موضوع: "مذهبی"
شرایط معامله از نگاه اسلام
پنجشنبه 93/11/30
طبق دستورات اسلام معاملهای درست و با خیر و برکت است که در آن حق کارگر و خریدار و فروشنده ( یعنی هر سه عامل مهم در داد و ستد ) به درستی و طبق دستور اسلام حفظ شود.
معامله توافق، ارتباط، یا حرکتی است که بین خریدار و فروشنده برای تبادل یک دارایی و وجه صورت میگیرد. معامله با تغییر در وضعیت مالی دو یا چند بنگاه یا فرد سروکار دارد. خریدار و فروشنده، شخصیتها یا اشیای مجزایی هستند که اغلب با تبادل اقلام باارزش، همچون اطلاعات، کالا، خدمات، و پول سروکار دارند. حتی اگر کالا در یک زمان و پول در زمانی دیگر مبادله شود نیز همچنان بدان معامله میگویند. از این نوع معامله تحت عنوان معاملهٔ دوبخشی یاد میشود که بخش اول دادن پول و بخش دوم دریافت کالا میباشد.معامله کردن یکی از مسائل مهم در زندگی انسانهاست. همواره از گذشته به این امر توجه ویژهای شده، برای انجام یک معامله خوب، عوامل بسیار زیادی دخیل است و باید تمام جوانب کار به درستی سنجیده شود تا هم مال انسان حلال باشد و هم در یک معامله با خیر و برکت هر کسی به حق خود برسد.
پیامبر (ص) میفرمایند: خریدار و فروشنده، تا از یکدیگر جدا نشدهاند، اختیار (فسخ معامله را) دارند. اگر راست بگویند و (عیب را) آشکار بگویند، داد و ستد برای هر دو، برکت خواهد داشت، و اگر (عیب را) بپوشانند و دروغ بگویند برکت داد و ستدشان خواهد رفت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث دیگری فرمودهاند: کسی که مزدِ اجیری را کم دهد، خداوند عملش را باطل میگرداند و بوی بهشت را که از مسافت 500 ساله به مشام میرسد، بر وی حرام میکند.
پیامبر اکرم (ص) همچنین میفرمایند: مزد کارگر را پیش از آن که عرقش خشک شود بدهید.
امام علی علیه السلام نیز میفرمایند: پیامبر خدا (ص) نهی فرمود از این که کارگری، پیش از تعیین مزدش، به کار گرفته شود.
قرآن كتابی است كه در آن به همه عرصههای زندگی انسان، جنبههای اقتصادی و اجتماعی توجه شده است. یكی از مسائلی كه اسلام به آن اهمیت وافر داده اصول و قوانین مربوط به دادوستد و معاملات است. با عنایت به مسائل و اتفاقاتی كه روزانه با آنها سروكار داریم، این نكته جالب توجه مینماید كه قرآن تا چه اندازه بر ضرورت رعایت دقیق اوزان و مقیاسات و سنجش كامل و صحیح هر كالابه هنگام تحویل آن به خریدار و اجتناب از عدم انصاف و عدالت در توزین كالاتوصیه و تاكید مینماید. قرآن همچنین در مورد صحت مقادیر تاكید دارد. همچنین قرآن بر ضمانت اجرای قراردادها، حفظ حدود و ثغور اموال و پایبند بودن بر عهد و پیمان تاكید مینماید.
قرآن كریم در رعایت اوزان و مقیاسات شدیداً تاكید مینماید و میفرماید: «آسمان را كاخی رفیع گردانید و میزان را در عالم وضع فرمود و حكم كرد ای بندگان هرگز در میزان عدل تعدی و نافرمانی نكنید و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزانها كم فروشی و نادرستی نكنید».
این صراحت، صداقت و قابلیت اطمینانی كه اسلام درباره داد و ستد و تجارت مقرر داشته است، امروزه حتی ملل متمدن جهان نیز به آن وقوف حاصل نموده اند. ارزش كاربرد اوزان و مقیاسات به گونه صحیح و استاندارد در تجارت كه در همین اواخر ارزش و اهمیت وافری كسب نموده چهارده قرن قبل مورد تائید خاص اسلام بوده است. پیامبر اكرم(ص) خطاب به كسانی كه با اوزان و مقیاسات سرو كار داشتند فرمود: دو چیز به شما سپرده شده است كه موجب هلاكت مردم قبل از شما بوده است.
در حال حاضر، حتی در بسیاری از كشورهای در حال توسعه جهان، اوزان و مقیاسات به گونه استاندارد مورد استفاده قرار نمی گیرد. قرآن در مورد اجتناب از تقلب در معاملات نیز كه امروزه یكی از بلایای جهان امروز و خصوصاً كشورهای در حال توسعه به شمار میرود، تاكید دارد. چهارده قرن قبل، در آن هنگام كه مدارك مكتوب و مستند به ندرت مورد استفاده قرار میگرفت، قرآن بر این امر تصریح نموده است كه موافقتهای فیمابین میباید در حضور شهود به صورت مكتوب تهیه وتنظیم گردد. این نشانگر رهنمود قرآن بر مسائل روزمره زندگی است.قسم دروغ، عادت ناپسندی است كه اكثر فروشندگان در عرضه كالاهای خود به آن متوسل میشوند و سعی میكنند خریداران خود را از این طریق متقاعد سازند. اسلام این عادت سخیف را منع نموده است.
پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «قسم، مطمئناً به كاستی كالا میانجامد و خیر و بركت را از آن (دادوستد)زایل میگرداند.»خداوند متعال در قرآن كریم میفرماید: «خداوند بیع (دادوستد) را حلال و ربا را حرام كرده است.» دادوستد در موارد زیر با ربا تفاوت دارد. در داد و ستد، مبادله كالا بین خریدار و فروشنده در شرایط متساوی انجام میپذیرد. زیرا خریدار از محل خرید از فروشنده به سود خود میرسد و فروشنده در عوض كار، هوشیاری و وقتی كه در تولید كالای مورد معامله مصروف داشته است. در دادوستد، اگر امكان سود زیادی هم وجود داشته باشد، فروشنده ممكن است فقط یك بار از این سود سرشار برخوردار گردد. هنگامی كه كالابر مبنای قیمت بازار به فروش درآید معامله خاتمه میپذیرد. مفهوم آن این است كه خریدار پس از انجام معامله چیزی به فروشنده نمی دهد. اسلام به تمام جزئیات معامله و دادوستد در قرآن اهمیت داده و تمام اصول آن را بیان نموده است. چرا كه خریدو فروش حلال و درست و پول و سودی كه از آن به دست میآید در تمامی جنبههای زندگی انسان تاثیر دارد. بدیهی است كه عمل كردن به مواردی كه آیات قرآنی بیان نموده باعث سالم سازی اقتصاد و رشد بهینه آن میگردد.
اختلافات مالی یکی از مهمترین علل بروز کدورت ها و نزاع ها در جامعه است. این گونه اختلافات در اثر خرید و فروشهای بیضابطه ایجاد میشود و بین دوستان و برادران دینی جدایی و تفرقه میاندازد.اسلام در مورد خرید و فروش، احکام بسیار زیادی دارد که آنچه در اینجا مورد نظر است بیان این مطلب است که بیشتر اختلافات بین خریدار و فروشنده در اثر سهل انگاری و خروج از ضوابط معامله است. اسلام خرید و فروش را از جمله “عقود لازم” برشمرده، یعنی وقتی معاملهای با ضوابط شرعی انجام شود، باید الزاماً جنس و پول رد و بدل شود. لذا دو طرف معامله باید کاملاً هوشیار باشند تا در اثر سهل انگاری، ضرری متوجه آنها نشود.به بعضی از شرطهایی که اسلام تأکید کرده اشاره میشود:
1- خریدار و فروشنده باید عاقل و بالغ باشند.
2- هر دو طرف معامله باید صیغه عقد بخوانند و به معامله و عواقب آن دقت کنند.
3- مورد معامله را کاملاً مشخص کنند، مثلا طول و عرض یک زمین کاملاً بیان شود یا وزن، یا متراژ و همه خصوصیات کالای مورد معامله به روشنی بیان گردد.
بنابراین معاملاتی از این دست باطل است که به شخص ماهیگیری گفته شود تور بیانداز و هر چه را در تورت آمد به فلان قیمت میخرم، یا خریدن گوساله ای که هنوز زاییده نشده یا معامله شیری که دوشیده نشده است، چرا که حجم و وزن آن هنوز مشخص نیست.
4- مورد معامله قابل رؤیت و در دسترس خریدار باشد، مثلا مالی را که هنوز از گمرک خارج نشده، نباید فروخت یا چیزی را که خریداری شده، قبل از اینکه در اختیار خریدار قرار بگیرد، نباید به شخص دیگری فروخت، زیرا چه بسیار شده که بعد از اتمام معامله، فروشنده قادر به تحویل جنس نیست یا اساسا مال در این میان از بین رفته یا مثلا با بارش باران یا تابش آفتاب، اجناس خراب یا فاسد شده. و به هرحال اختلاف پیش میآید که این ضرر را چه کسی باید بپردازد.
5- جنس مورد معامله اگر وزن کردنی است با معیار مورد قبول طرفین وزن شود.
6- صاحب اصلی مال حتماً مشخص باشد، بنابراین مثلا خرید و فروش زمینهایی که حاکمین جور از صاحبان اصلی آنها به اجبار میگیرند یا مصادره میکنند، جایز نیست، مگر با جلب رضایت صاحب اصلی.
منابع:
وسائل الشیعه، ج 12، از صفحه 248 تا 282.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 13 ، ص 298 ، ح 15410
کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 273 و 274 ، ح 1
من لا یحضر الفقیه ج 4 ، ص 12 ،ح 4968 (شبیه این حدیث در امالی(صدوق) ص 427 ،ح 1)
علت شکستهشدن نماز در سفر
سه شنبه 93/11/28
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِى الاَْرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلَوةِ.
و هنگامى كه سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد
در منابع اسلامى گزارشهاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مىدانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آوردهاند،
همچنین از بعضى آیههایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مىشود، با این وجود در سالهای ابتدایی صدر اسلام نمازهای مسلمانان به صورت پنج نماز دو رکعتی بود که بعد از مدتی شخص پیامبر اکرم(ص) در روز 12 ربیعالثانی سال اول هجرت با تشریع الهی تعداد رکعات نمازهای یومیه را 17 رکعت بیان کردند،
ادامه »
نقش انگشتر 14 معصوم چه بوده است؟
چهارشنبه 93/11/01
گويا برخي از معصومين انگشترهاي متعددي داشتهاند و بر هر كدام جمله يا عبارتي بوده كه بيان كننده جوهره و تفكر خاص ايشان بوده است. بر اين اساس بايد گفت:
نقش انگشترهاي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله:
1. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[1]
2. گفته شده انگشتري ديگر با نقش: «صَدَقَ اللَّه» نيز داشتهاند.[2]
نقش انگشترهاي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علي عليهالسلام:
1. «اللَّهُ الْمَلِك»[3]
2. «اللَّهُ الْمَلِكُ وَ عَلِيّ عَبْدُه»[4]
3. «أَسْنَدْتُ ظَهْرِي إِلَى اللَّه».[5]
نقش انگشترهاي صديقه طاهره سلام الله عليها:
1. «أمن المتوكّلون».[6]
2. گفته شده: «اللّه وليّ عصمتي»
3. برخي نيز گفتهاند ايشان انگشتري از نقره، با اين نقش داشته: «نعم القادر اللّه»[7]
4. نيز انگشتري با نقش انگشتر حضرت سليمان بن داود داشته: «سبحان من ألجم الجنّ بكلماته»
نقش انگشترهاي امام حسن عليه السّلام:
1. «العزّة للّه»[8]
2. «حسبي الله»[9]
نقش انگشترهاي امام حسين عليهالسلام:
1. «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه»[10]
2. «حسبيالله»[11]
3. ايشان انگشتر ديگري با نقش « لا إله إلّا اللّه عدّة للقاء » داشتهاند[12]
نقش انگشترهاي امام سجاد عليهالسلام:
1. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم»[13]
2. «خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي»[14]
3. «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّه»[15]
4. همچنين بر اساس برخي گزارشها آن حضرت انگشتر امام حسين (ع) را كه نقش «إِنَ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه» داشت، در دست مي كردند.[16]
نقش انگشترهاي امام باقر عليهالسلام:
1. «الْعِزَّةُ لِلَّه»[17]
2. «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً»[18]
3. «الْقُوَّةُ لِلَّهِ جَمِيعاً»[19]
نقش انگشترهاي امام صادق عليهالسلام:
1. «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْء»[20]
2. «اللَّهُ وَلِيِّي وَ عِصْمَتِي مِنْ خَلْقِه»[21]
3. «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فَقِنِي شَرَّ خَلْقِك»[22]
نقش انگشتر امام كاظم عليهالسلام:
1. «حَسْبِيَ اللَّه».[23]
2. «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَه»[24]
نقش انگشترهاي امام رضا عليهالسلام:
1. «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه»[25]
2. ايشان همچنين انگشتر پدرشان را نيز دست ميكردند[26]
نقش انگشتر امام جواد عليهالسلام:
«حَسبي اللهُ حافِظي»[27]
نقش انگشترهاي امام هادي عليهالسلام:
1. «الله رَبّي و هو عِصمَتي مِن خَلقِه»[28]
2. «حِفْظُ الْعُهُودِ مِنْ أَخْلَاقِ الْمَعْبُود»[29]
3. «العزّة للّه»[30]
نقش انگشتر امام عسكري عليهالسلام:
«سُبْحَانَ مَنْ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»[31]
نقش انگشتر حجة بن الحسن العسكري
1. «أنا حجة الله و خالصته»[32]
2. و به نقلي «أنا حجّة الله»[33]
پي نوشت:
[1] . كليني، الكافي، (تحقيق علي اكبر غفاري و محمد آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1407ق، چ4) ج6، ص473.
[2]. علامه مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق، چ2) ج16، ص96.
[3] . كليني، الكافي، ج6، ص473.
[4] . «خداوند، فرمانروا و على، بنده اوست»؛ شريف الرضي، خصائص الائمه (ع) (خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام)، (تحقيق محمدهادي اميني، آستان قدس رضوي، مشهد، چاپ اول، 1406ق) ص 39؛ ابن بطريق، عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، (جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1407ق) ص31.
[5] . «پشت من به خداوند متّكى است»؛ سيد مرتضى فيروزآبادى، فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، (ترجمه محمدباقر ساعدى، نشر فيروزآبادى، قم، چاپ اول، 1374ش) ج1، ص 344
[6] . رحماني همداني، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي،(تهران، انتشارات منير، 1378ش، چ3) ص676.
[7] . ذكروا أنّ لنقش هذه الكلمات في فصّ الخاتم تأثيرا عجيبا لدفع الأعداء و حفظ الأموال و الأولاد و البدن عن شرّ الإنس و الجنّ و الأهرمن و جميع المكاره و الآفات و الأسواء و البليّات. (انصاري زنجاني، الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله عليها، (قم، دليل ما، 1428ق، چ اول) ج17، ص527؛ رحماني همداني، فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفي، ص676).
[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63 و ج43، ص 242. طبري، دلائل الامامة، (قم، بعثت، 1413ق، چ اول) ص163.
[9] . كليني، الكافي، ج 6، ص 473.
[10] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج46، ص221.
[11] . كليني، الكافي، ج6، ص473.
[12] . نعمت الله جزايري، رياض الابرار، (بيروت، موسسه التاريخ العربي، 1427ق، چ اول) ج1، ص77 و نيز ر.ك ج2، ص16.
[13] . كليني، الكافي، ج6، ص473.
[14] . كليني، الكافي، ج6، ص474.
[15] . «و توفيق من، جز به خدا نيست»؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 14.
[16] . كليني، الكافي، ج6، ص474.
[17] . كليني، الكافي، ج6، ص473.
[18] . «پروردگارا! مرا تنها مگذار»؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 345.
[19] . «تمامِ قدرت، از آنِ خداست»؛ اربلي، كشف الغمة في معرفة الأئمة، (تحقيق هاشم رسولي محلاتي،انتشارات بني هاشمي، تبريز، چاپ اول، 1381ق) ج2، ص133.
[20] . كليني، الكافي، ج6، ص473.
[21] . كليني، الكافي، ج6، ص474؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.
[22] . «خدايا! تو مورد اعتماد من هستي پس مرا از شرّ خلق تو نگهدار»؛ كليني، الكافي، ج 6، ص 473؛ و در برخي منابع حديثي عبارت «ربّ أَنْتَ ثِقَتِي فَقِنِي شَرَّ خَلْقِك»؛ نوري، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، (قم، مؤسسه آل البيت (ع)، 1408ق، چاپ اول) ج 3، ص 302؛ و نيز «رَبِّ يسِّرْ لِي أَنْتَ ثِقَتِي فَقِنِي شَرَّ خَلْقِك» آمده است؛ نعمان بن محمد معروف به ابن حيون، دعائم الإسلام، (تحقيق آصف فيضي، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، 1385ق، چ2) ج2، ص165.
[23] . كليني، الكافي، ج6، ص474؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.
[24] . مجلسي، بحارالانوار، ج 48، ص 11.
[25] . كليني، الكافي، ج6، ص474.
[26] . كليني، الكافي، ج6، ص473؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص63.
[27] . «بس است مرا خدايي كه حافظ من است»؛ طبرسي، مكارم الاخلاق، (قم، انتشارات شريف رضي، 1412ق، چ4) ص 91.
[28] . «خدا، پروردگار من است و او پناه من از خلقش است»؛ جزايري، رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج 2، ص 460.
[29] . «حفظ اموري كه خدا در ترك يا انجام آن با ما عهد بسته است، از خُلقياتيست كه خدا دوست دارد»؛ حسينى عاملى، التتمة في تواريخ الأئمة (ع)، (قم،نشر بعثت، 1412ق، چ اول) ص 136؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 117.
[30] . طبري، دلائل الامامة، (قم، بعثت، 1413ق، چ اول) ص397.
[31] . «پاك و منزه است خدايي كه كليدهاى آسمان ها و زمين از آن اوست»؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 50، ص 238.
[32] . «من حجّت و خالص خدا هستم»؛ علي يزدي حايري، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، (تحقيق علي عاشور، بيروت، مؤسسة الأعلمي، 1422ق، چ اول) ج1، ص428؛ محدّث نوري، نجم الثاقب في أحوال الإمام الغائب، (قم، انتشارات مسجد جمكران، 1384ش، چ10) ج1، ص101.
[33] . شيخ عباس قمى، منتهي الآمال، (قم،نشر دليل ما، 1379ش، چ اول) ج3، ص1975.
سوالات کودک در مورد خدا
چهارشنبه 93/10/17
هر کودکی باسرشت خدایی و خداجویی به دنیا می آید و با قرار گرفتن در محیطی مذهبی پرورش می یابد کودکان در سیر رشد خود در سن چهار سالگی به مرحله نسبی از درک مفهومها می رسند و از توانایی عملکردی بالایی بر خوردار می شوند.
ادامه »
نمونه اي از دانش پزشکي امام صادق (ع)
سه شنبه 93/10/16
بدون ترديد، علوم معصومين اکتسابي نيست و آنچه از ذهن شفاف و نوراني آن بزرگواران انعکاس مي يابد،اشعه هايي از انوار الهي است که از پيامبر خاتم (ص) تا معصوم چهاردهم (عج) نسل به از نسل، به يادگار مانده و زمينيان رابهره مند ساخته است
اگر غير از اين بود،مي بايست علوم آنها مقطعي و زودگذر باشد و جز درعصر خويش کاربردي، آن هم در همه زمينه ها، نداشته باشد و در برخورد باشخصيت هاي علمي همعصر خود و عالمان قرون بعد، منفعل گردد.
جستجوي مفصل اين نکته را به عهده خوانندگان محترم گذاشته و تنها اين مناظره را که به علم پزشکي امام صادق (ع) اشاره دارد، نقل به مضمون مي کنيم؛
روزي امام صادق (ع) به مجلس منصور دوانقي وارد شد. طبيبي هندي کنار خليفه نشسته بود. او کتابهايي را که در موضوع علم طب نگاشته شده بود براي خليفه مي خواند تا ضمن سرگرم ساختن او، بر معلومات خليفه بيفزايد. امام صادق (ع) در گوشه مجلس نشست. باراني از هيبت و ابهت از چهره حضرت مي باريد. مدتي گذشت. هنگامي که طبيب از خواندن کتابها فارغ شد، نگاهش به امام صادق (ع) دوخته شد.
ادامه »