون آورده و از آن لخته خونی را که سهم شیطان در قلب وی بوده است، خارج کرده و در تشتی پر از برف شست‌وشو داده و در جای خود می‌گذارند و پس از سخنانی به آسمان باز می‌گردند!

برخی داستان شق‌الصدر را ذیل تفسیر آیه «ألم نشرح لک صدرک» برای توضیح انشراح صدر پیغمبر(ص) آورده‌اند، در حالی که خود این نقل‌ها، دلیلی واضح برای بطلان آن است. مگر ممکن است نوعی از پلیدی در قلب سرور خلایق خدا باشد که در هیچ کس دیگری ‌ـ حتی ابوسفیان و ابوجهل و ابولهب ـ نیست؟!

طبق فرموده پیغمبر اکرم (ص) نخستین چیزی که خدا آفرید، نور وجود مقدس آن حضرت بود. بنابراین چرا از ابتدا چنین آلودگی را در خلقت او قرار بدهد تا بعداً مجبور شود مقابل چشمان حیرت‌زده چند کودک، سینه او را بشکافند و آن آلودگی را برطرف کنند؟! ضمن اینکه چگونه این امر مادی در بدن پیغمبر آینده، می‌تواند از نظر معنوی مشکل‌ساز باشد؟

اصلاً آیا پذیرفتنی است که افضل و اکمل و سرور پیامبران خدا با چنین عملی آماده رسالت شود؟ در این صورت چگونه بر دیگر انبیاء که مشکلی نداشتند، فضیلت و برتری خواهد داشت؟!

چرا اهل سنّت بر فرش سجده مي‏کنند؟

فقهاي شيعه از فرمايشات و عمل رسول اللَّه ‏صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم و ائمه ‏عليهم‏السلام استفاده کرده و فتوا داده‏اند که، شرط است چيزي که بر آن سجده مي‏شود، يا زمين باشد يا چيزهايي که از زمين مي‏رويد به شرط اينکه خوراکي و پوشاکي و چيزهاي معدني نباشد، و خلاصه اين که، فرش و کليّه ملبوسات و مأکولات و معادن، از مظاهر دنيا و مورد علاقه نوع بشر است و سجده بر آنها از خلوص و خضوع مي‏کاهد، لذا طبق روايت معتبر، سجده بر آنها ممنوع شده است (وسائل الشيعة: أبواب ما يسجد عليه، باب 1، ح 1).

شخصي به نام هشام بن الحکم به امام صادق‏ عليه‏السلام گفت: به من خبر ده، بر چه چيز سجده جايز است و بر چه چيز جايز نيست؟ فرمود: سجده جايز نيست مگر بر زمين و بر آنچه زمين آن را مي‏روياند، جز روييدني که خوردني يا پوشيدني باشد. هشام بن الحکم به آن حضرت گفت: فدايت شوم علّت اين که سجده بر خوردني‏ها و پوشيدني‏ها جايز نيست، چيست؟

فرمود: علّتش اين است که سجده خضوع براي خداي عزوجل است و سزاوار نيست بر چيزي که خوردني و پوشيدني است سجده نمود، به جهت اينکه دنيا پرستان بنده چيزهايي هستند که مي‏خورند و مي‏پوشند و سجده کننده در حال سجده، خداي عزوجلّ را عبادت مي‏کند، پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر معبود - چيز مورد علاقه - دنياپرستان مغرور، قرار دهد.

بر اين اساس فقهاي شيعه سجده بر فرش را صحيح نمي‏دانند و اينکه بر مُهر سجده مي‏کنند، مهر این خصوصيت ندارد بلکه منظور سجده نمودن بر زمين است ولي به جهت رعايت نظافت و سهولت جابجا نمودن و همراه داشتن، خاک را در اندازه‏هاي مختلف بصورت مهر در مي‏آورند تا در نماز بر آن سجده کنند.

لازم نيست سجده بر خصوص مهر باشد، بلکه سجده بر سنگ مرمر و سنگ سياه و بر چوب وبر حصير و بر دستمال کاغذي و بر کاغذ و بر تسبيح گِلي يا چوبي و مانند اينها، صحيح است، البته در سجده بر تسبيح بايد دانه‏هاي آن به قدري باشد که پيشاني لااقل به اندازه يک دو ريالي روي دانه‏هاي آن قرار گيرد (عروة الوثقي: فصل في السجود، مسأله 1). ولي اهل تسنّن معتقدند که سجده بر هر چيزي، هر چند فرش کثيف باشد صحيح است.

سه چیز کمیاب در زندگی

دوستی با دیگران شرایط و ویژگی‌هایی دارد که از روایات ائمه علیهم السلام قابل استخراج است که در این مطلب، تعدادی از آنها را می‌آوریم .

امام باقر علیه السلام فرمود: مردی در بصره در حضور امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین، حال برادران دینی را به ما خبر ده، حضرت فرمود: برادران دو دسته‌اند: برادران مورد اعتماد و برادران خنده رو. برادران مورد اعتماد، پناهگاه و بال و اهل و مال تو هستند. پس هر گاه به برادرت اعتماد پیدا كردی، مال و جانت را در اختیار او قرار ده، و با دوستان صمیمی او، صمیمی باش، و با دشمنانش، دشمنی كن و راز و عیبش را بپوشان و نیكیش را ظاهر ساز و بدان ای پرسش كننده كه اینگونه دوستان از كبریت احمر نادرترند.

اما برادران خنده روی تو، كسانی هستند كه در كنار آنها، خوش و شاد هستی، پس دوستی خود را از آنها قطع نكن و بیش از این هم از آنها توقع نداشته باش و از خوشرویی و شیرین زبانی خود آنها را برخوردار كن،‌ تا آنجا كه آنها تو را برخوردار می‌كنند.1

امام صادق علیه‌السلام در این باره به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بر تو باكی نیست كه اگر با شخص خردمند همنشین شوی، هر چند كه كرم او را نپسندی، ولی از خرد او سود ببر، و از اخلاق بدش بپرهیز، و هیچ گاه همنشینی با شخص كریم را از دست مده، اگر چه از خرد او سودی نبردی، بلكه با عقل خویش، ‌از كرم او استفاده كن و تا می توانی از همنشینی با شخص پست و بی خرد پرهیز كن.2
امام صادق علیه السلام فرمودند: سه چیز است كه همواره كمیاب است: برادری در راه خدا، و زوجه صالحه مهربانی كه شوهر خود را در امر دین یاری كند، و فرزند عاقل. كسی كه یكی از این سه را دارا باشد، به خیر و صلاح دنیا و آخرت نائل گشته، و نصیب فراوان و حظ كامل در دنیا برده است.
دوستی صمیمانه

و در روایت دیگری امام صادق علیه السلام فرمود: دوستی جز با اجرای حدودش نمی‌باشد. پس هر كس كه در او آن شرایط یا پاره‌ای از آنها باشد، ‌او را دوست خود بدان و كسی كه هیچ یك از آن شرایط را نداشته باشد، او را دوست خود مدان. شرط نخست این كه نهان و عیانش برای تو یكسان باشد، دوم این كه زینت تو را زینت خود داند، ‌و زشتی تو را زشتی خود شمرد، ‌سوم این كه ریاست و دارایی حالش را نسبت به تو تغییر ندهد، چهارم این كه از آنچه توانایی دارد نسبت به تو دریغ نكند، و شرط پنجم كه همه این چهار صفت را در خود دارد، این كه هنگام بیچاره‌گی و پیشامدهای ناگوار تو را رها نكند.3

و همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: سه چیز است كه همواره كمیاب است: برادری در راه خدا، و زوجه صالحه مهربانی كه شوهر خود را در امر دین یاری كند، و فرزند عاقل. كسی كه یكی از این سه را دارا باشد، به خیر و صلاح دنیا و آخرت نائل گشته، و نصیب فراوان و حظ كامل در دنیا برده است.

از برادری و رفاقت كسی كه از روی طمع یا ترس یا برای خوردن و آشامیدن با تو رفیق و برادر می‌شود، پرهیز كن. و كوشش كن كه برادری از پرهیزكاران با حقیقت پیدا كنی، اگر چه در طلب او در تاریكیهای زمین بگردی و عمرت را در طلب او از بین ببری. زیرا كه پروردگار متعال پس از انبیاء و اوصیاء، افرادی برتر از پرهیزكاران نیافریده است، و خداوند متعال به هیچ بنده‌ای نعمت و توفیقی چون درك مصاحبت چنین اشخاصی عطا نكرده است . خداوند متعال می‌فرماید: دوستان مهربان در روز قیامت دشمنان همدیگر می‌شوند، مگر آنان كه پرهیزكار باشند.4


[1] .اصول كافی، ج 2، با المؤمن صنفان، ‌ص 248 .

[2] .اصو ل كافی، ج 2، كتاب المعاشره ، ص 638 ‌.

[3] . اصو ل كافی، ج 2، كتاب عشره، ص 639 .

[4] . مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ‌شرح عبدالرزاق گیلانی .

بصیرت طلاب در دشمن شناسی

از محوریترين مسايل دفاعى كشور, دشمن شناسى است. با شناخت دشمن مى توان احتمال پيروزى و يا شكست را مشخص كرد و به ايجاد زمينه هاى دفاعى همت گماشت.در عرصه مسايل سياسى و اجتماعى نيز دشمن شناسى از اهميت ويژه اى برخوردار است و از مهمترين عوامل در تإمين امنيت فردى و اجتماعى محسوب مى شود. برهمين اساس بخش عظيمى از آيات قرآن كريم به معرفى دشمن اختصاص يافته است.
در سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(عليهم السلام) نيز به دشمن شناسى توجه بسيار شده است. و در ميان معصومين, رفتار حضرت على(ع) با دشمنان از همه درسآموزتر است. على(ع) با توجه به شرايط زمانى و شيوه حكومتش با دشمنانى روبرو بود كه پيامبر(ص) و ديگر ائمه(عليهم السلام) با آن روبرو نشدند.
كسانى كه سابقه درخشانى در خدمت به اسلام داشتند; انسان هايى كه اهل عبادت و شب زنده دارى بودند ولى از روح تعاليم اسلام بى خبر بودند از اين گروه هاى معارض به شمار مىآيند.
على(ع) با نفاق پنهان روبرو بود; دشمنانى كه مقابله با آن ها به مراتب سخت تر از مبارزه با نفاق آشكار است. حضرت على(ع) در حكومت پنج ساله خود با سه جريان مخالف روبرو شد: ناكثين, قاسطين و مارقين.
بررسى و شناخت عملكرد اين سه گروه مخالف و مواضع آن حضرت, در برابر آن ها, مى تواند نقش بسيار مهمى در آگاهى از شيوه برخورد با دشمنان داشته باشد.
به عبارت ديگر, تبيين انديشه هاى اميرالمومنين على(ع) در زمينه شناخت دشمن به ما كمك مى كند تا در اصلاح روش و سلوك خود به منظور مقابله با دشمنان انقلاب و نظام مقدس جمهورى اسلامى به شكل آگاهانه ترى اقدام نماييم.

اهميت دشمن شناسى
شناخت دشمن از ضروريات اوليه هر مبارزه است و از طريق آن مى توان بقاى خود و جامعه را تضمين كرد. در طول تاريخ جوامع, تمام شكست ها ناشى از بى توجه اى به دشمن بوده است.
امروز, قدرت هاى بزرگ با ايجاد سازمان ها و تشكيلات اطلاعاتى و جاسوسى و اختصاص بودجه هاى كلان براى اين مراكز, تلاش مى كنند تا دشمنان بالقوه و بالفعل خود را شناسايى كنند و قبل از آنكه نقشه دشمنان كارساز شود آن ها را درهم شكنند. اين تشكيلات در تصميم گيرى و برنامه ريزىهاى اساسى اين دولت ها نقش مهمى دارند.
در مكتب رهايى بخش اسلام نيز درباره شناخت دشمن, توصيه هاى فراوان شده است.
صفات دشمنان از ديدگاه قرآن
قرآن كريم نيز به شناخت دشمن, براى حفظ و سلامت جامعه سفارش كرده و در قالب داستان هاى عبرتآموز به معرفى دشمنان توحيد در اشكال گوناگونى چون شيطان شناسى, منافق شناسى, طاغوت شناسى و كفار و مشركان اشاره مى كند.
قرآن شناخت اهداف دشمنان اسلام و جامعه اسلامى را از حساس ترين وظايف مسلمانان عنوان مى كند. مهمترين ويژگى دشمنان اسلام از نظر قرآن, پيمان شكنى آن ها است. قرآن كريم در اين زمينه مى فرمايد:
((كيف وان يظهروا عليكم لايرقبوافيكم الا و لاذمه(1)چگونه (پيمان مشركان ارزشى دارد) در حالى كه اگر بر شما غالب شوند نه ملاحظه خويشاوندى با شما را مى كنند و نه پيمانى را (پايبند هستند).
قرآن دشمنان اسلام را داراى خصلت هاى ناپسندى نظير نژادپرستى, قانون شكنى, خوى استكبارى و… مى داند. در آيه پنجم سوره حجر(2) و در آيه 96 سوره بقره(3) يكى از ويژگى هاى دشمنان اسلام دنياپرستى عنوان شده است.
در آيه 54 سوره نسإ(4) و آيه 105 سوره بقره(5) حسادت و بدخواهى يكى ديگر از خصلت هاى ناپسند دشمنان شمرده شده است.
همچنين در آيه 100 سوره اسرإ(6) و آيه 53 سوره نسإ(7) و آيه هاى 75 و 119 سوره آل عمران(8) و آيه 74 سوره نسإ(9) و آيه 175 سوره آل عمران(10) و آيه 71 سوره طه(11) و آيه 22 سوره انفال(12) تنگ نظرى, خيانت, خشم و كينه, شيطان صفتى, خود را قيم مردم دانستن, و بالاخره بى شعورى از خصلت هاى ناپسند دشمنان اسلام محسوب شده است.
قرآن در جاى ديگر خطر دشمن را چنين بيان مى كند:
((اگر (دشمنان) برشما دست يابند همچنان با شما دشمن اند و دستان شان (به زور) و زبان هايشان (به تبليغات) به بدى به سوى شماباز است و دوست دارند كافر شويد و از ارزش هاى خويش دست برداريد.))(13)
دشمن شناسى در روايات
همچنين درباره لزوم شناخت دشمن احاديث فراوانى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(عليهم السلام) وجود دارد كه به پاره اى از آن ها اشاره مى كنيم:
پيامبر(ص) درباره ضرورت شناخت دشمن مى فرمايد:
((إلا و ان إعقل الناس عبد عرف ربه فإطاعه و عرف عدوه فعصاه))
آگاه باشيد, عاقل ترين مردم كسى است كه خدايش را بشناسد و از او پيروى كند, و دشمن را نيز بشناسد و آنگاه نافرمانيش نمايد.(14)
در حديثى ديگر پيامبر(ص) مى فرمايد:
((مردم اگر به ده چيز شناخت پيدا كنند, سعادت دنيا و آخرتشان تإمين است, كه يكى از آن امور شناخت ابليس و ياورانش مى باشد.))(15)
دشمن شناسى در نهج البلاغه
حضرت على(ع) در نهج البلاغه شناخت دشمن را رمز بينش معرفى مى كند و مى فرمايد:
واعلموا انكم لن تعرفوا الرشد, حتى تعرفوا الذى تركه ولن تإخذوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نقضه و لن تمسكوا به حتى تعرفوا الذى نبذه…;
((و بدانيد كه رشد نمى يابيد مگر كه ترك كنندگان آن را بشناسيد و هرگز به كتاب خدا چنگ نمى زنيد, مگر كه فرو فكننده آن را چنانكه بايد, شناخته باشيد.))(16)
على(ع) ماهيت دشمنان اسلام را چنين معرفى مى كند:
((به بالا دست خود نافرمان, به زير دست ستم كننده, و با ستمكار هم دست اند. ))(17)
آن حضرت درباره مكر و حيله دشمن مى فرمايد:
((كن للعدو المكاتم إشد حذرا منك للعدو المبارز))
((از دشمن پنهان بيشتر از دشمن آشكار(18) برحذر باش))
نيز در جاى ديگر به عدم غفلت از دشمن و پرهيز از كوچك شمردن آن سفارش كرده و مى فرمايد:
((لاتستصغرن عدوا و ان ضعف))
((هرگز دشمنى را كوچك مشمار, هر چند ضعيف باشد)).(19)
همچنين مى فرمايد:
((آفه القوى استضعاف الخصم))
((آفت قدرتمند ضعيف شمردن دشمن است.))(20)
حضرت امام جواد(ع) نيز يكى از اركان مهم دفاع را شناخت دقيق دشمن مى داند و مى فرمايد:
((من لم يعرف الموارد اعتيه المصادر))
((كسى كه نقشه ها و مواضع كليدى دشمن را نشناسد, در رسيدن به هدف عاجز است)). (21)
از اين احاديث و رهنمودها در مى يابيم, كه يكى از اساسى ترين عوامل پيروزى, شناخت دشمن است. بررسى انقلاب هاى توحيدى نشان مى دهد كه رهبران اين انقلاب ها براى ايجاد انقلاب در جامعه ابتدا چهره دشمنان را شناسايى و سپس مبارزات علنى خود را شروع كردند.
معرفى دشمن يكى از اهداف اساسى معصومين(عليهم السلام)
پس از رحلت پيامبر(ص), اسلام واقعى از مسير اوليه اش منحرف و خلافت از خاندان پيامبر اسلام(ص) گرفته شد, از اين رو, از همان ابتدا, امامان شيعه تلاش خود را صرف شناسايى چهره دشمنان اسلام كردند. حضرت على, امام حسن, امام حسين و ديگر ائمه(عليهم السلام) تلاش هاى زيادى در جهت معرفى دشمن به جامعه مسلمين انجام دادند و مهمترين رمز پيروزى آن ها, بويژه پيروزى نهضت حسينى در اين بود كه دشمن را به مردم معرفى كرده بودند. بى ترديد, مهمترين عامل در پيروزى انقلاب اسلامى ما نيز تإكيد حضرت امام(ره) برشناخت و معرفى دشمنان بوده است و در سايه اين شناخت انقلاب اسلامى به ثمر رسيد.

وقایع شب اول قبر

مقدمه

قَالَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145) .

عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛ مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و … .


شب اول قبر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر. (مكارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صادق ص 279) خداوندا از عذاب قبر و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم .

به محض ورود میت به قبر ، شب اول قبر آغاز می شود .که ممکن است تحمل همان سختی های اولیه ، جهت آشنایی با جهان آخرت ، پذیرفتن حقایق هولناکی چون حساب و کتاب ،نکیر و منکر ،برزخ و قیامت و… باشد.لذا سخت ترین شبی است که میت تجربه می کند و گریزی از آن نیست اما چون به شدت متاثر از اعمال و نیات افراد است ،می توان کیفیت آن را به دست خود تغییر داد و از وحشت و فشار آن کاست و بزرگانی چون ائمه معصومین را به فریادرسی طلبید. لذا هر چند شب اول قبر حتی برای مومن هم سخت است اما با وجود فرشته های الهی و اعمال نیک خود مومن و حضرات معصومین ، می تواند برای مومن بسیار آسانتر و بلکه غیر قابل مقایسه با شب اول قبر کافر و فاسق باشد.

نکیر و منکر

سوالات نکیر و منکر از مهمترین حوادث شب اول قبرند. بنابر روایاتی که در حد تواترند ، این دو فرشته( که هیبت زیادی داشته و موجب رعب میت می شوند) ماموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخص تازه ‌در گذشته هستند. در برخی روایات از این دو فرشته به «دو نگهبان قبر» تعبیر شده است. نکیر و منکر در شب اول قبر وارد می شوند. یکی در جانب راست و دیگری در جانب چپ متوفی قرار می گیرد و شروع به پرسیدن سوالاتی از او می کنند.

این سوالات راجع به اعتقادات مهم، همچون خدایت کیست. پیامبر و امامت کیست. و جوانیت را در چه راهی صرف کردی می باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ یَأْتِیهِ مَلَكَانِ:اَحَدُهُمَا مُنْكَرٌ وَ الْآخَرُ نَكِیرٌ، فَأَوَّلُ مَا یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنْ وَلِیِّهِ، فَإِنْ أَجَابَ نَجَا، وَ إِنْ تَحَیَّرَ عَذَّبَاه»،(كشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273) رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: همانا بنده هنگامى كه داخل قبر خود شود دو ملك نزد او حاضر شوند (یكى منكر و دیگرى نكیر است) و اول چیزى كه از وى سؤال كنند (از پروردگار، و پیغمبر، و امام او سؤال نمایند) پس اگر جواب دهد نجات یافته است، و اگر متحیر بماند و جواب نگوید عذابش نمایند.
پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دین است …شفیع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نكیر و منكر است

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که: چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏كننده چشم است و به او می گویند: كیست پروردگار تو و چیست دین تو و كیست پیغمبر تو؟ می گوید: خدا پروردگار من و اسلام دین من و محمد (ص) پیغمبر من است، پس به او می گویند خداوند تو را در آنچه كه دوست می دارى و به آن راضى و خشنودى ،ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتازترجمه‏ج‏2،152 )
فرشته
نیز در خبرست آن شب كه مرده را در گور نهاده باشند منكر و نكیر علیهما السّلام مى‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد، اگر مرده مؤمن و طاعتكار بود عقل و هوشش بجاى بماند و به جواب و حجّت ، ایشان را دفع كند و قبر وى باغی گردد از باغ‏هاى بهشت، و اگر کافر و فاسق باشد در ماند و قبرش گودالى گردد از گودالهای‏هاى دوزخ. (شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول)‏

تعابیری همچون « شرّ نکیر و منکر » یا « هول نکیر و منکر » که در روایات آمده است، به دلیل ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت می‌آید؛ از این رو خواندن سوره ملک، برای خلاصی از ترس و وحشت پس از مرگ سفارش شده است؛ در برخی دعاها نیز خلاصی از این مرحله دشوار طلب شده است.

همچنین به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند). اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر 2/ 634 و 3/201 )

البته در برخی روایات نقل است که سوال قبر مخصوص همه نیست بلکه فقط از کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض هستندسوال می شود و حساب و کتاب بقیه موکول به روز قیامت است .

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

این روایت به صورتهای دیگر نیز از ائمه معصومین نقل شده است. ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. (فروع کافی ،ج2،ص 237)

به دلیل تناقضی که این روایات با دسته ای دیگر از روایات مربوط به عمومیت سوال نکیر و منکر دارند، بعضی از علما معتقدند که سوالهای خاص(بررسی دقیق اعمال) مربوط به مومن محض و کافر محض است و از دیگران فقط راجع به کلیات سوال می شود و از جزئیات در قبر پرسیده نمی شوند.(عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109)

شاید به دلیل همین حساب و کتاب است که برخی روز قیامت بی حساب و معطلی وارد بهشت یا جهنم می شوند اما بقیه باید اعمالشان به دقت مورد محاسبه قرار گیرد.
برای نجات از عذاب نکیر و منکر و آسان شدن پاسخ گویی برخی از اعمال معرفی شده اند اعمالی که بیشتر مورد تاکید قرار گرفته اند عبارتند از :

نماز
(2) ضمرة بن حبیب گوید راجع به نماز از پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دین است …شفیع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نكیر و منكر است.(نصحایح ،369، نماز بیست و نه خاصیت دارد … )


نماز شب
و امام صادق علیه السّلام از پدرانش از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل كردند كه: نماز شب باعث خشنودى خدا و دوستى فرشتگان مى‏گردد و… جواب منكر و نكیر و مونس و زائر او در قبر مى‏گردد.

روزه ماه شعبان

هر كس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد منكر و نكیر به هنگام سؤال، با وى مهربان و با عطوفت خواهند بود.( ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ،شیخ صدوق ،ص82)

دوستی وپیروی از حضرت علی علیه السلام

هر كس على را دوست بدارد خداوند … ترس منكر و نكیر را از او دور مى‏گرداند و قبرش را روشن مى‏سازد و چهره‏اش را نورانى مى‏نماید. (الإیمان و الكفر بحار الانوار،ج‏1،254)

منبع :سایت صالحین