موضوع: "سیره اهل بیت"

17 ربیع‌الاول، ولادت بهترین خلایق

با میلاد پیامبر(ص)، خاتم پیامبران (ع)، پرونده نبوت برای همیشه مختومه شد. تمام أنبیاء (ع)، از حضرت آدم(ع) تا حضرت عیسی (ع)، بشارت آمدن پیامبر اکرم (ص) را به پیروان‌شان داده بودند و پیامبراکرم (ص) در ‌چنین ایامی قدم به عرصه گیتی نهاد.

ادامه »

چطور می تونیم چیزهایی رو که پیامبر(صلی الله علیه و آله) دید و شنید، ماهم ببینیم و بشنویم؟

پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم فرمودند : «اگر زیاده گویی در سخنان شما نبود و آشفتگی در قلبهایتان نبود . بدون شک می دیدید آنچه را من دیدم و می شنوید آنچه را من شنید.

 

«لولا تكثیر فی‌ كلامكم‌ و تمریج‌ فی‌ قلوبكم‌ لرایتم‌ ما اری‌ و لسمعتم‌ ما اسمع». علامه محمد حسین طباطبایی‌‌، ج‌ 5، ص‌ 276)

صفحات: 1· 2

همانا با مرگ تو، رشته ای، از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد

قسمتی از سخنان مولایمان علی (ع) در سوگ پیامبر (ص):

همانا با مرگ تو، رشته ای، از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد

حضرت علی (ع) به هنگام تطهیر و غسل بدن پاکیزه پیامبر (ص) اینگونه دردمندانه ناله سر می دهد و می گوید:پدر و مادرم بفدای تو باد ای رسول خدا همانا با مرگ تو، رشته ای ، از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد که با مرگ دیگران ( سایر پیامبران ) بریده نگردید .

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) در تاریخ 28 صفر سال 10 هجرى

در مدینه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پیوستند.

قسمتی از سخنان مولایمان علی (ع) در سوگ پیامبر (ص):

خدا می داند این غم جانکاه چقدر  بر سینه امیر المونین

علیه السلام تنگی می کند که حضرتش به هنگام  تطهیر

و غسل بدن پاکیزه پیامبر (ص) اینگونه  دردمندانه ناله سر

می دهد که:

” پدر و مادرم بفدای تو باد ای رسول خدا همانا با مرگ تو، رشته ای ،

از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد که با مرگ دیگران

( سایر پیامبران ) بریده نگردید .

اگر امر به شکیبائی و نهی از ناله و فریاد و فغان نفرموده بودی ،

هر آینه ( در فراق تو ) سرچشمه های اشک چشم را ( با گریه بسیار )

خشک می کردیم ، و درد و غم پیوسته ، و حزن و اندوه همیشه باقی

بود ، و خشکی اشک چشم و دائمی بودن حزن و اندوه در مصیبت تو

کم است ، ولی مرگ چیزی است که بر طرف نمودن آن ممکن نبوده

و دفع آن غیر مقدور است .

پدر و مادرم به فدای تو باد ، مارا نزد پروردگارت بیاد آورده و در خاطر

خویش نگهدار .(نهج البلاغه، خطبه 235 )

این در حالى بود که سر در سینه برادر خویش على بن ابى طالب

(علیه السلام) داشتند: (ولقد قبض رسول الله…): و رسول خدا در

حالى قبض روح شد که سر بر سینه من نهاده بود و جانش در میان

دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ایشان کشیدم و من

متولى غسل آن حضرت شدم و ملائکه مرا کمک می کردند و

در و دیوار خانه‏اش من از صداى آهسته آنان که بر او نماز مىخواندند

و گروهى بالاى میرفتند و گوش من از صداى آهسته آنان که بر

او نماز مىخواندند خالى نمی شد تا آنکه او را در ضریحش به خاک

سپردیم… (نهج البلاغه، فیض الاسلام: خطبه 88).

و در غم رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله) در حالى که حضرت را

غسل مىداد و کفن مىکرد، چنین فرمود: (بأبى أنت و أمى یا

رسول الله لقد انقطع بموتک…): پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا!

همانا با مرگ تو از نعمتى محروم شدیم که با مرگ دیگران از آن

محروم نمىشدیم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانى بود.

مصیبت تو آنقدر بزرگ است که ما را به خاطر تمام مصیبتهاى دیگر

تسلیت مىدهد و از این جهت، تو منحصر به فرد هستى و همه مردم در سوگ تو ماتمزده هستند و از این جهت عمومیت دارى و اگر نبود که تو ما را به

صبر امر فرمودى و از جزع و ناله نهى نمودى، سرچشمه‏ هاى

اشک را خشک مىکردیم و درد و غم ما همواره باقى مىبود

و اندوه ما زدوده نمىشد و اینها نیز براى تو اندک است، ولى

مرگ را نمىتوان برطرف کرد، پدر و مادرم فداى تو باد! ما را نزد

پروردگارت یاد کن و در خاطر خود نگهدار!) (نهج البلاغه،

فیض الاسلام، خطبه 226).

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) لحظاتى پیش از

رحلت فرمود: (براى من کاغذ و دواتى بیاورید تا مکتوبى

بنویسم که پس از من گمراه نشوید!) در این لحظه،

عمر بن الخطاب گفت: (این مرد هذیان مىگوید و بیمارى بر او

غلبه کرده است! ما را کتاب خدا بست است! و شعار

(حسبنا کتاب الله) که نقض کننده فرمایش نبى اکرم

(صلى الله علیه وآله) إنى تارک فیکم الثقلین.. از همان

مجلس ریشه گرفت.

پس از آن، در حالى که على (علیه السلام) هنوز در

حال غسل و تدفین پیامبر بود، گروهى در محلى به

نام (سقیفه) جمع شدند و در امر خلافت نزاع آغاز کردند

و سرانجام ابوبکر را به عنوان خلیفه برگزیده، با او بیعت کردند

و این، آغاز مسیرى بود که به نوبه خود نتایجى به همراه داشت.

۹ ویژگی بهترین زن از دیدگاه پیامبر اکرم(ص)

جابربن عبدالله مى گوید: با جمعى در خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بودیم آن حضرت فرمود:


بهترین زنان شما داراى این ویژگیهاست :
فرزند آور، بسیار مهربان ، پاکدامن ، عزیز در میان فامیل ، متواضع و فروتن با همسر، زینتگر براى همسر، خود نگهدار در برابر نامحرم ، حرف شنوایى از شوهر، فرمانبردار از همسر، کاملا در اختیار شوهر به هنگام تنهایى با شوهر .

اکنون براى درک بیشتر این کلام نورانى رسول اکرم صلى الله علیه و آله نگاهى دیگر به این صفات مى افکنیم و از زبان مبارک آن حضرت و خاندان پاکش به تشریح آنها مى پردازیم .

۱ – فرزندآور

در فرهنگ روایات ، دختر تا زمانى که در خانه پدر به سر مى برد (حسنه ) است این امانت الهى هرگاه پا به خانه شوهر گذاشت به مقام همسرى دست مى یابد و البته پاسدارى از این مقام شرایط خاصى دارد که تحصیل آنها مایه کمال و فضیلت زن است . سومین دوره اى که زن بعد از دوران دخترى و همسرى به آن منتقل مى شود، دوران پر افتخار و مسئولیت ساز مادرى است . مقام مادر از آن کسى است که محیط مقدس خانه را، با به دنیا آوردن و پرورش دادن فرزندان ، که پاره هاى تن و جان او هستند، صفا و رونق بخشد. و روشن است که هرچه تلاش زن در این دوره مادر بودن ، افزون باشد، پاداش اخروى او نیز بیشتر و تقربش به پروردگار افزونتر است و این سر گفتار رسول خدا صلى الله علیه و آله است که فرزند آورى از صفات خوب زن برمى شمرد. چرا که این ویژگى ، زن را به مقام مادر شدن ارتقا میدهد و تا آنجایش رهنمون مى سازد که خود آن حضرت در گفتار دیگرى مى فرماید:
(بهشت در زیر گامهاى مادران است ) .
این ویژگى ، زن را به مقام مادر شدن ارتقا میدهد و تا آنجایش رهنمون مى سازد که خود آن حضرت در گفتار دیگرى مى فرماید: (بهشت در زیر گامهاى مادران است )
آرامش حقیقى و معنوى زندگى با وجود فرزند صالح تقویت مى گردد و هیچ گاه خانه بدون فرزند – با امکان آوردن آن – روى آرامش نخواهد دید. براى توجه به ارزشمندى زنى که فرزند آور است به این دو روایت بنگرید:
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: با دوشیزه فرزند آور ازدواج کنید، ولى با زیبا چهره نازا ازدواج نکنید، زیرا من به شما امت روز قیامت افتخار مى کنم .
در روایت دیگر امام علیه السلام مى فرماید: بدانید که زن سیاه چهره هاى که فرزند آور باشد براى من دوست داشتنى تر است از زیباى نازا.

۲ – بسیار مهربان

محبت و دوستى و مهربانى ، شاه کلید نفوذ در دلهاست . هیچ چیزى به قدر مهربانى کارآیى ندارد. درهاى بسته و چهره هاى گرفته با این ابزار گشوده و باز مى شوند.

در فرهنگ دوستى محبت ، همه چیز با معنى و پیام دار است گاه با یک اشاره و با یک کلمه و یا جمله مى توان صحنه را عوض کرد و به آسانى ، در دل دیگران راه یافت .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: بهترین زن ، آن است که بسیار مهربان و صمیمى باشد. طبیعى است که منظور، به کار گرفتن این سرمایه در خدمت جذب شوهر است محبت شوهر به همسر خود از طبیعى ترین انواع دوستی هاست و اگر با دوستى و مهربانى سرشار از طرف زن همراه باشد، هیچ کینه و بى مهرى اى برجا نمى ماند. ثمره این اظهار دوستى و صمیمیت ، لبریز شدن کانون دل و فضاى خانه از آرامش و سکون است و در چنین دل و خانه اى اضطراب و بى قرارى راهى براى نفوذ ندارد.
ثمره اظهار دوستى و صمیمیت ، لبریز شدن کانون دل و فضاى خانه از آرامش و سکون است و در چنین دل و خانه اى اضطراب و بى قرارى راهى براى نفوذ ندارد.

در روایت دیگرى ، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یکى از صفات بدترین زنان را کینه و حقد معرفى مى فرماید . زنى که پیوسته در انتظار گرفتن عیب و نقطه ضعف است ، تا به وسیله آن همسرش را سرکوب و توبیخ و سرزنش کند، داراى یک صفت منفى و مخرب است و طبیعى است که با چنین برخوردهایى جز ناآرامى و اضطراب ، بذر دیگرى در زمینه زندگانى مشترک کاشته نمى شود.

شاید یکى از عوامل شکست و افسردگى و پیرى زودرس مردان ، همین بى مهرى ها و لجاجت هاى آگاهانه و ناآگاهانه زنان در برخورد با همسرانشان باشد. از امام صادق علیه السلام روایت است که مى فرماید: از دعاهاى رسول خدا صلى الله علیه و آله این بود که مى گفت : خدایا! به تو پناه مى برم از زنى که مرا پیر کند، قبل از اینکه دوران پیرى من فرا رسد.

روشن است که پناه بردن انسان به خدا در جایى است که احساس خطر و ناامنى و گمراهى وجود دارد، شاید در وجود زنى که براى شوهرش پیرى زودرس مى آورد ریشه هاى ناامنى ، خطر و گمراهى نفوذ کرده باشد. طبیعى است که چنین زنى موفق به آرام سازى محیط خانه و آرامش بخشى به شوهر نخواهد بود.

۳ – در اوج پاکدامنى

عفت حالتى است نفسانى که بازدارنده از غلبه شهوت است.

عفیف انسانى است که با تلاش پىگیر، به مقامى دست یافته که خود را در اختیار خواسته هاى نفسانى قرار نمى دهد. روح چنین شخص آن چنان در اوج است که به آسانى از آنچه ناپسند و نامشروع است چشم مى پوشد؛اگرچه توان انجامش را دارا باشد. این مبارزه با نفس که جهاد اکبر است چنان فضیلتى دارد که صاحب این مقام در مقایسه با مجاهد در جبهه جهاد اصغر، که مبارزه با دشمن خارجى است ، از امتیاز برخوردار است به این روایت بنگرید:

حضرت امیرالمؤمنین مى فرماید: جهادگرى که در راه خدا به شهادت رسیده ، پاداشش ، برتر از توانگرى نیست که با داشتن قدرت، عفت ورزیده است دور نیست که عفیف فرشته اى از فرشتگان باشد.
دور نیست که عفیف فرشته اى از فرشتگان باشد.
ارزشمندى صفت عفت – با توضیحى که داده شد – براى یک زن روشن است . هر زنى لازم است که این ویژگى را در زندگى مشترک به نمایش ‍ بگذارد و از این راه ، فکر و ذهن و دل همسرش را از هر نوع پندار و توهم وسوسه پوچ احتمالى و بى اساس پاک سازى کند و زمینه پیدایش و رشد هر نوع احساس بدبینى را از میان ببرد. آرامش روانى از آن مردى است که این ویژگى و خصلت را – که انسان را تا مرز فرشتگان اوج مى دهد – در همسر خویش بیابد.

گلخانه زندگى در فضاى سالم و نشاط آور (عفت ) شاهد شکوفایى غنچه هاى معنوى و عطرآگین اعتماد زن و مرد به یکدیگر خواهد بود.
اگر مردى ، خواهان عفت همسرش مى باشد، باید زمینه و اسباب آن را در حد توان خویش فراهم کند
از آنجا که گام نهادن در مسیر خوبی ها و معنویات ، نیازمند تعاون و همکارى است ، یادآورى این نکته ضرورى است که اگر مردى ، خواهان عفت همسرش مى باشد، باید زمینه و اسباب آن را در حد توان خویش فراهم کند، در این میان وظیفه مرد است که به گونه اى آراستگى ظاهر داشته باشد و خود را ملتزم به رعایت زیبایى و نظافت بداند که پیوسته براى همسرش ‍ جذاب و دلربا باشد. در این زمینه به این روایت جالب توجه کنید:
حسن بن جهم مى گوید: امام رضا علیه السلام را دیدم که محاسن خود را خضاب (رنگ ) کرده بود.
پرسیدم : فدایت شوم ، رنگ کرده اید؟! امام پاسخ داد: آرى ، رسیدگى به خود (تغییر شکل و هیئت دادن ) از عوامل افزایش عفت زنان است ، و یکى از علل بى عفتى زنان این است که همسرانشان این امر را رها کرده اند، آنگاه امام فرمود: آیا دوست دارى همسرت را به گونه اى ببینى که وضعیتش ‍ همانند تو باشد، در حالتى که به سر و وضع خود نرسیده اى؟!
او جواب داد: خیر، حضرت فرمود: همسر تو هم دوست ندارد که تو را بدان گونه ببیند.

۴ – عزیز در فامیل
در مفهوم عزت یک نوع نفوذ ناپذیرى نهفته است ، زمین سختى که چیزى در آن موثر نیست ، داراى صفت عزت است ، این حالت ، همانند تمامى صفات خوب دیگر، اگر از منبع اصلى سرچشمه بگیرد پایدار و ماندنى است وگرنه زودگذر و از بین رفتنى خواهد بود.

در فرهنگ قرآن ، عزت حقیقى از آن خداوند و پیامبر او و مؤ منان است خداوند کانون همه خوبی هاست و همه این خوبی ها از او به پیامبرش و مؤمنان سرایت مى کند. ایمان ، شرط اصلى عزت است و در سایه بندگى خداست که سربلندى انسان تأمین مى شود.

شاید عزیز بودن زن که در کلام رسول خدا صلى الله علیه و آله از ویژگی هاى زن خوب و شایسته معرفى شده است به این معنى برگردد که ایمان حقیقى یک زن از او در میان فامیل چهره اى ساخته باشد که مورد نظر و احترام و تکریم همه و داراى عزت و سرافرازى باشد. طبیعى است مردى که این موفقیت مطلوب را براى همسرش در میان فامیل شاهد است و زنى که از این چنین جایگاه رفیعى برخوردار است ، هر دو در محیط مقدس خانه ، آرامش و امنیت را به وضوح احساس مى کنند.

نقطه مقابل این زن ، زنى است که بر اثر سوء رفتار و گفتار و عملکردهاى ناشایسته و موضع گیرى و اقدام هاى ناپسند و نابخردانه، خود را در میان فامیل و آشنایان خوار و ذلیل کرده است . چنین زنى در روایت دیگرى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله داراى خصلتى از خصال بدترین زنان است .

زنى که در میان فامیل اعتبارى ندارد و با چشم حقارت و خوارى به او مى نگرند براى خود نیز شخصیت قابل اعتمادى را باور ندارد و هیچ گاه موفق نخواهد شد که بدون سرمایه لازم که ، همان عزت و متانت و موقعیت خانوادگى است ، محیط خانه را محلى مناسب براى ارامش جسم و روح همسرش قرار دهد.

۵ – فروتن با همسر
ارزش هر صفت و عمل نیکویى در این است که آدمى آن را از روى آزادى و اختیار انجام دهد کسى که مجبور است خوب باشد و کار نیک انجام دهد، شاید براى دیگران مفید باشد، اما امتیازى براى خود او محسوب نمى شود. نرم خویى و تواضع و فروتنى انسان نیز وقتى پسندیده و ارزشمند است که با انتخاب و آزادى همراه باشد.

قرآن کریم مؤمنان را از این جهت که در برابر یکدیگر خاضع و فروتن و نرم هستند مى ستاید و روشن است که مؤمن حقیقى با تلاش و مجاهده به این خصلت پسندیده دست مى یابد.

نرم بودن زن در محیط زندگانى مشترک ، در برابر شوهر، اگر از روى شناخت و اختیار و عمل به وظیفه شوهردارى باشد خصلت پسندیده و کار ارزشمندى است زنى که به آسانى در برابر خواسته هاى مشروع و معقول شوهر شکل مى پذیرد و از خود مقاومتى نشان نمى دهد صاحب فضیلت است و محیط مقدس خانه با این روحیه تسلیم و گذشت و حق پذیرى ، زمینه پرورش و رشد آرامش را بهتر فراهم مى یابد.

نقطه مقابل زنى که در برابر همسر مطیع و منقاد است زنى است که در برابر همسرش ، هیچ نرمش و انعطاف ندارد و پیوسته به دنبال مقاومت و پافشارى و جبهه گیرى در برابر خواسته هاى شوهر است . چنین زنى از دیدگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله از بدترین زنان است زنى که مرد هیچ گاه نتواند راهى براى نفوذ در دل او بیابد، هرگز نباید چشم امید به زندگانى همراه با مسالمت و صفا داشته باشد.

۶ – زینتگر براى شوهر

خودآرایى و تزیین در نهاد زن قرار گرفته است ، اما زن به عنوان جنس ‍ مخالف مرد، حتى اگر خود را نیاراید، باز هم جذاب و داراى کشش است به همین جهت در اولین مراسم خواستگارى در آفرینش – داستان خلقت آدم و حوا – دیدیم که چگونه آدم همنشینى و نگاه به حوا را مایه انس و آرامش ‍ خویش یافته بود، و آن را به خداوند اظهار داشت . این سرمایه خداداد باید در مسیر تثبیت زندگانى مشترک به کار رود. اگر زندگى مشترک فقط سپرى نمودن چند ساعت و چند روز بود، شاید سهل انگارى و بى اعتنایى مشکل آفرین نبود؛ اما زندگانى دراز مدت زن و شوهر باید پیوسته همراه با جاذبه عشق باشد تا هیچ گاه گرد و غبار بى میلى و بى اعتنایى و دلسردى و ناامیدى بر صفحه درخشان آن ننشیند.
استفاده از زینت و آرایش ، جذابیت زن را تقویت مى کند و بر همین اساس ‍ است که رسول خدا (ص) یکى از صفات زن خوب را خودآرایى براى شوهر بیان مى کند.

استفاده از زینت و آرایش ، جذابیت زن را تقویت مى کند و بر همین اساس ‍ است که رسول خدا صلى الله علیه و آله یکى از صفات زن خوب را خودآرایى براى شوهر بیان مى کند. زیرا مردى که به همسرش عشق و مهر مى ورزد، بیگانه را به حریم دل خود راه نمى دهد. در این حال ، بر سراسر زندگى آن دو، ابر آرامش و اطمینان سایه مى گسترد و اینجاست که آرام بخش بودن گل وجود زن ، مفهوم و عینیت پیدا مى کند.

اهمیت آراستگى زن براى شوهر تا آنجاست که در فرهنگ اسلام ، زن با هیچ بهانه اى نمى تواند درباره انجام این وظیفه در قبال همسرش بى اعتنا یا بى توجه باشد. البته شرایط مختلف زندگى مقتضى گونه هاى مختلف عمل به این وظیفه و خواهان برخورد شایسته و بایسته زن در آن شرایط مى باشد.

امام باقر علیه السلام مى فرماید: سزاوار و شایسته نیست که زن – درباره رسیدگى به سر و وضع خود و آراستن خویش بى عنایت باشد – و در زمینه آرایش و آراستن خود را بازنشسته کند، اگر چه به اندازه آویختن گردنبندى در گردن باشد و شایسته نیست که زن دستش را با خضاب – رنگ با حنا – زینت نکند، اگر چه با کشیدن دست روى حنا باشد و اگر چه این زن مسن باشد – سنى از او گذشته باشد .

۷ – خود نگهدار در برابر نامحرم

بیشتر این چنین است که تا آدمى ، حریم خود را نشکند، دیگرى جرأت تجاوز به حریم او را نمى یابد، در مرزهاى جغرافیایى نیز عبور دشمن از آن قسمت که تحت حفاظت و دیدبانى نیست ، آسان تر صورت مى گیرد. اگر انسانى درباره هر برخوردى هیچ گونه عکس العملى و حساسیتى نشان ندهد، دیگران براى حفظ متانت و وقار و موقعیت او کمترین اعتبارى را نخواهند پذیرفت.

زن گل است ؛ آن هم فقط براى استفاده صاحب شرعى و قانونى اش . ارزش ‍ این گل به آن است که اختصاصى است و تنها براى یک نفر به نام شوهر، غیر از شوهر هر که باشد، ارتباط زن با او نباید به گونه اى باشد که زن با شوهر دارد، رعایت این امر مهم را پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از صفات خوب زن مى داند، زن باید در برابر نامحرم ، دژ و سنگر نفوذناپذیر باشد. به راستى اگر تمامى زنان با تمامى نامحرمان و بیگانگان اینگونه باشند آیا دیگر جایى براى بدگمانى و بى اعتمادى ، که زمینه ساز ناآرامى و اضطراب است ، یافت مى شود؟!
زن باید در برابر نامحرم ، دژ و سنگر نفوذناپذیر باشد.
در برابر این زن ، زنى است که هر نوع ارتباط صمیمى و آمیخته به دوستى و لذت بخشى ، را با غیر همسر داشته باشد، ولى نوبت به همسر که مى رسد جز خودنگهدارى و سنگین برخورد کردن و میدان ندادن و بهانه ها و عذرهاى رنگارنگ آوردن ، کار و برخورد دیگرى نداشته باشد. رسول خدا صلى الله علیه و آله این امر را یکى از صفات بدترین زنان معرفى مى فرماید.

این حالت زن و این طرز برخورد(خودنگهداری) باید براى غیر شوهر باشد. در زمینه یاد شده ارتباط زن با غیر شوهر – نامحرمان و بیگانگان – باید همانند ارتباط یک قطب آهن ربا با قطب موافق باشد که به طور طبیعى و خودکار، عکس العملى جز دفع و دورسازى ندارد، ولى نسبت به شوهر همانند قطبهاى مخالف آهن ربا باشد که به طور طبیعى واکنشى جز جذب و کشش و اتصال ندارد.

۸ – حرف شنوایى از شوهر

از صفات بسیار خوب پیامبر خدا صلى الله علیه و آله که حتى دستاویز مخالفان و دشمنان اسلام نیز شده بود، حرف شنوایى بسیار آن حضرت بود، به نحوى که مى گفتند پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فقط گوش است.

این خصلت بسیار پسندیده اى است که آدمى قبل از هر نوع اظهار نظر و موضع گیرى ، گفتار دیگرى را بشنود، و نشنیده به قضاوت ننشیند. گوش ‍ براى شنیدن است و عقل براى انتخاب بهترین و پیروى از آن ، و خداوند در قرآن به بندگانى که چنین هستند بشارت داده است.

زن و مرد قبل از اینکه در کانون خانه رابطه همسرى داشته باشند، دو انسان داراى ادراک و فهم ، و باید حرف حق را از یکدیگر بپذیرند، تا حق حاکم باشد نه تمایلات و سلیقه هاى شخصى ، زن خوب آن است که حرف شوهر را مى شنود – اگر چه نوبت به او اجرا و عمل نرسد – و این خود امتیاز است . زنى که اصلا ظرفیت و آمادگى شنیدن حرف همسر را ندارد، از این امتیاز محروم است و از دیدگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله یک درجه از خوبى را دارا نیست . آیا میان مردى که براى حرفش در خانه گوش شنوایى سراغ ندارد با مردى که همسرش را پیوسته شنواى سخنانش ‍ مى بیند از نظر وحى تفاوت وجود ندارد؟ آیا این شنوایى حرف همسر، تاءثیرى در آرامش لازم براى مرد و زندگى مشترک ندارد؟!

۹- فرمانبردار از همسر

در فرهنگ قرآن کریم ، مرد نسبت به زن قوام است اگر چه زندگانى زن و مرد، مشترک است ، اما قیام این بناى مقدس و تکیه گاه اصلى از نظر تدبیر و سرپرستى و اداره امور و اعمال مدیریت از آن مرد است . بر این اساس ، فرمان و امر به دست اوست . طبیعى است مردى که فرمان به بدى و حرام و نامعقول و ناپسند مى دهد، فرمانبردارى از او در این حوزه و قلمرو نیست و فرمانش مطاع نخواهد بود.

زنى که در برابر فرمان شوهر؛یعنى دستورهاى مشروع و معقول او فرمانبردار است از نظر روحى آرام تر است ، تا زنى که پیوسته مصمم است که حرف آخر را او بزند، اگر چه ناحق باشد، و هیچ حرفى را از همسرش نپذیرد و به کار نبندد، اگر چه حق باشد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اطاعت زن از فرمان همسر را نشانه خوبى زن می داند چرا که این فرمانبردارى پایه هاى زندگى مشترک را که باید دائما بر شالوده هاى دوستى و صمیمیت و آرامش استوار باشد تثبیت می کند.

آیا زنى که در برابر خواسته شوهر با گفتن یک کلمه (چشم ) آرامش را، که رسالت و ماءموریت اصلى اوست ، در محیط خانه به ارمغان مى آورد، لایق دریافت مدال افتخار (بهترین زن) آن هم از زبان مبارک رسول گرامى اسلام نیست ؟

نقطه مقابل چنین زنى ، آن است که جز لجاجت و تمرد و سرپیچى در برابر شوهر، برخورد و موضع دیگرى ندارد. این از صفات بدترین زنان است که رسول اکرم صلى الله علیه و آله در روایت دیگر بیان مى فرماید.

روشن است که لجاجت در جایى است که مسئله حق پذیرى و حق جویى در کار نیست ، بلکه پافشارى و مقاومت بر سر موضوع و مطلبى است که زن جز این که بخواهد شجاعت و به اصطلاح هنرمندى و مرد بودن خودش را نشان بدهد انگیزه دیگرى ندارد. چنین زنى باید مطمئن باشد که تا این خصلت ناپسند که از ویژگى هاى بدترین زنان است در اوست هیچ گاه موفق به انجام رسالت خدایى خویش ، که آرامش بخشى به زندگى و شوهر است ، نخواهد شد.

اطعام برای سوگواران در عزای شهدا، از چه زمانی رسم شد؟

بعضی‌ها یک تحجرهای خیلی عجیبی دارند. بگذارید در مورد اطعام به یکی دو تا روایت را اشاره کنم. بعد از اینکه حضرت جعفر به شهادت رسیدند و به جعفر طیار مشهور شدند، پیامبر گرامی اسلام(ره) دستور دادند سه روز اطعام شود؛ یعنی هم خانواده و هم کسانی که در این خانه به سوگواری می‌پرداختند. از آن زمان اطعام برای سوگواران و برای شهدا رسم شد.(عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا قُتِلَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ ع أَنْ تَتَّخِذَ طَعَاماً لِأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ تَأْتِيَهَا وَ تُسَلِّيَهَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَجَرَتْ بِذَلِكَ السُّنَّةُ أَنْ يُصْنَعَ لِأَهْلِ الْمُصِيبَةِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ طَعَام؛ محاسن/2/419)‏و (أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ لَمَّا قُتِلَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص… فَقَالَ اجْعَلُوا لِأَهْلِ جَعْفَرٍ طَعَاماً فَجَرَتِ السُّنَّةُ إِلَى الْيَوْم‏؛ همان)

امام زین‌العابدین(ع) وقتی خانم‌های بنی‌هاشم سیاه می‌پوشیدند و عزاداری می‌کردند تمام ایام عزاداری امام زین‌العابدین(ع) اطعام می‌کردند.(لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَعْمَلُ لَهُنَ‏ الطَّعَامَ‏ لِلْمَأْتَم‏؛ محاسن/2/420) اگر کسی پرسید فلسفۀ این اطعام چیست؟ بگویید امام زین‌العابدین(ع) برای بانوانی که در مدینه برای اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری می‌کردند غذا تهیه می‌کردند که اینها وقت خودشان ‌را صرف عزاداری کنند. اتفاقاً در روایت نوشته است که این عزاداران روز و شب و گرما و سرما نمی‌شناختند.

البته باید اینجا عرض کنم یک مقدار ایرانیان خون‌گرم و مهربان و اهل ولایت اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) در اطعامی که در مسیر کاروان اباعبدالله الحسین(ع) در ایام اربعین هست، نقش‌‌شان کمرنگ است.

باید رفت، باید رفت فرصت‌ها را دریافت. البته امکاناتی فراهم شده است ولی کسی نباید این توفیق عظیم را از دست بدهد. اگر کسی می‌تواند، بیاید یک نقشی داشته باشد.

در آینده معلوم خواهد شد این پیاده‌روی اربعین چه نقش کلیدی‌ حتی در ظهور حضرت خواهد داشت

در آینده معلوم خواهد شد که این پیاده‌روی اربعین چه نقش کلیدی‌ حتی در ظهور حضرت خواهد داشت. من بر اساس قواعد عرض می‌کنم، نه اینکه بخواهم خبر خاصی را منتقل کنم.

وقتی‌که حضرت امام(رض) در پیام نورزی سال 1361، برای ما صحبت می‌کردند و می‌فرمودند: امروز جوانان ما آمده‌اند آرزوی شهادت می‌کنند و این از علائم ظهور است. یعنی تحول در جوان‌ها را از علائم ظهور اعلام می‌فرمودند. (امروز مى‏بينيم كه اين جلوه‏ها حاصل شده است، و اين شوق و شعفها به لقاء اللَّه براى آنها حاصل شده است، و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است، و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقية اللَّه- ارواحنا فداه- است»(صحیفۀ نور/16/129)

بنده بر اساس همان سیاق عرض می‌کنم-دوباره بعضی‌ها خورده‌گیری نکنند که فلانی زمان ظهور تعیین کرد- نه، بر اساس همان سیاق عرض می‌کنم این تحولی که در مردم مسلمان ایجاد شده است، این از علائم ظهور است. خُب قبل از اینکه صدام منع کند، می‌توانستند همین‌طوری میلیونی به کربلا بروند، چرا نمی‌رفتند؟ خبری هست، لابد خبری هست.

سال گذشته نسبت به سال‌های قبل یک تغییر محسوسی در شعارها احساس می‌شد

اگر شما سال گذشته - که حتماً در حرم اباعبدالله الحسین(ع) بودید- توجه می‌کردید می‌دیدید که نسبت به سال‌های قبل یک تغییر محسوسی در شعارها بود. و این تغییر واقعاً محسوس بود. حالا من یادآوری می‌کنم شما ببینید که تأیید می‌فرمایید؟ مثلاً «لبیک یا حسین» هر سال بوده، ولی سال گذشته وقتی در حرم می‌گفتند «لبیک یا زینب» زمین و زمان به لرزه در می‌آمد.  انگار این شعار تازه شده بود. چرا؟ بالاخره برخی از آنها فامیل‌های مدافعان حرم حضرت زینب(س) بودند. برخی از آنها به آنجا اعزام شده بودند و رفته بودند و دفاع کرده بودند. «کلنا عباسک یا زینب» شعار این‌قبیل مردانِ مرد بود. و اینها با چه احساسی «لبیک یا زینب» می‌گفتند. «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» همین است.

اثر پیاده‌روی اربعین از بزرگترین رزمایش‌های نظامی برای ایجاد امنیت و صلح در جهان بیشتر است

ما نصرت و وعده‌های الهی را به وضوح داریم می‌بینیم. اولاً در آیۀ کریمۀ قرآن فرموده است که کار از بین بردن باطل بسیار آسان است، اصلاً زحمت ندارد «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ»(اسراء/81) تازه بعدش می‌فرماید باطل اصلاً مردنی بود «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»(همان) یعنی اینکه چیزی نبود که شما آن را از بین بردید.

حالا شما نگاه کنید به اینکه «جاءَ الْحَقُّ» یعنی چه؟ یعنی «حق آمد و خودش را نشان داد.» این حقّ امام حسین(ع) است ما این‌طوری از ایشان تقدیر کنیم. حق این است که ما این‌طوری از امام حسین(ع) تقدیر کنیم. حق این است که ما به یاری مظلوم بشتابیم.

نفسِ همین حرکت چنان قدرتی برای اسلام ایجاد می‌کند و آثاری و برکاتی ایجاد می‌کند که دشمن خود به خود نابود می‌شود، و زحمت ما را کم می‌کند. یعنی اگر کسی عمیق باشد می‌بیند که این از بزرگترین رزمایش‌های نظامی‌ای که در جهان ایجاد می‌شود -که قدرت خودشان را به رخ بکِشند- در اینکه در جهان امنیت و صلح ایجاد کند، اثرش بیشتر است.

برنامه کوی محبت،گفتگو با حجت الاسلام پناهیان